محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840225841
معنویت در کلام آقای ملکیان کلی و مبهم است
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
معنویت در کلام آقای ملکیان کلی و مبهم است
آقای ملکیان میگوید دین به طور کلی باید حذف شود. ایشان از این منظر منحصر به فرد هستند چرا که هیچ فرد دیگری به این صراحت از حذف کلی دین و جایگزینی معنویت سخن به میان نیاورده است.
دکتر بهزاد حمیدیه عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران و استاد حوزه و دانشگاه است. وی قریب یک دهه است در مورد معنویتهای نوپدید تحقیقاتی دارد و در همین حال به نقد جریان روشنفکری پرداخته است. انتقاد به مواضع و بحثهای آقای مصطفی ملکیان نیز در مقالات دکتر حمیدیه دیده میشود که به صورت مفصل به نقد افکار ایشان پرداخته شده است. به بهانه مصاحبه مجله مهرنامه با آقای ملکیان و بازنشر نظریات ایشان گفتگویی با دکتر حمیدیه انجام داده ایم یا مهمترین نقدها به تفکرات این روشنفکر دینی را بار دیگر مرور کنیم. آقای ملکیان در مصاحبهای که با شماره 32 مجله مهرنامه داشته است، پنج دوره برای زندگی خود نام میبرد، دورههای بنیادگرایی، سنتگرایی و تجددگرایی که اسمش را میگذارد روشنفکر اسلامی، اگزیستانسیالیسم و بعد هم عقل عام، معنونیت و عقلانیت است، نظر شما در مورد این سیر چیست؟ خودش اعتراف میکند من حریت دارم و پایبند به هیچ مکتبی نیستم؟ به نظر میرسد دوره جدید و نهایی ایشان، شدیدا تحتتأثیر رویکردی اگزیستانسیالیسی است، با همان مبانی، اما با آمیخته کردن آن با مسائلی که مربوط به همه ادیان جهان میشود. ایشان در این دوره جدید اعتقادی به اسلام و حتی اعتقاد به دین ندارد و با صراحت میگوید دین را باید کنار گذاشت و باید معنویت را جایگزین آن کرد. بعد در خصوصیتهای ذاتی و عرضی معنویت که میشمارد، عملاً همان نگاه اگزیستانسیالیستی را دارد و بهطور مشخص نگاه روانشناختی به دین مطرح کرده است. مهمترین عنصری که در بحث معنویت و عقلانیت ایشان مطرح است، توجه به مسائل درد و رنج است. اینها در واقع مبتنی بر اگزیستانسیالیسم است. خود ایشان میگوید من به این رسیدهام که اگزیستانسیالیسم قابل دفاع نیست! خب، این یک وجه نسبتا تناقضآمیز است. ممکن است بگوییم ایشان اصول این مکتب را با وجوه مشترک ادیان مخلوط کرده است. یعنی از این جهت نقصی در اگزیستانسیالیستی میدیده است که توجه به وجود انسان به خصوص وجوه روانشناختی دارد، اما از این جهت که به ابعاد عمیق انسان بیاعتنا است، این را به آن اضافه کرده است. اما وقتی شما در پروژه معنویت نگاه میکنید، میبینید چندان چیز تازه ای به این دیدگاه اضافه نمیکند و مثل پیوند زدن دو چیزی است که با هم هیچ سنخیتی ندارند، اما ایشان برای اینکه با دین هم سنخی را ایجاد کند، معنویت را هم آنقدر فروکاسته که تبدیل به بعدی از ابعاد وجودی و هستی انسان شده است. ایشان مهمترین مسئله را درد و رنج میداند. در کتاب «سنت و سکولاریسم» که سال 81 چاپ شده که در بحثی به عنوان «معنویت گوهر ادیان» میگوید بزرگترین هدف ما انسانها رسیدن به رضایت باطن است، چنانچه مشاهده میشود، این کاملاً یک مسئله روانشناختی است. بعد هم برای رضایت باطن سه مولفه برمیشمارد: آرامش، شادی، امید. اینها در واقع خالی کردن ابعاد بسیار عمیق و عرفانی است و برگشت به وجوه روانشناختی انسان است که در اگزیستانسیالیسم هم این وجوه را وجوه انسانی میدانند. پس بنابراین معنویتی که بر اگزیستانسیالیسم پیوند زده شده، بیان دیگری از همان کارکردهای رواشناختی انسان است. لذا به نظر دوره جدید ایشان را دوره خیلی دوره تازهای نتوان نامید و تنها نکته جدید آن صراحت در نفی دین است و جایگزینی معنویت است. شما کدام دوره از ادوار که آقای ملکیان مطرح کردند نقد کردید؟ من تمام تمرکزم بر روی دوره جدید عقلانیت و معنویت است. ایشان ادعا کردهاند که روشنفکران به خصوص دکتر سروش خدمات بسیاری به فرهنگ دینی کشور کردهاند ولی معتقدند پروژه روشنفکری دینی به بنبست رسیده است و راه به جایی نمی برد و نقصهای غیر قابل دفاع بسیاری دارد میخواهم بدانم این تناقض در گفتار چیست، از یک سو تجلیل از روشنفکران دینی و از سوئی به بنبست رسیدن روشنکفری دینی!؟ اگر بخواهیم دو گزاره را با هم سازگار کنیم، این است که پروژه روشنفکری از اواسط دهه هفتاد به بعد، بهدنبال تضعیف دین سنتی گام برداشته است که آقای ملکیان این جهت را مثبت میداند چرا که ایشان دین سنتی را محکوم به فنا میداند و از سوی دیگر با روشنفکری دینی این تضاد را دارد که روشنفکری دینی، دین را قبول دارد و حالت تضعیف شده و حداقلی دین را میخواهد نگه دارد، اما ایشان میگوید دین به طور کلی باید حذف شود. آقای ملکیان از این منظر منحصر به فرد هستند چرا که هیچ فرد دیگری به این صراحت از حذف کلی دین و جایگزینی معنویت سخن به میان نیاورده است. اصلیترین نقدها به دیدگاه آقای ملکیان چیست؟ ببنید، در ابعاد مختلف نقدهای زیادی به ایشان وارد است و تناقضهای درونی گستردهای یا ضعف مبادی و مبانی در مباحث ایشان وجود دارد. نقدهای جدی وجود دارد که هم دوستان و هم بنده در مقالات متعددی به آنها پرداختهایم که ایشان هم هیچگاه پاسخ مستدلی به این مطالب ندادهاند. میتوان گفت این عمل نیز یک رفتار خلاف عقلانیت و خرد است، چرا فردی که به واقع بهدنبال حقیقت باشد، باید به نقدهایی که بر نظراتش میشود ورود پیدا میکند و از آنها استقبال و تقدیر کند، اما ایشان همواره به نقدهای مختلف بیاعتنایی کردهاند. ایشان هنگامی که معنویت را که میخواهد توضیح دهد، در مقدمه میگوید: هدف ما انسانها رسیدن به رضایت باطن با سه مولفه آرامش شادی و امید است. یعنی توجه به ابعاد روانشناختی فردی را مبنا قرار داده است و گفتهاند این سه مولفه به هیچ دینی وابسته نیست، چرا که در تمامی ادیان این سه مولفه توسط متدینان حاصل میشود و از سوی دیگر گفتهاند این هدف با علوم و معارف نیز حاصل نمیشود چون بسیاری از متخصصان دینی شادی، امید و آرامش نداشته و با این مقدمه به این میرسند که ما باید این مولفهها را در وجوه مشترک ادیان جستوجو کنیم و وجوه مشترک ادیان را مساوی با معنویت قرار میدهد. این معنویتی که ایشان مطرح میکند که سبب رضایت باطن میشود و حاصل وجوه مشترک ادیان است احیانا به خاطر عدم دقت است چرا که با توجه به کثرت مطالعات بعید است ایشان ادیان را نشناسد، اما این سوال مطرح میشود که وجوه مشترک ادیان به چه معنا است؟ چرا که میان جهان بینی ادیان اختلافات بسیار گستردهای وجود دارد، از اینکه ادیانی هستند که جهان مادی را بهطور کلی بد میدانند و بعد روح انسان را مابعد الطبیعی میدانند و توصیه به ریاضتهای جسمی میکنند تا از این کالبد ظلمانی رها شویم(نگاه گنوسی) و یا این نگاه که این دنیا بسیار خوب است، هدف انسان در این دنیا آبادانی دنیا است که کاملا با هم متضاد است که در دیدگاه زرتشتی مطرح میشود. یا کماهمیت دادن به آخرت در یهودیت و در برابر آن اهمیت ویژه قائل شدن برای آخرت و تفاوت بسیار دیگری که میان ادیان مختلف وجود دارد که وجه مشترک وجود ندارد یا بسیار ناچیز است. همچنین است در عبادات. البته در حوزه اخلاق به دلیل جنس آن حوزه، برای انسانها درک مشترک بیشتری وجود دارد. ایشان میگویند وجوه مشترک یعنی «ساختار جسمی و روانی انسان» که حتی میگویند من به اخلاق هم کار ندارم اینکه من در رنج دیگران اذیت میشوم اخلاقی هم نیست بلکه این ساختار روانی وجه مشترک است. این در واقع نگاه اگزیستانسیالیستی است، این را از همه ادیان جدا می کند و از گزارههای دینی مستقل است و آن یک نوع شهود درونی است که متعلق هم ندارد. چه چیز را شهود میکنیم؟ این شهود هم بسیار مبهم و نامشخص است و متعلق ندارد. یک بودایی ممکن است در مورد کالبدهای بودا ادعای شهود کند یا یک مسیحی به خدا بودن حضرت مسیح(ع) ادعای شهود کند، شهود هم متعلق خاصی ندارد لذا این معنویت بسیار گنگ است. در واقع حرف ایشان به این نکته باز میگردد که دینورزی در گوهر و فطرت و نوع آفرینش انسان است و این را تحت عنوان معنویت مطرح میکند، اما معنای خود معنویت چیست معلوم نمیکند، معنویتی که نه اسلام، نه مسیحیت است، نه بودیسم است و ... به آن متعلق نیست. ببینید ما اگر بگوییم یک بودیسم معنوی است با توجه به مذهب آن شخص برای آن معنویت، فرض و وجه داریم، اما نمیتوانیم صرفاً بگوییم یک فرد، معنوی است بدون داشتن هیچ جهانبینیای، این چگونه معنویتی است؟ فقط اسم معنویت را مطرح میکند ولی شکل آن را بیان نمیکند! در جایی ایشان میگوید من در سقراط و ویتگنشتاین و کانت جمع معنویت و عقلانیت را میبینم، یا میگوید در کشورهای اسکاندویناوی عقلانیت و معنویت جمع شده است! البته ایشان باز توضیح نمیدهند. در مورد سقراط اعتقاد به «سروش معبد دلفی» مطرح میشود، آیا این موضوع قابل اتکایی است؟ خود ایشان میگوید باید گزارههای مابعدالطبیعه را دور بریزیم و امروز قابل دفاع نیست، چطور با این ادعا میتوان سقراطی که به سروش معبد دلفی معتقد است جمع عقلانیت و معنویت دانست؟ همین مورد مثال نقض است. اعتقاد به چنین موجودی داشتن عقلانی نیست. یا جایی که کانت را مثال میزند، من در تحقیقاتی که داشتم نتوانستم بگویم که در کدام دوره در مسیحیت میگنجد. پس از آنکه پروتستان شکل میگیرد یک دوره روشنگری و دئیسم دوره است که آرام آرام الهیات مسیحیت پایههای آن در حال تحلیل رفتن و در حال فرو ریختن است و با پیشرفت علم و فلسفه به شدت با گزارههای غیرعقلانی که آباء کلیسا وضع کردهاند مبارزه میکنند. دین مسیحی به شدت غیر عقلانی است. کانت در واقع این مسیحیت را نجات میدهد به این طریق که در حوزه اخلاق و عقل عملی یک خیمهای را برای مفاهیم دینی و مابعدالطبیعی مطرح میکند که میگوید ما معتقد به خدا هستیم بهخاطر اینکه اخلاقمان را حمایت میکند و موجب رشد اخلاق ما میشود. پس از این در دوره، تجربه دینی شلایرماخر است که بهشدت کانت را نقد میکند و به کانت میگوید شما باید مفاهیم دینی را در جایی عمیقتر پیگیری کنید که آن تجربه دینی و دریافتهای اصیل پیشاحسی انسان است نه در حوزه اخلاق. آقای ملکیان وقتی کانت را مثال میزند باید توجه داشته باشیم کانت در حوزه معنویت یا عقلانیت نمیتواند یک مثال تام باشد. در حوزه معنویت نمیتواند چون که تجربه عمیق وجود شناختی را کانت مطرح نمیکند بلکه اگزیستانسیالیستها مطرح میکنند! شلایرماخر و کی یرکگور مطرح میکنند. در عقلانیت هم هیچ جایی برای مفهوم خدا قرار نداد و آن را به اخلاق و عقل عملی برد که شلایرماخر آن را بیربط میداند و ما میتوانیم به حسن و قبح معتقد باشیم بدون آنکه به خدا اعتقاد داشته باشیم. بنابراین واقعاً مبهم است و همین تمایل به طرح مثال بهخاطر گنگ بودن آرا ایشان است. من یک انتقاد جدی که به روشنفکری دینی در ایران و دیدگاه آقای ملکیان مطرح کردم این بود که به کلیات بسنده میکنند و به جزئیات وارد نمیشوند. اگر واقعاً ایشان بر این موضوع که در نوشته آورده است که هیچ کدام از ادیان عقلانی نیستند با معنایی که برای عقلانیت مطرح میکند، اما ایشان وارد نمیشوند و برای مثال از اول تا انتها در مبانی اسلامی وارد شوند و بگویند کدام عقلانی نیستند و چرا عقلانی نیستند و نمیبینند روشنفکران دین استقرائی وارد مسائل بشوند. این استقرا را ایشان انجام نداده است. ایشان در حوزه عقلانیت و معنویت به خاطر ابهام آن، دچار تناقضگویی هم میشود، در جایی قداست را معرف دین میداند که درست هم است. بسیاری از کسانی که تعریف دین را مطرح کردهاند گفتهاند دین با قدسیت گره خورده است. اما در جایی میگوید دو نوع قداست داریم درون دینی داریم و قداست بروندینی داریم، قداستهای بروندینی قداستهایی هستند که به ذات مقدس هستند مثل عشق، عدالت... که بیرون دین و به صورت سکولار هم یافت میشوند. این تناقض است. تناقضات دیگری که در گفتههایشان مطرح کردند این است که دین سنتی تاریخی، مابعدالطبیعهای برای انسان امروز معقول نیست، بعد میگوید بخشی نامعقول است و مشخص نمیکند کدام بخش نامعقول است؟ آیا اساس مباحث یا مسائل فرعی با عقل جهان امروز همخوانی ندارد؟ آیا این که بخشی از این مابعدالطبیعه عقلانی نیست باید دین را کنار گذاشت؟ مهمترین اشکالی که به آقای ملکیان ابهام گفتههای ایشان و به تعبیر من شاعرانه حرف زدن ایشان وارد است، آن است که هر کس میتوان تعبیری از آن داشته باشد. ایشان میگوید تعبد و عقلانیت با هم همخوانی ندارد، تعبد را ضد عقلانیت میداند؟ بله ایشان تعبد را بهطور کل کنار میگذارند، اما آیا تعبد در تمام وجوه زندگی انسان قابل حذف شدن است؟! آیا خود تعبد از وجوه عقل عملی نیست؟ ما در زندگی فردیمان تقلید داریم، مثلا تقلید کودکان از بزرگسالان، شاگردان از معلمان خود تقلید میکنند و بسیاری از کارهای عملی را یاد میگیرند. تقلید بهطور کل از زندگی ما قابل حذف شدن نیست و تقلید بهطور کامل ضدعقل تعریف نمیشود. منتهی به این دلیل که ایشان به تقلید یک نگاه اومانیستی دارد، تقلید را بهطور شعارگونه و ضدعقل میداند، ایشان باید توضیح دهد که چرا این غیرعقلانی و قبیح است که افراد درس نخوانده و جاهل برود از اهل فضل و دانش و مجتهد بپرسد که چه انجام دهد، یا به مراجع رجوع کند. ایشان از مراجع فراتر میرود و حضرت مسیح را میگوید که فرمان میدهد و دیگران پیروی میکنند. میگوید الف، ب است چون عیسی مسیح گفته است، بدون چون و چرا! بله، چون ایشان قداست را از بین برده است. پیش از این، ایشان باید اثبات کند خدایی به صورت عینی نیست، اگر خدایی وجود داشته باشد، خداوند انسان را بدون راهنما نمیگذارد وگر نه جهان بیمعنی میشود و حکمت خدا زیر سوال میرود، پس حرف پیامبران حرف خداوند است و این چه تضادی با عقلانیت دارد؟! وقتی چیزی خارج از فهم ما است را چطور با عقلانیت میشود به دست آورد؟ شما معتقد نیستید که قوام دین به تعبد است؟ ببینید در اعمال و شعائر چنین است، اما در جهانبینی و اعتقادات دینی تعبد وجود ندارد فرد باید با عقلانیت به کل دین برسد در عمل و مناسک تعبد دارد که این هم وجهی از عقلانیت دارد. ایشان میگویند منتقدان به من میگویند خارج از دین نمیشود معنوی شد، نظر شما چیست؟ در واقع اشکال من به ایشان این است که معنویت با چه معنایی؟ وسعت معنویت مورد منظور ما چه اندازه است؟ فرض بگیرید فردی برود تمام وجودش را صرف آبادانی زمین کشاورزی کند و به آن عشق بورزد و بگوید تمام هدف من این است و این را معنویت بدانیم. بله یک آدم سکولار هم میتوان معنوی باشد؛ منتهی این معنویت پاسخگوی نیاز انسان نیست و تنها یک مسکن است، چرا اگر همین فرد بیاید از خود بپرسد این آباد کردن زمین کشاورزی غایت الغایات دارد؟ با مرگ من چه رابطه دارد؟ به این نتیجه میرسد که این معنویت حاصل ندارد. بله، انسان میتواند خود را بفریبد، معنویتهای بروندینی، معنویتهای خود فریبانه هستند برای مسکن و سرگرمی هستند! میتواند با فوتبال و کتاب هم این کار را انجام دهد! اما اگر یک تفکر عمیقی بکند خواهد دید نمیتواند رضایت واقعی او را ایجاد بکند. معنویت دینی همان غایت الغایات است؟ معنویت تنها آن است انسان را به غایت میرساند و تنها در دین استوار بر حقیقت است وجود دارد و معنویت غیر از این معنویتها بیسرانجام دین دنیایی هستند که خود آقای ملکیان هم معنویت سکولار را مطرح میکنم. اینها مسکنهای موقتی هستند و جز این کارایی ندارند. در بعضی مقالههایتان درباره عرفانهای نوظهور اسم از آقای ملکیان هم آورده بودید، میتوانید توضیح بیشتری در اینباره بدهید؟! در جنبشهای معنویتگرایی نوپدید که در کشور ما هم با گسترش ارتباطات و مسئله جهانی شدن بیش از پیش مطرح شده است، اما از طرفی در داخل هم پشتوانههایی نظری برای این عرفانها وجود دارد که برخی روشنفکران مثل آقای ملکیان به گسترش این مکاتب کمک کردهاند البته نمیخواهم خیلی روی این مسئله تأکید کنم، چراکه تأثیر روشنفکران بر جامعه ما ظاهرا خیلی زیاد نیست به هر حال در حوزه دانشگاهیان و اهل فکر تأثیراتی دارد که اگر بخواهیم با آقای ملکیان محاجه کنیم باید بگوییم معنویت مورد نظر شما از اینجاها سر در میآورند و بهصورت این فرقهها خود را نشان میدهند که آسیبهای فراوان اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی دارند و دنبال پر کردن کیسههای خودشان هستند. برای مثال گروهی به نام «اوم شین ریکیو» در ژاپن سالها پیش در متروگاز سارین پخش کردن و بسیاری از افراد را کشتند. یعنی تا این حد اینها غیرقابل پیش بینی هستند. بنابراین معنویت بیحدود بازتابش این چنین میشود. این نکته هم قابل توجه است که یکی از توجههای ایشان به رنج است که انتظار بشر از دین کاهش رنجهاست که طنین اعتقادات بودایی است. البته آن مفهوم عمیق بودایی را مطرح نکرده است و در گرته برداری از دین بودایی هم دقیق عمل نکرده است و درک درستی از معنای رنج بودایی ندارد. در بودا رنج یک مفهوم وجودشناختی است. بودایی ها سه نوع رنج در نظر می گیرند یکی رنج رنج مثل پیری و مریضی که از لحاظ روانشناختی رنج است. دیگری رنج شادی است چون شادی ها زود گذر هستند و از این جهت رنج آور هستند. یک مواردی در زندگی داریم که نه شادی است نه غم خنثی هست ولی آنها هم رنج آور است آن هم به خاطر یک مفهوم پیچیدهای به نام «سمسکاره» است که به آن اعتقاد دارند و آن این است که آنها واقعیت وجودی را قبول ندارند و همه چیز را تصورات ذهنی میدانند که خود ندارد و اینکه من در توهم هستم رنج است. پس کل وجود همهاش رنج است. البته باطل است ولی مفهومش عمیق است. اما حالا این را پذیرفتن و به صورت سطحی به آن دامن زدن که آقای ملکیان مطرح میکند و آن را غایت الغایات انسان میکند که انسان باید از رنج فرار کند و این را در مقابل هدف دین یعنی کمال است قرار میدهد، ما در نگاه عرفانی و حتی عادی انسان ممکن از موضوعی رنج ببرد ولی افسرده نمیشود. یک عارف از درون تهی میشود فانی میشود و رنج و شادی برایش مطرح نیست. این گونه بیان کردنها پایین آوردن سطح انسان و نادیده گرفتن وسعت انسان است که ناشی از نگاه سکولار است. ایشان در مورد افسردگی خودشان میگوید من دچار نوعی افسردگی هستم که همه نخبگان به آن دچار میشوند. در نگاه عرفانی، حتی نگاه اخلاقی انسان ممکن است از موضوعی رنج ببرد اما افسرده نمیشود اما از آن رنج استقبال میکند به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست، انسان به حقیقت شاد است. معنویتی که ایشان خودشان مطرح میکند اگر در خودش متجلی میشد باید خودش را به بسط و شادی و بهجت میرساند چنانچه خیلی از عرفا رنج میکشیدند اما افسرده نبودند. امام حسین(ع) در واقعه عاشورا و مصیبتها و رنجها هرچه به لحظه شهادت نزدیکتر میشود صورت مبارکشان نورانیتر میشود. افسردگی خواص یک حرف شاعرانه است که خود ایشان در آورده است در زندگی عرفا نه تنها عرفای اسلامی بلکه مسیحی و غیره چنین چیزی نداریم که عرفا افسرده بشوند به گونه ای که از کار بیفتند. منبع: بصیرت
92/11/30 - 06:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]
صفحات پیشنهادی
دکتر زیباکلام:آقای روحانی، با دانشگاهیان سرلشکرانه رفتار نکنید
دکتر زیباکلام آقای روحانی با دانشگاهیان سرلشکرانه رفتار نکنید سعید زیباکلام در نامهای به رئیسجمهور با تاکید بر اینکه آیا به راستی بر این باورید که با تحکم و توپ و تشر فضای باز در جامعه و دانشگاه ایجاد میشود نوشت هنگامی که تشکلهای دانشجویی جرأت نمیکنند پا به میدان بگذارنکنایه احمد توکلی به احمدینژاد: برخی سخنان اگر از سوی کسی که معروف به اقتدارگرایی است زده شود جای تعجب نیست، ن
کنایه احمد توکلی به احمدینژاد برخی سخنان اگر از سوی کسی که معروف به اقتدارگرایی است زده شود جای تعجب نیست نه آقای روحانی نماینده اصولگرای مجلس از برخی مواضع رییس جمهور و اطرافیانش درباره مجلس انتقاد کرد به گزارش نامه نیوز احمد توکلی نماینده تهران در نطق میان دستور امروز خودبرگزاری گفتگوي دینی با شوراي جهاني كليساها/ ارائه 16 مقاله پیرامون«معنويت و مدرنيته»
دین و اندیشه برگزاری گفتگوي دینی با شوراي جهاني كليساها ارائه 16 مقاله پیرامون معنويت و مدرنيته هفتمين دور گفتگوي مركز گفتگوي اديان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي با شوراي جهاني كليساها برگزارمي شود به گزارش خبرگزاری مهر هفتمين دور گفتگوي مركز گفتگوي اديان سازمان فرهنگ و ارتبیادداشت/عباس مقتدایی پاسخی به اظهارات عوامانه آقای زیباکلام
یادداشت عباس مقتداییپاسخی به اظهارات عوامانه آقای زیباکلامیک استاد دانشگاه نوشت متأسفانه آقای زیباکلام در زمینه مباحث سیاست اسلامی از سواد لازم برخوردار نیست که غالباً موضوعاتی التقاطی را مطرح میکند برخی معتقدند این تلاشها از آن روست که همچنان نامش بر سر زبانها بیفتد به گزحجت الاسلام رضا غلامی آقای زیباکلام؛ دوران سجده به غرب پایان یافته است!
حجت الاسلام رضا غلامیآقای زیباکلام دوران سجده به غرب پایان یافته است آن چیزی که امروز امثال آقای زیباکلام را به تب و تاب انداخته بیشتر به روند پُرشتاب همراهیِ گسترده اکثریت اساتید و دانشجویان با فرایند اسلامی شدن علوم انسانی و منزوی شدن بیش از پیشِ اقلیت غربزده در دانشگاه ها بمرحله دوم آقای گزارشگر کلید خورد
مرحله دوم آقای گزارشگر کلید خورد برنامه تلویزیونی آقای گزارشگر به تهیه کنندگی مهدی محمدی وارد مرحله دوم می شود به گزارش به گزارش حوزه رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران روابط عمومی شبکه سه سیما مسابقه ورزشی آقای گزارشگر کاری از گروه ورزش شبکه سه سیماست که طی آن بیش از 6000 علدو کلام با آقای داماد
دو کلام با آقای داماد ممکن است تا به حال هزاران مرتبه این ضرب المثل را شنیده باشید که هر مردی فقط در حالتی به مرتبه های عالی می رسد که زنی کاردان و مناسب در کنارش باشد به گزارش نامه نیوز به نقل از جوان ایرانی مطمئناً شما خیلی کارها را می توانید خودتان انجام دهید اما یک سیستم پآیتالله تسخیری در نشست «معنویت مدرنیته»: شورای جهانی کلیسا میتواند روابط میان مسلمانان و مسیحیان ر
آیتالله تسخیری در نشست معنویت مدرنیته شورای جهانی کلیسا میتواند روابط میان مسلمانان و مسیحیان را گسترش دهدمشاور عالی مقام معظم رهبری در امور بینالملل گفت شورای جهانی کلیسا نیز با وجود صدها کلیسا و ارتباط عظیمی که در سطح جهان دارد به ویژه منطق گفتوگو که آنها برگزیدهاند میتبرای دریافت برگۀ ورود به جلسه آزمون دکتری تخصصی دانشگاه آزاد کلیک کنید
برای دریافت برگۀ ورود به جلسه آزمون دکتری تخصصی دانشگاه آزاد کلیک کنید جامعه > آموزش - برگه ورود به جلسه آزمون دکتری از روز یکشنبه مورخ 20 11 92 بر روی سایت قرار گرفت به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین دکتر ناصر اقبالی با اعلام این خبر گفت داوطلبان می توانند با مراجعه بهعکس : صادق زیباکلام و همسرش
عکس صادق زیباکلام و همسرش صادق زیباکلام و همسرش صادق زیباکلام و همسرش یکشنبه 20 بهمن 1392عدهای هنوز از حضور گردشگران خارجی نگراناند/میراث فرهنگی کرمان از بلاتکلیفی درآمد
یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴ ۳۶ معاون حقوقی مجلس و امور استانهای سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری کشور گفت متأسفانه عدهای هنوز هم از حضور گردشگران خارجی در ایران نگراناند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در کرمان اسدلله درویشامیری در آیین معارفهی متکلیف فینالیستها مشخص شد
کاپ تنیس روی میز قهرمانان اروپا تکلیف فینالیستها مشخص شد مرحله نیمه نهایی رقابتهای تنیس روی میز کاپ اروپا به پایان رسید و فینالیستها مشخص شدند به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران رقابتهای تنیس روی میز کاپ قهرمانان اروپا در بخش مردان وزنان تا مرحله نیمه نهایی پیگیری شدسقف دانشکده ای در تهران فروریخت !دانشجویان بلاتکلیف شدند+عکس
سقف دانشکده ای در تهران فروریخت دانشجویان بلاتکلیف شدند عکس سقف مرکز شماره 5 علمی کاربردی واحد 5 معروف به دانشکده چاپ پس از بارندگیهای هفته پیش فروریخت پوشش شیروانی سقف مرکز 5 علمی کاربردی واحد 5 معروف به دانشکده چاپ به علت اختلاف با صاحب ملک اداره اوقاف برداشته شده و پس از باردر کرمانشاه کلینیک فیزیوتراپی و توانبخشی قلب افتتاح شد
در کرمانشاهکلینیک فیزیوتراپی و توانبخشی قلب افتتاح شدجمعیت هلالاحمر و دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه کلینیک فیزیوتراپی و توانبخشی قلب را در راستای پیشبرد اهداف بشردوستانه با شعار تسکین آلام بشری افتتاح کردند به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه پیش از ظهر امروز با حضور مسئولان جمعیتاگر یک برد را بر اثر اشتباه داوری کسب کرده باشیم، فوتسال را کنار میگذارم شمسایی: آقای افتخاری! آبروریزی زمانی
اگر یک برد را بر اثر اشتباه داوری کسب کرده باشیم فوتسال را کنار میگذارمشمسایی آقای افتخاری آبروریزی زمانی است که شما پیشگویی میکنیدسرمربی - بازیکن تیم فوتسال دبیری گفت آقای افتخاری اینکه ما در تورنمنت کویت شکست خوردیم آبروریزی نیست بلکه زمانی که شما پیشگویی میکنید آبروتعیین تکلیف بودجه فرهنگی کشور در بودجه 93/ انتقاد لاریجانی از بودجه کم بخش فرهنگ
سیاسی مجلس تعیین تکلیف بودجه فرهنگی کشور در بودجه 93 انتقاد لاریجانی از بودجه کم بخش فرهنگ نمایندگان مجلس شورای اسلامی در صحن علنی درباره بودجه بخش فرهنگی کشور تصمیم نهایی را اتخاذ کردند به گزارش خبرنگار پارلمانی مهر در جلسه روز یکشنبه مجلس شورای اسلامی و در ادامه بررسی لایحجنجال عکس فتوشاب شده آقای رئیس جمهور
جنجال عکس فتوشاب شده آقای رئیس جمهور اقدام یک نماینده دومای روسیه در انتشار عکسی فتوشاب شده از رئیس جمهور آمریکا موجب خشم مقامات واشنگتن شد خبرگزاری مهر اقدام یک نماینده دومای روسیه در انتشار عکسی فتوشاب شده از رئیس جمهور آمریکا موجب خشم مقامات واشنگتن شد ارینا رودنینا اقدام-
گوناگون
پربازدیدترینها