تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836190036




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حق مادر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حق مادر
حق مادر نويسنده: استاد مطهري زكريا پسر ابراهيم ، با آنكه پدر و مادر و همه فاميلش نصراني بودند و خود او نيز بر آن دين بود، مدتي بود كه در قلب خود تمايلي نسبت به اسلام احساس مي كرد. وجدان و ضميرش او را به اسلام مي خواند. آخر برخلاف ميل پدر و مادر و فاميل ، دين اسلام اختيار كرد و به مقررات اسلام گردن نهاد. موسم حج پيش آمد زكرياي جوان به قصد سفر حج از كوفه بيرون آمد و در مدينه به حضور امام صادق عليه السلام تشرف يافت . ماجراي اسلام خود را براي امام تعريف كرد، امام فرمود:چه چيز اسلام نظر تو را جلب كرد؟ گفت : همينقدر مي توانم بگويم كه سخن خدا در قرآن كه به پيغمبر خود مي گويد:اي پيغمبر! تو قبلاً نمي دانستي كتاب چيست و نمي دانستي كه ايمان چيست اما ما اين قرآن را كه به تو وحي كرديم ، نوري قرار داديم و به وسيله اين نور هر كه را بخواهيم رهنمايي مي كنيم، درباره من صدق مي كند. امام فرمود:تصديق مي كنم ، خدا تو را هدايت كرده است . آنگاه امام سه بار فرمود:خدايا! خودت او را راهنما باش سپس فرمود: پسركم ! اكنون هر پرسشي داري بگو. جوان گفت : پدر و مادرم و فاميلم همه نصراني هستند، مادرم كور است ، من با آنها محشورم و قهرا با آنها هم غذا مي شوم تكليف من در اين صورت چيست ؟ آيا آنها گوشت خوك مصرف مي كنند؟. نه يا ابن رسول اللّه ! دست هم به گوشت خوك نمي زنند. معاشرت تو با آنها مانعي ندارد. آنگاه فرمود:مراقب حال مادرت باش ، تا زنده است به او نيكي كن ، وقتي كه مرد جنازه او را به كسي ديگر وامگذار، خودت شخصا متصدي تجهيز جنازه او باش. در اينجا به كسي نگو كه با من ملاقات كرده اي . من هم به مكه خواهم آمد، ان شاء اللّه در مني هم ديگر را خواهيم ديد. جوان در مني به سراغ امام رفت . در اطراف امام ازدحام عجيبي بود. مردم مانند كودكاني كه دور معلم خود را مي گيرند و پي در پي بدون مهلت سؤال مي كنند، پشت سر هم از امام سؤال مي كردند و جواب مي شنيدند. ايام حج به آخر رسيد و جوان به كوفه مراجعت كرد. سفارش امام را به خاطر سپرده بود. كمر به خدمت مادر بست و لحظه اي از مهرباني و محبت به مادر كور خود فروگذار نكرد. با دست خود او را غذا مي داد و حتي شخصا جامه ها و سر مادر را جستجو مي كرد كه شپش نگذارد. اين تغيير روش پسر، خصوصا پس از مراجعت از سفر مكه ، براي مادر شگفت آور بود. يك روز به پسر خود گفت : پسر جان ! تو سابقا كه در دين ما بودي و من و تو اهل يك دين و مذهب به شمار مي رفتيم ، اين قدر به من مهرباني نمي كردي ؟ اكنون چه شده است كه با اين كه من و تو از لحاظ دين و مذهب با هم بيگانه ايم ، بيش از سابق با من مهرباني مي كني ؟. مادر جان ! مردي از فرزندان پيغمبر ما به من اين طور دستور داد. خود آن مرد هم پيغمبر است ؟ نه ، او پيغمبر نيست ، او پسر پيغمبر است . پسركم ! خيال مي كنم خود او پيغمبر باشد؛ زيرا اين گونه توصيه ها و سفارشها جز از ناحيه پيغمبران از ناحيه كس ديگري نمي شود. نه مادر! مطمئن باش او پيغمبر نيست ، او پسر پيغمبر است . اساسا بعد از پيغمبر ما پيغمبري به جهان نخواهد آمد. پسركم ! دين تو بسيار دين خوبي است ، از همه دين هاي ديگر بهتر است . دين خود را بر من عرضه بدار. جوان شهادتين را بر مادر عرضه كرد. مادر مسلمان شد. سپس جوان آداب نماز را به مادر كور خود تعليم كرد. مادر فرا گرفت ، نماز ظهر و نماز عصر را به جا آورد. شب شد توفيق نماز مغرب عشاء نيز پيدا كرد. آخر شب ناگهان حال مادر تغيير كرد، مريض شد و به بستر افتاد. پسر را طلبيد و گفت : پسركم ! يك بار ديگر آن چيزهايي كه به من تعليم كردي تعليم كن . پسر بار ديگر شهادتين و ساير اصول اسلام يعني ايمان به پيغمبر و فرشتگان و كتب آسماني و روز بازپسين را به مادر تعليم كرد. مادر همه آنها را به عنوان اقرار و اعتراف بر زبان جاري و جان به جان آفرين تسليم كرد. صبح كه شد، مسلمانان براي غسل و تشييع جنازه آن زن حاضر شدند. كسي كه بر جنازه نماز خواند و با دست خود او را به خاك سپرد پسر جوانش زكريا بود.منبع:داستان راستان/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن