تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از ق...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818996687




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فاز دوم را چگونه اجرا می کنید؟


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
سرمقاله
برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح سه شنبه فاز دوم را چگونه اجرا می کنید؟ روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «پشت پرده تردید اروپا در تحریم روسیه»،«مشّاطه‌های شبکه زرد»،«مدیران فرهنگی و غفلت از تنیده شدن فرهنگ با اقتصاد»،«فاز دوم را چگونه اجرا می کنید؟»،«آزمون دشوار اوباما»،«درس فاطمیه»،«سوریه در نقطه عطف بحران»،«اسب تروآی روسیه در اوکراین»،«مطالبات معوق مردم»،«نسبت اقتدار ملی و اقتصاد مقاومتی»،«دارایی‌های بلوکه شده و لزوم اشتغالزایی»،«رکود تورمی و سیاست‌های پولی»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.




خراسان:پشت پرده تردید اروپا در تحریم روسیه «پشت پرده تردید اروپا در تحریم روسیه»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سیدمحمد اسلامی است که در آن می خوانید؛هنگامی که در کریمه همه پرسی برگزار شد و هنگامی که روسیه این شبه جزیره استراتژیک را به سرعت و بدون هیچ خونریزی به خاک خود ضمیمه کرد، همه منتظر واکنش غرب به معنای آمریکا و اروپا بودند. آن روزها تاخیر در عمل به تهدیدهای کاخ سفید و اروپایی ها را همه پای این می گذاشتند که شاید آمریکا و اروپا زمان بندی خاصی برای فشار بر روسیه دارند. سوم ماه مارس "رابرت کان"، پژوهشگر شورای روابط خارجی آمریکا در گزارشی با عنوان "تحریم ها: از این پس چه می شود؟" (Sanctions: What’s Next?) خبر داد که آمریکا رهبری تحریم ها را بر عهده گرفته است. این بسته تحریمی در 3 گام طراحی شد. گام نخست تحریم مذاکرات درباره تجارت متقابل با روسیه و همچنین مصادره اموال 18 مقام سابق اوکراین. گام دوم لغو تمام نشست های مشترک با روسیه و تحریم کنسولی و صدور ویزا برای افرادی که مسئول تهدید تمامیت ارضی اوکراین باشند. گام سوم نیز اعمال محدودیت بر دادوستد با روسیه و تحریم سلاح. اما با گذشت بیش از 50 روز از تصمیمات تحریم گزنده ای روسیه را تحت فشار قرار نداده بلکه به نظر می رسد اتحادیه اروپا سیاست متفاوتی را در قبال رفتار روسیه در پیش گرفته است. حجم مبادلات دوجانبه بین روسیه و اروپا که پیش از این به عنوان ابزاری جدی برای تنبیه روسیه از آن یاد می شد، در عمل اروپا را در تصمیم تحریم روسیه مردد کرده است. پیش از این گفته می شد که اروپایی ها خریدار 45 درصد از صادرات روسیه هستند. اما بخش مهمی از همین صادرات، فروش گاز به اروپا است. براساس گزارش مرکز مسکو اندیشکده آمریکایی کارنگی با عنوان "ناتوانی های اروپای مرکزی در برابر روسیه" (Reality Check: Central Europe’s Vulnerabilities Toward Russia) جمهوری چک و اسلواکی بخش اعظم نیاز انرژی شان و هلند 50 درصد واردات انرژی اش را از روسیه تامین می کنند. به علاوه این که روسیه بازار بزرگ تجهیزات و ماشین آلات صنعتی و حمل و نقل اروپا است. در جلسات اتحادیه اروپا برای تحریم روسیه، کشور اسلواکی تصریح کرده است که تحریم روسیه در واقع تحریم صنایع این کشور به ویژه خودروسازی این کشور است. هلند نیز اعتراض کرده است که صادرات غذایی این کشور به روسیه که بخش قابل توجهی از درآمدهای این کشور است با تحریم ها تهدید می شود. همچنین هلند و رومانی هشدار داده اند که تحریم های تسلیحاتی علیه روسیه با وابستگی آن ها در زمینه نظامی به مسکو همخوانی ندارد. همه این ها در حالی است که در برخی کشورها، توانمندی سیاست مداران برای ایجاد تعامل دوجانبه سازنده با روسیه یک ارزش محسوب می شود. همچنان که از جمله شعارهای انتخاباتی میلوس زیمان، رئیس جمهور کنونی جمهوری چک در انتخابات 2013 این کشور توسعه روابط با روسیه بوده است. در مجارستان نیز حزب حاکم روابط مستحکمی با روسیه دارد. البته تمام آن چه گفته شد را باید به مخالفت بسیار مهم آلمان با تحریم ها علیه روسیه بیفزاییم. آلمانی ها به دلایل متعدد اقتصادی و سیاسی حاضر نیستند که دوگانه جنگ سرد بین 2 بلوک شرق و غرب زنده بشود. اقدامی که با تحریم های اروپا علیه روسیه بدون تردید رخ خواهد داد. رابرت کان در گزارش شورای روابط خارجی آمریکا تصریح می کند که 75 درصد سرمایه گذاری خارجی در روسیه متعلق به اروپایی ها است. یعنی اقتصاد روسیه با اقتصاد اروپا گره خورده است. بنابراین هرگونه سنگ اندازی در برابر اقتصاد روسیه، مشکل تراشی برای اقتصاد اروپا است. به علاوه این که این تحریم ها می تواند کار را از آن چه هست، پیچیده تر کند. اروپایی ها به روشنی می دانند که کسی ابزار تحریم را منحصرا در اختیار آن ها قرار نداده است و تحریم گازی اروپا از سوی روسیه خیلی راحت تر از تحریم تجاری روسیه از سوی اروپا است. نامه پوتین به سران 18 کشور اروپایی درباره احتمال لغو صادرات گاز به اروپا و واکنش بوروسو، رئیس کمیسیون اروپا به نامه موید توان روسیه برای تحریم متقابل است. این شرایط 2 واقعیت را روشن می کند. اول این که تعامل دیرینه کشورهای به ظاهر دسته دوم اروپایی اکنون به حاشیه امن روسیه تبدیل شده است. اکنون مانع بزرگ بر سر تحریم روسیه، شرایط لهستان، چک، مجارستان، اسلواکی، رومانی و ... است. همان کشورهایی که رای شان در ساز و کارهای نابرابر رای گیری در اتحادیه اروپا ارزش کمتری دارد. واقعیت دیگر این که همیشه تروئیکای اروپایی (انگلیس،فرانسه و آلمان) کلید تعامل