تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836415862
فرهنگ عاشورا(14)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فرهنگ عاشورا(14) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی غارت خيمهها پس از شهادت حسين بن على«ع»،سپاه عمر سعد به خيمههاى اهل بيتحمله كردندو به غارت پرداختند.زنان و كودكان در صحرا پراكنده شدند،گريان و داغدار و صيحه زنانو استغاثه كنان.پس از آن خيمهها را آتش زدند.مقنعه از سر زنان كشيدند،انگشتر ازانگشتها بيرون آوردند و گوشواره از گوشها و خلخال از پاها. [1]حتى فاطمه دختر امامحسين«ع»نقل كرده كه به خيمه ما ريختند و من دخترى كوچك بودم،با گريه خلخال ازپايم در مىآوردند. گفتم:اى دشمن خدا چرا گريه مىكنى؟گفت:براى اينكه دختر پيامبررا غارت مىكنم.گفتم: غارت مكن.گفت:مىترسم ديگرى بيايد و اينها را درآورد! [2]*********غل و زنجيرغل،طوق آهنى و بند است،كه در فارسى غل(مخفف)گويند،بند گردن و بند دست،طوقى آهنى يا دوالى است كه در گردن يا دست قرار دهند.«غل جامعه»نوعى غل كهدستها را به گردن بندد،بندى كه دستها را به گردن جمع مىكند،(هو القيد الذى يجمع اليمينو العنق). [3] غل جامعه،طوقى آهنين و سنگين كه در دوران ساسانى به كار مىرفت و توسطپدر عمر سعد در نبرد با ايرانيان به غنيمت گرفته شده بود.در دوران اسارت اهل بيت«ع» دستهاى امام سجاد«ع»با زنجير به گردنش بسته شده بود.از جمله كسانى كه اسراىاهل بيت را در كوفه در محله كناسه ديده و امام سجاد«ع»را سوار بر شتر بىروپوشمشاهده كرده كه از گردن او در اثر غل جامعه خون مىآمده،«مسلم جصاص»بوده كه درآن ايام به تعمير و سفيد كارى قصر دار الاماره مشغول بوده است. *********فتح پيروزى و گشايش،در قاموس عاشورا،«فتح»،تنها پيروزى نظامى نيست،بلكهبيدارگرى امت و احياء ارزشها و ماندگارى نام و بالاتر از همه«عمل به تكليف»پيروزىاست،هر چند بصورت ظاهر،شكست نظامى پيش آيد. هدف سيد الشهدا«ع»،نجات دين از نابودى و رسواگرى ستم و باطل بود و اين هدفتحقق يافت،پس آن حضرت پيروز شد،هر چند به قيمتشهادت خود و يارانش واسارت اهل بيت. پس از عاشورا،آرمان حسينى زنده ماند و پيروانى يافت و حادثه كربلا،تاثير خود را در نسلها و قرنهاى بعد،باقى گذاشت و منشا حركتها و نهضتها شد.اين خوديك پيروزى بزرگ است.امام سجاد«ع»نيز در پاسخ به«ابراهيم بن طلحه»كه در مدينه ازآن حضرت پرسيد:چه كسى غالب شد؟فرمود:هنگام اذان،معلوم مىشود كه چه كسىپيروز شد. [4] اين اشاره به همان بقاء مكتب و دين رسول الله در سايه نهضتحسينى است. خود ابا عبد الله الحسين«ع»نيز فرموده است:«ارجو ان يكون خيرا ما اراد الله بنا،قتلنا امظفرنا [5] اميدوارم آنچه خداوند براى ما اراده كرده است،نيكو باشد،چه كشته شويم، چهظفر يابيم. با اين ديدگاه،انسان حقجو و فدا شده در راه دين و خدا،هميشه پيروز است و به«احدى الحسنيين»دست مىيابد و هر كه از مسير يارى حق كنار بود،هر چند جان سالمهم به در برده باشد،كامياب و پيروز نيست.اين نيز تعليمى است كه سيد الشهدا«ع»درنامهاى كه به«بنى هاشم»نوشت،به آن اشاره فرمود:«من لحق بنا استشهد و من تخلف لميبلغ الفتح». [6] هر كس به ما بپيوندد،شهيد مىشود،و هر كه از پيوستن به ما باز ماند،به«فتح»نمىرسد. پيروزى نظامى معمولا با غلبه نظامى ديگرى از بين مىرود،ولى پيروزىآرمانى،بخصوص وقتى همراه با فداكاريهاى عظيم و مظلوميت باشد،در وجدان بشرىاثر ماندگارترى باقى مىگذارد و هميشه از ميان نسلها،حاميانى براى ايده خود پيدا مىكند. اين ديدگاه و برداشت نسبت به«فتح»،انسان مبارز را همواره اميدوار،با انگيزه و با نشاطقرار مىدهد.امام خمينى«قدس سره»فرمود:«ملتى كه شهادت براى او سعادت استپيروز است... ما،در كشته شدن و كشتن پيروزيم...» [7] و مگر پيروزى خون بر شمشير،چيزى جز اين است؟ «محرم»،مصداق روشن اين نوع پيروزى است.امام خمينى«ره»دراين باره نيز مىفرمايد: «ماهى كه خون بر شمشير پيروز شد،ماهى كه قدرت حق،باطل راتا ابد محكوم و داغ باطله بر جبهه ستمكاران و حكومتهاى شيطانى زد،ماهى كه به نسلهادر طول تاريخ،راه پيروزى بر سرنيزه را آموخت...ماهى كه بايد مشت گره كردهآزاديخواهان و استقلال طلبان و حقگويان بر تانكها و مسلسلها و جنود ابليس غلبه كند وكلمه حق،باطل را محو نمايد.» [8] *********فتوت جوانمردى،رادى،آزادگى،پايبندى به اصول انسانى و حقوق بشرى.از شاخصههاىبارز و اخلاقى روحى امام حسين«ع»و يارانش كه در حماسه عاشورا آشكار شد،جوانمردى بود.اين روحيه كه انسان با جباران نسازد،زير بار ستم نرود،حريت و آزادگىداشته باشد،از نامردى در برخورد و عهد شكنى در ميثاق و تعدى به ضعيفان بپرهيزد،حامى ضعيفان باشد،به بيگناهان تعرض نكند،معذرت خواهى را بپذيرد،حق انسانىديگران را(حتى اگر نامسلمان باشند)به رسميت بشناسد،غيرت داشته باشد،هجومبيگانه به نواميس خود و ديگران را تحمل نكند،و...همه از نشانههاى فتوت است كه درنهضت كربلا به وضوح متجلى شد. سيد الشهدا«ع»ننگ بيعت با يزيد را نپذيرفت،وقتى با سپاه حر در راه كربلا مواجه شد، پيشنهاد زهير بن قين را كه گفت با اين گروه بجنگيم،چرا كه آسانتر از نبرد با گروههايىاست كه بعدا مىآيند،حضرت فرمود:«ما كنت لابد اهم بالقتال» [9] من آغاز به جنگنمىكنم.اين نمونهاى از فتوت حسين«ع»است.وقتى سپاه تشنه حر به كاروان حسينىرسيد،با آنكه براى مقابله با او و راه بستن بر امام آمده بودند،اما آن حضرت با ديدنتشنگى شديد آنان،دستور داد همه را،حتى اسبهايشان را سيراب كردند.يكى از همينسپاه(على بن طعان محاربى)كه از فرط عطش،توان آب خوردن از مشك نداشت،سيد الشهدا«ع»خودش در مشك را گشود و او و اسبش را سيراب كرد. [10] اين هم نمونهديگرى از مردانگى.همين حر،چون روز عاشورا تصميم گرفت از سپاه عمر سعد جداشده به امام حسين«ع»بپيوندد،سرافكنده و توبه كنان نزد سيد الشهدا«ع»آمد و اعلامآمادگى براى جانبازى نمود و گفت:آيا توبه من پذيرفته است؟ امام فرمود:آرى،فرود آى،«نعم،يتوب الله عليك،فانزل.» [11] اين هم نمونه ديگر جوانمردى. سيد الشهدا«ع»در هنگام نبرد،شعارش برترى شهادت بر ننگ بود:«القتل اولى منركوب العار» [12] روز عاشورا در گرما گرم نبرد با دشمن،چون ديد سپاه دشمن به طرفخيمهها هجوم مىبرند،فرياد كشيد:اى پيروان ابو سفيان،اگر دين نداريد و از معادنمىترسيد،در دنيايتان آزاده باشيد و اگر عرب هستيد،به تبار خويش متعهد بمانيد.شمرگفت:اى پسر فاطمه،چه مىگويى؟فرمود:من و شما با هم مىجنگيم،زنان چه كردهاند؟ طغيانگرانتان را،تا من زنده هستم،از متعرض شدن به حرم من باز داريد. [13] اين نيز شاهدديگرى بر فتوت و مردانگىاش بود كه تا زنده است،نمىتواند شاهد هجوم به زن وبچهاش باشد و تا زنده بود،نگذاشت متعرض حرم اهل بيتشوند.اينگونه غيرت وحميت و فتوت،در صحنه صحنه عاشورا از امام حسين«ع»و يارانش ديده شد و اين الهامگرفته از پدرش امير المؤمنين بود كه پس از چيره شدن بر فرات و باز پس گرفتن رودخانهاز دست دشمن، فرمود كه مثل دشمن رفتار نكنند و آب را براى استفاده سپاه معاويه همآزاد بگذارند و از شيوه ناجوانمردانه آب بستن به روى حريف،در به زانو درآوردن اواستفاده نكنند[14]«خلوا بينهم و ولى از ناجوانمردى معاويه،بستن آب به روىسپاه على«ع»در جنگ صفين بود [15] و آب بستن يزيد بر سپاه حسين بن على«ع»هم ازنامردى او و ابن زياد بود.حسين«ع»فتوت را از على«ع»ارث برده بود،يزيد همناجوانمردى را از معاويه. *********فرات نام نهرى در سرزمين كربلا،كه حادثه عاشورا نزديك آن اتفاق افتاد و امام حسين«ع»ويارانش لب تشنه در كنار آب،شهيد شدند.فرات،نهر مقدس و با فضيلتى است كه طبقروايات،دو ناودان از بهشت بر آن مىريزد و نهرى پر بركت است و كودكى كه كامش را باآب فرات بردارند، دوستدار اهل بيت«ع»مىشود. [16] در حديث است كه فرات،مهريهزهراست. [17] مستحب است براى زيارت امام حسين از آب فرات غسل زيارت كنند كهموجب آمرزش گناهان است. [18] نوشيدن از آب فرات نيز مطلوب است.امام صادق«ع»بهسليمان بن هارون فرمود:«ما اظن احدا يحنك بماء الفرات الا احبنا اهل البيت». [19] و نيز فرمود:«من شرب من ماء الفرات و حنك به فانه يحبنا اهل البيت»، [20] هر كس از آبفرات بنوشد و كام را با آن بردارد،او دوستدار ما خاندان خواهد بود.در حديث،از فراتبعنوان نهر مؤمن و نيز نهر بهشتى ياد شده است: «نهران مؤمنان و نهران كافران،فالمؤمنان: الفرات و نيل مصر...» [21] «اربعة انهار من الجنة:الفرات...». [22] «فرات»يادآور عظيمترين حماسه خونين و ماندگارترين صحنه وفا و صبر است. شير مردان عاشورايى در كربلا،در محرم سال 61 هجرى توسط نيروهاى«ابن زياد»درمحاصره قرار گرفتند و آب به روى اردوگاه امام حسين«ع»و اطفال و خيمهها بسته شد. سپاه دشمن مىخواست با قرار دادن حسين«ع»در مضيقه بى آبى،او را به تسليم وا دارد،اما آن حضرت مرگ شرافتمندانه و تشنه كامانه را برگزيد.عباس«ع»كه براى آب آوردن ازفرات، براى كودكان تشنه رفته بود.در كنار همين نهر علقمه دستانش قطع شد و بهشهادت رسيد. «آب فرات»همچون«خاك كربلا»،هر دو آموزگار شجاعت و الهام بخششهادتند.از اين رو برداشتن كام نوزاد با آب فرات يا تربتحسينى،چشاندن طعمشجاعت و انتقال فرهنگ شهادت در دل و جان شيعه است. اما موقعيت جغرافيايى فرات:«شطى است در مغرب كشور عراق و متشكل است ازدو شعبه«قره سو»و«مراد چاى»كه سرچشمه آنها نزديك رود«ارس»در ارمنستان تركيهاست. موقعى كه دو شعبه قره سو و مراد چاى به هم مىرسند،فرات به دجله نزديكمىشود،ولى مجددا دجله متوجه جنوب شرقى شده و فرات به سمت مغرب مايلمىشود و سپس در نزديكى خليج فارس به رود دجله مىپيوندد و از آن پس مجموع ايندو رود به نام«شط العرب»خوانده مىشود و به خليج فارس مىريزد.سرزمينى را كه بيندو رود دجله و فرات واقع است«الجزيره»مىگويند.طول رودخانه فرات تقريبا2900 كيلومتر است.جريان فرات در جلگه بين النهرين بسيار ملايم است و داراىبسترى عريض مىباشد.يگانه عامل حاصلخيزى خاك عراق و جلب جمعيت در جلگهخشك و گرم بين النهرين،دو رود فرات و دجله مىباشد. بابل،پايتخت قديم كشور بابلدر ساحل فرات بنا شده بود.» [23] *********فرشتگان نوحهگر در ماتم سالار شهيدان،همه كائنات گريان و نالان شدند،چه بصورت تكوينى چهزبانى و آشكارا. گريست در غمت زمان،به خون نشست آسانشب و سياهپوشىاش،شد آيت غراى تو [24]از جمله نوحهگران بر آن حضرت،فرشتگانند.حضرت رسول«ص»فرمود:«ان حولقبر ولدى الحسين«ع»اربعة آلاف ملك شعثا غبرا يبكون عليه الى يوم القيامة...» [25] پيرامون قبر فرزندم حسين،چهار هزار فرشتهاند،ژوليده و غبار آلود،كه تا روز رستاخيز براو گريه مىكنند. جن و ملك بر آدميان نوحه مىكنند گويا عزاى اشرف اولاد آدم است [26] و نيز:«تبكى الملائكة و السبع الشداد لموته و يبكيه كل شىء حتى الطير فى جو السماءو الحيتان فى جوف الماء...». [37] فرشتگان و آسمانهاى هفتگانه،حتى پرندگان در آسمان و ماهيها در آب،براى مرگحسين«ع»گريه مىكنند.به روايت امام صادق«ع»،چهار هزار فرشته براى يارى آنحضرت هبوط كردند،اما چون اذن جهاد نيافتند،بازگشتند و دوباره فرود آمدند تا روزقيامت بر آن حضرت سوگوارى كنند و رئيس آنان به نام«منصور»است. [28] *********فرهنگ عاشورا مقصود،مجموعه مفاهيم،سخنان،اهداف و انگيزهها،شيوههاى عمل،روحيات واخلاقيات والايى است كه در نهضت كربلا گفته شده يا به آنها عمل شده يا در حوادث آننهضت،تجسم يافته است.اين ارزشها و باورها هم در كلمات سيد الشهدا«ع»و اصحاب وفرزند متجلى است، هم در رفتارشان در جريان آن قيام.فرهنگ عاشورا را بايد از كسانىآموخت كه دست و دلشان و فكر و عملشان در كار عاشورا بوده است.پيش از آنكهديگران و نسلهاى بعدى و تحليلگران پس از واقعه بخواهند فرهنگ عاشورا را معرفىكنند،در حرفها و هدفهاى خود نقش آفرينان حماسه كربلا،اين فرهنگ،بوضوح مطرحشده است و بيواسطه آن را نشان مىدهد.اين فرهنگ را از خلال زيارتنامهها،مقتلها،رجزها،خطبهها و نيز بررسى حوادث و رخدادهاى عاشورا مىتوان استخراج كرد وهمين فرهنگ است كه در هر جا و در ميان هر قومى باشد، كربلا آفرين مىگردد و انسانهارا مبارزانى با ستم و مدافعانى نسبت به حق تربيت مىكند. فرهنگ عاشورا همان زير بناى عقيدتى و فكرى است كه در امام حسين«ع»و شهداىكربلا و اسراى اهل بيت«ع»بود و سبب پيدايش آن حماسه و ماندگارى آن قيام شد. مجموعه آن باورها و ارزشها و مفاهيم را مىتوان در عنوانهاى زير خلاصه كرد:مقابله باتحريف دين،مبارزه با ستم طاغوتها و جور حكومتها،عزت و شرافت انسان،ترجيح مرگسرخ بر زندگى ذلت بار،پيروزى خون بر شمشير و شهادت بر فاجعه،شهادت طلبى وآمادگى براى مرگ،احياء فريضه امر به معروف و نهى از منكر و سنتهاى اسلامى،فتوت وجوانمردى حتى در برخورد با دشمن،نفى سازش با جور يا رضايت به ستم،اصلاح طلبىدر جامعه،عمل به تكليف به خاطر رضاى خدا،تكليف گرايى چه به صورت فتح يا كشتهشدن،جهاد و فداكارى همه جانبه،قربانى كردن خود در راه احياء دين،آميختن عرفان باحماسه و جهاد با گريه،قيام خالصانه براى خدا،نماز اول وقت،شجاعت و شهامت دربرابر دشمن،صبر و مقاومت در راه هدف تا مرز جان،ايثار،وفا،پيروزى گروه اندك ولىحق بر انبوه گروه باطل،هوادارى از امام حق و برائت و بيزارى از حكام جور،حفظكرامت امت اسلامى،لبيك گويى به فرياد استغاثه مظلومان،فدا شدن انسانها در راه ارزشهاو.... براى تك تك محورهاى ياد شده،مىتوان از سخنان امام حسين«ع»و اصحابش،يا نحوه عمل و موضعگيرى و جهاد و شهادتشان سند آورد و اين فرهنگنامه را مستندترساخت.اين فرهنگ غنى و متعالى هم در حماسه سازان عاشورا بود،هم بايد در پيروانامام حسين«ع»و مدعيان همخطى با جريان عاشورا و تداوم آن راه باشد و عاشورائيان،همهوادار حركتهاى در راستاى قيام كربلا باشند و هم بيزارى از ادامه دهندگان راه دشمنانسيد الشهدا«ع»را نشان دهند، چرا كه راضيان به آن جنايتها نيز ملعونند.در زيارتعاشوراست:«فلعن الله امة سمعت بذلك فرضيت به...»