تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعا كردن را در هنگام رقّت قلب غنيمت شمريد، كه رقت قلب، رحمت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835483114




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خاطراتي از سوره ي ياسين(قسمت دوم)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خاطراتي از سوره ي ياسين(قسمت دوم)
خاطراتي از سوره ي ياسين(قسمت دوم) نويسنده: محمد عبداللهيان 3. تأثير آيه اي از «يس»آيت الله شيخ مجتبي قزويني(قدس سره) که از اصحاب خاصّ ائمه طاهرين(ع) - اعلي الله درجاته في أعلي علّيّين- بودند، مي گفتند، روزي، در زمان رضا شاه (و شيوع خودباختگي تام، تجدّد مآبي خام، بي ديني جاهلانه و تقليدي و پيروي از فرهنگ استعماري)، از صحن مطهّر حضرت امام رضا(ع) (صحن عتيق يا انقلاب فعلي) عبور مي کردم - درآن روزگار، حرم و صحن هاي مطهّر به اندازه ي اين زمان ها شلوغ و پر ازدحام نبود - به مقابل ايوان طلا که رسيدم، ديدم پيرمردي نشسته و قرآني در دست دارد و مشغول تلاوت آن است. ناگهان، مردي از متجدّدين بي معنا و بي محتواي آن روز، رسيد و با نوک کفشش به زيردست پيرمرد زد، به طوري که قرآن کريم بر روي زمين افتاد، سپس، خطاب به پيرمرد گفت: اين کتاب به چه درد تو مي خورد که نشسته اي و آن را مي خواني، از اين کتاب چه کاري بر مي آيد. من از ديدن اين منظره و اين توهين بزرگ به قرآن کريم، چنان از کوره در رفتم و عصباني شدم، که وصف آن برايم مشکل است. فوراً جلو رفتم و از آن مرد پرسيدم: چرا اين کار را کردي؟ جواب داد: خوب، مگر غير از اين است؟ گفتم: آري غير از اين است، مي خواهي حالا به تو بفهمانم که اين کتاب چيست و از آن، چه قدر کار ساخته است؟آيه اي (از سوره ي يس) را در دلم خطور دادم و هنوز نخوانده بودم که مردک، دل درد شديدي گرفت و شروع به ناله و فرياد و التماس نمود... بعد از چند لحظه، به او چنين اشاره کردم که: پاشو و از مقابل چشمم گم شو! درد او برطرف شد و فوري رفت... .پس از چند سال، يک روز، شخصي با ظاهري خداپسند نزد من آمد و گفت: آيا مرا مي شناسي؟ گفتم: خير. گفت: من همان فردي هستم که آن حادثه برايم پيش آمد و از آن روز به بعد، به برکت نفس قدسي و قرآني شما در طريق هدايت قرارگرفتم و زندگيم کاملاً دگرگون شده است.(و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنين، و لايزيد الظالمين ألاّ خساراً). (سوره ي اسراء، آيه ي 82) (به نقل از کتاب متأله قرآني، ص332)رفع مشکل بزرگقرار بود که مرحوم حاج ميرزا اسدالله اسکندري(از دوستان مرحوم حاج شيخ مجتبي قزويني) با همسرش، عازم سفرحج شود. براي خداحافظي، نزد حاج شيخ آمد و درخواست نمود که دستوري بفرماييد؛ تا در سفر، اگر مشکلي پيش آمد، استفاده کنم.ايشان نيز دستوري در مورد خواندن سوره ي يس به مرحوم اسکندري، آموختند. بعد از مدت کمي حاجي اسکندري راهي سفرگشت و اتفاقاً درآخرين روزهاي اقامت در مکه ي مکرمه، گذرنامه ي ايشان و همسرشان گم شد، در حالي که به شدت ناراحت و مضطرب بودند، يک باره، به ياد توصيه ي حاج شيخ افتادند وآن را انجام دادند، سپس به سفارت مراجعه کردند. ده ها هزارگذرنامه، در قفسه ها چيده شده بود، با التماس زياد از مسئولين اداره ي گذرنامه درخواست نمودندکه به ايشان اجازه بدهند،گذرنامه ها را بررسي کند؛ تا شايدگذرنامه ي گم شده اش را پيدا کند. اعضاي سفارت، با تمسخر و بي اعتنايي، گفتند: نگاه کن! مرحوم اسکندري با اميدواري از بين آن همه گذرنامه، يکي را بيرون آورد و به محض اينکه به آن نگاه کرد، با نام خود و همسرش روبرو شد. مسؤولين اداره ي گذرنامه، در حالي که بسيار تعجب کرده بودند، با دقت، گذرنامه و عکس آن را مورد بررسي قرار دادند: بله! عکس خود آقاي اسکندري بود. مشکل آقاي اسکندري حل شد و ايشان با خوشحالي، آماده ي بازگشت به ايران گرديد.منبع: کتاب بشارت 63/خ
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 518]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن