واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مکارم اخلاقی امام رضا(ع)
حضرت علي بن موسي الرضا (ع) مانند ديگر پيشوايان معصوم عليهم السلام به زيور فضايل اخلاقي و کمالات نفساني آراسته و از هر گونه زشتي و پليدي و رذايل اخلاقي منزه بود و در اين راه گفتار و رفتارش الگو سرمشق ديگران بود. اينک بخشي از خصوصيات فردي و مکارم اخلاقي آن حضرت:الف ـ زهد و عبادتپيشواي هشتم (ع) در زهد و پارسايي و پرستش پروردگار، يگانه ي عصر خود بود و زر و سيم دنيا و مناصب اجتماعي و حکومتي در برابر مقام عبوديت و پارسايي او هيچگونه ارزشي نداشت. «محمد بن عباد» درباره ي زهد و ساده زيستي امام (ع) مي گويد:حضرت رضا (ع) در تابستان بر روي حصير مي نشست و در زمستان بر روي گليم، و لباسهايش زبر و خشن بود؛ و لي هنگامي که در ميان مردم مي رفت از لباسهاي عادي مردم استفاده مي کرد.علي بن موسي الرضا (ع) با قرآن انس خاصي داشت و هر سه روز يک بار ختم قرآن مي کرد و مي فرمود:اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم مي توانم يک قرآن ختم کنم؛ ليکن هيچ آيه اي را تلاوت نمي کنم مگر آنکه درباره ي آن آيه و موضوعي که فرود آمده و زماني که نازل شده است، انديشه مي کنم.امام (ع) کم مي خوابيد و شبها را بيشتربه شب زنده داري مي گذرانيد و گاهي اوقات تمام شب را تا صبح بيدار بود و بسيار روزه مي گرفت و روزه اول، وسط و آخر ماه از او ترک نمي شد و مي فرمود: «روزه داشتن در اين سه روز مثل اين است که انسان هميشه روزه است».رجاء بن ابي ضحاک ـ مأمور مأمون براي بردن امام رضا (ع) از مدينه به خراسان ـ مي گويد:من از مدينه تا مرو همراه و مراقب امام (ع) بودم؛ سوگند به خدا، کسي را در پرهيزگاري و افزوني ذکر خدا در تمامي اوقات، و شدت خوف از حق تعالي مانند او نديدم.سپس به طور تفصيل برنامه ي عبادي آن حضرت را در طول شب و روز بيان مي کند.مأمون وقتي گزارش «رجاء» را شنيد گفت:اي پسر ابي ضحاک، آنچه که گفتي درست است، او (اشاره به امام رضا (ع)) از بهترين، داناترين و عابدترين مردم روي زمين است.سپس به وي توصيه کرد که مشاهدات خود را براي ديگران نقل نکند.ب ـ تواضع و فروتنيپيشواي هشتم (ع) با آنکه مقام رفيع امامت را داشت و برگزيده ي خدا بود، در عين حال نه تنها براي خود هيچ گونه حريمي قائل نبود، بلکه در زندگي خويش با طبقات مختلف مردم حتي خدمتکاران و زيردستان با نهايت صميميت و فروتني رفتار مي کرد. کليني از مردي بلخي روايت کرده است:من در سفر خراسان همراه امام (ع) بودم، روزي هنگامي که سفره گسترده شد، امام (ع) از همه ي خدمتکاران خواست تا در کنار او بر سر سفره بنشينند. عرض کردم، فدايت شوم، بهتر بود سفره ي آنان را جدا مي کردي؟ فرمود: ساکت باش! همانا پروردگار و پدر و مادر همه ما يکي است و پاداش هم به اعمال است.روزي امام (ع) در حمام پس از تقاضاي فردي که آن حضرت را نمي شناخت، تن او را کيسه کشيد. هنگامي که ديگران امام (ع) را به او معرفي کردند، شرمنده شد و به عذرخواهي از آن حضرت پرداخت. امام (ع) در حالي که او را کيسه مي کشيد، دلداري اش داد و فرمود: عيبي ندارد.«ياسر» غلام امام رضا (ع) نقل مي کند:امام (ع) به ما توصيه کرده بود که هر گاه بر شما وارد شدم و شما مشغول غذا خوردن بوديد (به احترام من) بر نخيزيد تا از غذا خوردن فارغ شويد. گاهي اوقات بعضي از ما را براي انجام کاري مي خواند. به آن حضرت اطلاع مي دادند که مشغول غذا خوردنند. مي فرمود: بگذاريد تا از غذا خوردن فارغ شوند.ج ـ جود و بخششپيشواي هشتم (ع) در جود و بخشش نيز سرآمد مردم زمان خود بود. ابن شهر آشوب مي نويسد:امام رضا (ع) در روز عرفه در خراسان، تمام اموال خود را در راه خدا بخشيد «فضل بن سهل» گفت: اين گونه بخشش زيان آور است. فرمود: نه، بلکه سودآور است. هرگز آنچه را که موجب اجر و پاداش اخروي است غرامت مشمار.مردي خدمت امام رضا (ع) رسيد و عرض کرد: به اندازه ي مروتت به من عطا فرما. فرمود: اين مقدار براي من مقدور نيست. عرض کرد: پس به قدر جوانمردي من. فرمود: اين ممکن است آنگاه به خدمتکار خود دستور داد دويست دينار به او بپردازد.د ـ بردباريامام رضا (ع) خوي نيکوي حلم و بردباري را از پدر بزرگوار خود امام کاظم (ع) به ارث برده بود و در برابر افراد جاهل و گستاخ با بردباري مواجه مي شد. روزي يکي از خوارج که مقام ولايتعهدي را منافي با شؤون و حيثيت امام (ع) مي دانست خنجري زهرآلود در استين خود پنهان کرد و گفت: مي روم با او بحث کنم اگر بر پذيرش ولايتعهدي حجتي داشت چه بهتر وگرنه با اين خنجر او را خواهم کشت.چون به حضور امام (ع) رسيد، بدون آنکه صحبتي کند حضرت از نيت پليد او آگاه شد و با بردباري با وي برخورد کرد و فرمود:اگر در برابر شبهه ي خود پاسخ قانع کننده اي شنيدي آن خنجري را که در آستين پنهان کرده اي بشکن و به دور انداز.فرد خارجي پس از شنيدن سخنان منطقي امام (ع) از کرده ي خود پشيمان شد. خنجر را شکست و دور انداخت و توبه کرد و گفت:شهادت مي دهم که تو فرزند پيامبري و در گفتارت راستگو هستي.هـ ـ عزت نفسيکي از اهداف شوم مأمون از مسأله ي ولايتعهدي امام رضا (ع) اين بود که آن حضرت را با نزديک کردن به دستگاه پر زرق و برق و برخوردار از لذائذ و نعمتهاي مادي خود، به دنياپرستي و جاه طلبي متهم کند؛ ولي مناعت طبع و عزت نفس پيشواي هشتم (ع) نقشه مأمون را نقش بر آب ساخت.امام (ع) پس از پذيرش ولايتعهدي نيز با بي اعتنايي تمام به تشکيلات سلطنتي مأمون، به زندگي ساده و بي آلايش دوران پيش از ولايتعهدي خود ادامه داد و حتي در برابر سياست مأمون که سعي مي کرد آن حضرت را وارد کارهاي حکمتي بکند، فرمود:اين امر هرگز نعمتي برايم نيفزوده است، هنگامي که در مدينه بودم دست خطم در شرق و غرب نفوذ داشت. در آن زمان بر استرم سوار مي شدم و (با اآرامي و آزادي) کوچه هاي مدينه را مي پيمودم و اين حالت از همه چيز برايم عزيزتر و مطلوبتر بود.و ـ امر به معروف و نهي از منکرپيشواي هشتم (ع) رفتار اطرافيان، زيردستان و ياران خود را زير نظر داشت و در مواقع لازم، آنان را امر به معروف و نهي از منکر مي کرد؛ حتي مأمون نيز بارها از نصايح و رهنمودهاي آن حضرت بهره مند شد.روزي امام (ع) ديد مأمون وضو مي گيرد ولي غلامش آب را بر دست وي مي ريزد. حضرت فرمود: «کسي را در عبادت پروردگارت شريک قرار مده» مأمون آب را از دست غلام گرفت و خود مشغول وضو گرفتن شد.يکي از خدمتکاران امام (ع) ميوه اي را نيم خورده دور افکند. امام (ع) متوجه شد و با ناراحتي فرمود:سبحان الله! اگر شما بدان نياز نداريد، مردمي هستند که به خوردن آن نيازمندند.منبع:کتاب تاريخ اسلام در عصر امامت امام رضا و امام جواد عليهماالسلام تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]