واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: مزیت دیپلماسی «توافق جویی» - دکتر محمود محمدی* پرونده استفاده صلح آمیز انرژی هسته ای ظرف چند سال گذشته، از مرحله فنی به سیاسی و امنیتی و سپس با صدور قطعنامه های شورای امنیت به تهدیدی برای صلح و امنیت بین الملل تبدیل شد که پیامد آن، تحریم، تهدید و فشار بین المللی بر جمهوری اسلامی ایران تا مرز تهدید امنیت ملی بود.
ظرف این سال ها نظراتی توسط صاحب نظران برای ممانعت از وخیم تر شدن وضعیت مطرح گردید که صاحب منصبان با اصرار بر حقانیت، انگشت اتهام را به سوی امریکا نشانه گرفتند، بدون آنکه بر نحوه عملکرد و فقدان یک راهبرد فرایندی برای اثبات این حقانیت، بدون هزینه گزاف سال های گذشته توجه جدی نمایند.
با روی کار آمدن دولت یازدهم و تغییر و تحول در روش و استراتژی دولت دکتر روحانی، ابزار دیپلماسی «توافق جویی» برای راه حل دیپلماتیک جایگزین تهدید به تهاجم پیشگیرانه شد.
این مقاله با اشاره به برخی اشکالات در عملکرد و روش گذشته، به چشم انداز آینده این پرونده جنجالی در صحنه سیاست بین الملل میپردازد.
یکم: اشکال در روش و عملکرد گذشته فقط به بیاعتنایی به هنر دیپلماسی به عنوان ابزار حل و فصل اختلافات به طریق صلحآمیز خلاصه نمیشد، بلکه با روش و ادبیات چالش برانگیز انتظار داشتیم دیگران در برابر ما کوتاه بیایند و همین امر موجب میشد تا این پندار به وجود آید که ایران غیر اتمی که امروز با این ادبیات سخن میگوید، اگر به این تکنولوژی چندمنظوره دست یافت، چگونه رفتاری خواهد داشت. این روش ناشی از باور نداشتن بهکارگیری فن مذاکره در جهت احقاق حقوق و پیشگیری از تهدیدات پیش رو بود، حال آنکه ما دو دهه قبل جنگ تحمیلی هشت ساله را که به طریق نظامی به پایان نرسید، با روش مذاکره و در جهت اثبات حقانیت خود با قطعنامه 598 به پایان بردیم.
متأسفانه در فرهنگ سیاسی ما عبرت و تجربیات گذشته و روشهای کارآمد به منزله راهکار و چراغ راه آینده برای پیشگیری از تحمل غرامتهای سنگین چندان جایگاهی ندارد. شاید دلیل آن محاسبه نکردن زیانهای ناشی از خطاهای تصمیمگیری در مسائل مختلف باشد، مقولهای که در همه دنیا محاسبه میشود و مسئولان باید پاسخگو باشند اما در کشور ما چنین فرهنگی جا نیفتاده است.
محاسبه زیان ناشی از تصمیمات و عملکرد غلط برای امنیت و منافع ملی و اعتماد عمومی، موجب میشود تا ضریب خطا و هزینههای ملی کاهش و استحکام و انسجام نظام برنامهریزی، سیاستگذاری و اجرا تقویت شود. بنابراین روش و عملکرد چالش برانگیز، آن هم در پرونده هستهای که شاهد حمله یکجانبه امریکا به عراق با یک دروغ بزرگ اتمی شدن عراق بودیم، چه نتیجهای جز در بنبست تحریم و تهدید و قطعنامههای شورای امنیت قرار گرفتن و از روند توسعه همهجانبه بازماندن، در شرایطی که دیگر کشورهای پیرامون ما روز به روز به تولید داخلی و بازرگانی خارجی خود افزودهاند، میتوانست داشته باشد. بسیاری از صاحبنظران و دلسوزان که قلب آنان برای ایرانی اسلامی و قدرتمند با کسب جایگاه و نقش متناسب با ظرفیت و لیاقت ملت بزرگ ایران میتپد، ظرف سالهای گذشته به طرق مختلف و در مقاطع زمانی مناسب رسالت خود را در ارائه روش صحیح ایفا نمودند و امروز اگر چه با تأخیر اما از این جهت که دیپلماسی توافقجویی جایگزین بر طبل جنگ کوبیدن قدرتها شده است، خشنودند.
دوم: چشمانداز آینده را میتوان از روش و رفتارشناسی دو طرف یعنی ایران و کشورهای 1+5 چنین توضیح داد که اولاً ایران با راهبرد و سیاست خارجی جدید در مذاکرات به توفیق چشمگیری در افکار عمومی جهان دست یافت که در تاریخ دیپلماسی بینالمللی، بعد از پایان جنگ سرد، یکی از موفقترین و در عین حال جنجالیترین و طولانیترین مذاکرات و دیپلماسی توافقجویی بوده است و اثبات این واقعیت که ایران یک قدرت منطقهای و جهانی است که نمیتوان با زبان زور و تهدید با او سخن گفت و راهی جز مذاکره با ایران وجود ندارد.
سوم: اینکه ایران توانست با مذاکره خود را از جایگاه متهم به تهدیدکننده صلح و امنیت بینالمللی، به کشوری شایسته همکاری برای تأمین و تضمین امنیت تغییر دهد و چهره واقعی و بحرانساز رژیم صهیونیستی را برملا سازد، پیروزی دیگری است که نشانه آن را در نیاز جامعه جهانی به ایفای نقش ایران در امنیتسازی در سطح منطقه و حتی بینالمللی مشاهده میکنیم.
چهارم: نتیجه اولیه پیروزی در مذاکرات، توقف استمرار سیاست هر چه تنگتر کردن حلقه محاصره و صدور قطعنامهها و همزمان لغو بخشی از تحریمها و آزادی بخشی از درآمد بلوکه شده ملی در شرایط دشوار سیاسی کشور، با وجود بدخواهیها و کارشکنیهای گسترده مخالفان خروج ایران از این حصر و تنگنای اقتصادی و سیاسی است که معتقد بودند استمرار آن به بحران امنیت جهانی میانجامد.
بنا بر این اگر ایران امروز توانسته است با قواعد بازی خود با غربیها به توافقی دست یابد که چندان خوشایند همه آنها نیست و تغییر نظام و تعطیل فعالیت هستهای را دنبال میکردند، بیانگر توانایی و استفاده مطلوب از این توانایی است که در گذشته میسر نبود. حال آنکه ما چقدر این موفقیت خود را باور کنیم، رابطه مستقیم با استمرار این روش در عرصههای دیگر همکاری بینالمللی دارد تا این دیپلماسی توافقجویی بتواند فرایندی عمل کند، یعنی آنجا که همه عوامل داخلی و خارجی برای توقف این روند بسیج میشوند، تصمیمگیران و گروههای بانفوذ مراقب باشند به جای دلواپسی، دلقرصی پیشه کنند و باور داشته باشند که ما پس از حدود چهار دهه سختکوشی در بحرانها میتوانیم به خود و تعهد و تخصص فرزندان انقلاب اعتماد کنیم و بپذیریم گشوده بودن باب دیپلماسی توافقجویی، به معنای بسته ماندن انبارهای تسلیحاتی دشمنان و توسعه پایدار کشور ما است.
*کارشناس حوزه دیپلماسی
اول **1610
14/05/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]