تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانش پيشواى عمل و عمل پيرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مى‏شود و بدبختان از آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832913225




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آقای​ خان بزرگ!


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:


آقای​ خان بزرگ!
«خان‌بابا دستتو بلند کن می‌خوام آب بکشم بدنتو.... ببین چقدر نجس کردی خودتو. ببین امروز روز اول منه. شما این طوری نباید باشی، بیشتر مواظب باش.» زن جوان این جمله را گفت و سطل آب را هوار کرد روی بدن پیرمرد. پیرمرد هم پاهایش را جمع کرد میان شکمش و سرش را پایین گرفت.
جام جم سرا: پیرمرد با دست به لیوان آب روی کمد اشاره کرد و زن جوان داد زد: «نه. همین یه ربع پیش بود دو تا لیوان آب خوردی... خان‌بابا یه ذره هم فکر ما باش. راستی عروست دیروز می‌گفت که خان بودی. درسته چهار پارچه آبادی جلوت دولا و راست می‌شدند؟» زن حرفش را برید و با صدای بلند گفت: «من می‌رم اون اتاق هر وقت کاری داشتی زنگ رو بزن. زن از روی میز چوبی تلفن همراهش را برداشت و به اتاق دیگر رفت.» پیرمرد لاغر بود اما چهارشانه. قدش آن‌قدر بلند بود که وقتی روی صندلی چرخدار نشسته است پایش کمی به زمین بکشد. شلوارک آبی به پایش کمی گشاد بود. چند سالی بود که زمینگیر شده بود. آن روز اولین روزی بود که زن برای تیمارش به طبقه دوم آن آپارتمان آمده بود. درست راس ساعت 7 صبح زن آمد و از مرد جوان و همسرش در طبقه بالا کلید را گرفت تا پیرمرد را تر و خشک کند. پسر و عروسش در طبقه بالا و پیرمرد تنها در طبقه پایین. روز به پایانش نزدیک می‌شد. زن خدمتکار هنوز با تلفن همراهش حرف می‌زد. صدایش از اتاق دیگر می‌آمد. پیرمرد نگاهش به پنجره خیره مانده بود. نگاه نمی‌کرد، زل زده بود به نقطه‌ای و چشم بر نمی‌داشت. درست مانند رگه‌های چراغ‌قوه‌های لیزری که روی نقطه‌ای تیز می‌شوند و انگار می‌خواهند آن نقطه را سوراخ کنند. زن گوشی به دست به اتاق سر زد و وقتی از پیرمرد خیالش راحت شد، دوباره به اتاقش برگشت. صدای زنگ در، زن خدمتکار را به خود آورد. زن بسرعت در را باز کرد. مرد جوان در آستانه در ایستاده بود. نگاهی به زن کرد و گفت: «امروز چطور بود؟» زن با هیجان گفت: «آقا خیلی خوب بودند امروز.هم شیر خوردند و هم...» مرد نگذاشت حرف زن تمام شود و ادامه داد: «قرصش رو بده... بذارش رو تخت برو خونه! کلید رو هم بیار بالا بده به خانم.» زن با لکنت گفت: «آقابزرگ شبا تنها می‌مونن؟ گناه دارند. امروز همش تو خواب بودند. آقا باور می‌کنید تو روز چشاشون همش خواب داره. فکر کنم بابت این قرصا...» مرد جوان که انگار از این حرف عصبانی شده بود رو به زن کرد و با تشر گفت: «به شما چه ربطی داره؟» زن که انگار از گفته‌اش پشیمان شده بود، ادامه داد: «درسته، ولی گفتم یه وقت مشغول‌الذمه نباشم.» مرد جوان گفت: « نه خانم‌جان شما هیچ چی نمی‌شی. خیالت راحت. ما از این ادا​ و​ اطوارا نداریم. میای تر و خشکش می‌کنی پولتو هم سر ماه می‌گیری.» زن گفت: «آقا من می‌گم گناه داره. شما حتی به ما اعتماد نداری که کلید رو بدی.....» مرد که انگار نمی‌خواست حرف زن تمام شود گفت: «اولا کلید رو نمی‌دم یه وقت اینجا نشه پاتوق.... قبل شما یکی اومده بود اینجا رو کرده بود شیره کش خونه.ثانیا این آقا که اینجا نشسته روی صندلی پدر من هست یعنی من بیشتر از شما باید دلم واسش بسوزه.» زن با شنیدن این حرف براق شد و گفت: «آقا به من ربطی نداره اما آدم که هست. ببینش. ماشالله انگار جوون بوده کسی بوده واسه خودش. خانم دیروز تعریف می‌کرد که خان بوده و چند تا روستا...» مرد جوان که با نوک‌ناخن گچ دیوار را می‌تراشید با شنیدن این جمله گفت: «خان بوده؟» و ریز خندید. قدمی برداشت و در حالی که به سمت پیرمرد حرکت کرد، داد زد: «خان‌بابا ببین چی می‌گه؟ تو خان بودی... حتما رعیت هات رو هم زیر شلاق می‌گرفتی. حتما زنتو هم می‌زدی؟ هان؟ نکنه مادر منو هم زدی؟» مرد بغض کرده بود و روبه‌روی پیر مرد زانو زده بود. مرد جوان فریاد زد: «راستی مادر من زن چندمت بود؟ کلفتت بود نه؟ باردار که شد بیرونش کردی نه؟ راستی آقای خان بزرگ! چرا 20 سال بعد وقتی ذلیل شدی اومدی سراغش... کلفت می‌خواستی باز یا...» مرد حرفش را قطع کرد به سمت در بازگشت. مرد با صدای بلند داد زد: «کارت تموم شد کلید رو بیار بالا بده.» *** ساعتی نگذشت که زن خدمتکار یک طبقه بالاتر روبه‌روی در خانه منتظر ایستاده بود. زنگ را که به صدا در آورد. مرد جوان خیلی سریع‌تر از حد معمول خودش را رساند. زن که کلید را به او داد نگاهش را دزدید به عمق خانه. پیرزنی روی ویلچر نشسته بود. خوب که دقت کرد جای زخمی کهنه روی صورتش خودنمایی می‌کرد. زن خدمتکار که پله‌ها را پایین می‌آمد صدای مرد جوان از خانه‌اش می‌آمد که می‌گفت: «مادرجان چشم. دیر نمی‌شه الان می‌برمت پیش خان بزرگ...» مهدی نورعلیشاهی


سه شنبه 4 شهریور 1393 01:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن