تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مسلمان آينه برادر خويش است، هرگاه خطايى از برادر خود ديديد همگى او را مورد حمله قرار ند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819100407




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سکوت قهرمانانه رضا میرکریمی / نقد جعفر پناهی بر فیلم «امروز»


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


سکوت قهرمانانه رضا میرکریمی / نقد جعفر پناهی بر فیلم «امروز» فرهنگ > سینما - کارگردان فیلم سینمایی «بادکنک سفید» معتقد است رضا میرکریمی در ساخت تازه‌ترین فیلم خود به قله جسارت در فیلمسازی‌اش پای نهاده است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،‌ جعفر پناهی درباره فیلم «امروز» رضا میرکریمی که در سی و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده، نوشته است: «میرکریمى فیلمساز جسورى است، این جسارت را در فیلم‌هاى قبلى‌اش هم مى‌توان دید، اما در «امروز» به قله آن پاى مى‌نهد. قراردادهاى رایج شخصیت‌پردازى را مى‌شکند و بدون دادن بک گراند -جدا از چند نشانه آن هم بدون تاکید- به شخصیت اصلى فیلم‌اش، او را در معرض قضاوت مى‌گذارد. راننده تاکسى در سکوت با چشمانى که سفیدى‌اش به سرخى مى‌زند و پاى بى‌حسى که دیگر به درد نمى‌آید و فقط گاهى مى‌خارد و حکایت از آسیب‌هاى دوران جنگ دارد، خود را بى‌نیاز از قضاوت دیگران مى‌ببیند. او به یک نوع شناخت و آگاهى رسیده است که نیازى نمى‌بیند، در مقابل قضاوت‌هاى دیگران عکس‌العمل از خود نشان دهد. گویى شورش بدون سرو صداى فرد علیه اجتماع است. اجتماعى که بدون آگاهى از حقیقت خود را محق هر نوع  قضاوت و عکس‌العمل مى‌بیند. اگر قهرمان «خیلی دور، خیلی نزدیک» شهر را ترک مى‌کند و در تنهایی به شناخت مى‌رسد، قهرمان «امروز»‌اش در دل جامعه با آگاهى و شناخت خود را در معرض اتهام قرا مى‌دهد تا نظاره‌گر قضاوت‌هاى سطحى آنها باشد. اما این شناخت از کجا آمده، جسارت میرکریمى دقیقا در همین جاست که به مخاطبان فیلم‌اش هم نمى‌گوید تا آنها هم براساس شناخت و آگاهى خود تخیل کنند، قصه بسازند و قضاوت کنند. دادن بک‌گراند به این شخصیت و ملموس کردن آن، راحت‌ترین کارى بود که مسلما میرکریمى و شادمهر راستین به آسانى از پس آن بر مى‌آمدند. اما آنها با آگاهى از آن پرهیز کردند، چرا که هر نوع بک گراند اضافه تناقض آشکار در فرم و محتوا بود، وقتى آدم‌هاى فیلم آگاه بر بک‌گراند راننده نیستند و بر آن اساس قضاوت مى‌کنند، بگذارید مخاطب هم با همان اطلاعات اندک قضاوت نماید. نویسنده و کارگردان با آگاهى از دادن اطلاعات اضافى پرهیز مى‌کنند تا حکایت امروز ایران را بسازند، ایرانى که نمادش بیمارستان است، بیمارستانى که درخت‌هاى تنومند آن حکایت از قدمت‌اش دارد و هنوز ناتوان از بازسازى دوران جنگ است، بیمارستانى که بیمارانش از صداهاى مزاحم آرامش ندارند. صداهایى که ظاهرا در اثر بازسازى ایجاد مى‌شود، ولى سرو صدا براى هیچ است و بیشتر اداى بازسازى است، با این وجود همه گردانندگان‌اش از مسئولان و مدیران گرفته تا نگهبان دم درش، بیشتر از آنکه به فکر درمان باشند به فکر پرونده و پرونده‌سازى براى بیمارانند و خود را محق مى‌دانند هر قضاوت کورکورانه‌اى که مى‌خواهند بکنند و این قضاوت‌شان را حتى با خشونت نشان دهند. شخصیت اصلى اما، حتى در مقابل خشونتى که از آن در امان نیست سکوت مى‌کند، حاضر به عکس‌العمل و هم‌کلام شدن با آن‌ها نیست. او فقط با دو نفر با میل و رغبت هم‌کلام مى‌شود. یکى از آنها دختر بچه‌اى است علاقه‌مند به نقاشى که على‌رغم میل‌اش مجبور است شب سخت بیمارستان را تحمل کند؛ چرا که مادرش دکتر کشیک است و دوست ندارد بچه در خانه تنها بماند. دختر بچه را در بیمارستان حبس کرده و حتى اجازه نقاشى به او نمى‌دهد. راننده تاکسى در غیاب زن وسائل نقاشى را به دختر مى‌دهد و از او می‌خواهد نقاشى کند. دختر تنها کسى است که  گویى راننده را درک مى‌کند و نیز تنها کسى است که متوجه معلولیت پاى راننده مى‌شود. نفر دومى که راننده در بیمارستان به دلخواه خود با او سخن مى‌گوید، نوزاد نامشروعى است که چند ساعت بیشتر از تولدش نگذشته. او نوزاد را که خود باعث زنده ماندنش است، درون ساک مخفیانه از بیمارستان خارج مى‌کند، وقتى در ساک را داخل ماشین باز مى‌کند چهره نوزاد دیده مى‌شود. همین چهره پلان آخر فیلم است. صداى راننده  بر روى این پلان شنیده مى‌شود که گویى خطابش ابتدا نوزاد است و کم‌کم مى‌فهمیم از طریق موبایل با خانواده‌اش صحبت مى‌کند و می‌گوید در حال بازگشت به خانه است، اما نمى‌گوید چه به همراه دارد. چون مطمئن است آنها قضاوت کورکورانه نخواهند کرد. پس او حتما باید نوزاد را از بیمارستان بیرون مى‌برد، تا امید در ما، به نسل آینده باقى مى‌ماند. امیدوارم میرکریمى در برابر سر و صداها و قضاوت‌هاى سطحى که از فیلم‌اش خواهد شد، همچون قهرمان «امروز» سکوت کند و بگذارد هر کس قضاوت خود را بکند. این نیاز جامعه «امروز» است.» 57243



شنبه 19 بهمن 1392 - 15:33:54





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن