محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832941301
بازخوانی دیدار مرموز کیمیایی و سعید امامی
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۹
«حیطه سعید امامی حیطه آتش است، اجازه بدهید از کنارش رد شویم ... شما از هر طرف به این حیطه نزدیک شوید آن آتش دامان شما را میگیرد و کسی که در آن تاریخ این آتش را روشن کرد، خیلی آگاهانه این کار را کرد. خیلی دانسته این کار را کرد. بعدها فهمیدم که من در این ماجرا تنها نبودم، بلکه خیلیهای دیگر هم بودند. خیلی از هنرمندان سینما، از تئاتر، از نقاشی و ادبیات ... بله من تنها نبودم ...» به گزارش ایسنا به نقل از «تاریخ ایرانی»، مسعود کیمیایی کارگردان برجسته سینمای ایران ۱۲ سال پیش با این پاسخ از کنار شایعاتی گذشت که درباره ارتباط او با سعید امامی، معاون پیشین وزارت اطلاعات و چهره شماره یک قتلهای زنجیرهای مطرح میشد. او در گفتوگویش با روزنامه نوروز (۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۱) فقط یک نشانی داد: «من تنها نبودم». سه سال پیش از آن (۱۵ دی ۱۳۷۸) در گفتوگو با مجله «گزارش فیلم» به «بازجویی سعید امامی از کیمیایی و بیضایی» اشاره کرده بود: «روزی آدم مهمی که در سینما مدیر فرهنگی بود. به من تلفن زد که کارت دارم. گفتم میخواهد جواب بیمهریها را بدهد. همیشه برایش احترام دارم. گفت بچههای اطلاعات با تو کار دارند. مواظب باش سنجیده حرف بزنی، بعد از چند سوال شاید پیشنهادی داشته باشند. گفتم اگر موضوع خاصی نیست، شما هم در این جلسه بیایید. اگر نه میمانم تا قانونی صدایم کنند. گفت مهم است، من هم میآیم. آمدنش قوت قلبی بود و لطف کرد که آمد. در اتاق یک هتل بالای شهر قرار انجام شد. دو نفر بودند. بعد از سوال و جوابهای بسیار و بحثها که مدیر فرهنگی بسیار درست و رفیقانه با آنها حرف زد، قرار بعدی را گذاشتند که با تلفن خبرم کنند. آنها میخواستند و در میان حرفهایشان این بود که پیشنهادی هم هست که شما فیلمی بسازید. به وقت بیرون آمدن مدیر فرهنگی ایستاد و از سینما گفت و نصیحت. به راستی نگران من بود. دو هفته بعد قراری دیگر بود. در یک هتل دیگر. همان دو آقا آمدند. یکی از آقایان ساکت بود و دیگری سینمای ایران را چه در گذشته و چه در بعد از انقلاب خوب میشناخت. آرام بود. فیلمهای گذشته من را دوست داشت و بعضیها را خیلی. اما سوالهای زیادی درباره سینمای امروز من داشت. لحن مهربانی داشت و پیشنهاد یک فیلم کرد: تروریستی آزموده و ساختهشده در غرب که برای ترور یک شخصیت بزرگ در ایران مامور میشود و به دلیل تمرینها و دانستههایش به زودی به مقام میرسد و در لحظهای خاص نمیتواند ترور کند، خودش را میکشد. گفتم اگر این فیلم را یک فیلمساز حزباللهی و جنگدیده بسازد بسیار تاثیرش بیشتر است و بهتر خواهد ساخت. رسید به نوشتن طرح. گفتند دفعه بعد آقای...؟ هم میآیند. در جلسه سوم دو فیلمساز بودیم و یک نفر تازه هم با آقایان بود. امید روحانی: آن فیلمساز دیگر کی بود؟ کیمیایی: من تا حال اسم این فیلمساز عزیز را نگفتهام. فکر کردم تازه فیلم شروع کردهاند و در آن روزهای پریشان ممکن بود که ... روحانی: پس به این خاطر اسمش را تا حال نگفتهاید. کیمیایی: بله، بهرام بیضایی بود. تازهآمده، مردی قدبلند بود با بارانی آبی و عینک ذرهبینی شیشه سفید. در آسانسور هتل، بهرام لبخندی در آیینه داشت و نگاه به من کرد که تا صد جهان دیگر از یاد نخواهم برد. نگاهمان تلخ و بیپناه بود. خودم را در آیینه نگاه کردم. رنگم سفید بود. آقای تازهوارد کمتر حرف میزد. در اتاقی نشستیم و چای آوردند. تازهوارد اسمش آقای اسلامی بود. بهرام خارج از کشور رفته بود و تدریس میکرد. حرف این بود که چرا میخواهید بروید. بهرام را آنقدر محکم تصور نمیکردم. نصیحت میکرد. نگرانی نسل آینده را داشت. میگفت از ما که گذشته است، فکر بچههای ایران باشید. ناله من از فیلم خط قرمز بود که توقیف شد. فیلم بعدی در ماه رمضان و درجه «ج» نمایش داده شد. بیشتر فیلمهایم درجه پایین دارند. دعوا بر سر تحقیر من و فیلمهایم است. رویه هم درست است. تا دو سه فیلم دیگر چیزی از من باقی نماند. بهرام نه میتواند فیلم بسازد، نه تدریس کند، نه تئاتر روی صحنه ببرد. بیرون آمدیم. جلوی در هتل کنارتر دوتایی ایستادیم؛ دو فیلمساز تنها و بیکس در مقابل کوهی از رفتار ریاضی. تا حال که نه فیلمی از بهرام ساخته شده و نه من آن فیلم را ساختهام. من فیلم سلطان را ساختم که دوباره توقیف شد و بعد از حذف 34 تکه با درجه «ب» ستارهدار مفتخر شد و بهرام بیضایی عزیز هم تا سه ماه پیش نساخته بود. جلسه بعد نمایش اول فیلم سلطان در فرهنگسرای بهمن بود. میهمانان من بیشتر منتقدین، بازیگران فیلم و دستاندرکاران با خانوادههایشان بودند. دیدم که آنها هم آمدند. فرهنگسرای بهمن را داشتند، فیلم که تمام شد، آنها از فیلم بدشان آمده بود.» مردی با بارانی آبی خبر دیدار کیمیایی و سعید امامی را اولین بار «سینا مطلبی» نوشت؛ دستیار کیمیایی در فیلم ضیافت و روزنامهنگار. روزنامه اخبار اقتصاد روز ۳۰ شهریور ۱۳۷۸ این خبر را در صفحه سوم و در ستون ناگفتهها (خبرنگار ویژه - خبرنگار خصوصی) خود منتشر کرد: «گفته میشود سعید اسلامی به همراه یکی از همکاران خود به نام حسین (...) در سال ۱۳۷۵ به یک بنگاه انتشاراتی کمکهای مالی پرداخت کردهاند. بخشی از این حمایت مالی در یک فیلم سینمایی سرمایهگذاری شده است که در سال ۱۳۷۶ به نمایش درآمد و دارای جهتگیریهایی علیه فعالیتهای عمرانی شهرداری بود. یکی از دستاندرکاران فیلم میگوید که در عنوانبندی نهایی فیلم از اسلامی و (...) با جابجا کردن نام کوچک آنها و به صورت «حسین اسلامی و سعید (...)» تشکر شده است. در نیمه دوم دهه هفتاد برخی مقامهای ناشناس در یکی از هتلهای تهران با هنرمندان و سینماگران ملاقات کرده و آنها را به ساخت آثاری با مضامین مشابه برنامه هویت، تشویق میکردند.» انتشار گزارشی با عنوان «مردی با بارانی آبی» همزمان با مصاحبه کیمیایی با «گزارش فیلم» پازل «ارتباط با سعید امامی» را تکمیل کرد. این گزارش میگفت در اواسط شهریورماه ۱۳۷۸ وقتی داوران خانه سینما سرگرم تماشای فیلمها بودند تا بهترینها را برگزینند، اولین زمزمهها شنیده شد. زمزمهای که مدام گسترش مییافت. طبق معمول منبع موثقی داشت. پخشکنندگان شایعه هم او را نمیشناختند و فقط به خاطر جذابیت شایعه آن را دامن میزدند. به نوشته این گزارش «یکی از فعالین خانه سینما که دست کم تا زمان تصدی سمتی در این تشکیلات صنفی باید بیطرف باشد، شایعه را هدایت کرد و اوج داد. موقع مناسبی برای پخش شایعه انتخاب شده بود. همان روزها قرار بود که فیلم «فریاد» را داوران ببینند. مثل همیشه نمایش فیلمی از کیمیایی موج موافق و مخالف را برمیانگیخت. این بار این موج همزمان با اوج ماجرای سعید امامی هم بود. این دو چه ارتباطی با هم دارد؟ پاسخ این پرسش را حوادث بعدی داد. در آن زمان علاقه ذاتی ایرانیها به «شایعه» که سینماگران هم گرفتار آنند، سبب شد که افراد در گوشها زمزمه کنند. «سعید امامی تهیهکننده فیلم سلطان بوده، در تیتراژ پایانی از او تشکر شده و عکسی هم از او در دست است که کیمیایی را در آغوش دارد.» طبق معمول نه کسی سراغ عکس را گرفت، نه تیتراژ پایانی سلطان را دید و نه به بدیهیترین پرسشها پاسخ داد. شایعه که هنوز از محدوده اهالی سینما بیرون نرفته بود، اولین تاثیر خود را کرد و به حذف کامل فیلم از جریان دریافت جایزه منجر شد.» گزارش اشارههایی داشت به گفتوگوی «یک نویسنده سرشناس سینمایی که در حال تهیه کتابی از زندگی و فیلمهای مسعود کیمیایی است». دیدار کیمیایی و بیضایی در طبقه هشتم هتل با آن مرد با بارانی آبی همان بود که کیمیایی گفته بود و اینکه «جلوی در هتل من و بهرام تصمیم گرفتیم این راز بین ما بماند.» آنچه این گزارش داشت و در گفتوگوی کیمیایی نبود، قولی بود که آن «مرد آبیپوش قدرتمند» داد و به آن عمل کرد. دو کارگردان به او گفتند: «شما از ما میخواهید فیلم بسازیم، چه فایده؟ همین الان مانع شدهاند که فیلمی از یک کارگردان معروف دیگر به یکی از بزرگترین جشنوارههای جهان برود.» آن مرد روی کاغذ چیزی نوشت و گفت: «این فیلم میرود ...» همینطور هم شد و فیلم هفته دیگر رفت. کیمیایی گفت که بعد از چاپ عکس سعید امامی، هر دو کارگردان متوجه شدند که مرد قدرتمند طرف صحبت آنها سعید امامی بوده است. قرار شد باز هم به سکوت ادامه بدهند. فیلم بیضایی در آستانه کلید خوردن بود و عقل میگفت: نباید پیرامون آن بحثی به وجود بیاید. اما خبر از راز پیشی گرفت؛ انتشار خبر این ضیافت اطلاعاتی از سوی دستیار سابق، کارگردان «ضیافت» را برآشفت. کیمیایی در پاسخ به این سوال که «گویا از دستیار و یا دستیاران خودتان در مقطعی رنجیدهاید و لطمهای که از آن ناحیه خوردید هنوز بر شما سنگینی میکند» به روزنامه نوروز گفته بود: «بله، من لطمه خوردم. چون پرسیدید پاسخ میدهم. من دیدم «اودیپ» میتواند واقعیت داشته باشد. من دیدم که میشود بخاطر یک نان پای شما را برید. باور کنید که این را من دیدم! من در قصهها میخواندم، در قصههای انگلیسی میخواندم. من زبان انگلیسی نمیدانم، به زبان انگلیسی نخواندهام. اما خواندهام. در همین داستانهای خودمان هم خواندهام. لابد شما هم شنیدهاید که پادشاهی در گذشته منارهای از «چشم» برپا میکرده است. او در واقع از نگاه همه انسانها مناره میساخته است. شما اینها را باور نمیکنید، اما من باور کردم. پسری که در کنار من بود، مثل پسر من بود و دستیار من بود. در یک اختلاف بسیار بسیار کوچک که اصلا اختلاف به حساب نمیآمد کاری کرد که من به این زودیها نمیتوانم آن را به حالت تعادل برگردانم. یعنی میشود جوانی چنین کاری بکند؟ بعد با خودم گفتم: حتی اگر به لحظه انفجار رسیدی، در روحت به کسی اعتماد نکن و آن را برای خودت نگه دار. چون این اعتماد یک زمانی شما را به آنجا میرساند که این قصهها را باور کنید. (مکث طولانی) دستکاری در حقایق، بحران دستکاری در حقایق.» وقتی از او سوال شد که چرا هیچ وقت نخواستید این حقایق را فاش بکنید؟ پاسخش این بود: «بدتر میشود. یک بار این اشتباه را کردم. اصلا توضیح دادن راجع به این مسائل کار را بدتر میکند. اینکه میگویم ما در بحران شایعه زندگی میکنیم یعنی همین. ما الان توی این بحران هستیم. بله ... و هست و خیلی زیاد هم هست ... (مکث) ... اینکه شما را منتسب کنند به یک جریانی که برای خودتان مشمئزکننده است و حقایق را واژگون کنند ... من از آن تاریخ به بعد از آن ماجرا به عنوان «حقایق دستساز» یاد کردهام ... دستساز است که وانمود شود حقیقت است اما حقیقت نیست. چون اصلا آنطور نبوده است. آن شکل ساخته شده است تا این چنین وانمود شود.» لحنش این بار درباره سینا مطلبی تلختر از پاسخی بود که به «گزارش فیلم» داد: «بعد از آنکه خبرنگاری خبری بینام و نشان اما با اشاره در روزنامه شمسالواعظین نوشت و تهمتی نسبت به من زد، گفتند که یک دستیار دست هشتم «اخراجشده» که در آن روزنامه «خبرنگار» هم هست، این خبر را نوشته. از آقای شمسالواعظین پرسیدم، گفت که آن «خبرنگار» خبر را در غیاب آقای عیسی سحرخیز بدون نام خودش به روزنامه داده است. دیگر رفتم سراغ بهرام بیضایی. گفتم تا حال اسم تو را نگفتم اما این روزها انتقاد از فیلمهای من نیست. حرفهای رکیک زندگی خصوصی و این هم باری شده ... گفت فیلم که تمام شد یک مصاحبه مطبوعاتی دوتایی میگذاریم و من همه چیز را به یاد دارم ... و همه را خواهم گفت ... اما دیگر احتیاجی نیست که همه چیز را بگوییم.» نویسنده این خبر بر صحت اطلاعات خود تاکید داشت و شرح داد که چگونه خبر را منتشر کرده: «یک روز پیش از چاپ خبر، در دیداری دوستانه با دو تن از دستیاران سابق مسعود کیمیایی آگاه شدم که شایعات درباره رابطه این فیلمساز با برخی مقامهای ناشناس کمکم رنگ و بوی دیگری یافته است و چاپ عکس سعید امامی (اسلامی) در نشریات سبب شده تا حکایتهای دیگری از این داستان غبارآلود بازخوانی شود. این دو دوست، ساعاتی بعد آنچه را به من گفته بودند نزد خبرنگار سینمایی روزنامه نیز بازگو کردند. روز بعد در دفتر روزنامه میان من و همکارم درباره آنچه شنیده بودیم صحبتی در گرفت و دیگران نیز از آن آگاه شدند. در این میان، معاون گروه سیاسی موضوع را خبری داغ و خواندنی دانست و تشخیص داد تا برای ستون ناگفتهها که به نقل شایعات اختصاص دارد، نوشته شود. با توجه به سوابق روابط دوستانهام با کیمیایی از نوشتن این خبر اکراه داشتم و طفره رفتم اما پس از مذاکره با معاون گروه که از خبرنگاران بسیار حرفهای و کارآزموده مطبوعات است راضی شدم تا بدون ذکر نام کیمیایی و فیلمش، بخش اندکی از شایعات را بنویسم و در واقع به دلیل اهمیت خبر، روابط شخصیام را فدا کنم.» کیمیایی در پاسخ، نامهای نوشت که اشاره به «شکل دیگر داستان» داشت. موجی راه افتاد که ماشاءالله شمسالواعظین، سردبیر روزنامه عصر آزادگان - که یادداشتی در دفاع از کیمیایی نوشت - آن را «پسلرزههای پدیده سعید امامی» نامید. نامه کیمیایی که در ابتدای آن نام سعید امامی یا اسلامی، نامی ناآشنا قلمداد میشود، نامی از داریوش افراشته (داوود افراشتهپور) برد که مطلبی دربارهاش نوشت: «او اینک از طریق اکبر خوشکوشک با باند سعید امامی پیوند خورده و حالا کیمیایی باید چیزی را تکذیب کند که خود بیش از دیگران یادآوری کرده است.» سعید امامی؛ پتکی بر سر کیمیایی مرگ سعید امامی در زندان و سکوت کیمیایی موج را به سد شایعه و ابهام زد؛ کیمیایی هم گفت حیطه سعید امامی «حیطه آتش» است و از کنارش گذشت تا نسوزاند. اما در برنامه «هفت» شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی، در روز جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ این خود کیمیایی بود که پرونده قدیمی را باز کرد. گفت: «من را متهم کردهاند که برای ساخت «سلطان» و «ضیافت» وزارت اطلاعات به من کمک کرده و سعید امامی سرمایهگذار یکی از فیلمهایم بوده است در صورتی که من این آقا را دو بار بیشتر ندیدم. به من پیشنهاد ساخت یک فیلم را داد اما امکان ساخت آن فراهم نشد ... من هیچ گاه از قدرت پول نگرفتهام تا فیلم بسازم، اینکه من هیچ گاه در کنار قدرت نایستادم و همیشه هزینه فیلمهایم از باجه فروش فیلم تامین شده و با پولی که مردم برای دیدن فیلم من دادهاند، من فیلم ساختهام ... این مساله بود و من هم آرام از کنار آن گذشتم، اما در تمام این سالها مدام درباره این مساله حرف زده شده، هر کس که پیش من آمده، در مورد این ماجرا حرف زده است. آن مامور اسمش سعید امامی بود و بعد از آن مدام از من میپرسیدند که این فیلم را به سفارش او ساختهای یا ... این حرف را درباره من زیاد زدهاند، اما واقعیت این است که سعید امامی یک پیشنهادی به من داد، من این کار را نکردم. در مورد این مساله هم باید بگویم که اگر شما در تیتراژ پایانی فیلمهای من اسم این مامور را دیدی، یا اسمی شبیه اسم او را من را کاملا انکار کنید. من از جایی پول نگرفتم، مثل یک هنرمند پاک این را میگویم، من سعید امامی را دو بار دیدم، او یک مامور بود و هر وقت آنها کسی مثل من را بخواهند، باید برود، چه من و چه شما باشیم، فرقی نمیکند، پس این حرف را، تمام کنید برای من ... سعید امامی را پتک کردهاند و مدام در طول این سالها در سر من کوبیدهاند.» کارگردان «گوزنها» که سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ در حال اکران این فیلم آتش گرفت و ۳۷۷ زنده زنده سوختند، به مجری برنامه «هفت» گفت: «به من میگویند تو سینماها را در اوایل انقلاب آتش زدهای. آقای گبرلو شما متن استعفای من را از تلویزیون خواندهاید. من برای نمایش فیلم و سینما و موسیقی به تلویزیون آمده بودم. مگر میشود یک هنرمند چنین کاری انجام دهد. هنرمند باید با فیلمهایش اعتراضش را نشان دهد.» پرویز ثابتی، مدیر امنیت داخلی ساواک در کتاب خاطراتش در شرح دلایل انتخاب سینما رکس برای آتشسوزی توسط عاملان این حادثه، به نمایش فیلم گوزنها در این سینما اشاره کرده و گفته است: «صحنهای از این فیلم، برخوردی را بین نیروهای انتظامی و یک دسته چریکی نشان میدهد که وزارت فرهنگ و هنر به آن پروانه داده بود و ساواک هم به آن اعتراضی نداشت، ولی آنها که این فیلم را انتخاب کرده بودند، فکر کرده بودند میتوان به مردم باوراند که چون چنین فیلمی در این سینما نشان داده میشده، ساواک و شهربانی ترتیب این آتشسوزی را دادهاند، کمااینکه این ادعا را هم کردند.» (در دامگه حادثه، ص۴۳۳) کیمیایی در برنامه «هفت» حرف جدیدی نزد، جز اینکه یک بار دیگر اسم «سعید امامی» را گفت، این بار اما امامی «حیطه آتش» نبود، «پتک بر سر» کیمیایی بود. کارگردان «اعتراض» که سودای ساخت «کوروش» را دارد، ۳۶ سال پس از «سفر سنگ» حالا از «متروپل» گذشته ولی همچنان آن «ضیافت» دستبردارش نیست. آن مرد با بارانی آبی هنوز پر از معماهای ناگفته است. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]
صفحات پیشنهادی
روایت مسعود کیمیایی از دیدارش با سعید امامی
روایت مسعود کیمیایی از دیدارش با سعید امامی تاریخ انتشار شنبه 1 شهریور 1393 ساعت 11 29 | شماره خبر 1617097764711854082 تعداد بازید 0 مسعود کیمیایی در برنامه تلویزیونی هفت گفت که دوبار سعید امامی او را خواسته و با او دیدار داشته اما هیچ فیلمی به سفارش او نساخته است کارگرداروایت مسعود کیمیایی از دیدارش با سعید امامی در برنامه «هفت» / دوبار او را دیدم اما فیلمی نساختم
روایت مسعود کیمیایی از دیدارش با سعید امامی در برنامه هفت دوبار او را دیدم اما فیلمی نساختم مسعود کیمیایی در برنامه تلویزیونی هفت گفت که دوبار سعید امامی او را خواسته و با او دیدار داشته اما هیچ فیلمی به سفارش او نساخته است به گزارش نامه نیوز به نقل از خبرآنلاین کارگردان 73 ساروایت مسعود کیمیایی در برنامه «هفت» از دیدارش با سعید امامی / دوبار او را دیدم اما فیلمی نساختم
روایت مسعود کیمیایی در برنامه هفت از دیدارش با سعید امامی دوبار او را دیدم اما فیلمی نساختم فرهنگ > سینما - مسعود کیمیایی در برنامه تلویزیونی هفت گفت که دوبار سعید امامی او را خواسته و با او دیدار داشته اما هیچ فیلمی به سفارش او نساخته است به گزارش خبرگزاری خباظهارات کیمیایی درباره بهروز وثوقی، سعید امامی و...
شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۰ ۵۸ مسعود کیمیایی با بیان اینکه برای ایرانیهایی که خارج از ایران هستند دلگیر است ادامه داد بسیاری از کسانی که در زمان انقلاب از ایران رفتند بعدها پشیمان شدند باید برای آنها شرایط طوری باشد که اگر میگویند اشتباه کردند بتوانند برگردند و این قضیه به ویژهمسعود کیمیایی در برنامه هفت: حقیقت وجودی روشنفکر جایگاه معینی ندارد/ با سعید امامی کار نکردهام
مسعود کیمیایی در برنامه هفت حقیقت وجودی روشنفکر جایگاه معینی ندارد با سعید امامی کار نکردهاممسعود کیمیایی در برنامه هفت عنوان کرد ملتهب بودن فیلم ها و قهرمان های فیلم های من بر گرفته از سال های 10 یا 12 سالگی زندگی من بود که پر بود از حزب ها و سازمان های سیاسی و ماجراهایی که سمسعود کیمیایی: هرگز از سعید امامی برای ساخت فیلم پول نگرفتهام
مسعود کیمیایی هرگز از سعید امامی برای ساخت فیلم پول نگرفتهام هرگز سلطان و ضیافت را با پول اطلاعات و سعید امامی نساختم اگر کسی فیلمی از من دیده که من از سعید امامی تشکر کردهام آنرا نشان دهد در جلسهای با وزارت اطلاعات به من و چند فیلمساز پیشنهاد ساخت فیلم شد من قبول نکردم اهیچ پولی از سعید امامی نگرفتم / تنها دو بار او را دیدم
مسعود کیمیایی در برنامه هفت هیچ پولی از سعید امامی نگرفتم تنها دو بار او را دیدم خبرگزاری پانا مسعود کیمیایی کارگردان شناخته شده سینمای ایران که با فیلم سینمایی ˝ قیصر˝ موج جدید سینمای ایران را بوجود آورد گفت من تنها دو بار سعید امامی را دیدم ولی هیچ گاه از وی پولی نگرفتم ۱سعید امامی را پتک کرده و دائم بر سرم میکوبند/ از قدرت پول نگرفتهام
فرهنگ و هنر سینمای ایران مسعود کیمیایی از خود دفاع کرد سعید امامی را پتک کرده و دائم بر سرم میکوبند از قدرت پول نگرفتهام مسعود کیمیایی کارگردان با سابقه سینمای ایران شب گذشته با حضور در برنامه هفت درباره برخی حواشی که پیرامون صحبتهای اخیر وی به وجود آمده بود و همچنین دورادیدارهای دوستانه بسکتبال برتری حریف ایران مقابل ترکیه و شکست استرالیا در وقتهای اضافه
دیدارهای دوستانه بسکتبالبرتری حریف ایران مقابل ترکیه و شکست استرالیا در وقتهای اضافهتیم ملی بسکتبال اسپانیا در آستانه جام جهانی در دیدار دوستانه مقابل ترکیه به برتری دست یافت به گزارش خبرنگار ورزشی رقابتهای دوستانه بسکتبال در آستانه جام جهانی 2014 اسپانیا بامداد امروز اسپانیادیدار تیم های هندبال جوانان ایران و قطر
عکس علی حق دوست دیدار تیم های هندبال جوانان ایران و قطر دیدار تیم های هندبال جوانان ایران و قطر بعدازظهر امروز سه شنبه با برتری تیم هندبال قطر در تبریز پایان یافت ۱۳۹۳ ۵ ۲۱ - ۲۲ ۰۲حاشیه های دیدار جوانان با هاشمی رفسنجانی
حاشیه های دیدار جوانان با هاشمی رفسنجانی یکی از حاشیه ها این بود که شاعری با خواندن این بیت شعر که در وقت سحر دعایتان خواهم کرد انگشترتان صله اگر بستانم توانست انگشتر هاشمی رفسنجانی را بگیرد به این مطلب امتیاز دهید به گزارش جام نیوز به نقل از تسنیم جمعی از جوانان اصطی مراسمی صورت گرفت دیدار اعضای انجمن موسیقی با هنرمند پیشکسوت و نوازنده تنبک لرستانی
طی مراسمی صورت گرفتدیدار اعضای انجمن موسیقی با هنرمند پیشکسوت و نوازنده تنبک لرستانیاعضای انجمن موسیقی با هنرمند پیشکسوت و نوازنده تنبک لرستانی دیدار کردند به گزارش خبرگزاری فارس از خرمآباد رئیس انجمن موسیقی لرستان امشب در دیدار با هنرمند پیشکسوت و نوازنده تنبک لرستانی در خرمدیدار مدیر کل تبلیغات اسلامی استان با استاندار البرز
دیدار مدیر کل تبلیغات اسلامی استان با استاندار البرز خبرگزاری پانا حجتالاسلام سید عباس مسعودی مدیر کل تبلیغات اسلامی استان البرز با مهندس طهائی استاندار البرز دیدار و گفتگو کرد ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۱ مرداد ساعت 23 05 به گزارش خبرگزاری پانا حجتالاسلام مسعودی در ابتدای این دیداردیدار معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی با استانداراردبیل
دیدار معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی ایرنا با استانداراردبیل حسین رمضانی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایرنا روز چهارشنبه با مجید خدابخش استاندار اردبیل دیدار و گفت و گو کرد 3 22 مرداد 1393 23 21 عکس رضا زارع کد خبر 2734113 11 عکس نسخه اصلی نسخهفوتبال زیر 14سال آسیا/ دیدار تیم های عراق و کره شمالی
فوتبال زیر 14سال آسیا دیدار تیم های عراق و کره شمالی تیم عراق در دیدار نهایی رقابت های فوتبال قهرمانی زیر14 ساله های آسیا با برتری مقابل کره شمالی به جام قهرمانی دست یافت 3 22 مرداد 1393 23 43 عکس امین بصیری پارسا کد خبر 2734116 28 عکس نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلی نسخه اصلیدیدار دانشجویان و اساتید خارجی ادبیات فارسی از منطقه آزاد انزلی
دیدار دانشجویان و اساتید خارجی ادبیات فارسی از منطقه آزاد انزلی انزلی - ایرنا - منطقه آزاد انزلی میزبان 220 استاد پژوهشگر و دانشجوی زبان و ادبیات فارسی از 35 کشور جهان بود به گزارش عصر چهارشنبه ایرنا به نقل از مدیریت روابط عمومی و امور بین الملل سازمان در این دیدار دانشجویان فبه پایان رسیدن بازخوانی مکالمات جعبه سیاه آنتونوف / نتایج به زودی اعلام میشود
به پایان رسیدن بازخوانی مکالمات جعبه سیاه آنتونوف نتایج به زودی اعلام میشود خبرگزاری پانا جهانگیریان گفت بازخوانی مکالمات جعبه سیاه هواپیمای آنتونوف ۱۴۰ امروز به پایان رسید و تا چند روز آینده نتایج آن اعلام میشود ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۳ مرداد ساعت 10 44 باشگاه خبرنگاران نوشت-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها