تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):صدقه بجا، نيكوكارى، نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوش بختى تبديل و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836006188




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غروب حلبچه ، صبح خرمال


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: غروب حلبچه ،  صبح خرمال حلبچه در دفتر خاطرات رزمندگان اسلام غروب بیست و هفتم اسفند 1366 در دره « احمد آوا » غروب غم انگیز و دردناكی بود . مردم مظلوم خرمال* و حلبچه سوار بر مركب ‌های خود به دره ‌ها و كوه های اطراف پناه می‌آورند .
غروب آفتاب
از دور در هر گوشه نور كم سوی فانوس را می‌ دیدیم و صدای ضجه و ناله بچه ‌ها و آه مادر ها و شیون همسران كه عزیزی را از دست داده بودند ضجه ‌هایی كه دل‌ ها را به درد می‌ آورد.اشک بچه ‌هایی كه در روی سنگ ‌ها و بالای قله مشرف بر « احمدآوا » نشسته بودند و از گونه ‌هایشان بر صورتشان چكه می ‌كرد و هر كسی زانوی غم بغل می‌ گرفت و صحنه را نظاره می ‌كرد.كودک كوچكی با گیسوان طلایی رنگش خون و كف را از دهان پدرش پاک می‌كرد و شاهد جان دادنش بود و دختر كوچكی هم دست پدر پیر و ناتوانش را كه از پاهایش خون چكه می ‌كرد و كور شده ، بود گرفته بود و  در بیابان سرگردان بودند . پسر بچه‌ای سرگردان همراه كاروان حركت می‌ كرد و گرد یتیمی بر چهره‌اش حكایت از مظلومیتش می ‌كرد. مادری كودک نیمه جان و مادری هم كودک بی‌ جانش را در بغل می‌ فشرد . حلبچه ، خرمال ! بگویید كه فرزندی در آغوش گرم مادرش جان داد. آه! حلبچه ، قصه ‌هایی داری در دل كه هر گوشی را یارای شنیدن نیست پس برای تاریخ و آیندگان بگو كه مردمی در دل شب كه همه موجودات در خواب و آرامش هستند دچار دیوی شیطان صفت شوند و آرامش شب شان بر هم خورد و خفاشان بعث به طفلان و پیران یورش برده و خوابی ابدی را برای مردم بی‌گناه به ارمغان آوردند.
حلبچه
حلبچه ، خرمال ! بگویید كه فرزندی در آغوش گرم مادرش جان داد. شاهد باشید كه مادر و فرزند در آغوش یكدیگر به خواب ابدی فرو رفتند، بگویید كه خانواده‌ای با یكدیگر به خواب ابدی فرو رفتند، بگویید كه خانواده‌ای با هم ... طفلی معصوم در قنداق در رودخانه خروشان و دیوانه می‌افتد. مادرش آه و شیون سر می‌دهد كه بچه‌ ام را آب برد اما از دست كسی كاری برنمی‌آید.صبح بیست و هشتم هوای خرمال ، هوای دیگری بود . بچه‌های گردان امام حسین (ع) عازم میدان عشق و ایثار بودند تا دوباره كربلا را در سرزمین كربلای ایران زنده كنند . گردان حركت كرد و فرمانده و مرشد قافله عشق در پیشاپیش كاروان كربلا.ای زمین، ای آسمان ، ای كوه ‌های غرب ای رود پر خروش ، ثبت كن این لحظه را كه در قیامت همه خلایق نظاره كنند.بعد از چند دقیقه كه طلوع خورشید گذشته بود دشمن جاده خرمال را بمباران كرد و در عرض چند دقیقه بچه ‌های گردان به ارتفاعات منطقه پناه بردند و تعداد زیادی از بچه ‌ها توسط بمب شیمیایی مصدوم شدند . بعد از چند دقیقه كه طلوع خورشید گذشته بود دشمن جاده خرمال را بمباران كرد و در عرض چند دقیقه بچه ‌های گردان به ارتفاعات منطقه پناه بردند و تعداد زیادی از بچه ‌ها توسط بمب شیمیایی مصدوم شدند . اما خبری همه را افسرده و غمگین كرد و غروب غم انگیز و دردناک دیگری را بوجود آورد . منصور كلبادی نژاد فرمانده مخلص و شجاعی كه از دوران نوجوانی در جبهه ‌های غرب و جنوب و در سنگر‌های شلمچه و فاو و مهران مثل شیر می‌غرید ، ندای مولایش را لبیک گفت و به دیدار مولا شتافت. پیكر پاک و مطهرش در كنار بچه ‌هاست و عقده گلوی همه را می ‌فشارد و هر گروهی در گوشه‌ای از اردوگاه آتش روشن كرده بودند و برای منصور عزیز شام غریبان گرفتند و باز هم ما ماندیم با كوله باری از معصیت و گناه و غم فراق دوستان.* خرمال : منطقه ای در 30 کیلومتری عمق خاک عراق مطالب مرتبط :حماسه ای در سایه جنایت حلبچههدیه بهاری صدام به مردم کشورش سنگدل ترین همدست صدامبمباران شیمیایی حلبچهخاطرات سوختهگاهشمار حملات شیمیایی عراقمنبع :قربانیان سلاح های شیمیایی تنظیم برای تبیان :بخش هنر مردان خدا - سیفی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن