واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خميني و مدّعيان دروغين ارتباط با امام زمان (ع) نويسنده: عبدالحسن ترکی چند نفر، ادّعاي عرفان داشتند و اذعان ميکردند که با امام زمان(علیه السّلام) ارتباط دارند. برخي از مسئولان مملکتي، پس از شنيدن اين ادّعاها، معتقد بودند بايد اين قضيه روشن شود تا چنانچه ادّعاي اين افراد، کذب و دروغ بود، موضوع افشا شود تا کسي به انحراف و اشتباه نيفتد. سرانجام با وساطت دو تن از مسئولان نظام، اين چند نفر اجازة ملاقات با حضرت امام(رحمت الله علیه) پیدا کردند. حضرت امام(رحمت الله علیه) در همان لحظات اوّل، به رياکاري آنان پی بردند و با اشرافي که داشتند جهت روشن شدن موضوع، سه سؤال را مطرح کردند.خاطرات بستگان، خويشاوندان و جمعي از شاگردان و دوستداران حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) در کتاب «پا به پای آفتاب» آمده است. از جمله خاطرهای شنيدني و درسآموز دربارة برخورد حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) با چند مدّعي ارتباط با امام زمان(علیه السّلام) که مرور و تأمّل آن در اين آشفته بازار مکّاره از بسیاری جهات آموزنده است. با هم اين خاطره را مرور میکنیم:چند نفر، ادّعاي عرفان داشتند و اذعان ميکردند که با امام زمان(علیه السّلام) ارتباط دارند. برخي از مسئولان مملکتي، پس از شنيدن اين ادّعاها، معتقد بودند بايد اين قضيه روشن شود تا چنانچه ادّعاي اين افراد، کذب و دروغ بود، موضوع افشا شود تا کسي به انحراف و اشتباه نيفتد. سرانجام با وساطت دو تن از مسئولان نظام، اين چند نفر اجازة ملاقات با حضرت امام(رحمت الله علیه) پیدا کردند. حضرت امام(رحمت الله علیه) در همان لحظات اوّل، به رياکاري آنان پی بردند و با اشرافي که داشتند جهت روشن شدن موضوع، سه سؤال را مطرح کردند. ایشان فرمودند: «اگر شما با امام زمان(علیه السّلام) ارتباط داريد، پاسخ اين سؤالات را از آن حضرت بگيريد و براي من بياوريد. اوّلاً، از حضرت سؤال کنيد عکسي که من در منزل دارم و مورد علاقة من نيز هست، منسوب به چه کسی میباشد؟ثانياً، از حضرت بپرسيد که رابطة حادث با قديم ـ که يک مسئلة فلسفي است ـ چيست؟ ثالثاً، اينکه من چيزي را گم کردهام و مدّتهاست دنبال آن ميگردم. از آن حضرت بپرسيد که گمشدة من کجاست؟!» آن چند نفر که ادّعاي ارتباط با امام زمان(علیه السّلام) را داشتند، پس از مدّتي از پاسخگويي به سؤالات حضرت امام(رحمت الله علیه) اظهار ناتواني کردند و بدين ترتيب معلوم شد آنان افراد صالحي نبوده و ادّعاهاي آنان دروغ بوده است. در توضیح باید گفت: عکس مورد علاقة حضرت امام(رحمت الله علیه) که در اتاق ايشان قرار داشت، منسوب و منتسب به پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود. این عکس بعد از رحلت حضرت امام(رحمت الله علیه) بسیار شهرت پيدا کرد و فراوان تکثير شد. گمشدة ايشان نيز همان کتاب اشعار و غزلهاي حضرت امام بود.1 در مقدمة ديوان حضرت امام دربارة اين موضوع چنين آمده است: «حضرت امام(رحمت الله علیه) در دوران جواني غزليّات فراواني سروده و آنها را در دفتري گردآوري کرده بودند متأسفانه این دفتر در جریان سفرهاي پياپي ایشان، مفقود گرديد. دفتر دیگری از ایشان نیز که برخی از اشعار آن به خطّ ایشان و برخی دیگر به قلم همسر گرامیشان مکتوب شده، در جریان تغيير مکرّر محلّ سکونتشان گم شد؛ همچنين برخي از دستنوشتههاي ايشان در پي هجوم مأموران ساواک به منزل و کتابخانة شخصيشان از دست رفت. خلاصة مطلب آنکه ديوان فعلي امام عمدتاً پس از پيروزي انقلاب به اضافة اشعار پراکندهاي که در دست بعضي از ارادتمندان آن حضرت بود، سامان داده شده است.2چند نکته در حاشیة این برخورداينکه در عصر غيبت ـ به عنايت امام عصر(علیه السّلام) ـ برخي از خوبان و شايستگان توفيق تشرّف به آستان جان جانان را مييابند، مورد ترديد نيست. امّا اصولاً کساني که توفيق تشرّف به بارگاه بلند آن امام مهربان(علیه السّلام) را پیدا میکنند، هيچگاه ادّعاي ارتباط و ملاقات با آن حضرت(علیه السّلام) را ندارند. حتی بسياري از صالحاني که اين توفيق را داشتهاند، اجازة نقل اين نعمت و رزق معنوي را به خود نمیدهند و چنانچه هم بنا به مصالحي اشاراتي به این موضوع داشتهاند، آن را با افرادي خاص و با ظرفيّت در ميان نهادهاند و در بسیاری اوقات تأکيد موثّق کردهاند که تا زماني که زنده هستند، ارتباط ایشان با حضرت صاحب جايي بازگو نشود. بر بشر قفل است و در دل رازهاشب خموش و دل پر از آوازهـاعارفان که جـام حق نوشيدهاندرازهـا دانستـه و پوشيـدهانـدهرکـه را اسـرار کـار آموختندمُهر کردند و دهانش دوختند3سرّ بازگو کردن توفيقات و تشرّفات از زبان خوبان، تنها ايجاد انگيزه و شورآفريني در ديگر خواهران و برادران ايماني است تا بدانند و آگاه باشند که امام مهربان(علیه السّلام) از حال ايشان غافل نیست و هرگاه آنان صادقانه و خالصانه به درگاه دلبر روي آورند، عنايت امام از آنان دستگيري خواهد کرد. ملاقات با امام عصر(علیه السّلام) و تشرّف به محضر محبوب، يکسويه است نه دو سويه. يعني اينگونه نيست که اين بندگان برگزيده و خوب خدا هرگاه اراده کردند به آستان جانان شرفياب شوند. بلکه هرگاه امام معصوم(علیه السّلام) مصلحت بدانند اين نعمت به آنان ارزاني خواهد شد. اين سعادتمندان و بختياران شهرتگریز اهل باز کردن دکّان بسیار و دستگاه و ادّعاي ارتباط نيستند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «ممکن است يک انسان سعادتمندي چشمش، دلش اين ظرفيت را پيدا کند که به نور آن جمال مبارک روشن شود؛ امّا چنين کساني اهل ادّعا نيستند، اهل دکانداري نيستند».4امام خميني(رحمت الله علیه) بدون اينکه خود را ببازد، آن مدّعيان را پذيرفت و به مصداق این آیة شریفه که: «قلهاتوا برهانکم إن کنتم صادقين؛5 بگو بياوريد دليل خويش را، اگر راستگو هستيد»؛ ایشان با طرح سه سؤال، مشت را به سادگي باز کرد. در روایات آمده است: «از فراست و تيزبيني شخص مؤمن بپرهيزيد. زيرا او با نور خدا مينگرد».6 پير جماران با فراست و کياستي که از نور خدا بهره ميگرفت، در همان نگاه نخستين، ادّعاي دروغين آنان را دريافت؛ لذا فرصت عرض اندام و خودستايي و خودنمايي را از ايشان گرفت. مؤمن ار «ينظر بنور الله» نبود غيب، مؤمن را، برهنه چون نمود7مؤمنا «ينظر بنور الله» شدي از خطا و سهو، ايمن آمدي8پيشواي پرهيزکاران و امير مؤمنان علی(علیه السّلام) فرمود: «از گمان مؤمنان بپرهيزيد، زيرا خداوند متعال حق را بر زبان آنان جاري ميسازد».9 نکتة آخر اینکه مؤمن نبايد سادهلوح و زودباور باشد و هر حرفي را بدون تحقيق از هر کسي بپذيرد. به ویژه خواهران ايماني بايد بيشتر مراقب بوده، اجازة سوءاستفاده از اعتقادات پاک و احساسات بيشائبه خود را به شيّادان شيطانصفت ندهند و در اين راستا از مشورت با کارشناسان مطمئن، به ویژه مراجع معظم تقليد و ديگر فرزانگان فرهيخته غفلت نورزند. چون بسي ابليس آدم روي هست پس به هر دستي نشايد داد دست10پينوشتها: 1. پا به پاي آفتاب، ج 1، صص 254ـ255 (مصاحبه با علياکبر آشتياني). 2. ديوان امام(رحمت الله علیه)، صص 31ـ32. 3. مثنوي معنوي، دفتر 5، ابيات 2238ـ2240. 4. مقام معظم رهبري (حفظه الله)، موعود شماره 91، ص 5. 5. سورة بقره (2)، آية 111.6. جامع الصغير، ج 1، ص 8. 7. مثنوي معنوي، دفتر اوّل، بيت 1331.8. همانجا، دفتر چهارم، بيت 1885. 9. شرح نهجالبلاغه، ابن ابيالحديد، ج 4، ص 387 به نقل از احاديث و قصص مثنوي، ص 62. 10. مثنوي معنوي، دفتر اوّل.منبع: ماهنامه موعود شماره 96/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]