واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ینمایايران-سينما براي تفريح است يا هر فيلم قرار است حرفي نو براي گفتن داشته باشد؟ شايد هم قرار نيست حرف تازهاي بزند بلكه تنها يادآوري كند نكاتي را كه بعضا فراموش كردهايم. اما هرچه هست، فيلمي كه با ديدن آن و خروج از سالن سينما، حداقل دقايقي ذهن مخاطب را درگير كند و او را به حرف زدن درباره آن و نقد كردن وادارد، خنثي نبوده وحداقل حرفي براي گفتن دارد. بيپولي هم از اين دست فيلمهاست، چراكه طرفداران و منتقدان متعصب دارد. عدهاي بهشدت از فيلم خوششان آمده وعدهاي از نگاه فيلمساز به اجتماع و خرد كردن شخصيت اول قصه، شاكياند. حكايت ما هم وقتي از سالن سينما آنهم پس از اكران ويژه در جشنواره و سينماي اصحاب رسانه خارج شديم، شبيه همين موارد است. همكاران شاكي و ذوق زده باهم ساعتي درگير بودند! بالاخره حق با كيست؟ آيا به كرامت انساني در اين فيلم توهين شده يا بحث ديگري در ميان است. اما نكاتي در بيپولي هست كه مرور آن به قضاوت منصفانه كمك ميكند. 1 - فيلم ايراني براي مخاطب ايراني: بيپولي يك فيلم ايراني است. قصد كپي برداري از نمايشنامههاي كلاسيك غربي و شرقي را ندارد. شخصيتها ملموساند و شبيهشان را در اطرافمان به راحتي پيدا ميكنيم؛ آدمهايي كه بلوف ميزنند، شوخي ميكنند، خربزه و هندوانه ميخورند، عصبي ميشوند، گريه ميكنند و ميخندند. خلاصه اينكه مخاطب شاهد روابط و ديالوگهاي غريبه با فرهنگش نيست. 2 - احترام به سنتها: بيپولي، سنتها را به سخره نميگيرد. عروسي، تشييع جنازه، عزاداري و حتي ميهماني و جشن تولد در آن به شكل سنتي نمايش داده ميشود و كارگردان ابايي از سنتي نشان دادن خود ندارد. حتي موسيقي فيلم نيز به كمك اين مقصود ميآيد. سهراب پور ناظري، آهنگساز جوان و نوازنده تنبور، موسيقي فيلم را ساخته است. استفاده از سازهاي ايراني چون تنبور، سنتور و سه تار دوز ايراني و سنتي فيلم را بالا برده است. 3 - طنز موقعيت: بيپولي يك فيلم در ژانر كمدي يا طنز نيست اما مخاطب در سكانسهايي به واقع و از ته دل ميخندد. حضور امير جعفري و سيامك انصاري هم بر بار طنز فيلم افزوده است. حتي تا پيش از اين كسي باور نميكرد كه بابك حميديان بتواند مخاطب را بخنداند. اما او، هم به راحتي در نقش لال بازي ميكند و هم مخاطب را ميخنداند. 4 - انتخاب صحيح بازيگر: اگر نگوييم بازي بهرام رادان در سنتوري، تنها دليل انتخاب او براي نقش اول فيلم يا همان ايرج است، بايد بازي او در آخرين ساخته داريوش مهرجويي را مهمترين دليل حضور او در فيلم حميد نعمتالله بدانيم. رادان در سنتوري ثابت كرد كه خيلي خوب ميتواند نقش يك پاكباخته را بازي كند؛ كسي كه گردش روزگار او را به چنين روزي انداخته است. اما ليلا حاتمي اگرچه به خاطر اين فيلم سيمرغ گرفت اما بهنظر در بعضي سكانسها خوب ظاهر نشده است. شايد صحنهاي كه او زير باران با چشم گريان به در خانه ميآيد و از تحقير شدنش نزد سوپر ماركتي محل به خاطر بيپولي و نسيه گرفتنهاي مكرر شاكي است و به ايرج شكايت ميبرد را يكي از تاثيرگذارترين صحنههاي فيلم بايد بدانيم اما نه تنها بيننده متاثر نميشود كه حتي ميخندد. ولي در كل، بازيها قابلقبولند. بهويژه حبيب رضايي، امير جعفري و بابك حميديان. 5- صراحت لهجه: بيپولي، بيآبرويي و آخر دنيا نيست. دروغ بد است و بايد آسوده و براي خود زندگي كرد نه ديگران، مغرور نشد و اميدوار به لطف خداوند بود. بيپولها را مسخره نكرد چرا كه شايد روزي به سرنوشت آنها دچار شويم. اينها درون مايه فيلم است. نكاتي كه هم اخلاقياند و هم درد زندگي در جامعهاي كه ميان سنتي و مدرن بودن، بلاتكليف و سرگردان مانده است. بيپولي همين حرفها را ميزند، البته با كمي اغراق. اما سينما زبان اغراق است و بايد طوري فضا را ساخت كه تاثيرگذار و تكاندهنده باشد. 6 - مهربان با خانمها : درست است كه بهاصطلاح، بدمن در فيلم وجود ندارد و آدمها خاكسترياند اما كارگردان با خانمها مهربانتر است تا آقايان. همه مصائب و تقصيرها با مردهاست و زنها تطهير ميشوند. زن، اصلا دروغ نميگويد مگر اينكه شوهر از او بخواهد. فداكاري را به اوج رسانده و وقتي از كوره در ميرود كه ميفهمد شوهر به او دروغ گفته. شايد اين يكجانبهنگري را بتوان يكي از معايب فيلم دانست. عيب ديگر هم اينكه فيلم تا حدي كشدار است. شايد 10 تا 15 دقيقه از فيلم را به راحتي بتوان حذف كرد بدون آنكه خللي در آن ايجاد شود. 7 – قابل احترام: دست آخر اينكه بيپولي فيلمي قابل احترام است. چرا كه از بدنه اجتماع حرف ميزند. نه از روي شكم سيري و براي گيشه ساخته شده و نه براي نشان دادن يك بيپول، حيثيت جامعه را برده و خلاصه اينكه سياه نمايي كرده است. با ديدن بيپولي شايد خيلي از غرورها فروكش كند؛ به شكرگزاري براي بيپول نشدن توجه جدي شود و به بيپولها، مهربانانهتر نگريسته شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]