واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
ما و مسیحیان منطقه خاورمیانه/دلایل حضور موثر امام موسی صدر در لبنان وبلاگ > مسجدجامعی، محمد - آنچه در پی میآید متن سخنرانی اینجانب در تاریخ 30/11/92 در دانشگاه ادیان و مذاهب به مناسبت یادبود اولین حضور و سخنرانی امام موسی صدر در کلیسای «کبوشین» لبنان است.
در ابتدا لازم است از برگزارکنندگان محترم تشکر کنم. امروزه بیش از هر زمان دیگری به تأمل درباره تجربه امام موسی صدر در طی زمان حضورشان در لبنان نیاز داریم و اینکه طرز تفکر و روش برخورد و منطق رفتاری ایشان در لبنان چگونه بود و چرا تا این مقدار تأثیرگذار و تعیینکننده شد.
بدون شک مهمترین عامل موفقیت ایشان ارتباط وسیع و گسترده با گروههای مختلف دینی و مذهبی بود و اینکه توانست احترام و اعتماد آنان را برانگیزد. اگرچه در نهایت هدف، ارتقای موقعیت و منزلت جامعه شیعه لبنان بود اما این مهم از طریق تعامل فعال با بخشهای مختلف جامعه چندفرهنگی و چندقومی و چنددینی و مذهبی لبنان سرانجام یافت.
نکته اصلی در همینجاست. ایشان به درستی تشخیص داد که در زمان و مکانی زندگی میکند که نمیتواند صرفاً در چارچوب جامعه شیعه و بدون توجه به دیگران، فعالیت کند و موفق شود و به درستی احساس کرد که برای دفاع از حقوق شیعیان باید با بخشهای مختلف جامعه فعال لبنان در تماس باشد. البته در زمینه ارتباط با دیگران از سعه صدر برخوردار بود. گروههای مسیحی و غیر مسلمان را استثنا نکرد و به احتمال فراوان همین سیاست و همین تعامل بود که به موفقیت شگرف ایشان انجامید.
با اطمینان میتوان گفت اگر ایشان در کشوری عربی که فاقد اقلیت مسیحی بود، فعالیت میکرد و یا ارتباطش تنها با گروههای اسلامی بود، نمیتوانست به موقعیتی که خود بدان نائل شد و جامعه شیعیان را بدان رسانید، نائل شود چرا که این تنوع ارتباط، خود موجب گشایش بیشتر گروههای اسلامی نسبت به ابتکارهای ایشان گردید.
قابل انکار نیست که پختگی سیاسی آقای صدر نیز مرهون همین تعاملات بود. همچنان که پختگی سیاسی حزبا... لبنان هم نتیجه همین روح تعامل و همکاری با گروههای مختلف و منجمله مسیحیان است. در بین احزاب و تشکلهای موجود در جهان عرب که در عین حال به خط مشی مقاومت معتقد و ملتزم هستند، هیچیک بلوغ فکری و رفتاری حزبا... را ندارند. عوامل فراوانی در این جریان مؤثر بوده و هست اما بدون تردید یکی از مهمترینش تمایل جدی آنها به گفتوگو و تعامل با دیگران و از جمله گروههای مختلف مسیحی است. از مارونیها و شاخههای مختلفش گرفته تا کلیساهای متنوع و متعدد ارتدوکس موجود در لبنان.
اما اینکه چگونه میتوانیم از تجربه ایشان در شرایط امروز بهره جوییم، اجازه دهید صریحتر صحبت کنم. در منطقه وسیع ما مجموعهای از کشورهایی قرار دارد که از بیثباتی سیاسی و اجتماعی و اوجگیری تعصب و خشونت رنج میبرد. چه همسایگان خاورمیانهای و عرب ما و چه همسایگان شرقی ما. بدون شک بخشی از مشکل به دلیل دخالتهای خارجی است، اعم از آنکه از بیرون منطقه باشد و یا از کشورهای منطقه اما بخش مهمی از آن به دلیل فقر فکری و فرهنگی و خشکاندیشی و جمود دینی و مذهبی و عدم تنوع اجتماعی است.
حضور اقلیت مسیحی خصوصاً در کشورهای عربی و امکان نقشآفرینی آنها علیرغم مشکلاتی که میتواند دربر داشته باشد، در نهایت به نفع تنوع و غنای اجتماعی و فرهنگی است. آن تنوعی که مانع حاکمیت مطلق تعصبهای دینی میشود. تعصبهایی که نه تنها علیه غیر مسلمانان، بلکه علیه قاطبه مسلمانان است. آیا نه این است که پس از آغاز بهار عربی در شمال آفریقا عموم آثار دینی و قبر اولیا و عرفای موجود در این منطقه با خاک یکسان شد و نه این است که به دلیل تسلط یک گروه کوچک متعصب بسیاری از عالمان و روشناندیشان مسلمان از ترس لب فرو بستهاند؟
در اینجا سخن از مسیحیان تبلیغکننده نیست. حضور آنان مطلقاً به زیان ثبات و آرامش اجتماعی است و موجب برانگیختن تعصبات میشود. سخن در مورد مسیحیانی است که در این منطقه ریشه تاریخی دارند و بخشی از میراث قدیم و حتی جدید کشورهای عربی را شکل دادهاند. به میراث و هویت ملی و قومی خود تکیه دارند و بدان افتخار میکنند و عموماً و بلکه کلاً فاقد تمایلات تبشیری هستند. اینان حتی در برابر کلیساهای غربی که خواهان الحاق آنها به کلیساهایشان هستند، مقاومت کرده و میکنند.
حضور این مسیحیان در مجموع به سود ما و به سود همه مسلمانانی است که به دور از تعصبات سلفیگونه به اسلام معتقد و ملتزمند. متأسفانه در طی سالهای اخیر و خاصه در طول سه سال اخیر تعداد قابل توجهی از مسیحیان مهاجرت کرده و عده فراوانی درصدد مهاجرت میباشند و این به سود تعامل اجتماعی و فرهنگی منطقه نیست.
این نکته به دلایل بسیار بیشتری برای ما از اهمیت به مراتب بیشتری برخوردار است. بهتر است در اینجا به علت سوءتفاهمهایی که میتواند ایجاد کند، به این دلایل اشاره نشود اما لازم است در این زمینهها بیشتر بیندیشیم. خلاصه عرض کنم، آن عراق و لبنان و سوریه و حتی مصری بیشتر به نفع ما و در نهایت در کنار ماست که اقلیت مسیحیاش شأن و منزلتی متناسب با وزن تاریخیاش داشته باشد و اصولاً آن منطقهای عملاً بیشتر به نفع ماست که مسیحیانش نقشی درخور داشته باشند.
اندیشه و فقه اسلامی در قلمرو اهل سنت در حال حاضر به عللی فاقد ابزارهای کنترل کننده برای رویآوری به افراطیگرایی عملی و اعتقادی است. این کنترل از طریق نصیحت و انتقاد و احیاناً برخورد قابل حصول نیست، باید ترکیب نیروهای اجتماعی به گونهای باشد که رویآوری به افراطیگری را مانع شود و یا لااقل تضعیف کند. بدون شک در این میان عوامل دیگر و از جمله به افزایش سطح علم و آگاهی و مبارزه با بیسوادی و فقر فرهنگی را سهمی اساسی است. همچنان که نباید اهمیت و اولویت توسعه اقتصادی و اجتماعی و آموزشی را از نظر دور داشت.
اما در نهایت باید بپذیریم که حضور آنها و حضور فعال اجتماعی و فکری و فرهنگی آنها به سود ماست و این در صورتی تحقق مییابد که تعاملی واقعی به همراه احترام و اعتماد وجود داشته باشد. موفقیت آقای صدر عمدتاً به همین علت بود. لازم است در تجربه ایشان تأمل کنیم و با الهام از آن و با توجه به شرایط امروز سیاست جدید تعاملی و گفتوگویی خود را تدوین و اعمال نماییم.
گفتوگو و دیالوگ این که امروزه در همه جا از آن صحبت میشود، صرفاً گفتوگوی فلسفی و کلامی با مسیحیان غرب نیست که بعضاً حاصل چندانی هم ندارد. مهمتر آن است که گفتوگو و تعامل را از گروههای دینی متفاوت در داخل منطقه خود آغاز کنیم. نتایج آن مطمئناً کمتر از نتایجی نیست که در گفتوگوی با غربیان به دست میآوریم. در موقعیت موجود که متأسفانه عموم گروههای فعال اجتماعی و سیاسی موجود در صحنه منطقه که اکثراً تحت تأثیر اندیشه سلفیان و تبلیغات ضد ایرانی و ضد شیعی آنان قرار دارند، پرداختن به آنچه گفت آمد، یک ضرورت است.
دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 - 19:25:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]