تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819068742




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقش وقف در توسعه فرهنگي جوامع اسلامي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقش وقف در توسعه فرهنگي جوامع اسلامي
نقش وقف در توسعه فرهنگي جوامع اسلامي نويسنده: عبدالطيف مسعودي چکيدهدر اين مقاله مروري بر تعريف فرهنگ، فرهنگ وقف، وقف به عنوان يک نظام، تاثير هر نظام در جامعه روي نظام هاي ديگر. اثر گذار ي وقف که خود يک فرهنگ جا افتاده است، روي فرهنگ هاي ديگر. حرکت سنتي اين پديده و اثار پر برکت وقف در توسعه فرهنگي جوامع اسلامي در قرون گذشته. امکان تغيير در يک فرهنگ و اثر گذاري اين تغيير روي فرهنگ هاي ديگر و بالاخره چگونه " سنت حسنه وقف " مي تواند به عنوان يک عنصر مهم استراتژيک در برنامه هاي توسعه کشورهاي اسلامي " به منظور ايجاد تغيير و توسعه فرهنگي پايدار " نقش مهمي داشته باشد، زيرا استمرار و ادامه عمل به وقف و اجراي نيات واقفين قبلي و تشويق براي ايجاد موقوفات جديد اثار مستمر و متداوم در امر اعتلاي جوامع اسلامي به همراه دارد. مقدمه تعاريف زيادي از فرهنگ در دست داريم و تصورات مختلفي براي آن وجود دارد، گاهي عنوان مي شود که گرفتاري ها و نابسامانيها ي موجود در زمينه هاي صنعتي، بازرگاني، گردشگري، مصرف گرايي، تورم، بخش مسکن و غيره ريشه فرهنگي دارد و گاهي براي اجراي برنامه هاي خاص به تقويت فرهنگ آن بخش توصيه مي شود. در اين تحقيق ابتدائا براي شناخت فرهنگ و تصورات موجود در مورد مفهوم آن به نکته نظرهاي تعدادي از جامعه شناسان معروف مرور شده، سپس سنت حسنه وقف که خود به صورت يک فرهنگ جا افتاده در آمده، نحوه تاثير آن در فرهنگ جوامع اسلامي و نقش آن در توسعه فرهنگي و اقتصادي اين جوامع در گذشته، حال و آينده را مورد بررسي قرار گرفته است.فرهنگ فرهنگ واژه اي است که تعبيرهاي مختلفي از آن مي شود وحتي متخصصين و مديران نيز درک متفاوتي از آن دارند. اصطلاح »فرهنگ« به معني جامعه شناختي و مردم شناختي آن نخستين بار به وسيله ادوارد تايلور مردم شناس انگليسي در سال 1871 در کتابي تحت عنوان فرهنگ ابتدايي به کار رفت، ايشان در تعريف فرهنگ مي گويد: " فرهنگ مجموعه اي پيچيده اي است که در بر گيرنده دانستني ها، اعتقادات، هنرها، اخلاقيات، قوانين، عادات، وهرگونه توانايي هاي ديگري است که انسان به عنوان عنصري از جامعه به دست مي آورد " (اکبريان، 1382، 38). در جاي ديگر فرهنگ چنين تعريف شده است " مجموعه اي از افکار وعقايد است که ذاتي نيست و ساخته و پرداخته وجدان جمعي انسان ها است، فرهنگ تسهيل کننده زندگي اجتماعي و سامان دهنده رفتار بشري است. فرهنگ مجموعه پندارها، تلقي ها و ايده هاي موجود در يک جامعه است که اولا به طور نسبتا عمومي در جامعه رايج اند و ثانيا الزاما علمي و استدلالي نيستند. باور داشت هاي فرهنگي، غير مستقيم در ذهن انسان جا مي گيرند (سلگي، 1372، 84). جامعه شناسان و مردم شناسان بر حسب ديدگاه هاي مختلف، تعريف هاي گوناگوني از فرهنگ دارند، هرسکوتيس مردم شناس امريکايي و از صاحب نظران معروف مکتب انسان شناسي فرهنگي تعداد تعريف هاي که از فرهنگ شده حدود 250 تعريف ذکر کرده است و بعضي تعداد آن را تا 400 تعريف عنوان کردند. دو تن از انسان شناسان امريکايي به نام هاي کروبر و کلاکهون کتابي حاوي 164 تعريف از فرهنگ تدوين کردند که به وسيله يکي از محققان ايراني تحت عنوان " تعريف ها و مفهوم فرهنگ " به برگردانده شده است.(اکبريان، 1382، 38). تعريفي که با مضمون اين مقاله بيشتر مطابقت دارد، " فرهنگ عبارت است از رفتار متعارف ومرسوم جامعه، فرهنگ، برهمه کنش هاي فرد نفوذ مي کند، حتي اگر وي به دشواري از آن آگاه باشد ".(ديوس و نيواستورم، 1370، 74). بنابراين مي توان گفت که فرهنگ عصاره زندگي اجتماعي است و در تمام افکار، اميال، الفاظ، و فعاليت هاي ما منعکس مي شود. هرسکوويتس سه ويژگي براي فرهنگ قايل است (اکبريان، 1382، 40): 1- فرهنگ عام ولي خاص است، به طور مثال همه مردم لباس مي پوشند اما در هر منطقه يک نوع لباس دارند، همه جا قالي مي بافند اما در هر منطقه قالي آنها ويژگي خاص دارد. همه جا غذا مي خورند اما در هر منطقه مزه غذا ونحوه غذا خوردن با منطقه ديگر متفاوت است. 2- فرهنگ متغير ولي ثابت است، تمام پديده هاي اجتماعي در معرض دگرگوني قرار دارند، اما تغييرات فرهنگي کند وبطي اند ودر دراز مدت صورت مي گيرد، ودر زمان کوتاه محسوس نيستند. 3- فرهنگ اجباري ولي اختياري است، فرهنگ تمام جنبه هاي مختلف انسان را در بر مي گيرد و انسان از آغاز تولد از طريق خانواده و جامعه هنجارها و ارزش هاي اجتماعي را مي آموزد و بدين ترتيب با جامعه سازگار مي شود چون اين آموزش ها به تدريج انجام مي گيرد اگر چه به فرد فشار مي آورد و به مثابه امري اجباري تلقي مي شود ولي براي او غير قابل تحمل نيست و فرد به ميل خود آن ها را مي پذيرد و اجرا مي کند. سرشت انساني، رکن بنيادي و ذاتي است، و فرهنگ رکن آموختني واکتسابي است،سرشت انساني همان چيزي است که همه انسان ها در آن مشترک اند و جنبه ذاتي و جهاني دارد. توانايي انسان در آگاه شدن، احساس ترس، خشم وشادي و اندوه از ويژگي هاي سرشتي او است در حالي که فرهنگ از منابع موجود در محيط سرچشمه مي گيرد و جنبه آموختني و اکتسابي دارد، نظام اعتقادي، خانواده، افراد مرجع، مدرسه و معلم، گروه و انجمن وغيره از زمره منابع فرهنگ ساز مي باشند. از جهت سرشتي همه انسان ها از يک گل سرشته اند وهمه آنان فطرتا يکسان ومشابه اند، آن چه موجب تفاوت و اختلاف در ميان آنان محيط و فرهنگ و تربيت آن ها است. (الواني، 1375، 49).فرهنگ از لحاظ ماهيت دو نوع فرهنگ مادي و فرهنگ معنوي است، (اکبريان، 1382 ف 44). فرهنگ مادي شامل آن بخش از عناصر فرهنگي که قابل لمس و اندازه گيري وارزيابي و مقايسه است مانند اشياء مادي، ابزار کار، وسايل صنعتي، کشاورزي، عکاسي و موسيقي است. در صورتي که فرهنگ معنوي شامل موضوعاتي است که جنبه کيفي دارد و قابل مقايسه و اندازه گيري نيست مانند آثار ادبي، هنري، فکري، اداب ورسوم، سنت ها، اخلاقيات، اعتقادات وباورها است. بين جنبه هاي مادي و معنوي فرهنگ، کنش هاي متقابل وجود دارد و تغيير يکي موجب تغيير ديگري خواهد شد. بديهي است انديشه هاي مترقي و خلاق انسان است که سبب تغيير در شرايط مادي مي گردد، و لذا تاثير جنبه هاي مادي نمي توان از نظر دور داشت.(اکبريان، 1382، 45).فرهنگ وقف سنت حسنه وقف يکي از مصاديق بارز احسان وغير خواهي است که انسان با بهره گيري از تعاليم انبيا آن را از دير باز بنياد نهاده ودر صحنه حيات اجتماعي به وديعت گذارده است. روحيه تعاون اجتماعي و سبقت در خيرات در نهاد وقف عينيت مي يابد و به عمل واقف مهر ابديت مي زند. در وقف دو بعد خود دوستي ونوع دوستي انسان به منصه ظهور مي رسد. يکي از هنر هاي اسلام به منظور نفوذ بيشتر کلامش در انسان استفاده از خود دوستي (حب نفس) است که در آيات مختلف خطاب به انسان عنوان مي کند که اگر خودت را دوست داري به انجام واجبات و کارهاي نيک و ترک محرمات همت گمار. در وقف نيز از بعد خود دوستي انسان استفاده کرده و عضويت در اين نهاد را راهي مي داند که در آن نام انسان و مالکيت اموال و دارائي ها ي او تا ابد تضمين مي شود و در مواردي که مد نظر دارد عايدات آن به مصرف مي رسد. بعد دوم اجتماعي نهاد وقف که از زيبايي بيشتري برخوردار است نوع دوستي، غير خواهي و مردم گرايي است. در اين بعد بهترين روابط انساني حاکم مي گردد. و ديوارهاي تنگ فرد پرستي و بي تفاوتي نسبت به زندگي ديگران فرو مي ريزد. (امام جمعه زاده، 1379، 70) وقف زمينه ساز و بستر ساز تحقق اهداف دين و مقاصد شريعت است. اگر دين را برنامه اي براي ارتقاي ابعاد انساني آدمي و تاسيس جامعه اي مطلوب بدانيم، وقف،پاره اي از آن برنامه براي نيل به آن اهداف است. (نوري، 1379، 43). مروري بر موقوفات نشان مي دهد که بخش معتنا به از آنها به مراکز علمي و آموزشي هم چون دانشگاه ها، مدارس، مراکز تحقيقاتي و.... اختصاص دارد که از رويکرد فرهنگي نهاد وقف حکايت مي کند، در گذشته بسياري از اين مراکز از طريق موقوفات اداره مي شد و تعداد زيادي از اقشار کم در آمد جامعه که برخي از استعدادهاي درخشاني هم برخوردار بودند و بعلت نداشتن امکانات قادر به تحصيل نبودند به اين مدارس و مراکز وارد مي شدند وخيلي از بزرگان ما از ميان همين طبقه شريف و محروم و در همين مراکز رشد کرده ومدارج بالاي علمي را طي نمودند. (امام جمعه زاده، 1379، 70). امروزه بيشتر به اهداف اجتماعي وقف توجه دارند. عناويني مانند عدالت اجتماعي، کاهش يا نابودي فواصل طبقاتي، رشد ثروت عمومي و تعديل اقتصادي، رفاه همگاني و تعاون اجتماعي را سر لوحه هاي وقف بر مي شمارند. گويا همين انتظارات اجتماعي از وقف در دوره معاصر، موجب رويکرد از اغراض شخصي به اهداف اجتماعي شده و ذهنيت را درباره ماهيت وقف دچار تحول و تطور گردانده است. (نوري، 1379، 43). وقف در طول تاريخ اسلام، کمک شاياني به ارتقاي فرهنگ و عقلانيت و رشد افکار عمومي و علوم کرده است. گزافه نيست که گفته مي شود تمدن و فرهنگ اسلام بر خدمات وقف اتکا دارد. (همان، 45). وقف به عنوان يک نظام، تاثير نظام ها روي هم ديگر سازمان ها نظام هاي اجتماعي هستند که هر يک از چند نظام فرعي تشکيل شده اند، در چهارچوب روش سيستمي يک مطلب کاملا روشن است، و آن اين است که تغيير در يک سيستم فرعي باعث تغيير در ديگر قسمت هاي نظام (سيستم) مي شود (هرسي و بلانچارد، 1375، 34). سيستمي فکر کردن و عمل کردن امروزه از ضروريات زندگي هر شهروند است به طوري که مي توان ادعا کرد که بدون اين طرز تفکر وعمل، زندگي مشکل و غير ممکن است. هيچ کس نمي تواند ادعا کند بدون ارتباط و نياز به ديگران مي تواند زندگي کند، مفهوم اين نياز تنها به شکل ساده آن در جامعه روستايي يا جوامع گذشته محدود نمي شود. بدين معني که مفهوم نياز در اين جا تنها نياز به داد وستد، نياز به روابط حسن همجواري و امثال آنها نيست، نياز به ايجاد رابطه از نوع سيستمي آن است. اين پديده امروز به قدري آشکار است که يکي از مشخصه هاي جوامع پيشرفته وعقب مانده است. هرچه مدنيت قومي بيشتر باشد، تکيه بر طرز تفکر سيستمي هم بيشتر است و هرچه عقب ماندگي اجتماعي بيشتر باشد، دوري از نگرش سيستمي نيز افزون تر است. (داشگر زاده،1377، 4). از دهه 1950 – 1970 به دليل وابسته بودن سازمان ها به جامعه مردم پي بردند که کنش هاي سازمان اندک اندک به صورت منفي يا مثبت به جامعه منتقل مي شود و ارزش هاي فرهنگي تازه به وجود مي آورد. لذا اغلب سازمان ها متوجه اين امر شده اند که وظايف جديدي به نام مسئوليت اجتماعي، پاسخگويي اجتماعي، يادرگير بودن اجتماعي پيدا کردند. مسئوليت اجتماعي در واقع شناسايي اين حقيقت است که سازمان ها نفوذ مهمي بر نظام هاي اجتماعي دارند و اين نفوذ بايد از طريق بررسي مداوم کنش هاي سازماني و تصحيح آنها متعادل گردد. اين به سادگي به اين معني است که سازمان بايد به صورت پاره اي از نظام اجتماعي بزرگتر عمل کند، زيرا هر سازمان پاره از آن نظام مي باشد. ارزش هاي اجتماعي همه سازمان ها در بر مي گيرند، اعم از سازمان هاي بازرگاني، کارگري، دولتي و يا هر نوع ديگر (از جمله وقف). هر يک از اين سازمان ها به راه هاي مثبت و منفي بر جامعه اثر مي گذارند (ديوس ونيواستورم، 1370، 82). ونتيجه آن مبادلات فرهنگي هم در سطح داخلي وهم سطح بين المللي به وجود مي آيد. در حال حاضر جهان به سمتي پيش مي رود که فرهنگ ها را به هم نزديک مي شود و ديگر مرزهاي يک فرهنگ منطقه اي از ورود عناصر فرهنگ هاي ديگر در عرصه هاي بين المللي در آمان نيست. (وطن دوست،1383، 12) در دنياي امروز ما انقلاب ارتباطات در حال اتفاق افتادن است، اتفاقي که جهان را به دهکده يکسان تبديل مي کند، تنها چيزي که مانع از يکسان سازي فرهنگي شود و مقاومت ايجاد مي کند، تکيه بر پايه فرهنگ ها و فرهنگ هاي بومي است. (محيط طباطبائي، 1383، 16). فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشکيل مي دهد و همه پيشرفت هاي جامعه در پيشرفت علوم و اعتقادات و ارزش هاي آن منعکس است. بدين سان، همه امور جامعه بستگي تام به فرهنگ دارد و خوشبختي و انحطاط ملت ها در گرو فرهنگ و به واسطه فرهنگ به بعد انساني وبه سطحي بالاتر وفراتر از سطح زيستي صرف دست مي يابد. فرهنگ " شکلي از زندگي " را براي او فراهم مي آورد که از طريق آن ودر آن، وجود فردي اش شکل مي گيرد ودر متن آن سرنوشت شخصي اش ساخته مي شود. فضيلت اصلي و برجسته اين شکل از زندگي در پيوند دادن فرد به ريشه ها است، با اين شکل که زندگي انسان جايگاهي خاص در زمان و مکان معيني مي يابد " وخوب يا بد " به ميراث معين مرتبط مي شود. (لادرير، 1380، 10). فرهنگ فلسفه محوري جامعه است، و الگوهاي رفتاري اعضاي آنرا شکل مي دهد. فرهنگ جامعه، شبکه کاملي از روابط بين انسان ها است و به اين ترتيب، فرهنگ اجتماعي، بر فلسفه، ارزش ها، الگوي رفتار وقوانين کاري تاثير مي گذارد. (ارايي، 1378، 20) فرهنگ وقف نيز از فرهنگ غني جوامع اسلامي منبعث شده و قطعا روي کل فرهنگ و توسعه فرهنگي اين جوامع اثر مي گذارد. عده اي از متفکرين و صاحب نظر در مسايل اجتماعي دريافته اند که علت عدم رشد و پيشرفت جوامع اسلامي و بحران هاي که امت اسلامي از انها رنج مي برد، ريشه در متد فرهنگي دارد. (معرفت شناسي اسلامي، 1374، 13)، عواملي که در آسيب پذيري فرهنگي جامعه سهيم اند بسيارند که در مقدمه آنها تزلزل در مباني اخلاقي و تزلزل در مباني اعتقادي است. ايمان به خدا تنها راهي است که انسان در صورت تمسک به آن مي تواند خودرا حفظ کند وراه خودرا بدون تزلزل در نيل به کمال ادامه دهد. نقطه مقابل ايمان شرک وبي ايماني است و مهمترين آفت شرک همان استحاله فرهنگي است وبه عبارتي ديگر بي هويتي ومسخ انسان است. قرآن کريم انسان مشرک را همچون معلق در فضا تصوير مي کند که يا طعمه عقابي تيز چنگ مي شود ويا تند باد حوادث او را به نقطه اي دور دست پرتاب مي کند و ارزش هاي اخلاقي هر جامعه رکن اصلي آن جامعه را تشکيل مي دهد، از اين رو تکامل نظام اخلاقي يا انحطاط آن در جامعه، بدون ترديد در تکامل يا انحطاط فرهنگ ان جامعه اثر مستقيم دارد. (اکبريان، 1382، 76). نقش فرهنگ وقف (که خود يک فرهنگ است) در فرهنگ جامعه استوقف از مظاهر خاص توسعه و پيشرفت و رفاه جامعه است، زيرا بر طبق اصول و موازيني که از قرن ها پيش براي موقوفات در نظر گرفته شده معمولا ثروت هاي جامعه از طبقه به طبقات ديگر انتقال پيدا مي کند واز مالکيت خصوصي به ثروت عمومي و عام المنفعه تبديل و تغيير شکل مي يابد. و از منافع موقوفات زمينه هاي توسعه علم و دانش و بهداشت و رفاه عموم مردم فراهم گشته و با عنايت به تنوع مصارف موقوفات مي توان گفت تقريبا تمام نيازهاي روز جامعه مي تواند از اين طريق تا حد زيادي بر طرف گردد. (اميدياني، 1380، 239). موقوفات و بنيادهاي وقفي کشورهاي اورپايي و به خصوص امريکاي شمالي از ابزارهاي رشد، توسعه و تحول فرهنگي جوامع اين کشورها است. ميزان و تنوع امکانات مالي که از طريق بنياد هاي وقفي شخصي، خانوادگي و..... در اختيار موسسات فرهنگي، آموزشي و مراکز پژوهشي، کتابخانه ها، موزه ها، و نظاير آنها قرار داده مي شود حيرت آور است. بنيادهاي وقفي جديد ابزاري هستند که به کمک آنها گرايش هاي نوين از نظرهاي گوناگون در اساسنامه هاي آنها منظور مي شود و به فعليت واجرا در مي آيد واقف يا واقفين دست متوليان يا هياتهاي امناء موقوفات را در تشخيص و عمل به مقتضيات زمان باز مي گذارند تا هر گاه موضوعي يا مساله جديدي پيش آمد، و مرجع توجهي بدان نبود سعي و اهتمام کافي در حل آن مبذول دارند، مثلا بنيادهاي وقفي يا تک موقوفه هاي وجود دارد که پس از حل مسايل آموزشي به حل مسايل اکولوژي و به طور کلي زيست محيطي پرداخته اند از اين رو افزايش تعداد بنيادها، تاسيس دانشگاه ها، ايجاد مدارس فني – مهندسي، راه اندازي آزمايشگاه هاي تحقيقاتي و بر پايي محافل و کانون هاي علمي براي بحث و چاره جويي در زمينه مسايل اجتماعي، اقتصادي و آموزش در چهار چوب هاي محلي، منطقه اي، کشوري و يا بين المللي با کمک کارشناسان زبده و امکانات مالي چشمگير است اکنون رغبت و انگيزه شرکت ها وتراست هاي بزرگ ملي و چند مليتي با ميليارد ها دلار سرمايه و هزاران کارگر براي تاسيس بنيادهاي وقفي روز افزون شده است که اعجاب بر انگيز است، نتايج مفيد همه اينها در نهايت به جامعه آنها وبه خود انها بر مي گردد. (اميدياني، 1380، 266). آثار پر برکت وقف در جوامع اسلامي در قرون گذشته اوقاف به طور کلي از نظر در آمد وبهره مستمر از بهترين و بيشترين منابع در آمد براي تعليم در جوامع اسلامي بوده است و پايداري و استمرار تعليم در ممالک اسلامي طي قرن هاي طولاني ونظم وترتيب فعاليت هاي علمي و پژوهشي در دانشگاه ها و دار العلم ها و بيمارستان ها و دانشکده هاي اسلامي به اين منبع مالي بستگي داشته است. مدارس قديم عموما و برخي از مدارس جديد با درآمد موقوفات اداره مي شدند، حقوق مدرسين، کمک هزينه تحصيلي دانش آموزان وحتي وسايل تحصيلي از محل درآمد موقوفات تامين مي شد، در مقدمه ابن خلدون چنين امده است " نمي دانم خداوند چه عنايتي به شرق مبذول فرموده است، ولي گمان مي کنم رواج بازار دانش و پيوستگي سند تعليم در دانش ها وديگر صنايع ضروري و کمالي در آن سر زمين به سبب فراواني عمران و ترقي حضارت (تمدن و شهر نشيني)، وکمک کردن به طالبان دانش از راه وظايف و مقرري هاي است که از اوقاف براي آنان معين مي شود، ودر نتيجه توسعه يافتن اوقاف موجبات رفاه طالبان علم فراهم مي آيد " (اميدياني، 1380، 60).مراکز علمي و آموزشي جهان اسلام که نقش اساسي در ساختار فرهنگي جوامع اسلامي داشته يا خود موقوفه بوده و يا از محل در آمد موقوفات اداره مي شده است براي نمونه: • دانشگاه مسلمين در طرقبه (اسپانيا) در قرن چهارم هجري بزرگترين مرکز اورپا بود و با قسطنطينيه و بغداد سه مرکز معتبر فرهنگي جهان به شمار مي رفتند. قرطبه به جزء دانشگاه يک کتابخانه داشت که از لحاظ اهميت در درجه اول بود، براي تدريس در دانشگاه از شرق و غرب استادان فراخوانده مي شود و براي پرداخت مقرري آنها موقوفاتي در نظر گرفته شد. • مدرسه غرناطه يکي ديگر از مراکز آموزشي که در سر زمين اندلس ساخته شد براي تامين مخارج آن زمين هاي غله خيز وقف گرديد. • بيت الحکمه بغداد از نخستين نهادهاي آموزشي بود که موقوفه هاي سرشار و گشاده دست به عنوان پشتوانه داشت. • جامع ازهر طي روزگاران دراز وظيفه عالي و رسالت خطير علمي خودرا در خدمت به ارتقا سطح فکر و فرهنگ ودين با همتي بالا وخستگي نا پذير ادا کرد براي اداره امور الازهر موقوفاتي در نظر گرفته شده بود. • نظاميه بغداد در شمار بزرگترين مدارس عهد اسلامي، موقوفات بسياري براي آن تعيين گرديد. نظاميه هرات، نظاميه موصل، نظاميه جزيره بن عمر و نظاميه خرد گرد " خواف " براي همه آنها موقوفاتي بوده است که از محل در آمد آن هزينه هاي مدارس تامين مي شد.• مجتمع آموزشي ربع رشيدي در تبريز از جمله بنيادهاي آموزشي که در قرن هشتم وقف و اداره امور آن از محل در آمد موقوفات بوده است. اهميت اقدام خواجه رشيد الدين فضل الله همداني در تاسيس اين مجتمع وقفي آموزشي با آن موقوفات کلان از دو ديدگاه قابل توجه است، اول: موقعيت اين مجتمع در آن برهه خاص تاريخي، بعد از حمله مغولان که چون آفتي در تمام شوون فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، اعتقادي، وسياسي ما را در هم نورديده بود يعني در حکومت جانشينان آن در ايران، در چنين موقعيتي اين بزرگ مرد دانش وسياست اقدام به تاسيس مجتمع ارزشمندي مي کند تا بتواند فرهنگ غني اسلامي وايراني که قبل از دوره مغول به اوج رسيده و دانشمنداني چون ابن سينا، رازي، فارابي، ابو ريحان بيروني وغزالي و.... را در دامن خود پرورانده بود دوباره زنده کند و چراغ معنويت را که به خاموشي گراييده بود، همچنان روشن و جاويدان نگاه دارد. در تاريخ اسلام، از بخارا و سمرقند تا هرات و..... موسسات و مکاتب بسياري را مي توان يافت که مانند مدارس " بني سعد " و رصدخانه بزرگ " مراغه " بر اساس وقف شکل گرفته و شاگردان بسيار در آن تربيت شده اند. (نکويي و دهقاني، 1382، 4). امروزه هم هزارها مدرسه، مسجد و کتابخانه بر امر تعليم و گسترش فرهنگ اسلامي در مختلف کشورهاي اسلامي وجود دارد، گاهي علاوه بر امر وقف، واقفين در وقفنامه خودشان به اموري توجه مي کنند که ذوق سرشار وهنر تفکر يک مسلمان به اوج مي رساند، نمونه آن موقوفه بنياد فرهنگي البرز، اين بنياد فرهنگي که در 27 اسفند 1342 توسط آقاي حسينعلي البرز در تهران تشکيل شد، هدف اين بنياد خيريه وموقوفه اشاعه فرهنگ اسلامي، از طريق اعطاي وام و کمک هزينه دانشجويي واهداء جوايزي با عنوان " جوايز حسن تحصيل " به دانش آموزان ممتاز، همچنين بر اساس اساسنامه اقداماتي در زمينه انتشار کتب علمي وديني و اهداء کتب به کتابخانه ها وسيله هيات امناء به عمل مي آيد. (فصلنامه وقف..، 1372، 54).همچنين کساني که موقوفات را بر مدارس و خانقاه ها و حلقه هاي درسي در مساجد وقف مي کردند به اهميت کتاب در امر تعليم پي برده ودريافته بودند که نبايد صرفا به ايجاد ساختمان و فراهم ساختن وسايل تدريس اکتفا کنند، از اين رو به وقف کتاب اهتمام مي ورزيدند تا با دسترسي و مراجعه به آن، تحصيل علم ميسر و آسان شود، لذا وجود کتابخانه در هر مدرسه و مسجدي رايج گرديد. برخي از مردم کتاب هايشان را براي عموم مسلمانان وقف مي کردند، گاهي واقف شرايطي براي استفاده و يا به امانت سپردن کتاب هاي وقفي وضع مي کرد. کتابخانه هاي فراواني در مختلف کشورهاي اسلامي به صورت موقوفه داير شده ونقش بسيار مهمي در توسعه علم و دانش جوامع اسلامي داشته است. براي اجراي تعزيه وشبيه خواني که جزء فرهنگ معنوي ما به حساب مي آيد بايد در حيطه فرهنگ مادي منتسب به شبيه خواني غير از تکيه و حسينيه و اماکن در اين رديف از اسباب و لوازم تعزيه نام برد که واقف يا واقفان، في المجلس يا طي زمان و با در نظر گرفتن ملزومات شبيه خواني فراهم مي بينند، علم ها، خيمه ها، لباس وساير وسايل که به اقتضاي اجراي هر مجلس شبيه خواني باني خير مي طلبد. برخي مومنان سخي حتي منزل مسکوني خود را – به هنگام حيات خويش – در اختيار شبيه خوانان قرار مي دهند و طبق وصيت، سفارش مي کنند که پس از در گذشت خودشان، وراث منزل و کاشانه آ نان در ايام خاص (محرم و صفر) و براي هميشه به بانيان تعزيه بسپارند يا اگر ملکي دارند، اجاره بها را وقف تعزيه داري و شبيه خواني مي کنند. (عناصري، 1372، 39). گاهي هم کاتبان و شبيه نامه نگاران، عموما خودرا " اقل العباد " مي خوانند و قلم را وقف تحرير شبيه نامه مي رسانند. (همان، 40). تنوع در وقف اعم از رقباتي که وقف مي شود و يا نحوه مصرف و انتفاع از مال موقوفه اينقدر زياد است که خود آن بهترين دليل بر تنوع سليقه فرهنگي واقفان مي باشد، همچنين اين تنوع (در املاک وقفي و نحوه مصرف عوايد و يا انتفاع از موقوفه) را نقش متفاوتي در خرده فرهنگ هاي جوامع اسلامي ايجاد مي کند. جالب اينست که همه اينها ريشه در بعد انساني فرهنگ وقف دارد، مرحوم دکتر سيد جعفر شهيدي در نامه به مناسبت انتشار فصلنامه وقف، ميراث جاويدان که در شماره 2 اين فصلنامه منتشر شده مي نويسد: ".... اينک ملاحظه مي فرمائيد که درست است که بيشتر موقوفه ها براي تعمير وبر پايي بقعه ها، مدرسه ها، مسجد ها و نمونه هاي از اين دست است، ليکن رقبه هاي بسياري خواهيد يافت که در آمد آن صرف فراهم ساختن آسايش مردم مي شده است. حتي گاه در فراهم ساختن اين آسايش فقط هم دينان خود را در نظر نمي گرفته اند، بلکه بعد انساني مي نگريسته اند و اينک نمونه از آنها: (سالها پيش يکي از عمو زاده هاي من براي خريد کالا از بروجرد به يزد مي رفت و با بعضي بازرگانان آن شهر مراوده داشت. داستاني از خير انديشي و بزرگ منشي يکي از متمکنان آن جا برايم گفت که حد اعلاي بلندي نظر و مردم دوستي را مي رساند، آن انسان بلند همت در آن ساليان که مردم براي تامين آب آشاميدني در مضيقه بودند آب انباري ساخته وداير مي کند. صبحگاهي از خانه بيرون مي آيد و مي بيند بر در آب انبار جنجال بر پا است، سبب مي پرسد مي گويند زني يهودي براي برداشتن آب به اين آب انبار آمده و مردم متعرض او هستند. وي به ميان جمع مي آيد و مي گويد: اين آب انبار را من ساخته ام و هنوز صيغه وقف آن را نخوانده ام، بدانيد از امروز آب برداشتن از اين آب انبار مخصوص يهوديان است. براي مسلمانان اب انبار بزرگ تر و بهتري مي سازم و همين کار را هم انجام داد). (فصلنامه وقف..، 1372، 6).امکان تغيير در يک فرهنگ و اثر گذاري اين تغيير در فرهنگ هاي ديگر بر خلاف تصور رايج هويت هاي خاص " مدرن "، " سنتي "، " مذهبي " و " ملي " خانه هاي در بسته نيستند که اغيار را در آن راهي نباشد. سنت هويت مي بخشد اما خود دست خوش تعبير و تغيير است. سنت ها هر زمان از نو ساخته و پرداخته مي شوند. فرهنگ ها، سنت ها، مليت ها و.... همگي تعبيراتي هستند واز نو تعبير مي شوند. بنابراين، هيچ گاه هويت قطعي و نهايي حاصل نمي شود. هويت ها همواره در حال شدن هستند، هويت ذات نيست بلکه فرآيند است. هويت هاي گوناگون وبه ظاهر متعارض در هم آميخته مي شوند و موزائيک ها وآميزه هاي بي نظير و پيچيده ايجاد مي کنند. (مهدي زاده، 1381، 50). در فرهنگ هر جامعه اي عوامل مثبت و عوامل منفي به چشم مي خورد. فرهنگ قوي ولي مقاوم در برابر تغيير، ممکن است از جهت سود آوري ورقابت از فرهنگي سست ولي نو آفرين بدتر باشد (برومند، 1374، 56). هر جامعه معمولا در همه جا وهمه وقت بر اصالت هويت فرهنگي خود تاکيد مي کند و مي کوشد با قدرت و غرور، مشخصه اين هويت را زنده نگهدارد. (اکبريان، 1382، 50). بعضي از ملت ها پس از هزاران سال عليرغم هرگونه تماس با ديگر ملت ها، در برخي از زمينه هاي که به آنها باور دارندپايدار و ثابت مانده اند. در مديريت سازمان ها توصيه مي شود که هر سازمان بايد نقاط قوت و ضعف فرهنگ خودرا روشن کند و بکوشد تا راهي پيدا کند که بر پايه نقاط قوت فرهنگ استوار باشد. تصور نا درستي که افراد گمان مي کنند فرهنگ " نيرومند " باعث اثر بخشي سازماني مي شود. يک فرهنگ نيرومند باعث مي شود که سازمان را از تطابق با محيط پيرامون در حال تغييرش باز دارد. (برومند، 1374، 58). تحول فرهنگي يکي از شرايط ضروري تحول اقتصادي است، بعضي از محققين اعتقاد دارند که غرب ابتدا 500 سال تحول فرهنگي داشت، سپس 100 الي 150 سال کار اقتصادي کرد، پس از آن توانست از مصرف برخوردار شود.(سلگي، 1372، 84)، ژاپن هم براي توسعه به فرهنگ سنتي خود، همچون احترام، سلسله مراتب، ترجيح اهداف ملي بر منافع شخصي، تعهد نسبت به کار و تلاش، قانون پذيري، نظم و سازماندهي متکي بود. يک ملت با فرهنگ باعث گسترش آموزش و پرورش خود و در نتيجه باعث تغييرات عمومي کشور کرده، درست است که اهداف آموزش و پرورش بايد با شرايط و مقتضيات دنياي جديد سازگار شود، ولي رشد فرهنگي هم چنان نقش اساسي را در آن خواهد داشت، زيرا اساس کار تعليم و تربيت ايجاد آمادگي و مهارت و انتقال ارزش ها است. پس بايد گفت مدرسه اساس رشد فرهنگي است زيرا مدرسه هم عامل رشد اقتصادي است که به نوبه خود تعيين کننده رشد فرهنگي است و هم در پرورش و تشکيل شخصيت و برداشت ها و تجسم نظام ارزش ها موثر است. (همان، 84). زيرا تکنولوژي ها به هر جاي پا مي گذارند، دانش ها و مهارت هاي ويژه خودرا بدان سو روانه مي کنند و ارزش هاي مي آفرينند که اغلب در تقابل با فرهنگ هاي کهن، ارزش ها، اداب ورسوم و شيوه هاي زندگي و حتي زبان و ادبيات کشورها است، ودر بسياري موارد، پژ مردن و از بين رفتن فرهنگ هاي ملي و ارزش هاي اخلاقي و اجتماعي کشورها را در پي دارد، پيشرفت شتابان تکنولوژي، فرهنگي را به بار آورده است که رفته رفته ارزش هاي خود را جهاني مي کند. (لادرير، 1380، 1). فرهنگ جوامع اسلامي و به خصوص فرهنگ وقف و ارزش هاي معنوي که نتيجه اجراي نيات واقفين از فرهنگ وقف منبعث مي شود آن قدر قوي است و پر بار است که امکان اضمحلال آن توسط روند جهاني شدن و حل شدن در ديگر فرهنگ ها وجود ندارد، ما نبايد نگران آن باشيم که در اثر روابط فرهنگي در عرصه هاي بين المللي، به طرق مختلف تصويري يا صدايي، ريشه هاي فرهنگ ما دچار سستي شود، ما مي توانيم در عرصه جهاني شدن، روابط بين المللي فرهنگي خود را توسعه دهيم و تاثيرات مثبت آن را در اجزاي فرهنگي خود بپذيريم و بيشتر موجب مبادله فرهنگي شويم تا هر نوع ارتباط ديگري است. (وطن دوست، 1383، 13)، بنا بر اين مي توان اميدوار بود در اثر رونقي که به دنبال جهاني شدن و مبادلات فرهنگي به وجود مي آيد، به فرهنگ ها امکان مي دهد نسبت به هويت خاص خود حساسيت نشان دهد و مدافع آن باشند. دگرگوني در افکار و انديشه ها وتغيير فضاي فرهنگي حاکم بر جامعه، پيش شرط اساسي هرگونه تغيير در زمينه هاي اقتصادي و اجتماعي است، عکس آن سقوط و اضمحلال جوامع و تمدن ها نيز ابتدائا با فنا و نابودي انسان ها و ارزش ها و فرهنگ انساني که فطرت ثانويه او مي باشد، آغاز مي گردد(ابطحي، 1375، 1). امرسون مي گويد: " هر فکري که به وسيله انسان هاي با عقايد مختلف در دنيا منتشر شد، تغييري در جهان ايجاد کرده است ".(سوت ماردن،1371، 91). در سوره مبارکه انعام مي خوانيم: " زينا لکل امه عملهم " يعني هر " امت " و جامعه فرهنگ وادراک ويژه دارد. در حقيقت " جامعه شناس " در وراي گونه گوني شکل هاي پديده هاي اجتماعي که ظاهرا از يکديگر جدا و از هم بيگانه مي نمايد. در پي کشف همين " وحدت " است، جامعه شناس وحدت ويژه مي يابد که همه چهره ها و جلوه هاي گوناگون مظهر آن است. (اصغري، 1377، 41). ما هم مي توانيم با فرهنگ خاص خود سريع تر در مسير توسعه قدم برداريم، به شرط اينکه در ابتدا مولفه هاي فرهنگي اي را که منجر به توسعه اقتصادي مي شود شناسايي کنيم و آن ها را تقويت کنيم و در همه نيروي کار به شکل عادت در آوريم (احمديان راد، 1386، 9).انسان ها هر کدام با سرمايه فطري و سرمايه اکتسابي از طبيعت وارد زندگي اجتماعي مي شوند، روحا در يکديگر ادغام شده و هويت روحي جديدي مي يابند، در بين افراد نيازمندي، کمبود و حتي فقر اگر عادلانه باشد هرگز تنش وحقارت ونا بهنجاري ايجاد نمي کند. اما تبعيض در توزيع امکانات، مزايا و ثروت ملي و حتي مناصب اجتماعي،.... ويران کننده و خطر آفرين است. ظهور و بروز شکاف هاي اجتماعي همواره دليل برنامه ريزي هاي نه چندان مطلوب بوده است. (اصغري، 1377، 154)، از طرفي ديگر ما مي بينيم که کوشش و رقابت بين مردم لازم است، از ائمه (ع) نقل شده است (الناس بخير، اذا ما تفاوتوا، و اذا استووا، هلکو) مردم در تفاوت (رقابت صحيح) همواره در خير و سعادت اند، و هرگاه (صالح و نا صالح) به يک چشم ديده شوند، هلاک و نا بودي جامعه قطعي است. (همان، 109). يکي از و يژگي هاي سنت حسنه وقف بر گرداندن ثروت هاي کلان که در نتيجه کار و تلاش ورشد اقتصادي و رقابت منطقي و صحيح رشد يافته را به منابع فعال در مسير توسعه است. افراد با استعداد و کار آفرين فراواني وجود دارند در طول تاريخ ديده شده اند که ثروت هاي عظيمي نتيجه کار و تلاش جمع کردند و در کار هاي خير و براي اعتلاي فرهنگ جامعه وقف کردند، اين افراد سهم بزرگي در اعتلاي فرهنگ جامعه داشته و دارند. مطالعه در باب " وقف " و سرمايه هاي عظيم که صاحبان املاک در طول تاريخ، در اين زمينه کردند، نشان مي دهد که تعقيب هدف هاي اخلاقي بزرگترين نتايج معاش و زندگي را به دست داده است.دانشگاه هاي بزرگ اسلامي و استادان عالي مقام که نام آنان، هنوز بر زبان ها است، از برکت همين موقوفات به مقامات عالي علم وعمل رسيده اند. (اصغري، 1377، 30). حتي اگر فرضا تصور مي شود که مقداري از افراد متمول ثروت خود را نتيجه برنامه ريزي هاي نا درست و شرايط اقتصادي خاص به دست آوردند، نيز وجود چنين فرهنگي " فرهنگ وقف " در جامعه موجب تبعيت چنين افراد از ارزش ها و سنن جاري ووقف کردن اموال خود مي شود که اين هم جبران اعمال اشتباهي که در گذشته توسط خود شخص ويا برنامه ريزان و مديران رخ داده است و هم جلو انتقال اين ثروت عظيم از طريق ارث و چه کسي که نداند که غالبا چنين ثروتي که به طريق ارث منتقل شود به چه کارهاي نا شايست و خلاف مصالح جامعه قرار مي گيرد. خدماتي که وقف در اين گونه شرايط به جامعه اعطا مي کند شايد در هيچکدام از سيستم هاي اقتصادي يا اجتماعي ديگر انتظار وجود آن را نداريم، آن هم با رغبت و رضايت کامل و تاثير چند جانبه و مستمر، مردم معمولا با فرهنگ هاي خود مانوس اند و با خيالي راحت آن ها مي پذيرند اين گونه که فرهنگ وقف به توسعه فرهنگي و اقتصادي کمک مي کند، به طور طبيعي مردم مي آموزند تا بر فرهنگ خويش تکيه کنند، فرهنگ به آنان پايداري و امنيت مي بخشد، زيرا آنان مي توانند در يابند که در جامعه خود چه مي گذرد و چگونه در برابر اين رويدادها پاسخ گويند، امروزه حتي براي رشد و ايجاد تغيير و دگرگوني بر فرهنگ و توسعه فرهنگي تکيه مي کنند زيرا هر گونه تغيير بدون آمادگي ذهني و انطباق با سنن و اعتقادات مردم مقاومت ايجاد مي کند، وقف نقش مهمي براي ايجاد بستر فرهنگي مناسب در جوامع اسلامي دارد و از ويژگي هاي مهم وقف اتکا بر منابع خود که پايدار هستند، بنا بر اين وقف يکي از عوامل مهم در توسعه پايدار است. جوامع مختلف هميشه در تلاش اند تا عوامل موثر بر توسعه پايدار را بيابند. ما براي درک تغييرات در سطح پاينتر ودر سطح سازمان ها مي بينيم که در سازمان ها دو نوع از دگرگوني ها امکان دارد براي افراد يک سازمان رخ دهد. يکي وقتي از يک جا به جاي ديگر منتقل مي شوند ودومي تغيير آرام در محل ممکن است به وجود آيد وبراي پرهيز از پي آمدهاي منفي احتمالي، افراد بايد بياموزند تا خود را با هر دو موقعيتي که گفته شد سازگار کند (ديوس و نيواستورم، 1370، 75)، در جوامع بزرگ نيز بهمان شکل تغييرات و دگرگوني ها مرتب رخ مي دهد و گاهي به طور طبيعي و گاهي بر اثر جابجايي و گاهي بر اثر ورود يک تکنولوژي جديد و احيانا دولتها براي اجراي برنامه هاي توسعه متوسل به تغيير و متحول کردن فرهنگ مي شوند براي درک ارتباط بين فرهنگ و تحول فرهنگي با برنامه هاي توسعه ابتدائا مروري بر توسعه اقتصادي خواهيم داشت. توسعه اقتصادي چيست؟ در اصطلاح علمي، رشد اقتصادي به معناي ازدياد ميزان توليد است، در حالي که توسعه چنين معناي ندارد، بلکه اصطلاح توسعه علاوه بر افزايش توليد ملي، تغييرات فني و سازماني چگونگي عمل توليد را مد نظر قرار مي دهد. توسعه معرف دگرگوني هاي پيگير و همه جانبه در ترکيب توليد و تخصيص منابع در بخش هاي مختلف اقتصاد کشور مي باشد. رشد اقتصادي در تمثيل به منزله افزايش قد يا افزايش وزن است، ولي توسعه به منزله افزايش ظرفيت يادگيري، قدرت تفکر يا هم آهنگي بدن است. رشد اقتصادي لازمه توسعه است، اما به معناي توسعه نيست، کشورهاي زيادي وجود دارند که در آمد سرانه بارشد اقتصادي بالاي دارند، در زمره کشورهاي توسعه نيافته قلم دادمي شوند،زيرا بازده نيروي انساني در آن ناچيز است. از اين رو توسعه اقتصادي بدين معني است که علاوه بر ازدياد توليد، شرايط مساعدي در ساختمان اجتماعي و اقتصادي جامعه به وجود آمده باشد تا مداومت رشد اقتصادي را تامين کند. چنانچه در آمد ملي را معرف رفاه و بهبود مادي يک جامعه فرض کنيم، توسعه اقتصادي عبارت از سلسله عملياتي است که وسيله آن در آمد ملي کشورها طي دوره نسبتا طولاني افزايش يابد. تصور قبلي بر اين بود که توسعه يک فرآيند کاملا اقتصادي است، اما رشد اقتصادي برخي کشورها و معضلات بعد از آن چون مهاجرت، توزيع نا مناسب در آمدها، بدي وضع مسکن، بهداشت و غيره باعث شد که عوامل متعدد ديگري به عنوان عوامل و ارکان مهم تحقق توسعه مطرح شوند، موريس گريند مي گويد ما هميشه گمان مي کرديم توسعه يک امر اقتصادي است، در حالي که يک امر جامعه شناختي و انساني است. (سلگي، 1372، 76).بنا بر اين بايد بپذيريم براي تحقق توسعه اقتصادي يک سري تغييرات عمده بايد رخ دهد، تغييرات محيطي نتيجه ارتباط با جهان خارج و يا تغييراتي که در داخل مي شود، اين تغييرات گاهي به صورت اتفاقي به سيستم جامعه ما وارد مي شود و گاهي به وسيله برنامه هاي اجرايي توسعه ايجاد گردد. هيچکدام از اين برنامه ها به تنهايي نبايد بررسي شود زيرا امروزه تکيه برمفهوم تئوري سيستم ها و فعل و انفعالاتي که سيستم ها روي هم مي گذارند امري است ضروري و الزامي است، تبيين پديده هاي جهان با تکيه بر مفهوم سيستم يکي از بزرگترين اسرار پيشرفت دنياي امروز است و اين نکته در همه پديده هاي اجتماعي بشر صادق است. (داشگر زاده، 1377، 4). فرهنگ نقش واحد هم آهنگ کننده و نظام بخش را به عهده دارد و براي اينکه اين واحد موثر واقع شود بايد عناصر گوناگون در روند تکميلي و هم آهنگ باهم عمل نمايند، و يکديگر را در رابطه اي متقابل تقويت کنند، از اين رو بايد به صورتي سازمان يابند که يک کل براي خود ثبات بيافرينند، دلايل کافي در تاييد اين نکته وجود دارد که در درون نظام فرهنگي، ارزش ها نقش نظام فرعي تنظيمي را ايفا مي نمايد. زيرا هنجارها (که فراهم آورنده قواعد خاص براي تعيين نقش هاي نهادي گوناگونند) بر پايه ارزش ها به وجود مي آيند و مشروعيت پيدا مي کنند. ارزش ها سلسله مراتب اشکال و حتي محتواي دانش را مشخص مي سازند (با تعيين مراتب اهميت آنها) هم چنين ارزش سرچشمه نظام هاي بيان و زير ساخت اشکال محسوس نمادي اند و خود به واسطه اين اشکال ميا نجيگيري مي کنند. ارزش تنها در صورتي چنين کارکرد هاي را خواهند داشت که در نظامي سازگار، يعني نظامي بي تناقض و متشکل از عناصر هم بسته تشکل يابند. نهايتا هرگونه اختلالي در نظام ارزش ها، تاثيرات وسيعي را هم بر روي فرهنگ به منزله يک کل وهم بر روي ساير ابعاد زندگي اجتماعي بر جاي خواهد گذاشت. (لادرير، 1380، 91). رابطه تنگاتنگ اقتصاد و فرهنگ ما را نا چار به پذيرفتن اين واقعيت مي کند که هيچ طرح توسعه اقتصادي نمي تواند و نبايد فرهنگ را نا ديده گيرد.نتيجه گيري با نگاه اجمالي به موقوفات متوجه اين امر خواهيم شد: فرهنگ وقف که ذاتا يکي از شاخصه هاي مهم فرهنگ جوامع اسلامي، شامل هر دو نوع فرهنگ (مادي و معنوي) است زيرا هم بناهاي وقفي و اثار باقيمانده در موقوفات مساجد، مدارس، خانقاه ها، آب انبارها، بازارها، بيمارستان ها و اثار هنري و معماري خاص که در اين اماکن بجا مانده است و همچنين وقفنامه ها که گاهي آنها با بهترين انواع خط و يا نثر تهيه شده از انواع فرهنگ مادي محسوب مي گردد، از طرفي فرآيند وقف و عمل به وقف، سنن وتقاليدي که وقف براي ما به يادگار گذشته که از قديم به آن عمل مي شد واکنون در جامعه ما مورد احترام است، جزء اثار معنوي فرهنگ مي باشد. بنا بر اين وقف که خود يک نوع فرهنگ است و ابعاد اقتصادي و اجتماعي آن در جوامع اسلامي مشهود است، نقش بسيار فعالي در رشد جوامع اسلامي داشته و يکي از ارکان مهم توسعه فرهنگي پايدار به حساب مي آيد زيرا همانطوريکه در اين مقاله اشاره شد، فرهنگ معنوي در ايجاد فرهنگ مادي موثر است و عکس اين نيز صادق است، لذا وجود موقوفات فراوان امکانات مادي بالقوه که با مديريت صحيح آنها هم نيات واقف اجرا مي شود و هم سطح فرهنگ معنوي جامعه بالا مي رود، از اين لحاظ فرهنگ وقف اگر درست از آن بهره برداري شود يکي از شاخصه هاي مهم توسعه پايدار است. بنا بر اين بنظر مي رسد اهتمام به توسعه کشور اعم از توسعه اقتصادي، اجتماعي و يا فرهنگي اولا نياز به تعامل همه جانبه اين بخش ها باهم، و ثانيا براي ايجاد توسعه اقتصادي و اجتماعي بدون توجه به توسعه فرهنگي راه دشوار و بي نتيجه طي خواهد شد و لذا اجماع همه متفکرين و متخصصين در حال حاضر بر توسعه فرهنگي است. امروزه يکي از اهرم هاي مهم توسعه فرهنگي در توجه به سنن و تقاليد و عادات مردم که بيشتر آنها در فرهنگ وقف نهفته است، توجه به فرهنگ وقف و احياي آن يعني توجه به اهم ابعاد توسعه فرهنگي است، از طرفي چنانچه دستگاه هاي تبليغاتي ما به گونه اي عمل کنند که واقفين جديد متوجه اين امر شوند که موقوفات آنان بايد مکمل موقوفات قبل باشد " نه تکرار آنها است " و با هدف رفع نيازهاي فرهنگي جامعه وقف شود، کل ابعاد توسعه فرهنگي در وقف متمرکز مي شود و بنا بر اين اصل که وقف قابل تغيير نخواهد بود و عوايد آن علي ماقرره الواقف مصرف مي شود و مسولين امر بر اين قضيه " عدم تغيير نيت واقف " تاکيد نمايند سيکل توسعه از همان جا به چرخش خواهد افتاد و چون اين رويه قابل تغيير نخواهد بود اين روند به صورت پايدار ادامه و باقي خواهد ماند. اگر فرهنگ وقف به چرخش در آيد که به نظر من تنها لازمه آن کمک ساير دستگاه ها و سازمانها به احياء و نگهداري موقوفات واجراي نيات واقفين خير انديش است، کل فرهنگ جامعه به حرکت خواهد افتاد و توسعه فرهنگي به صورت پايدار خواهد ماند و به دنبال آن توسعه اجتماعي و اقتصادي و به دنبال آن رشد و اعتلا و عزت و سر افرازي جوامع اسلامي خواهيم داشت. تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1107]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن