واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عرفانهای نو ظهور و مبارزه با خانواده
خانواده از مهمترین بخش زندگی افراد است مکانی که در آن زن و شوهر در کنار یکدیگر به آرامش رسیده و کانونی گرم برای تربیت نسل آینده فراهم میکنند.وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة(سوره روم، آیه21)؛ و از نشانههاى او اینكه همسرانى از جنس خود شما براى شما آفرید، تا در كنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد.جالب اینكه قرآن در این آیه هدف ازدواج را سكونت و آرامش قرار داده است، و با تعبیر پر معنى "لتسكنوا" مسائل بسیارى را بیان كرده و نظیر این تعبیر در آیه 189 سوره اعراف نیز آمده است.(تفسیر نمونه، ج16، ص 392)به راستى وجود همسران با این ویژگیها براى انسانها كه مایه آرامش زندگى آنها است یكى از مواهب بزرگ الهى محسوب مىشود.این آرامش از اینجا ناشى مىشود كه این دو جنس مكمل یكدیگر و مایه شكوفایى و نشاط و پرورش یكدیگر مىباشند، بطورى كه هر یك بدون دیگرى ناقص است، و طبیعى است كه میان یك موجود و مكمل وجود او چنین جاذبه نیرومندى وجود داشته باشد.و از اینجا مىتوان نتیجه گرفت آنها كه پشت پا به این سنت الهى مىزنند وجود ناقصى دارند، چرا كه یك مرحله تكاملى آنها متوقف شده (مگر آنكه به راستى شرائط خاص و ضرورتى، ایجاب تجرد كند).به هر حال این آرامش و سكونت هم از نظر جسمى است، و هم از نظر روحى هم از جنبه فردى و هم اجتماعى.خانواده مکانی است که یک کودک در آن به دنیا آمده و اولین موجوداتی را که با آنها برخورد دارد و از آنها زندگی و آداب آن را می آموزد پدر و مادرند.و ما به خوبی می دانیم که کودکانی که از نعمت خانواده محروم هستند، اکثر اوقات در مسایل عاطفی، برقراری ارتباط با دیگران و ... دچار مشکل می شوند. اوشو معتقد است که باید به گذشته بازگشت و زندگی قبیله ای و بدون مرز زن و شوهری را دارا بود. آنچه از سخنان اوشو به دست می آید این است که باید همانند حیوانات، که هم کنون نیز در مجموعه های چند نفری در یک مکان خاص زندگی می کنند، و هیچ یک به دیگری تعلق ندارد، زندگی کرد و مرزی میان پدر و مادر بودن مطرح نباشد. اوشو در یک نگاهیکی از جنبشهای نوپدید دینیِ برخواسته از هند، جریانی است که معروف به عرفان اوشو معروف است. درباره او چنین تعریف میکنند:
در 11 دسامبر سال 1932(میلادی) فرزندی هندی در خانواده «موهان» در روستایی کوچک به نام «کوچ وادا» از استان «ماهیا پرادشِ» به دنیا آمد. این آموزگار هندی به نامهای ""(راجنیش چاندرا جاین)"" و "(باگوان شری راجنیش)"" معروف بود. این شخص امروز با نام اشو (Osho) در جهان شناخته شده است. بنا به گفته ی راجنیش او این نام را به پیشنهاد یکی از شاگردانش از واژه ی اشنیک (Oceanic) به معنای (پیوسته به آب دریا و یکی شده با آن) برگرفته که برای نخستین بار در آثار ویلیام جیمز بکار رفته است. از آنجا که واژه ی اشنیک (دریاگون) تنها به توصیف و تجربه میپردازد و شامل شخص تجربه کننده نمیشود، راجنیش واژه ی (اشو) را برای خود پسندیده و برمیگزید. او بعدها پی برد که این واژه از قدیم در میان ساکنان خاور دور رواج داشته و به معنای(شخص مقدسی که آسمان بر او گل میافشاند) بکار میرفته است. اوشو در تاریخ 19 ژانویه 1990 میلادی در پونا (هند) درگذشت.وی در دوران حیاتش به چند نام شهره بود: « راجا » نام زمان کودکی «راجنیش»، در سال 1960 « آچاریا راجنیش»، از 1971« باگوان شری راجنیش »، از دسامبر 1988از سپتامبر 1989 « اوشو» نامیده شد. سخنرانی های وی که حدود بیش از هفت هزار سخنرانی بر روی نوار کاست، و 1700 سخنرانی بر روی نوار ویدئو ضبط شده است، که در بیش از هفتصد جلد کتاب و مجله درج شده و تا کنون این کتابها به بیش از پنجاه زبان دنیا ترجمه شده است. اشو یک نویسنده به معنای رایج نیست، او شخصا هیچ کتابی را ننوشته است، بلکه کتابهای منتشر شده با نام اشو، در واقع مجموعهای از سخنرانیهای وی هستند. در هند، آمریکا، ایران و برخی کشور های دیگر هم اکنون این کمونها یا اوشو پارک ها وجود دارند و تعدادی از جوانان در این مجموعه ها عضو شده که ازدواج در آنها به علت مخالفت اوشو با ازدواج ممنوع می باشد. این روی سخنش نیک بود که در سخنرانیهایش اذعان میکرد انسان در عصر حاضر نیاز به معنویت دارد، اما معنویتی كه وی از آن دم میزد جدای از آموزههای دینی - عرفانی گذشته و فاقد هر نوع روحانیتی بود، معنویتی توخالی که فقط نام عرفان را یدک میکشید. او مشرب خویش را سرلوحه این جریان معنوی میدانست. مسلك اوشو دارای آداب و رسومی است و اساس تعالیم عملی اوشو را در بردارد كه مهمترین آنها عبارتند از: «انواع مراقبه، رقص، سماع، سكس، سكوت، عشق ورزی، سرور، یوگی، ذن و...»اما از جمله اعتقادات و تفکرات اوشو نگاه او به خانواده و جامعه است که اصلا احترامی برای آنها قائل نبوده و بر این نظر است که باید از بین بروند او میگوید که آنچه انسان را اسیر کرده خانواده است، که از تشکیل آن جامعه و بعد ملتها درست می شوند و باید همه اینها از بین بروند. اوشو می گوید: مادر، پدیده ای طبیعی است، پدر چنین نیست. پدر یك نهاد اجتماعی است، در میان حیوانات، "پدر" وجود ندارد. این انسان است كه پدر را یك نهاد ساخته است. در تمامی زبان ها، واژه ی "دایی"uncle از "پدر" قدیمی تر است. چون ازدواج هنوز پا نگرفته بود، مشخص نبود كه كدامیك پدر است. در طول هزاران سال، زنان و مردان آزاد بودند، بنابراین تمام مردانی كه سنشان اقتضا می كرد كه پدر باشند، "دایی" خوانده می شدند، یكی از آن دایی ها باید پدر می بود، ولی راهی برای دانستن آن وجود نداشت.(انتقال چراغ، فصل سیزده، اول ژوئن 1986 ) اوشو معتقد است که باید به گذشته بازگشت و زندگی قبیله ای و بدون مرز زن و شوهری را دارا بود. آنچه از سخنان اوشو به دست می آید این است که باید همانند حیوانات، که هم کنون نیز در مجموعه های چند نفری در یک مکان خاص زندگی می کنند، و هیچ یک به دیگری تعلق ندارد، زندگی کرد و مرزی میان پدر و مادر بودن مطرح نباشد. مرکز پونا در 1974 کمون خویش را به نام "پونا" تأسیس کرد، تا در آنجا به گسترش عقاید خود بپردازد. معبد اوشو "پونا" در شمال شرقی شهر پونا در محله کرگان پارک(Koregaon Park) قرار گرفته است.طرفداران اوشو سانیاسین نامیده میشوند و برای انجام مراقبات و اعمال دیگری که اوشو سفارش کرده در محلی به نام اوشو پارک جمع می شوند، که در آنجا هم عهد شده که هرگز ازدواج نکرده و با هم یک زندگی مشترک و گروهی را داشته باشند.در هند، آمریکا، ایران و برخی کشور های دیگر هم اکنون این کمونها یا اوشو پارک ها وجود دارند و تعدادی از جوانان در این مجموعه ها عضو شده که ازدواج در آنها به علت مخالفت اوشو با ازدواج ممنوع می باشد. ادامه دارد...نوشته داریوش عشقی – گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 498]