با اروپا نیستند. همچنان که در بحران اوکراین نتوانستند منافع کشورهای جزء را تامین کنند و اکنون نیز توان مدیریت تصمیم گیری واحد در حوزه سیاست خارجی را ندارند. کیهان:مشّاطه های شبکه زرد «مشّاطه های شبکه زرد»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛شبکه حزبی و رسانه ای زردی که در کشور ما فعال است، چالشی مهم بر سر راه منافع ملی در حوزه های اقتصادی، فرهنگی و سیاست داخلی و خارجی است. این شبکه رویکردی به غایت مبتذل و به شدت پرتناقض دارد؛ شبکه ای فاقد اصول ثابت که یک طیف آن، آلوده به باندبازی و حزب زدگی کورکننده است و طیف دیگر آن به مثابه پایگاه رسانه ای و سیاسی بیگانه عمل می کند و بنابراین، جهت گیری هایش با رسانه های ضد ایرانی آمریکا و انگلیس مو نمی زند. باندبازی توأم با بی توجهی به حرمت های قانونی و اخلاقی و دینی موجب شده تا طیف اول از همگامی با طیف دوم و هم پوشانی در بسیاری از رویکردها احساس عار نکند. دولت محترم با چند چالش عمده در حوزه سیاست خارجی، فرهنگ و اقتصاد مواجه است و جا دارد ضمن ارزیابی روند 7-8 ماه گذشته، به این واقعیت توجه کند که ساماندهی اقتصاد و فرهنگ در داخل و حفظ منافع ملی در حوزه سیاست خارجی مستلزم فاصله گذاری با این شبکه زرد است. شبکه مورد بحث، تابستان و پاییز سال گذشته تبلیغات پرحجمی را سامان داد مبنی بر اینکه کلید گشایش اقتصادی در تابوشکنی و مذاکره با آمریکاست و اگر گره هایی پدید آمده، مربوط به تندروی و لجاجت جمهوری اسلامی است که رفتاری ایدئولوژیک با غرب به ویژه آمریکا دارد و پرستیژ خود را در معارضه با آمریکا جست وجو می کند. این تبلیغات در جریان سفر رئیس جمهور به نیویورک- حضور در مجمع عمومی سازمان ملل- و سپس مذاکرات ژنو پررنگ تر شد به نحوی که ادعا شد در آمریکا دولت و رئیس جمهوری میانه رو سرکار است اما در هر دو کشور تندروها نمی گذارند کار پیش برود. به همین ترتیب از توافق ژنو به عنوان بزرگ ترین توافق قرن و گشایش بزرگ یاد شد و اینکه دوره جدید تنش زدایی شروع شده است. اما اکنون که قریب 9 ماه از شروع آن تبلیغات بی سابقه می گذرد، واقعیت ها هر روز عرصه را بر اوهام و خیال پردازی های شبکه زرد بیشتر تنگ می کند. در این میان آنچه بدگمانی ها به این شبکه را افزایش می دهد، اصرار بر زدن فن های بدل و حاشیه پردازی برای نپرداختن به صورت مسئله اصلی و کارنامه عملکرد آنان است حال آن که اگر صداقت داشتند و صرفا راه به خطا برده بودند، باید عذر می آوردند و جبران می کردند. جای شگفتی است. این شبکه شترمرغی به ماجرای عدم صدور روادید برای سفیر جدید ایران در سازمان ملل که می رسد، حتی به نفع آمریکا نیز سکوت نمی کند بلکه نویسندگان و گویندگان آنها بارها از دولت می خواهند آمریکایی ها را درک کند و از معرفی آقای ابوطالبی که پیش از این معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور و فرد معتمد وی بوده، منصرف شود. آنها یک بار نیز به رژیم مستکبر آمریکا اعتراض نکردند یا دست کم توضیح ندادند که چرا در دوره تنش زدایی مورد ادعا، دولت میانه رو(!) آمریکا آن روی واقعی خود را نشان می دهد؟ اما در مقابل، مصرّانه پیگیر دفن ریچارد فرای جاسوس سازمان سیا در اصفهان هستند و شگفت آورتر اینکه، هرچه برای جاسوس آمریکایی احترام و اعتبار نداشته می تراشند، کمترین غیرتی نسبت به سفیر دیپورت شده کشورمان نشان نمی دهند؛ گویا بنا دارند جنازه فرای را آن قدر برجسته کنند که ماجرای روادید ابوطالبی به فراموشی سپرده شود! نیامدن جنازه جاسوس آمریکایی به آنان برمی خورد اما یاغی گری آمریکا در مقابل حق قانونی جمهوری اسلامی ایران آن هم در دوره به اصطلاح ماه عسل و تنش زدایی، کمترین غیرتی را در این جماعت برنمی انگیزد. لات بازی هایشان با ملت غیور و نجیب ایران است و شکلات مآبی شان برای آمریکایی ها. آیا دشمن نباید طمع کند و گستاخ تر شود؟! هنوز که هنوز است رفتار کبک پیشه کرده اند- اگر که مامور و معذور نباشند- و می گویند ممانعت از صدور روادید برای سفیر ایران، زیر سر اسرائیل و دیگر تندروها در کنگره است و اوبامای میانه رو بی تقصیر است. صداقت به خرج نمی دهند که بگویند اتفاقا این وزارت خارجه آمریکاست که می گوید حمید ابوطالبی را مناسب نمی داند و برای وی ویزا صادر نمی کند. مسئله روشن است. بعد از همه شامورتی بازی تبلیغاتی دولت آمریکا و برخی دولت های غربی در القای اینکه دولت و رئیس جمهور جدید ایران تافته ای جدا بافته از استراتژی کلی نظام و انقلاب هستند، اکنون معلوم شده آمریکا همان آمریکای عهدشکن و خودبرتر بین و بی صداقت و غیرقابل اعتماد است که درست سر بزنگاه ها، دست چدنی را از دستکش مخملی بیرون می کشد و غفلتا پشت پا می زنند، حتی اگر آقای روحانی با تلقی اظهار نظر دیپلماتیک گفته باشد من اوباما را مودب و میانه رو یافتم. اکنون مرکزیت دولت آمریکاست که فرستاده و معتمد ویژه رئیس جمهور کشورمان را به سازمان ملل راه نمی دهد، بر حفظ چهارچوب کلی تحریم ها اصرار می ورزد، شرکت های خارجی را از معاملات مشروع با ایران برحذر می دارد، برای چندمین بار شرکت های ایرانی را مشمول تحریم می کند، تعهدات نیم بند ژنو را زیر پا می گذارد و مانع از گردش بخش به اصطلاح آزاد شده دارایی های ایران در شبکه مالی و بانکی بین المللی می شود و حتی در مقابل فروش قطعات هواپیمای مسافربری به ایران کارشکنی می کند. دست آخر نیز از اوباما گرفته تا کری و شرمن می گویند ما قرار نیست به ایران اعتماد کنیم، بلکه این ایران است که به عنوان متهم باید در طول دست کم 20 سال ثابت کند برنامه هسته ای اش منحرف نشده است! با همه این لگدپرانی ها که نشان می دهد انسان نااهل و مستکبر، تربیت پذیر نیست همان شبکه حزبی و رسانه ای زرد اصرار دارند آمریکا را با صفت میانه روی بزک کنند و نیمه گمشده دولت یازدهم نشان دهند. توهین از این بالاتر؟! در این میان جا دارد از یک خیانت بزرگ اقتصادی در کارنامه شبکه مورد بحث سخن بگوییم. از 6-7 سال پیش که موضوع اصلاح الگوی مصرف و هدفمندسازی یارانه در دولت وقت جدی شد، شبکه مذکور در کارشکنی و سنگ اندازی کم نگذاشت و با تبدیل بحث مهم ساماندهی اقتصادی به یک موضوع پوپولیستی، دولت سابق را در قبال فشار تبلیغاتی سنگین وادار به نقض غرض کرد. کوتاهی های دولت سابق در این باره و سپس آلوده شدن آن به حلقه انحرافی و فعالیت های تبلیغاتی انتخاباتی- نظیر شعار افزایش یارانه به 250 هزار تومان- را نباید از یاد برد اما واقعیت این است که دولت وقت در آغاز، همت بلندی برای این اصلاح اقتصادی مهم داشت و اجرای یک آرزوی چند ده ساله را به عرصه عمل آورد اما در همان بدو کار هدفمندی و با وجود جمع آوری اطلاعات از مردم برای خوشه بندی و توزیع عادلانه- و نه مساوی- یارانه ها همین شبکه زنجیره ای به جای تشکر از اهتمام دولت، عزم جزم کرد تا مردم را علیه دولت بشوراند مبنی بر اینکه دولت می خواهد مردم را از یک حق محروم کند و در حق آن جفا کند. جو تبلیغاتی چنان سهمگین شد که دولت در برابر همین فشار رسانه ای جا زد و به نقض غرض هدفمندی تن داد تا سروصداها بخوابد. همین جریان وقتی مثلا در یک فصل، میوه و محصول فصل دیگر کمیاب می شد، گرانی میوه را در تیترهای اصلی برجسته می کرد و دولت وادار می شد با اختصاص ارز و واردات بی رویه، دهان هوچی گران را ببندد غافل از اینکه غوغاسالاران این بار خواهند گفت مردم چه نشسته اید که دولت دارد خزانه و درآمدها را با واردات میوه بر باد می دهد! حتما در کنار خدمات بزرگ دولت گذشته، عیب های بزرگی نیز به آن وارد است اما انصافا دولت باید با این مرض هوچی گری چه می کرد؟ یا مثلا فرض بگیرید دولت جرأت به خرج داد و برای مقابله با مصرف بی رویه بنزین یا قاچاق آن و نیز فشار تحریم ها، موضوع سهمیه بندی بنزین و واقعی تر کردن قیمت آن را - با همه هول و هراس ها و نگرانی ها- در دستور کار قرار داد. واکنش شبکه زرد- که در نظریه از تعدیل اقتصادی، واقعی کردن قیمت حامل های انرژی، و صرفه جویی و سرمایه گذاری یارانه ها در حوزه تولید دفاع می کرد اما به خاطر دغدغه های انتخاباتی هرگز سراغ این اصلاحات نرفت- چه بود؟ آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور و عضو مرکزیت حزب کارگزاران حق دارد که از رسانه ها توقع داشته باشد در اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها و کاهش تعداد یارانه بگیران با دولت همدلی و همراهی کنند. اما درست به همین دلیل باید گفت روزنامه کارگزاران- ارگان رسمی کارگزاران- و برخی روزنامه های مشابه در ماجرای سهمیه بندی بنزین خیانت کردند وقتی که فردای شروع این اصلاح اقتصادی، به جای قدردانی از دولت یا توضیح ضرورت های این کار بزرگ برای مردم، تمام صفحه اول خود را به یک پمپ بنزین آتش گرفته اختصاص دادند و در تیتری بزرگ نوشتند «بلوای بنزین»! شبکه زرد آن روز - و سپس در ماجرای شروع هدفمندی یارانه ها و بعدها به بهانه تحریم های اقتصادی که تعمدا به التهاب و تورم مصنوعی و انتظاری دامن زدند و کار تا تشنج نیم روزه در بازار تهران پیش رفت- انتظار می کشیدند کار کشور به بلوا و آشوب نیابتی بکشد، حتی اگر به خاطر یک دستمال، یک بازار قیطریه را به آتش بکشند. آنها با روحانی صادق نیستند همچنان که با هاشمی و خاتمی رفیق صادق نبودند اما تظاهر به حمایت می کردند. این جماعت روزنامه باز و سیاست باز، مصیبتی بزرگ برای ملتند همچنان که به جای آدرس مقصد، نشانی پرتگاه را به دولت و نوع سیاستمداران نشان می دهند. 7-8 ماه از دوره خدمت دولت سپری شد و دریغ است که باقی مانده این فرصت بزرگ پایمال شبکه زرد رسانه ای و سیاسی شود. کاش دولتمردان محترم به این عارضه خطرناک، فراتر از حب و بغض های جناحی و حزبی و سیاسی بنگرند. این بازنگری عین اعتدال و تدبیر است. جمهوری اسلامی:آزمون دشوار اوباما «آزمون دشوار اوباما»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به قلم حسن خیاطی است که در آن می خوانید؛سامانتا پاور، سفیر آمریکا در سازمان ملل در گفت و گو با شبکه "ای بی سی" همچنان بر موضع غیرقانونی و غیرعرف دیپلماتیک کشورش پافشاری کرد و با تأکید بر اینکه پیشنهاد حمید ابوطالبی به عنوان نماینده و سفیر دائمی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل قابل قبول نیست، از دولت ایران خواست فرد دیگری را به جای آقای ابوطالبی انتخاب کند. سخنان پاور، تازه ترین نمونه از این دست سخنان است که پیش از وی از زبان سایر مقامات کاخ سفید نیز پیرامون پرونده آقای ابوطالبی شنیده شده است. این سخنان به وضوح دلالت بر مداخله غیرقانونی مقامات آمریکایی در موضوعی که طبق مقررات بین المللی هیچگونه ارتباطی با آنان ندارد می کند. حساسیتی که دولت آمریکا در این موضوع به خرج می دهد آنچنان بی پایه و اساس است که موجب شگفتی فعالان در حوزه دیپلماسی گردیده است. طرح موضوع عدم صدور روادید برای آقای ابوطالبی در مجلس سنا و سپس تصویب قانونی در کنگره آمریکا که صرفاً به این موضوع اختصاص دارد و اظهارنظرها و موضع گیری های پی در پی مقامات واشنگتن به این بهانه که آقای ابوطالبی در اشغال لانه جاسوسی آمریکا در تهران شرکت داشته و به همین دلیل نباید برای وی ویزای آمریکا صادر شود، عملکرد