فرهنگ عاشورا،خط«ولايت وبرائت»است. *********فساد بنى اميه يكى از علل قيام سيد الشهدا«ع»،فساد دودمان بنى اميه(شجره ملعونه)بود كهحكومت اسلامى را در دست گرفته،كينههاى ديرين خود را بر ضد اسلام و پيامبر،اعمالمىكردند. فساد گسترده امويان را كه از اسباب عمده نهضتحسينى و امتناع آن امام شهيداز بيعت با يزيد بود،مىتوان چنين شمرد: 1-اسلام زدايى و تحريف معارف دين و بدعت گذارى. 2-ترويج فرهنگ جبر و سكوت و تسليم.3-غارت بيت المال و صرف آن در راه منافع و اميال شخصى. 4-فساد اخلاق و ترويجشراب و شهوت و قمار. 5-احياء تعصبهاى قومى و ارزشهاى دوران جاهلى. 6-به كار گماردن عناصر نالايق و فاسد،تنها به دليل«اموى»بودن. 7-حيلهگرى و تزوير و تبليغات دروغين. 8-كينه و عداوت آنان با آل على«ع».9-محروم كردن شيعيان ائمه از مناصب سياسى و حقوق اجتماعى و اقتصادى. 10-كشتارهاى دسته جمعى مسلمانان و سركوب آنان در شهرها. 11-دستگيرى،حبس و كشتن چهرههاى درخشان و انقلابى و آگاه مسلمان كههوادار اهل بيت بودند.12-بيعت گرفتن اجبارى از مردم و سران قبايل به نفع يزيد. فسادهاى فوق،از دوره روى كار آمدن معاويه آغاز شد و روز به روز گستردهتر و شديدتر گرديد و با مرگ معاويه و خلافتيزيد،به اوج خود رسيد و اسلام را در آستانهكامل نابودى قرار داد.در كتبى كه به تشريح فلسفه قيام حسينى پرداخته،اينگونه فسادهابطور مشروحتر بيان شده است. [29] امام حسين«ع»در سخنان متعددى فساد بنى اميه را مطرح فرموده است.از جمله درنطقى كه پس از فرود آمدن در«بيضه»ايراد كرد و روى اطاعت از شيطان،ترك اطاعتخدا،فساد آشكار،تعطيل حدود الهى،حلال كردن حرامهاى خدا و تحريم حلال الهى وبيت المال را ملك خود دانستن تاكيد نمود:«...الا و ان هؤلاء قد لزموا طاعة الشيطانو تركوا طاعة الرحمن و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استاثروا بالفيىء و احلوا حرام اللهو حرموا حلاله...». [30] و در سخن معروف خويش پس از فرود آمدن در سرزمين كربلا،روى دگرگونى اوضاع و عمل نشدن به حق و نكوهيده ندانستن باطل تاكيد كرده فرمود: «الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتناهى عنه...». [31] اكنون كه ديده هيچ نبيند به غير ظلمبايد زجان گذشت كزين زندگى چه سود؟ *********فطرس فرشته بال شكسته و افتاده به جزيرهاى،كه هنگام تولد امام حسين«ع»همراه جبرئيلنزد پيامبر«ص»آمد و خود را بر گهواره حسين ماليد و دوباره خداوند به او بال داد و بهآسمان رفت. او كه شفا يافته حسين«ع»بود،عهد كرد كه سلام زائران را به حسين«ع» [32] برساند:«...و له على مكافاة لا يزوره زائر الا ابلغته سلامه و لا يصلى عليه مصل الا ابلغتهصلاته... » [33] بر عهده من است كه شفا دهى او را جبران كنم.هيچ زائرى نيست كه او رازيارت كند،مگر آنكه سلامش را به آن حضرت مىرسانم و هيچ كس بر او درودنمىفرستد،مگر آنكه درودش را به او ابلاغ كنم.به گفته ابن عباس،اين فرشته در بهشت،به نام غلام حسين بن على شناخته مىشود. [39] فطرس اگر بال و پر گرفت،عجب نيست نامه آزاديش به نام حسين است [34] *********فوزرستگارى و كاميابى،رسيدن به خواسته دل.در فرهنگ دينى و روايات، «فوز»و«فوزعظيم»براى كسانى داشته شده كه به بهشت دستيابند.مطيع خدا و رسول خدا باشند،متمسك به اهل بيت بوده ولايت آنان را داشته باشند،از سيئات نجات يابند،اهل خلوصدر عبادت،معرفت و اهل عبادت باشند و...كاميابى عمده براى اولياء خدا دستيابى بهرضاى الهى و سعادت آخرت است(الآخرة فوز السعداء) [35] و اين در سايه جهاد و شهادتاست.وقتى امير المؤمنين«ع»ضربتخورد،«فزت و رب الكعبه»سر داد،چرا كهشهادتش، بار يافتن به قرب الهى بود و پايانى افتخار آميز براى يك زندگى سراسر ايمان،جهاد و حق طلبى. در زيارتنامهها،خطاب به ابا عبد الله«ع»و شهداى كربلا و ياران امام،مكرر تعبير«فزتمفوزا عظيما»به كار رفته است.زائر نيز آرزو مىكند كاش همراه آنان بود تا چون آنان بهفوز و كاميابى عظيم مىرسيد«فزتم فوزا عظيما فيا ليتنى كنت معكم فافوز معكم-زيارتوارث»و در زيارت اول رجب خطاب به شهداى كربلا مىخوانيم:«فزتم و الله فوزاعظيما يا ليتنى كنت معكم فافوز فوزا عظيما...اشهد انكم الشهداء و السعداء و انكم الفائزونفى درجات العلى». [36] شهداى كربلا از آن رو كامياب و رستگارند كه جان خويش را با خدا معامله كردند وبهشت الهى رسيدند.مطيع امر مولاى خود بودند،جهادشان خالصانه و در راه ولايت ورهبرى بود.گر چه جان دادند،اما به سعادت ابدى رسيدند و چه كاميابى از اين برتر؟ عاشورا از اين جهت نيز آموزگار فائزان و رستگاران است.*********قاسم بن حسن«علیهما السلام» نوجوان شهيد عاشورا در ركاب سيد الشهدا«ع»،فرزند گرامى امام حسن مجتبى«ع». وى صاحب همان سخن معروف«احلى من العسل»در شب عاشوراست كه مرگ راشيرينتر از عسل مىدانست.روز عاشورا سن او به بلوغ نرسيده بود.براى ميدان رفتن ازامام خويش اجازه خواست.ابا عبد الله«ع»چون نگاه به او افكند،وى را به آغوش كشيد وگريست،آنگاه اجازه داد.[37] قاسم،خوش سيما بود.سوار بر اسب شد و عازم ميدان گشت. رجزى كه مىخواند،در معرفى خود و مظلوميتحسين«ع»بود: ان تنكرونى فانا ابن الحسنسبط النبى المصطفى و المؤتمن هذا حسين كالاسير المرتهنبين اناس لا سقوا صوب المزن در جنگى دلاورانه به شهادت رسيد.هنگامى كه بر زمين مىافتاد،عمويش اباعبد الله«ع»خود را به بالين او رساند ولى او در حال جان دادن بود.پيكر او را آورد و كنارشهداى اهل بيت قرار داد.[38] در زيارت ناحيه مقدسه كه از زبان امام زمان«ع»است،نام اوهمراه با سلام حضرت مهدى بر او بيان شده و اشاره به كيفيت رفتن سيد الشهدا«ع»بهبالين او و نفرين قاتلان قاسم شده است:«السلام على القاسم بن الحسن بن على،المضروبهامته المسلوب لامته،حين نادى الحسين عمه فجلى عليه عمه كالصقر و هو يفحص برجليهالتراب،و الحسين يقول:بعدا لقوم قتلوك و من خصمهم يوم القيامة جدك و ابوك،ثم قال: عز و الله على عمك ان تدعوه فلا يجيبك،او ان يجيبك و انت قتيل جديل فلا ينفعك،هذاو الله يوم كثر واتره و قل ناصره.»[8] برادر ديگر حضرت قاسم،به نام ابو بكر بن حسن نيز كههر دو از يك مادر بودند،در كربلا به شهادت رسيد. *********قافله حسينى كاروانى كه از مبدا عزت و آزادگى حركت كرد و در مقصد شهادت بار افكند.قافلهحسينى روز 28 رجب از مدينه بيرون آمد و سوم شعبان به مكه رسيد.افراد كاروان عبارتبودند از سيد الشهدا«ع»،فرزندان،برادران،برادر زادگان و عمو زادگانش و نيز خانوادهخود و برخى از بستگان ديگر.اين كاروان روز 8 ذيحجه از مكه به سوى عراق حركتكرد.با همان نفرات قبلى، اما با جمعى از پيروان او از مردم حجاز،كوفه و بصره كه در اياماقامت وى در مكه به او پيوسته بودند.حضرت مقدار ده دينار و يك شتر در اختيارهمراهان قرار داده بود كه وسايل خود را بر آن حمل كنند.[39] اين كاروان،دوم محرم دركربلا فرود آمد.پس از عاشورا،اين قافله تبديل به جمعى داغدار و دلسوخته و شهيد دادهشد كه بصورت اسير،به كوفه وارد شدند.مردانشان همه شهيد شده بودند و امام سجاد«ع» هم بيمار بود و قافله سالار،حضرت زينب«ع»بود.در كوفه برخى از زنان،به بستگانخود كه ساكن كوفه بودند پيوستند. ما كاروان رفته به تاراجيممردانمان شناگر رود خون ما رهروان قافله صبريمرسواگر فسانه هر افسون فرياد و خشم و رنج و اسيرىمانما را سلاح كارى پيكار است بانوى قهرمان عرب،زينبما را بزرگ و قافله سالار است[40] اين قافله،پس از پيمودن راه طولانى و دشوار كوفه تا شام و شام تا مدينه،با بارى از غمو اندوه به مدينه برگشت و بشير،خبر بازگشت قافله اهل بيت«ع»را به مردم خبر داد ومدينه يكپارچه غرق شيون و عزا شد. *********قبر امام حسين«علیه السلام» اولين بار بنى اسد پس از دفن اجساد شهدا و پيكر سيد الشهدا،علامتى بر قبر نهادند.ازاينكه توابين در سالهاى 63 يا 64 بر سر قبر امام حسين مىآمدند،مىفهميم كه آن هنگام،آشنا و شناخته شده بوده است.بنا به تشويق اولياء دين،مدفن آن حضرت از همان آغاز،مورد زيارت شيعه قرار گرفت،چه پنهانى و چه آشكار. در زمان بنى اميه،قبهاى بر قبر شريف ساخته شد و تا زمان هارون الرشيد باقى بود.وىقبر را خراب و محل آن را صاف كرد و درختسدرى را كه(به نشانه قبر)در آنجا بود. قطع كرد.بار ديگر در زمان مامون ساخته شد.سپس در سال 236 و 237 هجرى به دستورمتوكل عباسى،قبر و خانههاى اطراف آن خراب شد و به جاى آن زراعت كردند و مانعرفت و آمد مردم شدند.باز هم در سال 247 به دستور متوكل قبر را خراب كردند وچندين نوبت ديگر اين تخريب انجام گرفت.بناى فعلى مرقد و حرم سيد الشهدا به قرنهشتم هجرى برمىگردد.البته بارها مرمتها و اضافاتى انجام گرفته است.در سال1216 هجرى وهابيها با سپاهى از منطقه نجد حمله كرده و حرم حسينى را غارت وتخريب كردند و اسبها را در صحن مطهر بستند.[41]*********قبر شش گوشه مرقد و حرم ابا عبد الله الحسين«ع».به لحاظ آنكه على اكبر«ع»پايين پاى آن حضرتدفن شده است،در آن قسمت هم دو گوشه براى ضريح اضافه شده و شش گوشه دارد. شوق زيارت قبر شش گوشه آن امام،همواره در دل شيعيان بوده است. رفتم به كربلا به سر قبر هر شهيدديدم كه مرقد شهدا مشگ و عنبر است هر يك مزار مرقدشان چهار گوشه داشتشش گوشه يك ضريح در آن هفت كشور است پرسيدم از كسى سببش را،به گريه گفت:پايين پاى قبر حسين،قبر اكبر است[42]*********قتل صبر قتل صبر آن است كه انسانى يا حيوانى را بسته نگهدارند و بكشند.در حديث است كهپيامبر«ص»كسى را اينگونه نكشت و از اين گونه كشتن چهار پايان نهى شده است، يعنىاينكه جاندارى را زنده نگهدارند و آن قدر به او ضربه بزنند تا بميرد.[43] به شهدا و اسيرانىكه كشته مىشوند نيز«مصبور»گفته مىشود.در مورد حيواناتى كه زجركش مىشوند نيزبه كار مىرود.[44] از مظلوميتسيد الشهدا«ع»و قساوت كوفيان يكى هم آن بود كه حسين بنعلى«ع»را در حالى كه هنوز رمق در بدن داشت،مورد ضربههاى شمشير و نيزه قراردادند. امام سجاد«ع»بعنوان افشاگرى از ستم يزيديان،در خطبهاى كه در كوفه در حالاسارت خواند و خود را به مردم فريب خورده و به خواب سياسى رفته معرفى كرد،ازجمله فرمود:«انا ابن من قتل صبرا و كفى بذلك فخرا»[45] من پسر كسى هستم كه به«قتلصبر»كشته شد و همين افتخار مرا بس!در مورد مسلم بن عقيل نيز در تاريخ آمده است كهابن زياد او را به«قتل صبر»كشت.[46]*********قتيل العبرات كشته اشكها.از لقبهاى سيد الشهدا«ع»است.شهيدى كه هم يادش گريه آور است وهم اشك ريختن در سوك او ثواب دارد و موجب احياى عاشوراست.امامان نيز توصيهفراوان بر عزادارى و گريستن بر مصائب آن حضرت داشتهاند.روايت از امام حسين«ع» است كه:«انا قتيل العبرات»[47] من كشته اشكهايم.در حديث ديگرى فرموده است:«اناقتيل العبرة،لا يذكرنى مؤمن الا استعبر»[48] من كشته اشكم.هيچ مؤمنى مرا ياد نمىكند،مگرآنكه اشك در چشمانش مىآيد.اين صفت،در زيارتنامهها هم براى آن شهيد كربلا آمدهاست،از جمله:«و صل على الحسين المظلوم،الشهيد الرشيد،قتيل العبرات واسير الكربات...».[49]*********قربانى درسى كه ز عاشورا آموختهايم اين بود قربانى راه دين،فرزند و پدر كرديم[50]قربانى يعنى آنچه براى رسيدن به قرب محبوب و معبود،فدا مىكنند.آنگونه كهفرزندان آدم، قربانى و فدا به درگاه خدا بردند.يكى گوسفند،ديگرى دستهاى از گندم(اذ قربا قربانا...)[51] حضرت ابراهيم نيز كه به فرمان خدا مامور شد جوانش اسماعيل را ذبحو قربانى كند،خداوند گوسفندى نازل كرد و به جاى اسماعيل قربانى شد.[52] از آن پس دراحياى آن فداكارى از سوى پسر و پدر،حاجيان روز عيد قربان در منا قربانى مىكنند. صحنه كربلا نيز قربانى شدن هفتاد و دو شهيد،در آستان قرب و رضاى الهى بود.امامحسين، خود و يارانش را فداى دين خدا نمود.حسين بن على«ع»قربانى اهل بيت بود. آنگونه كه حضرت زينب نيز پس از شهادت برادر،وقتى در ميدان جنگ به پيكر برادرشرسيد،نگاهى به آسمان كرد و گفت:«اللهم تقبل منا هذا القربان».[53] در تعابير ائمه، درزيارتنامهها و نيز خطابههاى اسيران اهل بيت،از آن شهيد مظلوم،بعنوان«ذبيح»ياد شدهاست.او اسماعيلى بود كه در مناى حق فدا شد و حيات دين را تضمين نمود و شرف را بهانسانها الهام داد. قربانى شدن و قربانى دادن،رمز پيروزى و عزت است.ملتهايى كه در راه«آزادى»گامبرداشته و برمىدارند،همواره قربانيان بسيارى را تقديم آستان آزادى كردهاند و اگرگروهى آماده فداكارى نباشند،به اهداف خود نمىرسند.حقيقت و دين و حياتكرامتمندانه،آنقدر ارزشمند و متعالى است كه بايد قربانيانى چون حسين«ع»فداى آنشوند.از عظمت قربانى، مىتوان به عظمت چيزى پى برد كه كسى مانند سيد الشهدا«ع»درآن راه قربان مىشود و هفتاد و دو عزيز را قربان مىكند. اى كرده به كوى دوست هفتاد و دو قربانىقربان شومت اين رسم،ماند از تو به دورانها قربانى هر كس شد با حرمت و نشنيديمدست و تن قربانى،افتد به بيابانها[54]*********قسم دادن به قرآن روز عاشورا،چون امام حسين«ع»اصرار كوفيان را بر كشتن او ديد،قرآن را گرفت وباز كرد و بر سر نهاد و صدا زد:ميان من و شما،قرآن و جدم رسول خدا«ص»داور باد!اىگروه!چرا ريختن خونم را روا مىشماريد؟مگر من فرزند پيامبر شما نيستم؟...آنگاهكودك شير خوار خود را كه از تشنگى مىگريست بر سر دست گرفت و فرمود:اگر بر منرحم نمىكنيد،بر اين كودك رحم كنيد«ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل».اين اقتدا بهپدرش على«ع»بود كه قرآن بر سر نهاد و ياران سست عنصر خويش را نفرين كرد.[55]*********قمه زنى از مراسمى است كه در بعضى شهرستانها و بلاد شيعى و توسط برخى از عزاداران امامحسين«ع»اجرا مىشود و در تاسى به مجروح و شهيد شدن سيد الشهدا«ع»و شهيدانكربلا و بعنوان اظهار آمادگى براى خون دادن و سر باختن در راه امام حسين«ع»انجاممىدهند.صبح زود عاشورا،با پوشيدن لباس سفيد و بلندى همچون كفن، بصورت دستهجمعى قمه بر سر مىزنند و خون از سر بر صورت و لباس سفيد جارى مىشود. بعضىهم براى قمه زنى نذر مىكنند،برخى هم چنين نذرى را در باره كودكان خردسال انجاممىدهند و بر سر آنان تيغ مىزنند،در حدى كه از محل آن خون جارى گردد. قمه زنى نيز،مثل زنجير زنى و شبيه خوانى و...از دير باز مورد اختلاف نظر علما وپيروان و مقلدين آنان بوده و به استفتا و افتاء مبنى بر جواز يا عدم جواز آن مىپرداختهاند. اين مراسم،از نظر شرعى پايه و مبناى دينى ندارد و صرفا روى علاقه شيعيان به ابا عبد اللهالحسين«ع»انجام مىگيرد.فقها نيز آن را در صورتى كه ضررى نداشته باشد،مجازمىدانند. برخى از فقها نيز به خاطر تاثير نامطلوب آن بر افكار ديگران و موجب وهنمذهب بودن،آن را ممنوع دانستهاند.البته شرايط زمانى در اين مساله بىتاثير نيست.امامخمينى«ره»در پاسخ به استفتايى كه در سالهاى اول پيروزى انقلاب اسلامى در اين زمينهاز ايشان شده بود،فرمودند: «در وضع موجود،قمه نزنند...»آية الله خامنهاى نيز در ديداربا روحانيون،در آستانه ايام عاشورا(سال 1373 شمسى)در ضمن بيانات مبسوطى درخرافه زدايى از عزادارى سيد الشهدا«ع»فرمودند:«قمه زدن هم از آن كارهاى خلافاست...اين يك كار غلطى است كه عدهاى قمهها را بگيرند و بر سر خود بزنند و خونبريزند...كجاى اين كار،حركت عزادارى است؟اين جعلى است.اينها چيزهايى است كهاز دين نيست...».آن را بدعت،خلاف و خرافه دانستند.و در پاسخ به نامه امام جمعهاردبيل،نوشتند:امروز اين ضرر بسيار بزرگ و شكننده است و لذا قمه زدن علنى و همراهبا تظاهر،حرام و ممنوع.[56] علماى ديگر نيز در تاييد موضع و سخن رهبر انقلاب،آن راموجب وهن مذهب و نامشروع دانستند.[57]البته اين احساس مذهبى و عواطف دينى كه سبب مىشود به عشق حسين«ع»چنينكارهايى كنند،بايد در مسير صحيح هدايتشود و مورد بهرهبردارى قرار گيرد تا شور وانگيزه جهاد و شهادت بيافريند.بعلاوه،آنان كه به خاطر حسين«ع»حاضرند خون بدهند،چه بهتر كه خون خويش را به درمانگاهها و مراكز انتقال خون اهدا كنند يا با تاسيس بانكخون،از فداكاران و ايثارگران داوطلب،در روز عاشورا خون گرفته شود و نگهدارىگردد،تا از اين طريق،جان انسانهاى بسيارى كه نيازمند خونند،نجات يابد.گر چه اينكار،شايد مثل قمه زنى،تامين كننده احساس عاطفى فرد نباشد،ولى قطعا رضايتخداوندو پسند سيد الشهدا«ع»را بيشتر در پى دارد.كاش روزى صدقه دادن خون نيز،مثل صدقهو كمك مالى و لباس و غذا و...مرسوم گردد و با قصد قربت انجام گيرد. كى گفتحسين،بر سر خويش بزن؟با تيغ،به فرق خويشتن نيش بزن تيغى كه زنى بر سر خود،اى غافلبر فرق ستمگران بد كيش بزنپی نوشتها:1- مقتل الحسين،مقرم،ص 385. 2- عبرات المصطفين،ج 2،ص 139. 3- لغت نامه،دهخدا.4- امالى،شيخ طوسى،ص 66،الامام زين العابدين،مقرم،ص 370،(اذا دخل وقت الصلاة فاذن و اقم،تعرف منالغالب).5- اعيان الشيعه،ج 1،ص 597. 6- كامل الزيارات،ص 75. 7- صحيفه نور،ج 13،ص 65. 8- همان،ج 3،ص 225. 9- ارشاد،شيخ مفيد،ج 2،ص 84(چاپ كنگره شيخ مفيد). 10- حياة الامام الحسين،ج 3،ص 74،تاريخ طبرى،ج 4،ص 302. 11- اعيان الشيعه،ج 1،ص 603. 12- حياة الامام الحسين،ج 3،ص 277.13- بحار الانوار،ج 45،ص 51. 14- شرح ابن ابى الحديد،ج 3،ص 319.15- نهج البلاغه،خطبه 51(صبحى صالح). 16- سفينة البحار،ج 2،ص 352،المزار،شيخ مفيد،ص 18. 17- همان،ص 563. 18- همان،ج 1،ص 565. 19- وسائل الشيعه،ج 10،ص 314،بحار الانوار،ج 101،ص 114. 20- همان. 21- همان،ج 17،ص 215. 22- همان. 23- فرهنگ فارسى،معين. 24- از مؤلف. 25- احقاق الحق،قاضى نور الله شوشترى،ج 11،ص 287. 26- محتشم. 27- بحار الانوار،ج 44،ص 148.28- مرآة العقول،علامه مجلسى،ج 5،ص 368. 29- از جمله مىتوان به كتابهاى:حياة الامام الحسين(ج 2)،معاويه سر دسته تبهكاران،درسى كه حسين به انسانهاآموخت،شيعه و زمامداران خود سر،اوراق سياه،معاويه و تاريخ،ارزيابى انقلاب امام حسين«ع»،پرتوى از عظمتحسين«ع»و تاريخ مفصل اسلام(عمار زاده)،ص 308 و. ..مراجعه كرد. 35- تاريخ طبرى،ج 6،ص 229. 30- لهوف،سيد بن طاووس،ص 34. 31- بحار الانوار،ج 44،ص 34. 32- اثبات الهداة،ج 5،ص 191. 33- مناقب،ابن شهرآشوب،ج 4،ص 74. 34- قاسم رسا. 35- غرر الحكم.36- مفاتيح الجنان،ص 440. 37- مقتل الحسين،مقرم،ص 331. 38- بحار الانوار،ج 45،ص 34. 39- مقتل الحسين،مقرم،ص 194. 40- از مؤلف،«قبله اين قبيله»،ص 93. 41- اعيان الشيعه،ج 1،ص 629. 42- ناصر الدين شاه قاجار. 43- مجمع البحرين،كلمه«صبر». 44- دائرة المعارف الاسلاميه،ج 14،ص 137. 45- اعيان الشيعه،ج 1،ص 614،مقتل الحسين،مقرم،ص 411،مناقب،ابن شهرآشوب،ج 4،ص 115. 46- تاريخ الاسلام،ذهبى،ج 5،ص 21. 47- منتهى الامال،محدث قمى(چاپ هجرت)،ج 1،ص 538،اثبات الهداة،ج 5،ص 198، (عبارت آن قتيل العبرةاست). 48- امالى،صدوق،ص 118،مناقب،ابن شهرآشوب،ج 4،ص 87. 49- مفاتيح الجنان،ص 460(زيارت مخصوص اول). 50- از نويسنده. 51- مائده،آيه 27. 52- و فديناه بذبح عظيم(صافات/آيه 107). 53- حياة الامام الحسين،ج 2،ص 301،سيرة الائمه الاثنى عشر،هاشم معروف الحسنى،ج 2، ص 87. 54- جودى خراسانى. 55- سفينة البحار،ج 2،ص 16.56- مجموعه سخنان ايشان و استفتاها و جوابها در جزوهاى به نام«پيرامون عزادارى عاشورا»در 71 صفحه در محرم1415 از سوى دفتر تبليغات اسلامى چاپ شد. 57- عبرات المصطفين،ج 2،ص 129. منبع: فرهنگ عاشورا
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]
صفحات پیشنهادی
فرهنگ عاشورا(14)
فرهنگ عاشورا(14)-فرهنگ عاشورا(14) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی غارت خيمهها پس از شهادت حسين بن على«ع»،سپاه عمر سعد به خيمههاى اهل بيتحمله كردندو به غارت ...
فرهنگ عاشورا(14)-فرهنگ عاشورا(14) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی غارت خيمهها پس از شهادت حسين بن على«ع»،سپاه عمر سعد به خيمههاى اهل بيتحمله كردندو به غارت ...
امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورا
امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورا-امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورازنده نگه داشتن یاد و نام امام ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع ...
امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورا-امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورازنده نگه داشتن یاد و نام امام ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع ...
مهندسي فرهنگ عاشورا
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... مهندسي فرهنگ عاشورا نويسنده: عليرضا مزروعي مقدمه: عاشورا هم اوج حماسه است و هم ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... مهندسي فرهنگ عاشورا نويسنده: عليرضا مزروعي مقدمه: عاشورا هم اوج حماسه است و هم ...
نمايشگاه فرهنگ عاشورا در سبزوار برگزار مي شود
نمايشگاه فرهنگ عاشورا در سبزوار برگزار مي شود-به گزارش روز سه شنبه روابط ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ...
نمايشگاه فرهنگ عاشورا در سبزوار برگزار مي شود-به گزارش روز سه شنبه روابط ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ...
مقالات محرم
فرهنگ عاشورا(10) • فرهنگ عاشورا(11) • فرهنگ عاشورا(12) • فرهنگ عاشورا(13) • فرهنگ عاشورا(14) • فرهنگ عاشورا(15) • فرهنگ عاشورا(16) • فرهنگ عاشورا(17) • فرهنگ ...
فرهنگ عاشورا(10) • فرهنگ عاشورا(11) • فرهنگ عاشورا(12) • فرهنگ عاشورا(13) • فرهنگ عاشورا(14) • فرهنگ عاشورا(15) • فرهنگ عاشورا(16) • فرهنگ عاشورا(17) • فرهنگ ...
فرهنگ عاشورا(15)
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... فرهنگ عاشورا(15) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی كام برداشتن با تربت مستحب است كام ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... فرهنگ عاشورا(15) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی كام برداشتن با تربت مستحب است كام ...
فرهنگ عاشورا(6)
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... فرهنگ عاشورا(6) نويسنده: حجت الاسلام جواد محدثی ثار خونخواهى،خون،قيام براى ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... فرهنگ عاشورا(6) نويسنده: حجت الاسلام جواد محدثی ثار خونخواهى،خون،قيام براى ...
فرهنگ عاشورا(7)
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... فرهنگ عاشورا(7) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی خون آن روز كه جان خود فدا ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... فرهنگ عاشورا(7) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی خون آن روز كه جان خود فدا ...
فرهنگ عاشورا(12)
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید. تبلیغات ... فرهنگ عاشورا(12) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی صبر قتل صبر ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید. تبلیغات ... فرهنگ عاشورا(12) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی صبر قتل صبر ...
فرهنگ عاشورا در سیره معصومین(علیهم السلام)
فرهنگ عاشورا در سیره معصومین(علیهم السلام)-فرهنگ عاشورا در سیره ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید. تبلیغات ...
فرهنگ عاشورا در سیره معصومین(علیهم السلام)-فرهنگ عاشورا در سیره ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید. تبلیغات ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها