واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: روایت عاشقانه زوج نابینا از روزهای ندیدن
هرچند عظیمی نابینای مطلق و همسرش نیمه بیناست ولی شیرینیهای زندگیشان باعث شده سختیهای ندیدن را فراموش کنند.
دیروز روز جهانی نابینایان بود. روشندلان زیادی هر روزشان را با سختیهای ندیدن شروع میکنند. «احمد عظیمی» و همسرش «الهام آگشته» نمونهای از این افرادند.هرچند عظیمی نابینای مطلق و همسرش نیمه بیناست ولی شیرینیهای زندگیشان باعث شده سختیهای ندیدن را فراموش کنند.به تحصیل علاقه زیادی دارماحمد عظیمی از ابتدا نابینا بوده است. او که ۲۷ بهار از زندگیاش گذشته است هم اکنون دانشجوی کارشناسی علوم اجتماعی است. او ۵ خواهر و برادر دارد که ۳ نفر از آنها نابینا هستند. احمد خیلی از بازیهای کودکی را به یاد ندارد ولی بازی با «لگو» و چیدن قطعههای مختلف را خیلی دوست داشته است. این جوان روشندل در مدرسه مخصوص نابینایان درس خوانده و علاقهاش به درس خواندن، سختیهای تحصیل را برایش آسان کرده است.دوست ندارم بینا شومعظیمی چند سال پیش و از طریق یکی از دوستانش با الهام آشنا میشود. با نظر موافق خانوادههای ۲ طرف، احمد برای اولین بار به خواستگاری میرود و تنها ملاکش برای ازدواج این بوده است که همسر آیندهاش، وضعیت او را درک کند. او این روزها، آن قدر از زندگی با همسرش خوشحال است که از نابینا بودنش راضی است. چرا که فکر میکند اگر نابینا نبود فرصت آشنایی با همسر فعلیاش را پیدا نمیکرد و از این زندگی خوب و شیرین فاصله میگرفت.نابینایی محدودیت نیستاو با شنیدن کلمات مادر، پدر و نابینا اولین کلمهای که به ذهنش میرسد، عشق، صمیمیت و محدود نبودن است. احمد عاشق زندگیاش است و هر هفته، حداقل یک روز را با همسرش به تفریح میرود و خدا را به خاطر داشتن چنین همسری شکر میکند.نبودن بازار کار مهمترین مشکل نابیناهاالهام آگشته، همسر احمد عظیمی و ۲۳ ساله است. او نیمه بیناست یعنی هرچند کم ولی تا حدودی اطرافش را میبیند. آگشته دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات عرب است و تنها مشکل این روزهایش را نبود بازار کار برای نابیناها میداند که انگیزه ادامه زندگی و پیشرفت را از آنها میگیرد. او در صورت بینا شدن، دوست دارد در اولین قدم، رانندگی کردن را یاد بگیرد.خواستگار بینا هم داشتمجالب است بدانید که آگشته خواستگار بینا هم داشته است ولی تصمیم گرفته که با یکی مثل خودش ازدواج کند. او احساس میکند که یک مرد بینا، هیچگاه نخواهد توانست با کمبودهای او در دیدن کنار بیاید و با یکدیگر زندگی موفقی نخواهند داشت.برای خرید لباس با هم میرویماین خانم جوان مانند همه خانمهای دیگر دوست دارد که همسرش درباره ظاهر او نظر بدهد. زمانی که او با همسر نابینایش برای خرید لباس به بازار میروند، او رنگ لباس را به شوهرش میگوید تا نظر شوهرش را در این باره جویا شود. سپس همسرش با لمس لباس، نظرش را درباره آن میگوید و در صورت پسندیدن، آن لباس را میخرند.با هم به سینما میرویمبه تفریح علاقه زیادی دارند و حتی با هم به سینما میروند. آنها آخرین بار، همین چند روز پیش با یکدیگر برای دیدن فیلم «شهرموشهای ۲» به سینما رفتند. تفریحات آنها مانند قدم زدن در پارک و گشت و گذار در ییلاقات اطراف مشهد با یکدیگر، زیباترین خاطرات آنها را در کنار یکدیگر رقم زده است.
1393/07/24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]