سیاسی کاخ سفید را با علامت سؤال بزرگی روبرو کرده است. در همین حال، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ابوطالبی را به عنوان یکی از خوش سابقه ترین دیپلمات های کشور که سابقه سفارت در ایتالیا، بلژیک و استرالیا را نیز دارد و بارها به عنوان دیپلمات جمهوری اسلامی به نیویورک سفر کرده و در جلسات مختلف سازمان ملل حضور داشته معرفی می کند. سوابق آقای حمید ابوطالبی علاوه بر بی اساس بودن ادعاهای مقامات آمریکایی نشان دهنده بهانه جویی آنهاست. گذشته از این، اساساً مقامات آمریکا حق ندارند در معرفی نمایندگان کشورهای مختلف برای عضویت در هیأت های دیپلماتیک سازمان ملل مداخله کنند. آمریکا به عنوان کشوری که تنها میزبان مقر سازمان ملل در نیویورک است، موظف است برای افرادی که به عنوان نمایندگان کشوری در سازمان ملل معرفی می شوند، روادید صادر نماید و اجازه دخالت در معرفی افراد و قبول یا عدم قبول آنان را ندارد. واشنگتن براساس توافقنامه ای که در سال 1326 با دبیرکل وقت سازمان ملل به امضاء رسانده، به اجرای قوانین سازمان ملل متعهد شد. یکی از این موارد اعطای روادید به تمامی هیأت های نمایندگی کشورهای جهان برای استقرار در سازمان ملل بدون اعمال قوانین داخلی آمریکاست. براساس ماده 13 موافقتنامه مذکور، صدور روادید برای نمایندگان دولت های عضو سازمان ملل و دیپلمات های آنان و کلیه افراد وابسته به دفتر نمایندگی کشورها الزامی است. محتویات این ماده حکایت از آن دارد که هرگونه تلاش کاخ سفید برای اعمال قوانین داخلی در صدور مجوز برای هیات های نمایندگی خلاف عرف دیپلماتیک بوده و نقض صریح تعهدات بین المللی محسوب می گردد. دقیقاً برهمین اساس است که سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان از شکایت و پیگیری موضوع در سازمان ملل سخن به میان آورده و تصریح کرده است که سازوکارهای موجود در سازمان ملل شامل رجوع به کمیته ارتباط با دولت میزبان که وظیفه نظارت بر اجرای قرارداد مقر را دارد، در دستور کار است و از این طریق پیگیری خواهد شد. در صورت عدم دستیابی به نتیجه مطلوب از طریق سازمان ملل، طرح موضوع در دیوان بین المللی لاهه نیز راهکار مجزایی است که پیش روی دست اندرکاران دستگاه دیپلماسی کشورمان قرار دارد. اینکه سخنگوی دبیرکل سازمان ملل تلاش کرده با رفع مسئولیت از مسئولین این سازمان موضوع عدم صدور روادید برای نماینده پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران را موضوعی بین دولت های ایران و آمریکا جلوه دهد، به هیچ وجه پذیرفتنی نیست و یکبار دیگر اعتبار این سازمان و مقامات آن را به شدت خدشه دار می نماید. هر چند دبیرکل سازمان ملل پیش از این نشان داده که در مقام یک خدمتگزار و پادوی دولت آمریکا عمل می نماید و سابقه دعوت وی از جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو 2 و پس گرفتن این دعوت در کمتر از 24 ساعت به دستور مقامات آمریکایی حتی به قیمت زیر سؤال رفتن اعتبار و استقلال سازمان ملل هنوز از اذهان پاک نشده است. این قبیل موضع گیری ها نشان می دهند دولتمردان آمریکایی قابل اعتماد نیستند، آنها از یک سو به هر بهانه ای خواستار برداشتن دیوار بی اعتمادی می شوند و از سوی دیگر با تراشیدن انواع و اقسام بهانه ها، عدم صداقت و غیرقابل اعتماد بودن خود را بیشتر از گذشته به رخ می کشند. در هر حال، مصوبه کنگره آمریکا درباره عدم صدور روادید برای نماینده پیشنهادی ایران در سازمان ملل زمانی حالت اجرایی به خود می گیرد که به امضای رئیس جمهوری این کشور برسد. اوباما که از ناحیه جمهوری خواهان کنگره به شدت تحت فشار قرار دارد، اکنون با آزمون دشواری برای امضا یا عدم امضای این مصوبه مواجه است. آزمونی که یک طرف آن برملا کننده خوی استکباری و زیاده خواهی نهفته در نظام سرمایه داری حاکم بر آمریکاست و طرف دیگر می تواند میزان پایبندی مقامات کاخ سفید به رعایت قوانین و مقررات بین المللی هر چندبه شکل ظاهری را نشان دهد. آنچه از دولتمردان و مسئولین سیاست خارجی کشورمان انتظار می رود اینست که بر موضع برحق خود شجاعانه بایستند و در برابر زورگوئی ها و زیاده خواهی های مستکبرین که از ابتدای پیروزی انقلاب عناد و کینه خود را نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی پنهان نکرده اند کوتاه نیایند و البته با درایت و تدبیر که شعار دولت جدید است پاسخ زیاده خواهی ها را بدهند. رسالت:فاز دوم را چگونه اجرا می کنید؟ «فاز دوم را چگونه اجرا می کنید؟»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در ایران بدون شک یک رویداد مهم اقتصادی محسوب می شود که دولت دهم این قانون را با همه حسن و قبح آن اجرا کرد. دولت های پیشین با آنکه ملزم به تدوین، تصویب و اجرای آن در برنامه های پنج ساله بودند، به دلیل تبعات غیرقابل پیش بینی آن زیر بار اجرا نمی رفتند. دولت دهم با شجاعت پای در تصویب و اجرا نهاد که طبیعی است در این آزمون ممکن است خطاهایی را نیز داشته باشد. دولت جدید برای اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها باید دقت کند خطاهایی را که در فاز اول وجود داشته، مرتکب نشود. برای این مهم باید معلوم شود در اجرای قانون چه خطایی صورت گرفته است. تاکنون هیچ یک از مقامات دولتی چه در سازمان هدفمندی یارانه ها و چه در وزارت نفت و نیرو، وزارت امور اقتصادی و دارایی، وزارت صنعت، معدن و تجارت و نیز معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور نگفته اند ایراد قانون چه بوده و نقص در اجرا چگونه اتفاق افتاده است. حتی دیوان محاسبات در تفریغ این قانون وفق اصل 55 قانون اساسی دیدگاه کارشناسی خود را در این مورد ابراز نکرده است. در اولین گام در احصای منابع حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها مجلس با تقدیم یک طرح دو فوریتی تقاضای تفسیر ماده 12 قانون هدفمندی یارانه ها را کرد. در متن استفساریه آمده است: آیا منظور از عبارت «تمام منابع حاصل از اجرای این قانون» در ماده 12 قانون هدفمندی یارانه ها فقط مابه التفاوت قیمت فروش حامل های انرژی و سایر موارد موضوع این قانون قبل و بعد از اجرای این قانون است. مجلس هم در پاسخ استفساریه گفته است: «بله منظور از این عبارت فقط مابه التفاوت است و کل مبالغ فروش را شامل نمی شود.» با دقت در ماده 12 قانون هدفمندی یارانه ها معلوم می شود که اصلا واژه مابه التفاوت در این ماده وجود ندارد که تقاضای استفساریه شده است. با توجه به اینکه متن استفساریه طرح دو فوریتی مجلس است، معلوم می شود دولت در اجرا ابهام نداشته و مجلس برای تکمیل قانون این تفسیر را به قانون اضافه کرده است. بر مبنای این تفسیر فروش نفت خام در داخل بلاموضوع می شود و مستند به حساب های فی مابین خزانه داری کل، شرکت ملی نفت و شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی به صورت جمعی- خرجی درمی آید. بر مبنای این تفسیر دیگر تبصره «الف» ماده یک قانون هدفمندی یارانه ها به عنوان یکی از منابع اصلی حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها حذف می شود. به تعبیر اجرایی کلمه شرکت ملی نفت طرف حساب سازمان هدفمندی یارانه ها و خزانه نیست بلکه شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی طرف حساب سازمان هدفمندی و خزانه داری کل کشور است. اینکه این نوع احصاء منابع و زاویه اجرا چه اشکالی به وجود می آورد، مورد بحث ما نیست. اما کسر و نقصان و اختلاف در محاسبه میزان واقعی و تقویم محاسبات منابع اجتناب ناپذیر خواهد بود کما اینکه همیشه بین دولت و مجلس در تقویم محاسبه منابع حاصل از اجرای این قانون مناقشه بوده است. حال دولت جدید با نوشتن آیین نامه اجرایی تبصره 21 قانون بودجه سال 93 گام در عملیاتی کردن فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها گذاشته و شیوه ای دیگر را برگزیده است. دولت در ماده 2 مصوبه مورخه 10/1/93 کاری به مابه التفاوت قیمت فرآورده ها ندارد. یکسره رفته است سراغ فروش نفت خام در داخل و در بند «الف» این مصوبه مبنای محاسبه را فروش نفت خام تحویلی به پالایشگاه ها به عنوان اولین منبع مطالبه کرده است. طبیعی است این مطالبه باید از شرکت ملی نفت باشد چون شرکت ملی نفت وجوه ناشی از فروش نفت خام را از پالایشگاه ها طلب می کند. اما در مصوبه دولت طلب خود را از شرکت ملی پالایش و پخش مطالبه کرده است. سئوالی که مطرح است این است که تکلیف تفسیر ماده 12 قانون هدفمند کردن یارانه ها چه می شود؟ سئوال دوم این است که سود ناشی از افزایش حامل های انرژی چه می شود؟ آیا این سود جزء منابع حاصل از هدفمندی است؟ اگر هست چرا در آیین نامه به آن اشاره نشده است؟ معلوم نیست دولت یازدهم چرا متن استفساریه را کنار گذاشته است. مصوبه یادشده دولت در بند «ب» همانند بند «الف» از فروش گاز خام یا گاز طبیعی یاد نمی کند بلکه روی فروش گاز فرآوری شده حساب باز کرده است. نکته مهم تر اینکه منابع حاصل از خوراک پتروشیمی ها مستند به تبصره ماده «ب» بند «الف» قانون هدفمندی یارانه ها را مورد غفلت قرار می دهد. با کمی دقت در احصای تمام منابع حاصل از اجرای قانون معلوم می شود که در آیین نامه به ابهامات موجود پاسخ داده نشده است. اقلام درآمدی بسیاری که در قانون هدفمندی آمده را نادیده گرفته است. همین عدم دقت باعث می شود در آینده در اجرای قانون داد مجریان از کسر و نقصان پدیدآمده به آسمان برود. در این مورد گفتنی ها بسیار است. نمونه هایی که ذکر شد، برای این است که نگذاریم پس از اجرا باز در دولت و مجلس این سخن شنیده شود که قانون را «بد» و «غلط» اجرا کردند. اگر قانون نقص دارد، مجلس و دولت در رفع نواقص آن اقدام کنند. اگر نقصی وجود ندارد، نباید در آیین نامه اجرای قانون دور زده شود و منابع عظیم درآمدی آن دچار هرزرفت گردد. فلسفه قانون هدفمندی یارانه ها شفاف سازی میزان فروش نفت خام و فروش گاز طبیعی و نیز فروش میعانات گازی و آوردن آن در چرخه بودجه ریزی و بودجه بندی بود. منابعی که قبل از تصویب و اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در دولت اصلاحات و دولت سازندگی تکلیف آن معلوم نبود. امروز معلوم شده است که میلیاردها دلار و میلیاردها تومان را می شود با اجرای این قانون در منابع بودجه دید و برای آن تکلیف معقول معین کرد.موضوع احصا و افشای کل منابع یک مسئله است و موضوع نوع هزینه کرد و مصارف آن، مسئله دیگر. اهمیت اولی اگر بیشتر از دومی نباشد، کمتر نیست. دولت یازدهم همانند دولت دهم در احصای منابع دچار اشتباه در تقویم محاسبه است و هنوز نمی داند تمامی منابع حاصل از قانون اجرای این قانون چیست؟ این اشتباه در محاسبه باعث می شود قانون هم بد و هم غلط اجرا شود و دولت در آزمون کارآمدی در اجرای این قانون نمره خوبی نگیرد. سیاست روز:مدیران فرهنگی و غفلت از تنیده شدن فرهنگ با اقتصاد «مدیران فرهنگی و غفلت از تنیده شدن فرهنگ با اقتصاد»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم ایرج فتح اللهی است که در آن می خوانید؛
۱ـ وهم تفوق «اقتصاد یا فرهنگ»
اینکه رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی خود عنوان سال ۱۳۹۳ را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام نهادند، از زوایای مختلف قابل تبیین است. اگر چه حوزه اقتصاد و فرهنگ به ظاهر دو حوزه مجزا هستند اما بی شک نمی توان به سادگی به این سوال پاسخ داد که به راستی کدام یک از این دو حوزه بر دیگری تفوق دارد و کدام یک بیشتر به دیگری نیازمند و متعهد است. از همین رو امکان بهره مندی از قواعد یک حوزه برای تبیین مفاهیم حوزه دیگر نیز از ارتباط تنگاتنگ این دو حوزه با یکدیگر دارد. ۲ـ فرهنگی که از دیار اقتصاد نمی گذرد
از جمله بهترین روش ها برای کسب فایده مطلوب در فعالیت ها قاعده و فرمولی است که از مباحث جدی حوزه اقتصاد بوده و تحلیل «هزینه و فایده» نام برده می شود. هزینه و فایده در حقیقت مبتنی بر این موضوع است که نسبت دستاوردها و فواید انجام یک کار، در برابر هزینه ها، مشکلات و گرفتاری های حاصل از انجام آن کار به چه میزان است؟ از ارائه این قاعده و البته مفهوم اقتصادی هم اکنون بیش از ۱۵۰سال می گذرد اما کماکان کاربرد موثر آن برای اقناع افراد در اجرای هرگونه فعالیتی به صورت چشمگیری تداوم دارد. اگر چه در گذشته خاستگاه این قاعده حوزه اقتصاد بوده است، اما قدری تامل در آن نشان می دهد که این قاعده در تحلیل دستاوردها و نتایج فعالیت های سایر حوزه ها و از جمله حوزه فرهنگ موثر است. ۳ـ دلنگرانی بزرگان از غربت فرهنگ
روی سخن ما در اینجا حوزه مغفول و مظلوم فرهنگ در ایران است. انقلاب ایران از جمله افتخاراتش فرهنگی و اعتقادی بودن آن است اما چگونه است که همین فرهنگ در این کشور دچار غربتی است که بزرگان نظام را دلنگران خود نموده است. به نظر می رسد آنچه که در فعالیت های فرهنگی در داخل کشور کمتر توجه می شود همین قاعده علمی و مجرب تحلیل «هزینه و فایده» است. فیلم سازی که نداند چقدر هزینه برای تولید فیلمی لازم است و از این هزینه به چه میزان سهم از گیشه دست خواهد یافت چگونه می تواند درباره سرمایه گذاری بر تولید یک فیلم به تصمیم برسد؟ البته این نکته مهم را نباید از خاطر دور داشت که در تحلیل «هزینه و فایده» در حوزه فرهنگ، نباید همه فایده را در سود ریالی ماجرا برآورد نمود. وقتی مدیریت فرهنگی کشور تصمیم می گیرد که در راستای هدایت فرهنگ عمومی جامعه فیلمی تولید و اکران شود، شاید این فیلم در گیشه به حد لازم موفق نشود ولی میزان اثرگذاری آن بر فرهنگ عمومی جامعه موجب می شود که این تصمیم، تصمیمی عاقلانه و کارشناسانه تحلیل شود. ۴ـ چک سفیدی که مانع تفوق فرهنگ می شود
این سخنان را از آنجایی مطرح کردیم که در نشست خبری هشتمین جشنواره شعر فجر دبیر اجرایی این جشنواره اعلام نمود که علاوه بر بودجه پیش بینی شده برای این جشنواره از آنجا که هزینه ها در چنین جشنواره ای قابل پیش بینی نیست، وزارتخانه از تامین همه گونه هزینه های این جشنواره خبر داده است و به گونه ای چک سفید برایمان کشیده است. اینجا همان نکته مغفولی است که در بسیاری از فعالیت های فرهنگی مانع از دستیابی به توفیق و هدف گذاری ایده آل می شود. یعنی همین ندانستن و عدم پیش بینی هزینه ها و عدم درک تناسب آن با فایده همواره یکی از بزرگ ترین مشکلات مغفول مدیریت فرهنگی بسیار ضعیف دولتی در کشور است. گویی دولت مردان ککشان هم گزیده نمی شود از اینکه توان آن را ندارند که در پی طرح ریزی مبتنی بر هزینه و فایده و سود آور بودن مادی و یا معنوی یک کنش فرهنگی بر اجرا و یا عدم اجرای آن تاکید کنند و نه بر اساس باری به هر جهت بودن و معیار «برای شما آب نداشته باشد برای ما نان دارد.» وطن امروز:درس فاطمیه «درس فاطمیه»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم علی انصاری است که در آن می خوانید؛ از رحلت رحمه.. للعالمین تا شهادت بانوی دوعالم علیهما سلام شاید مهم ترین برهه تاریخ اسلام باشد. اگرچه جامعه شناسی مسلمین صدر اسلام از آن دست مسائلی است که پرداخت آن به نگارش کتب بسیار نیازمند است و غربت اهل بیت علیهم السلام را نیز نمی توان در مقالی چنین موجز بیان کرد اما با اشاره به برخی شواهد و روایات در این زمینه می توان نگاهی اجمالی نسبت به نیمه اول قرن اول به دست آورد. برهه ای از تاریخ که به دلیل عدم شناخت لازم بارها مورد مقایسه با جمهوری اسلامی قرار گرفته و بعضا حملاتی علیه نظام با استفاده از شاه کلید هایی نظیر حکومت امیرالمومنین صورت می گیرد. آنچه بیان می شود روایاتی مختصر در این باره است که هر یک از آنها بازتاب رفتار جامعه آن روز است. یکی از معروف ترین اخبار مربوط به ساعات آخر حیات پیامبر اعظم(ص) آن است که فلان در جواب درخواست قلم و کاغذی که ایشان طلب می کنند، می گوید؛ ان الرجل لیحجر. این جمله شاهدی است بر اینکه مساله مهجور ماندن پیامبر و اهل بیت ایشان از پیش از رحلت جنابشان آغاز شده بود. چرا که گوینده این جمله پیامبر را با عبارتی غیرمحترمانه خطاب می کند و خواست پیامبر برای وصیتنامه ایشان از طرف اطرافیان به روشنی نادیده گرفته می شود! در حالی که وصیت کردن از سنت است و عمل به آن نیز واجب است و قطعا وصیت همچون وجودی باید بیشترین توجه را به خود جلب کند اینچنین جمله ای و آنچه در عمل رخ می دهد نشانه آن است که دید جامعه آن روز تفاوتی بسیار با نگاه تازه مسلمانان به وجود پیامبر اعظم پیدا کرده بود و بدیهی است یک هزارم این نگاه را نیز نثار خاندان آن حضرت نکرده باشند. مساله فرماندهی اسامه نیز شاهد دیگری بر این مدعاست. در حالی که پیامبر(ص) ، امت را به جنگ با دولت روم امر کرده بودند، آنها با گستاخی از اطاعت امر ایشان اجتناب می کردند و این نافرمانی تا جایی پیش رفت که ایشان فرمودند «لعن الله من تخلف عن جیش اسامه» لکن این نفرین آشکار نیز از سوی پیامبر تاثیری در اطاعت مردم از ایشان نداشت و حمله به روم تا پس از استقرار دولت ابی بکر به تاخیر افتاد. پیامبر(ص) در حدیث دیگری فرمودند هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد. نکته ای که در این حدیث هست نیز آن است که این آزار نه از جانب مشرکان و اتفاقا از سوی مسلمانان متوجه آن حضرت بوده و موارد تاریخی آن بسیار است که پرداخت به آن در این مجال نمی گنجد. این جمله گرچه به حد کفایت مشهود است، عمق آن با مقایسه رفتار بنی اسرائیل - که کارشکنی و نافرمانی شان زبانزد تاریخ است و قرآن موارد بسیاری از آزار پیامبران را در کارنامه ایشان به تصویر می کشد- به چشم می آید. بنی اسرائیل حضرت زکریا را در درختی که ایشان به آن پناه برده بود اره کردند و 70 پیامبر را در یک روز کشتند. در میان تمام بنی اسرائیل تنها حواریون به حضرت عیسی ایمان آوردند و قوم یهود سر حضرت یحیی را از تن مبارک آن حضرت جدا کردند. امثال اصحاب ایکه نمونه ای از قساوت این قوم است و حضرت موسی نیز بارها به شکایت از ایشان زبان گشوده اند که در قرآن شواهد آن موجود است. روایت دیگری از پیامبر اعظم(ص) تاکید می کند نزدیک ترین اقوام به امت پیامبر بنی اسرائیل بودند و برای همین هم هست که بیشتر امثال قرآن از همین قوم است. قول دیگری نیز در تفسیر این حدیث مطرح می شود که این حدیث مختص زمان پیامبر نیست و به اهل بیت نیز تسری می یابد چرا که رفتار قوم پیامبر با آل پیغمبر نیز در تاریخ پیامبران دیگر بی سابقه بوده است. پس از پیامبر نیز مهجوریت اهل بیت(ع) ادامه می یابد و مساله سقیفه و شهادت تنها دختر پیامبر روشن ترین نمونه بی تفاوتی قوم نسبت به عترت است و خطبه حضرت صدیقه(س) که به خطبه فدک معروف است سندی تاریخی در این باب محسوب می شود. حضرت در قسمتی از این خطبه می فرمایند: «آنگاه آنقدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد و کشیدن آن سهل شود، پس آتش‏گیره‏ ها را افروخته ‏تر کرده و به آتش دامن زدید تا آن را شعله‏ ور سازید و برای اجابت ندای شیطان و برای خاموش کردن انوار دین روشن خدا و از بین بردن سنن پیامبر برگزیده آماده بودید، به بهانه خوردن، کف شیر را زیر لب پنهان می خورید و برای خانواده و فرزندان او در پشت تپه‏ ها و درختان کمین گرفته و راه می ‏رفتید...» همچنین رو به انصار مدینه می فرمایند: «ای پسران قیله آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالی که مرا می بینید و سخن مرا می شنوید و دارای انجمن و اجتماعید، صدای دعوت مرا همگان شنیده و از حالم آگاهی دارید و دارای نفرات و ذخیره‏ اید و دارای ابزار و قوه‏ اید، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست... ... صدای دعوت من به شما می رسد ولی جواب نمی دهید و ناله فریاد خواهی ام را شنیده ولی به فریادم نمی رسید...» در آخر خطبه نیز آن حضرت در میان مردم رو به قبر پیامبر می کنند و می فرمایند: «ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینی که از باران محروم شود، و قوم تو متفرق شدند، بیا بنگر که چگونه از راه منحرف شدند.
هر خاندانی که نزد خدا منزلت و مقامی داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما. مردانی چند از امت تو همین که رفتی و پرده خاک میان ما و تو حائل شد، اسرار سینه‏ ها را آشکار کردند.
بعد از تو مردانی دیگر از ما روی برگردانده و خفیف مان کردند و میراث مان دزدیده شد.» و همچنین خطاب به امیرالمومنین که «(فلان) با کمال وضوح با من دشمنی کرد و من او را در سخن گفتن با خود بسیار لجوج و کینه‏ توز دیدم، تا آنکه انصار حمایت شان را از من بازداشته و مهاجران یاری شان را از من دریغ کردند و مردم از یاری ام چشم‏ پوشی کردند، نه مدافعی دارم و نه کسی که مانع از کردار آنان شود، در حالی که خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتیجه بازگشتم». تظلم تنها بازمانده پیامبر(ص) در میان مهاجر و انصار و جمع مردم با بی تفاوتی آنها رو به رو می شود و نتیجه ای ندارد و مردم از کنار آن به راحتی می گذرند. پس از آن نیز در جریان شهادت حضرت صدیقه(س) کمترین عددی که از تعداد مهاجران نوشته اند چهل است و تا سیصد نفر نیز آورده اند و این یعنی در مدینه این گروه از مردم به خانه پیامبر حمله کرده بودند و مردم خم به ابرو نیاورده بودند. پس از وقوع حادثه نیز مردم به جای اینکه به علت آن بپردازند از اهل بیت(ع) درخواست می کنند که حضرت زهرا(س) یا روز گریه کند یا شب! و این گریستن کوچک ترین تاثیری در آنها نگذاشته بود. مردمی که پیامبر را کمتر از 2 ماه پیش از دست داده بودند چنین برخوردی با وارث ایشان کردند در نتیجه آنهایی که پس از 25 سال امیرالمومنین(ع) را برای خلافت انتخاب کردند، نسلی بودند تربیت شده پسر خطاب و عثمان عفان و نگاه شان به امیرالمومنین(ع) همان نگاهی بود که به دیگران داشتند و نتیجه آن می شود آنچه که همین هایی که به خانه آن حضرت پناه برده بودند می شوند مخاطب این خطبه ای که «فریاد زنان در بین شما می ایستم و با صدای بلند از شما یاری می خواهم، سخنم را گوش نمی دهید، و فرمانم را نمی برید تا وقتی که بدی عاقبت امور آشکار شود. انتقام خونی را به وسیله شما نمی توان گرفت و به توسط شما امکان رسیدن به مقصودی نیست.» همچنین حضرت در جای دیگری فرمودند: «ما لی الا الکوفه» و این «ال» در عربی الف و لام تحدید است. یعنی جز کوفه برای من نیست.» و شواهد نافرمانی مردم در نهج البلاغه بسیار است و خطبه های آن حضرت در این باب موید همین نکته است و این جمله ای که «خداوندا اینها من را خسته کرده اند و من اینها را». وضعیت امام حسن(ع) نیز همانگونه است. امام (ع) در خانه خویش همچون جعده ای را داشتند و در حدیثی می فرمایند: «مردم کوفه به معاویه نامه نوشتند تا مرا به او تحویل بدهند.» که همین یک حدیث برای ذکر غربت آن حضرت کفایت می کند! کار امام حسن(ع) به جایی رسیده بود که این جمله معروف «السلام علیک یا مذل المومنین» را حجربن عدی که از یاران امام علی(ع) بود به آن حضرت گفته بود. در باب غربت ائمه(ع) شاهد و سند بسیار است اما از نگاهی مجمل به آنها این مفهوم استنباط می شود که اولا در زمان ائمه(ع) جز برای تعداد اندکی مفهوم امامت و وصایت رسول خدا(ص) به این تعبیر که امروز به کار می رود وجود نداشته و مردم با همان دیدی به ایشان نگاه می کردند که به دیگر بزرگان عرب و مفهوم شیعه اساسا شکل نگرفته بوده و حکومتی مستقر که امر امام آن اطاعت شود و حکم او نافذ باشد و دشمن آن خوار شده باشد وجود نداشته است. ثانیا اهل بیت پیامبر(ص) مواجه با مردمی بودند که احقاد بدر و حنین را با خود داشتند و طبق حدیث معروفی از امیرالمومنین(ع) بعد از پیامبر همه کافر شده بودند الا 7 نفر! در نتیجه می توان به یقین گفت که جمهوری اسلامی تنها دولت شیعی در طول تاریخ است که به مفهوم امروزی حکومت شکل گرفته و مردم آن شیعیان محسوب می شوند. در حالی که قیاس ما بین حکومت امیرالمومنین(ع) و جمهوری اسلامی قیاسی مع الفارق و اشتباه است از آنجا که نه مردم آن زمان قابل مقایسه با امروز بوده اند و نه دولت امیرالمومنین به مفهوم امروزی دولت مستقر بوده است. فلذا بدیهی است که انتظاری که از ولی فقیه امروز هست مبنی بر اینکه در همه امور دخالتی مستقیم کند و نظایر آن با توجه به قیاس صحیح بین این دو دولت انتظاری خلاف است! چرا که ظرفیت هر چیزی باید وجود داشته باشد و مخصوصا خواص جامعه در مقابل امر امام زمان خود نیز ان قلت می آورند و کارشکنی می کنند چه رسد به ولی فقیهی که نایب امام معصوم است مخصوصا اگر این خواص خود را از سهم داران انقلاب و پدر و مادر و خواهر و برادر آن بدانند!

جوان:سوریه در نقطه عطف بحران «سوریه در نقطه عطف بحران»عنوان یادداشت روز روزناتمه جوان به قلم نعیم رحمانی است که در آن می خوانید؛
بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، با سخنرانی در دانشگاه دمشق ارزیابی کلی خود از وضعیت موجود در سوریه را بیان کرد که از نظر او در نقطه عطف قرار دارد. او در این مورد گفت: «این نقطه عطف بحران است، هم از نظر نظامی و پیروزی های ارتش در جنگ علیه تروریسم و هم از نظر روند آشتی ملی و گسترش آگاهی درباره ماهیت حملات (علیه سوریه)».

این ارزیابی گویای دیدگاه رئیس جمهور سوریه نسبت به روند بحران در کشورش است، دیدگاهی که پیش از این نیز و با بیان پشت سر گذاشتن اوج بحران مطرح شده بود. شاید به نظر برسد که اسد برای تقویت موضع خود این ارزیابی را مطرح می کند اما با توجه به تطبیق دو محور ذکر شده در سخنرانی اسد با وقایع رخداده می توان گفت که ارزیابی او صرفاً یک موضع گیری سیاسی نیست بلکه ترسیم شرایط موجود در سوریه است و اینکه نظام سوریه توانسته با استقامت خود به نقطه تعیین کننده بحران برسد. محور اول در سخنرانی اسد مربوط می شود به شرایط میدانی در سوریه و اینکه نبرد بین ارتش و گروه های مسلح در چه وضعیتی است.

با نگاهی گذرا به حدود سه سال جنگ در سوریه می توان مسیر بحران را در نموداری دید که نقطه اوج آن در سال گذشته و به صورتی روشن تر، بعد از حملات شیمیایی در غوطه واقع در حومه دمشق بود. معارضان مسلح که بعد از مدت مدید توان سقوط نظام سوریه را از طریق نظامی نداشتند بعد از این حمله در 21 آگوست سال گذشته، امید به مداخله نظامی قدرت های خارجی داشتند تا با یک حمله گسترده خارجی بتوانند جنگ را به نفع خود تمام کنند. همه شرایط بعد از این حمله شیمیایی فراهم شده بود؛ جنگ تبلیغاتی وسیع علیه نظام سوریه به راه افتاده بود و ائتلاف نظامی متشکل از امریکا، انگلیس و فرانسه فراهم شده بود و در منطقه نیز ترکیه و عربستان تمام امکانات لازم برای انجام مداخله نظامی در سوریه را فراهم کرده بودند. با وجود تمام شرایط اما حمله ای انجام نگرفت؛ دولت انگلیس با مانعی به نام رأی مخالف مجلس عوام بازایستاد و اوباما به بهانه رأی کنگره پا پس کشید و در نهایت نیز فرانسه حاضر نشد بار مداخله نظامی به سوریه را به تنهایی تحمل کند.

اکنون، سیمور هرش با مقاله تحقیقی خود در روزنامه امریکایی نیویورکر فاش کرده که حمله شیمیایی در غوطه از سوی نظام سوریه نبوده بلکه، اقدامی مخفیانه توسط ترکیه بوده است. یک وجه این افشاگری مربوط می شود به نمونه گازهای استفاده شده در غوطه که طبق اطلاعات انگلیس این نمونه ها با بسته های گاز موجود در زرادخانه تسلیحات شیمیایی سوریه سازگاری ندارند. وجه دیگر افشاگری هرش به شواهد متعدد از حمایت و حتی دخالت ترکیه برای انجام حمله شیمیایی در سوریه ارتباط دارد که یک نمونه آن گزارش 5 صفحه ای تحلیل گران آژانس اطلاعات دفاعی امریکا به معاون آژانس خود، دیوید شید، است که در این گزارش شواهد در مورد حمایت ترکیه از جبهه لنصره برای انجام حمله شیمیایی در سوریه ذکر شده است.

در هر صورت، توقف مداخله نظامی در سوریه روند بحران را به نفع نظام تغییر داد تا آن که با پیروزی های استراتژیک نظامی در القصیر، یبرود و القلمون بتواند دست بالا را در میدان جنگ داشته باشد. دو دور مذاکره بین نمایندگان دولت سوریه و معارضان در ژنو تحت عنوان ژنو 2 نشا�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن