تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835672472




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اگر تشيع را درست تبليغ مي‌كرديم دنيا دست ما بود


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اگر تشيع را درست تبليغ مي‌كرديم دنيا دست ما بود
نویسنده : محمدرضا كاييني 
  آغازين بخش از گفت و شنود با جناب حجت‌الاسلام والمسلمين سيد صادق موسوي شيرازي را در روز گذشته از نظر گذرانديد، اينك واپسين قسمت از اين مصاحبه پيش روي شماست. اميد آنكه مقبول افتد. انگيزه‌ جنابعالي در كار پژوهشي درباره نهج‌البلاغه از همان بيانات رهبرمعظم انقلاب در حسينيه‌ارشاد آغاز شد؟ نه انگيزه اينكه خودم اين كار را انجام بدهم، بلكه انگيزه اينكه يك نسخه كامل از كلمات مولا تدوين شود و آن را داشته باشم، نه اينكه خودم وارد ميدان شوم... كه چنين نسخه‌اي هم وجود نداشت! خير، چنين نسخه‌اي وجود نداشت. اين دوره‌اي بود كه به‌شدت درگير اشتغالات مختلف بودم. در لبنان به سر مي‌بردم و جنگ و فعل و انفعالات طائف درجريان بود، اصلاً فرصتي براي انجام اين كار نداشتم. در مقطعي لطف خدا و عنايت خود حضرت شامل حال ما شد و در تهران از مسئولان كنگره نهج‌البلاغه پرسيدم: طرحي را كه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي مطرح كردند، چه شد؟ پاسخ دادند: كسي پيگيري نكرد و از اذهان بيرون رفت! در آنجا خواستم از فرصتي كه برايم پيدا شده بود، استفاده كنم و وارد اين ميدان شوم، البته با بيم از اهميت و عظمت كار! ترس از اينكه اين موضوع، اولاً به هر حال يك ميدان تحقيقي گسترده است و به افرادي نياز دارد كه در كار تحقيقاتي ريشه دوانده باشند و من اين كار را نكرده بودم و ثانياً ابهت اميرالمؤمنين(ع) بود و اينكه ما داريم با كلام ايشان روبه‌رو مي‌شويم و خيلي احساس سنگيني مي‌كردم. ولي با اين همه، خداي متعال لطف كرد و اين توفيق شامل حالم شد و وارد اين ميدان شدم. ذهنيتم هم اين بود كه بيش از شش ماه تا يك سال، از من وقت نمي‌گيرد. ولي الان كه خدمت شما هستم حدود 28 سال از من وقت گرفته است!و چند مرحله را هم گذرانده‌ام و اين هم يكي از الطاف خداوندي و عنايات خود حضرت بود كه ما را ناگهان در جاي گود استخر نينداختند، بلكه آرام‌آرام از جاهاي كم‌عمق به جاهاي متوسط عمق بردند تا... به جاهاي عميقش رسيديد؟ خير، تازه قدرت شناگري در اين دريا را پيدا كرده‌ايم و اين خودش، يكي از عنايت‌هاي ويژه حضرت بود. چند مرحله را گذرانديم. در يك مرحله، تعداد منابع استفاده‌شده 29 عنوان بود كه نسخه مشروحه بود و در بيروت چاپ شد. يعني اين نهج‌البلاغه شما چاپ‌هاي اوليه هم داشته است؟ نسخه‌هاي مختلف داشت كه هر كدام ويژگي‌هايي داشتند كه در ديگري نيست. نسخه اولش مشروحه بود كه تعداد منابع 29 تا بود، اما در پاورقي هر كدام در هر صفحه‌اي، چهار تا از شروح علماي اهل سنت يعني طبري، بيهقي، عبده و صبحي صالح را با هم ادغام كرديم و شرح مختصر و زيبايي هم شد. كافي است بدانيد «آداب الكتابه» در زمان‌هاي مختلف، با هم فرق مي‌كنند، مثلاً بيهقي كه 800 سال قبل بود و عبده كه شايد 70 سال قبل بود و همين‌طور دو نفرديگر، اينها به اشكال مختلف مي‌نوشتند و نوشته‌هاي آنها را با هم ادغام كردن، بدون اينكه شكل و شمايل متن به هم بخورد و كار يكدستي از آب درآيد، كار سختي است. اين كار را انجام داديم و نامش «نسخه مشروحه» شد. اين چون اولين حركت در تاريخ تحقيقات مربوط به نهج‌البلاغه بود، در فضاي علمي واكنش بسيار شديدي داشت! واكنش مثبت؟ نه، به عنوان اينكه اين اصلاً چه است و چطور شده براي اولين بار كسي به گزيده‌هاي شريف رضي دست زده است، چون ترتيب گزيده‌هاي شريف رضي، تغيير يافت، به اين ترتيب كه ما خطبه‌ها را از كلمات، ادعيه‌، نامه‌ها و وصيتنامه جدا كرديم و سيكل كار عوض شد. به قول يكي از محققان كه مي‌گفت: ما هزار سال به مدل شريف رضي عادت كرده بوديم و حالا آن مدل عوض شده بود، به‌خصوص اينكه در آن نسخه ما منابع را به شكل تفصيلي ذكر نكرديم و فقط ليست منابع را داديم كه آن هم 29تا بيشتر نبود. بعد از آن، نسخه‌اي را به نام «نسخه موثقه» آماده كرديم كه در آن تعداد منابع شد 101. چرا اسمش را گذاشتيد موثقه؟ عرض مي‌كنم. در پاورقي آن كتاب، به‌جاي شرح‌هايي كه بودند، منابع ذكر شدند. بيشتر روي توثيق آن تأكيد داشتيد؟ بله و اين كتاب، كتاب سال كنگره نهج‌البلاغه هم شد. در چه سالي؟ سال 76. آن كتاب خيلي سر و صدا كرد، چون خود حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، هزار نسخه از آن را تهيه و بين علما تقسيم كردند و همين اقدام ايشان در فضاي علمي، بسيار معنادار بود. درهمان دوره، يكي از دوستان به من گفت: فلاني! تو كه تا اينجا آمدي، كس ديگري هم نمي‌تواند اين كار را ادامه بدهد، بيا و همتي كن و اسناد رواياتي را كه در منابع مختلف ذكر شده‌اند را هم بياور. اين كار تقريباً هشت سال طول كشيد و تعداد منابع شدند 770 تا و هشت جلد شد به نام «نسخه مستند» و كتاب سال حوزه علميه قم هم شد. متعارف است كتاب سال را از ميان كتاب‌هايي انتخاب مي‌كنند كه در داخل كشور چاپ شده باشد. ولي در اين مورد استثنا قائل شدند؟ بله، اين كتاب در بيروت چاپ مي‌شود، ولي در حوزه علميه قم به عنوان كتاب سال حوزه اعلام مي‌شود و لوح تقدير و هديه هم دادند. شخصيتي هم كه اين كار را انجام دادند، حضرت آيت‌الله مكارم شيرازي بودند. لوح تقدير را هم با امضاي مديريت حوزه علميه قم، آقاي حسيني بوشهري دريافت كردم. وقتي اين اتفاق افتاد، كتاب مورد استقبال همه قرار گرفت و حضرت آيت‌الله جوادي آملي هم دريكي از خطبه‌هاي نماز جمعه‌شان، رسماً با استناد و دعاي خيرشان، به اين بنده حقير لطف كردند. پس از انتشار اين نسخه، اين سؤال مطرح شد كه اين كتاب هشت جلدي، مال اهل تحقيق است و از ميان مخاطبان عادي كيست كه 30 صفحه پاورقي را... بخواند؟ خواندن هم نه، حتي ورق بزند؟ كساني كه اهل تحقيق نباشند خسته مي‌شوند. تصميم گرفتيم يك نسخه پايه و مرجع براي عموم درست كنيم كه افرادي كه اين پاورقي‌ها را لازم ندارند و برايشان متن سخنان حضرت علي(ع) مهم است، از آن استفاده كنند. ما باز هم اين كار را ادامه داديم و تعداد منابع از 770 به 1200 منبع رسيد. در تاريخ تحقيقات علمي، هيچ سابقه ندارد كتابي اين همه پشتوانه منبع داشته باشد. اين كتاب هم، با بهترين فونت، چاپ و صحافي شد. بعد از قرآن هيچ كتابي را نداريم كه در بيروت، اينطور نفيس چاپ شده باشد. الان چاپ اول آن در دست است؟ بله، تازه چاپ شده است. روزي كه اولين 10 نسخه را از صحافي گرفتم، ساعت 5/10 صبح بود و ساعت 12 به طرف نجف اشرف پرواز كردم. چون عهد كرده بودم اولين نسخه را به خود حضرت امير(ع) كه صاحب كرم هستند، تقديم كنم. مستقيم رفتم فرودگاه و بعدازظهر در نجف بودم و فردا يا پس‌فرداي آن روز برنامه‌ريزي شد و اولين نسخه را در ضريح خود حضرت قرار داديم. جالب اينجاست كه من 10 نسخه برده بودم. پس از اينكه به كربلا، كاظمين و بغداد رفتم و به افراد مناسب نسخي را هديه دادم، در برگشت به نجف سه نسخه همراهم بود كه مي‌خواستم به سه تن از مراجع نجف اهدا كنم. به دو نفر كه اهدا كرديم، نفر سوم هم منزلشان نزديك آن دو نفرِ قبلي بود، ولي هرچه زنگ مي‌زديم، كسي به تلفن جواب نمي‌داد! يكي از دوستان گفت: اين احتمالاً نشانه‌اي است كه اين كتاب، بايد به جاي ديگري اهدا شود و نهايتاً تصميم گرفتيم كتاب را، به محراب حضرت در مسجد كوفه تقديم كنيم و همان روز رفتيم و اين نسخه را در محراب حضرت قرار داديم، يعني اولين نسخه در ضريح و آخرين، در محراب قرار گرفتند. داستان اهداي كتاب به دبيركل سازمان ملل چه بود؟ مقدمات اين كار چگونه فراهم شد؟ وقتي از سفر عراق به بيروت برگشتم، از طرف برخي از مؤمنين در امريكا براي انجام امور تبليغي در ماه رمضان دعوت شدم، ولي ويزايي كه آمد، دو روز بعد از پايان ماه رمضان بود. دوستان بعد از مشورت گفتند: شما براي عيد قربان بياييد. من دو روز قبل از عيد قربان وارد امريكا شدم. دو سه روز بعد از عيد قربان هم به نيويورك رفتم، چون از قبل با نماينده ايران در سازمان ملل، جناب آقاي خزايي آشنايي داشتم. پايان دوره مأموريت ايشان بود و ايام عيد سعيد غدير. در جلسه‌اي كه با ايشان داشتم، پيشنهاد كردم خوب است به عنوان حسن الختام مأموريتشان، نسخه‌اي از اين كتاب را به سازمان ملل تقديم كنيم. ايشان هم انساني فرهيخته و واقعاً عاشق اهل‌بيت(ع) هستند. تلاش كردند و به قول خودشان با ناباوري، اين كار انجام شد، چون سازمان ملل در نيويورك، مجمع عمومي و شوراي امنيت است و هيچ ارتباطي با فعاليت‌هاي فرهنگي ندارد و قانع كردن دبيركل سازمان براي ورود به كاري كه خارج از حيطه كاري اوست، كار بسيار دشواري است، ولي آقاي خزاعي اين كار را كردند و ما رفتيم و اين نسخه را اهدا كرديم. دبيركل هم، با احترامي بسيار از ما استقبال كرد و با اين اثر، به عنوان يك اثر بسيار ارزشمند مواجه شد. بعد هم در نامه تشكري كه برايم فرستاد، اعلام كرد: گفته‌ام اين كتاب را در كتابخانه سازمان ملل در معرض ديد قرار دهند. انعكاس اين اقدام بسيار زيبا و گسترده بود. منشأ آن هم اين بود كه امروز شيعه، در معرض شديدترين خشونت‌هاي فيزيكي، هجمه‌هاي تبليغي، اتهاماتِ تكفيري‌ها و امثالهم قرار گرفته است. اگر در اين فضا بتوانيم با يك نماد مشخص شيعي و با كتابي كه نماد عظمتِ شخصيت اميرالمؤمنين(ع) است، در بالاترين سطح بين‌المللي حضور يابيم، بسيار مفيد ومؤثر خواهد بود. نه فقط اين ديدار انجام شد، بلكه در سايت سازمان ملل هم خبر و هم تصويرآن قرار گرفت، سايتي كه بيش از 190 كشور دنيا، با آن ارتباط تنگاتنگ دارند. بسيار فرصت خوبي بود كه توانستيم اين حضور را با اين شكل زيبا و پررنگ نشان بدهيم. برگرديم به نحوه كار شما در اين پروژه بزرگ. سؤال اينجاست كه جنابعالي دستيار نداشتيد و همه كارها را خودتان انجام مي‌داديد؟ ابداً! كل كار به عهده خود بنده بود. البته اين كارها معمولاً خيلي بهتر در مي‌آيند تا كارهايي كه با دفتر، دستيار و ساختمان‌هاي عريض و طويل انجام مي‌شوند، اينگونه نيست؟ بله، خاطرم است آقاي هاشمي رفسنجاني در ابتداي كار كه در جريان امر قرار گرفتند، گفتند: اين كار شما بين 30 ،40 نفر آدم با هزينه‌هاي گزاف لازم دارد و شما تنهايي و بدون هيچ‌گونه امكانات، مي‌خواهيد اين كار را بكنيد!... اينكه مي‌گويم بدون هيچ‌گونه امكانات، وصفش خيلي سخت است، ولي بحمدالله به بهترين وجه انجام شده است. شما كه در واقع نهج‌البلاغه را تدوين نكرده‌ايد، نه ترتيب آن كتاب را دارد و نه محتواي آن را. چرا اسم ديگري را برايش انتخاب نكرديد؟ آداب قدما در اين بوده كه هر كتابي كه در راستاي تكميل يك كتاب منتشرشده قرار مي‌گرفته است، آن را متصل به كتاب قبلي مي‌كردند. مثلاً دركتاب مستدرك الوسايل اين رويكرد را مي‌بينيد، علامه حاج ميرزا حسين نوري وقتي مي‌خواهد وسايل‌الشيعه را تكميل كند، نام كتاب خود را مستدرك‌الوسايل مي‌گذارد... يعني الان اين كتاب، مستدرك نهج‌البلاغه است؟ نه، منظورم اين است كه مستدرك مي‌آيد و آن اصل را حفظ مي‌كند. امام «رضوان الله عليه» چون تعليقاتشان در «وسيله النجاه»ِ مرحوم آيت‌الله آسيد ابوالحسن اصفهاني بود، نام كتاب خود را« تحريرالوسيله» گذاشتند. مرحوم آيت‌الله حكيم چون عروه‌الوثقي مرحوم آيت‌الله سيد‌كاظم يزدي پايه كتابشان بود، نام اثرشان را گذاشتند «مستمسك العروه الوثقي.» اين متعارف بود كه اگر پايه يك كار، كتاب يا منبعي بود، حق آن كتاب اصلي را حفظ مي‌كردند. كار ما هم چون پايه‌اش نهج‌البلاغه شريف رضي بود، در نتيجه بايد حقش را حفظ مي‌كرديم و لذا اسم آن را گذاشتيم «تمامٌ نهج‌البلاغه.» يعني پايه نهج‌البلاغه شريف رضي است و دايره هم همان است، با گسترش فعاليت. در سايت‌ها كلمه «تمام» را نمي‌گذارند و فقط مي‌نويسند نسخه كامل نهج‌البلاغه و در نتيجه اين سؤال مطرح مي‌شود. خوب شد كه دراين‌باره توضيح داديد. خيلي‌ها نمي‌خواهند به خودشان زحمت يك پرسش ساده را بدهند و مي‌نويسند نهج‌البلاغه! در ملاقاتي كه خدمت آيت‌الله جوادي آملي رفتيم، ايشان درآغاز ملاقات گفتند: قبل از صحبت‌هاي شما، من خودم حرف دارم... و متعرض موضوع اين كتاب شدند و گفتند: اين كتاب شما كتاب پايه شده است و برويد دنبال معجم مفهرس و ترتيب موضوعي كه استفاده از آن راحت شود. يعني ايشان به عنوان كسي كه عمر زيادي را در نهج‌البلاغه گذرانده‌اند، آن را به عنوان يك كتاب پايه و مرجع كه احتياج به مفهرس دارد پذيرفته‌اند. آيت‌الله خزعلي به من گفتند: هزاران سال است به آن نسخه عادت كرده‌ايم و حالا بايد آرام‌آرام به اين نسخه عادت كنيم! آيت‌الله وحيد خراساني به من گفتند: اين كار شما مصداق اجلاي «رحم الله من احيا امرنا» است. فضاي علمي، بسيار خوب از اين كتاب استقبال كرد. بازتاب انتشار اين اثر را در كشورهاي خارجي چگونه ديديد؟ در اين‌باره خاطراتي را بيان كنيد. عرض مي‌كنم. فضا به‌گونه‌اي شد كه وقتي بنده در شهر سياتل بودم، كشيش كليساي آن شهر در وسط مراسم روز يك‌شنبه، اين كتاب را بلند كرد و گفت: اين كتاب مال امام علي(ع) است و يك نسخه از آن را هم به دبيركل سازمان ملل اهدا كرده‌اند... و جمعيت مي‌ايستند و كف مي‌زنند! يك كشيش دارد چيزي را كه نه متعلق به دين اوست، نه فرهنگش و نه زبانش، اينگونه معرفي مي‌كند. بعد از اين ماجرا، به واتيكان رفتم و به وزير فرهنگ آنجا كه مهم‌ترين شخصيت بعد از پاپ است و حتي از نظر موقعيت علمي بالاتر از پاپ هم است، يك جلد را تقديم كردم كه در كتابخانه واتيكان قرار گرفت. به هرحال، عملاً فضاي عمومي جهان، چه در سطح سازمان ملل و چه در سطح واتيكان و نهايتاً انعكاس آن در سطح دنيا، اين ذهنيت را درست كرد كه فقط اسلام، فيلم ‌هايي كه دريوتيوب‌ها مسلمان‌ها را درحال سر بريدن نشان مي‌دهد، نيست! معارف والا و حكيمانه امير مومنان در نهج‌البلاغه هم هست. و نه لزوما رفتارهاي داعش يا داعش گونه؟ بله، اين ظهور علمي و فرهنگي كه مورد تقدير دبيركل سازمان ملل و مقامات واتيكان قرار گرفته، متعلق به همه مسلمان‌هاست. مهم اين است كه الان اگر كسي بخواهد بگويد نماد مسلمانان رفتارهاي داعش است، در مقابل آن يك نمادِ همراه با تقدير و احترامي هم هست و به مدد آن مي‌توانيم موازنه‌اي را ايجاد كنيم. حال كه خداوند اين توفيق را به شما ارزاني داشته كه به نهج‌البلاغه متصل باشيد، قاعدتاً اين راه را ادامه مي‌دهيد. گام‌هاي بعدي‌تان چه خواهد بود؟ تا اينجا را خودم هم نمي‌دانستم كه چه مي‌شود! از اين به بعد را هم به طريق اولي، نمي‌دانم كه مي‌شود! بالاخره طرحي كه داريد؟ درياي اميرالمؤمنين(ع)، دريايي است كه هركسي كه در آن افتاده، راه برگشت نداشته و با لذت هم در اين دريا، غوطه‌ور ‌شده است! بعد از اينكه آخرين نسخه را به محراب حضرت اهدا كردم، آمدم و بالاي سر ضريح ايستادم و گفتم: يا اميرالمؤمنين(ع) من در دنيا بزرگ‌ترين افتخار را دارم و آن هم اين است كه نامم با نام شما مقرون شده است و هركس به بركت نام شما به اين كتاب مراجعه كند، نام مرا هم خواهد ديد و اين افتخار در طول تاريخ و در آخرت برايم وجود دارد! يا اميرالمؤمنين(ع) يك اسير غيرمسلمان در خانه شما را زد كه يك وعده شكم گرسنه خود را سير كند و شما كافي بود نان خودتان را بدهيد تا نياز او برآورده شود، اما به اين اكتفا نكرديد و افطار فاطمه زهرا(س) و فرزندانتان را هم به او داديد و فوق خواسته‌اش را به او داديد، مطمئناً در آخرت با من كمتر از او برخورد نخواهيد كرد و به اين امر اميدوارم. سؤال من اين بود كه به هر حال براي ادامه طرح كه داريد؟ رسيدن به عمق كلمات اميرالمؤمنين(ع)، كار بسيار دشواري است و نمي‌توانم ادعا كنم آنچه را كه خواسته‌ام انجام بدهم، به حدكمال به انجام رسيده، ولي طبيعي است هرچه وارد اين ميدان شويد، مجال تحقيقاتتان محدودتر و امكان دسترسي‌تان كمتر و سخت‌تر مي‌شود. يعني وقتي وارد ميدان مي‌شوم و مثلاً 10 هزار كتاب مطالعه و 29 يا پس از آن 101 عنوان پيدا مي‌كنم، جلوتر كه مي‌روم براي اينكه منبع ديگري بيابم، بايد تلاش خيلي بيشتر و گسترده‌تري انجام دهم و كتاب‌هاي بيشتري مطالعه كنم. انسان هرچه جلوتر مي‌رود، دستيابي به منابع سخت‌تر مي‌شود و پيدا كردن نايافته‌ها مشكل‌تر، لذا در مرحله آخر كه از نسخه مستدل به نسخه موثقه رسيدم، خيلي دوران سختي را گذراندم، چون بايد «دو‌باره كاري» نمي‌كردم و منابعي را كه قبلاً مراجعه كرده بودم از ذهن كنار مي‌گذاشتم و به علت اينكه به منابع زيادي مراجعه كرده بودم، بسيار دشوار بود دو‌باره‌كاري نشود، با وجود اين بعضي وقت‌ها ضمن كار، مواردي از اين دست مشاهده مي‌شد. حالا هم از خداوند متعال مي‌خواهم تا آخرين لحظه عمر ما را در خدمت اميرالمؤمنين(ع) ونهج‌البلاغه قرار بدهد. جنابعالي الان با شروح نهج‌البلاغه هم كاملاً آشنا هستيد. خودتان نمي‌خواهيد شرحي بنويسيد تا نقاط ضعف و كاستي شروح موجود رفع و تدارك شود؟ معتقد نيستم انسان چندكاره باشد، بلكه بهتر است كاري را درست انجام بدهد و حق آن را ادا كند، اين شايد بهتر نتيجه بدهد. در حاشيه همين كار يادداشت‌برداري‌هاي زيادي كرده‌ام، ولي معمولاً معتقد نيستم انسان نيرويش را پخش كند، چون پخش كردن نيرو موضوع اصلي را از ذهن دور مي‌كند و حق آن را كما يجب ادا نمي‌كند. كماكان روي توثيق و استناد نهج‌البلاغه متمركز هستيد. فعلاً بله، چون نسخه فعلي كه نسخه پايه و مرجع است، ان‌شاءالله اميدواريم نسخه مسنده‌اي با 1200 منبع آماده كنيم كه اگر اهل تحقيق هم خواستند به اسناد دسترسي يابند، آن نسخه در اختيارشان باشد. اين را هم اشاره كنم كه آيت‌الله هاشمي شاهرودي رياست مجلس خبرگان رهبري، اخيراً نسخي از اين كتاب را از طرف هيئت رئيسه خبرگان، به اعضاي اين مجلس هديه داده است. مسلماً بهترين هديه است. تيراژ چقدر بود؟ 5 هزار. 1551 صفحه است. به‌‌رغم همه فشردگي‌هايي كه انجام داديم، باز هم اين تعداد صفحه شد. به عنوان سؤال واپسين، به باور شما وظيفه محافل ديني و تبليغي شيعه در برابر اينگونه آثار چيست؟ اين كانون‌ها در اين‌باره چه وظايفي دارند؟ متأسفانه ما شيعه‌ها غير از مجالس روضه‌خواني كه خوب مي‌توانيم اشك حضار را در بياوريم، در فازهاي ديگر تبليغي ضعيف هستيم! يعني اگر همان كاري را كه روي منبرها براي امام حسين(ع) مي‌كنيم و مردم را به گريه مي‌اندازيم، در مسائل ديگر تبليغي و فرهنگي هم انجام مي‌داديم، الان دنيا دست ما بود. همان كاري كه يهودي‌ها كردند. آنها به چه شكلي فضاي عاطفي دنيا را دست گرفته‌اند؟ با كار تبليغي. كاري كردند كه كل اروپا قانون صادر كرده كه ترديد و تشكيك در هولوكاست ممنوع است و به‌محض اينكه به كسي نسبت... يهودستيزي... يا سامي‌ستيزي بزنند، طرف از هستي مي‌افتد! و عذرخواهي مي‌كند. يعني فضايي درست كرده‌اند كه مبارزه با يهود در جامعه اروپا و امريكا قبيح تلقي مي‌شود. اگر بتوانيم در اين شرايطِ ـ مخصوصاً دير ـ موضوعي را كه مربوط به اميرالمؤمنين(ع) و كاري است كه باعث افتخار جهان تشيع است و در فضايي هستيم كه حتي كينه‌توزترين دشمنان شيعه هم نسبت به اميرالمؤمنين(ع) به عنوان خليفه چهارم مجبور است احترام بگذارد، در اين فضا اگر بتوانيم كاري كنيم كه به همه دنيا به شكل‌هاي مختلف اين خبر و حركت را برسانيم، در مقابل حمله‌هايي كه به شيعه مي‌شود، ما هم حصار امني پيدا مي‌كنيم. با تشكر از حضرتعالي كه در دفتر «جوان» حضور پيدا كرديد و به پرسش‌هاي ما پاسخ گفتيد. اميدواريم هميشه در اين طريق موفق و برقرار باشيد.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن