واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
هر روز «شابدُل عَظیمی» بودم، امروز «شِمرونی» شدم! تهران - ایرنا - یکی از اخبار خوشمزه این روزها که برای ما تماشاگران این گوشه تاریخ و زاویه زمان، اسباب خنده و تفریح معتنابهی گردید، تحلیل یکی از «رجال» معاصر دربارۀ پایان نامه ای مرتبط با حقوق اسلامی است که در فرنگ گذرانده شده باشد.
قضیه از این قرار است که یک نماینده مجلس شورا به نام «جواد کریمی قدّوسی» که «نمایندۀ مشهد» است و «فرمانده پیشین بسیج منطقۀ خراسان»، «در نطق 25 خرداد خود با انتقاد از رساله دکترای رئیس جمهوری [=دکتر حسن روحانی] عنوان کرد[ه است] که روحانی در پایان نامه دکترای خود در دانشگاه گلاسکو[ی] اسکاتلند، اطّلاعات محرمانه درباره فقه شیعه را به انگلیسی ها داده است.» (هفته نامه صدا، ش 11، 14 تیر 1393 هـ . ش، ص 6 و 7).
این اظهار نظر بنا گُزیر جوانبی سیاسی دارد که مرا با آن کاری نیست، زیرا با سیاست و اهل آن کاری ندارم.
یک نکته هم، چیستی «اطّلاعات محرمانه درباره فقه شیعه» است که آن را نیز به زمرۀ دستاربندان وا می گذارم.
آنچه بسیار دل انگیز و هوش رباست، سطح آگاهی و اطّلاع «بعض» ما از دامنه و گستره شرق شناسی است، و به تبع آن، دغدغه های برخواسته از همان سطح آگاهی!
در واقع، کسانی که نگران اند اطّلاعات محرمانه فقه شیعه در دانشگاه گلاسکو «لو» رفته باشد، از پیشینه و قلمرو مطالعات اسلام شناختی غربیان، خوب یا بد، بی اطّلاع اند و نمی دانند مستشرقان به چه «پَستو»های دور از دسترسی سر کشیده و کدام زوایای ناپیدا را کاویده و به اصطلاح آقایان قبلاً در اختیار «انگلیسی ها» ـ و سایر فامیل های وابسته! ـ گذاشته اند!
این یادداشت و امثال این یادداشت، گنجایش گزارش تفصیلی کار و کارنامه فقه پژوهان حلقه استشراق را ندارد، و البتّه بیم آن نیز هست که خاطر دلواپسان این «لو» رفتن «محرمانه»های فقهی، با درازگویی ما ملول شود. پس برای اختصار و اقتصار، دلواپسان را به کار نمایان مایکل کوک دربارۀ «امر به معروف و نهی از منکر» ارجاع می دهم که خوشبختانه دو ترجمه فارسی هم دارد و در بخش امامیه آن حتّی به استفتائات مراجع تقلید معاصر ما در قم نیز مراجعه و ارجاع شده است!
باری، فقه و تفسیر و حدیث و تاریخ، تنها حوزه هایی نیستند که مستشرق کنجکاو به «پستو» های آن سر می کشد.
سخنم را با نمونه با مزه ای از آشنایی های مستشرقان با بعض گوشه های خاص و دوریاب زندگی ما به پایان می برم و البته تأکید می کنم که این اعجاب در باب کنجکاوی ها و ریز بینی های اهل استشراق، هرگز به معنای نادیده گرفتن نقاط ضعف و لغزش ها و احیاناً غرض ورزی های بسیاری از مستشرقان و مطالعاتشان نیست. بگذریم:
استادم، دکتر جلیل دوستخواه در یادداشتی که به یاد ایرانشناس فقید، ریچارد نلسون فرای (1920 ـ 2014 م)، نوشته است، آورده:
«نگارنده [= دوستخواه] این کامیابی و افتخار را یافت که در همایش اوستا تا شاهنامه در دانشگاه سیدنی ( 6 تا 15 فوریه 1998) با استاد [=فرای] همنشینی و گفت و شنود داشته باشد و از خرمن دانش و فضل او خوشه بچیند. از جمله خاطره های این روزهای دیدار و همنشینی با استاد فرای، یکی هم این است که او همه روزه بی هیچ آداب و ترتیب و تکلّفی، تنها با پیراهنی آستین کوتاه و شلواری ساده در تالار سخنرانی ها حضور می یافت. امّا در بامداد روزی که نوبت سخنرانیش بود، با پیراهنی سفید و آستین بلند و پاپیون، برای خوردن ناشتایی به تالار غذا خوری آمد. نگاه های حاضران به او دوخته شد؛ ولی هیچکس، چیزی نگفت و شرط ادب نیز جز این نبود. استاد که شگفتی زدگی همگان را با زیرکی دریافت، رو به جمع کرد و گفت: هر روز شابدُل عَظیمی بودم، امروز شِمرونی شدم!». (نگاه نو، ش 101، ص 236).
آیا مستشرقان به «پَستو»ی خانه های ما سَرَک نکشیده اند؟!
**جویا جهانبخش
**پارسینه/ یادگارستان
اول**
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
19/04/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]