واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: زمان، کلیدیترین عنصر دراماتیک اثر است. تمام تلاش سازندگان این بوده که حس زمان واقعی را القا کنند؛ یعنی هر دقیقه از زمان پخش در واقع دقیقه ای از زندگی شخصیتهاست اما هر قسمت زمانی حدود 24 دقیقه دارد ولی... زمانی برای کشتن نخستین قسمت اکشن درام «24» محصول شبکه تلویزیونی فاکس – شش نوامبر 2001 پخش شد. مدیران کمپانی از ابتدا تنها قصد داشتند 13 قسمت از مجموعه را تولید کنند اما ارزشیابی بالای مجموعه در نظرخواهیها و موفقیت غیر منتظره اش باعث شد 11 قسمت دیگر هم سفارش داده شود تا تعداد اپیزودها به 24 برسد. این مجموعه از نظر تعداد قسمتها پس از «ماموریت غیر ممکن» و از حیث طول زمان پخش پس از «Avenger» طولانیترین مجموعه جاسوسی تاریخ تلویزیون است. البته بعد از پخش فصل هشتم هر دوی اینها را پشت سر خواهد گذاشت.24، شرح مبارزه جک بائر با تروریستهایی است که به خاک ایالات متحده آمریکا حمله میکنند. قرار است کل این مبارزه 24 ساعت طول بکشد، 24 ساعت در 24 قسمت. محل عمده وقوع حوادث تا فصل ششم لس آنجلس و بخشهای مختلف کالیفرنیاست و همچنین گاهی شاهد لوکیشنهای جدیدی هستیم مثل واشنگتن دی سی و شمال مکزیک. علاوه بر هفت فصل پخش شده فیلمی بلند با نام «24: رستگاری» هم بین فصول شش و هفت ساخته و پخش شد؛ فیلمی که قرار بود حد واسط این دو فصل و آغاز گر داستان فصل هشتم باشد. زمانی برای کشتنزمان، کلیدیترین عنصر دراماتیک اثر است. تمام تلاش سازندگان این بوده که حس زمان واقعی را القا کنند؛ یعنی هر دقیقه از زمان پخش در واقع دقیقه ای از زندگی شخصیتهاست اما هر قسمت زمانی حدود 24 دقیقه دارد ولی ساعت دیجیتالی روی صفحه آگهیهای تجاری هم گذر زمان را نشان میدهد؛ به گونه ای که آن 16 دقیقه میان سکانسهای مختلف هر اپیزود تقسیم میشود. البته سازندگان این سریال گافهایی هم درباره زمان داده اند مثل صحنه ای از فصل سوم که جک، نینا مایزر را میکشد و ساعت دیجیتالی راس ساعت را نشان میدهد، اما قسمت بعدی که دقیقا از همان زمان شروع میشود کارکنان CTU را نشان میدهد که از مرگ نینا آگاهند و درباره اش بحث میکنند.نکته دیگر این که اگر زمان هر اپیزود را بدون آگهیها همان 24 دقیقه فرض کنیم، هر فصل در واقع 17 ساعت طول میکشد. آن ساعت دیجیتالی هم علاوه بر نمایش زمان واقعی عنصری دراماتیک هم هست؛ قبل و بعد از هر سکانس اصلی شاهد حضور آن با صدای تیک تاک وار و متمایزش هستیم. این صدا حتی گاهی به موسیقی متن بعضی صحنهها تبدیل میشود؛ خصوصا صحنههای مرگ شخصیتهای اصلی یا پایان هر فصل. طرفداران نام این ساعت را گذاشته اند: «ساعت خاموش»؛ عنصری که حالا پس از این همه فصل و اپیزود خود بدل به یکی از شخصیتهای اثر شده.24 همچنین تاکنون از فلاش بک (به جز فصل اول) یا اسلوموشن استفاده نکرده؛ حتی در صحنههای اکشن و نفس گیر. این اتفاق باعث شده که دیگر فیلمها و مجموعههای اکشن – ماجرایی هم از تکنیک محبوب اسلوموشن دوری کنند. درونمایهها، جدی یا شوخی؟در هر فصل شاهد وقوع دو یا چند ماجرای موازی هستیم که در لوکیشنهای متفاوت روی میدهند اما همگی مضمونی واحد را پیگیری میکنند. بنابر این شخصیتها تنها بخشی از زمان هر قسمت را به خود اختصاص میدهند ولی حضور آنها در قسمتهای متعدد میتواند تصویری کلی به دست دهد. هر چند 24 طرح داستانی پیچیده و ضرباهنگی سریع دارد؛ اما گاهی بیش از خود تهدید تروریستی ای که عمدتا نیمی از فصل را در بر میگیرد، تلاش و تکاپوی شخصیتها و کار روی سر نخها اهمیت پیدا میکند. هر سر نخ (حادثه یا شخصیت) حدودا قسمتی از مجموعه را در بر میگیرد و عمدتا در انتها به سر نخ بعدی متصل میشود. تهدیدها هم در طول 24 قسمت هر فصل تغییر میکنند. تروریستها خود را با شرایط وفق میدهند، نقشههای ثانوی رو میآیند و عملیات تروریستی شکل بزرگ تر و مخرب تر به خود میگیرد.تم دیگر اثر، وقوع تراژدی در شکلهای مختلف برای شخصیتهای اصلی و مثبت است که «اجتناب ناپذیر» به نظر میرسد. مرگ عزیزان، افراد خانواده، همکاران و دوستان دیگر پس از چند فصل به بخشی جدایی ناپذیر از دنیای درام اثر تبدیل میشود.استفاده از شکنجه در بسیاری از صحنههای 24 هم اعتراض بسیاری را برانگیخته. جک و دیگر کارکنان CTU هر جا که اطلاعات فوری نیاز باشد دست به شکنجه میزنند و نتیجه هم اغلب مثبت و برای «خیر برتر » ( Greatergood) است. همان بهانه ای که آمریکاییها با آن در نقاط مختلف دنیا جنگ به راه میاندازند. از تولید به مصرفپیش از شروع تولید 24، دو خالق مجموعه – جوئل سدنو و رابرت کوچران – سرگرم ساخت La Femmenikita به مدت پنج سال برای شبکه USA بودند. شباهتهای این دو مجموعه بسیار است. هر دو با عملیاتهای تروریستی سر و کار دارند و شخصیتهای اصلی درموقعیتهایی قرار میگیرند که مجبورند برای «خیر برتر» تصمیمهایی تراژیک بگیرند. بسیاری از بازیگران La Femmenikitaنقشهایی مشابه را در 24 ایفا کرده اند و بسیاری از خرده داستانهای آنها مشابه است؛ همچنین بسیاری از عوامل دیگر نظیر کارگردانها، تدوین گران و عوامل فنی تجربه کار در هر دو مجموعه را دارند.علاوه بر این، 24 بعضی از پی رنگهایش را از فیلم «هواپیمای ریاست جمهوری» گرفته، مثل استفاده از خود هواپیما و ماجراهایی که در آن میگذرد و همچنین ماده الحاقی 25. در فصول دو، چهار و شش هواپیمای ریاست جمهوری دیده میشود. (در فصل ششم در حقیقت هواپیمای معاون اول ریاست جمهوری تحت عنوان Air force tow را میبینیم) همچنین پنج تن از بازیگران فیلم «هواپیمای ریاست جمهوری» در 24 هم بازی میکنند. انتخاب بازیگرها 24 بازیگران بسیار زیادی را به خود دیده. این به خاطر تنوع داستان پردازی بیرحمانه مجموعهای است که حضور دائمی هیچ شخصیتی را بر نمیتابد، به همین دلیل و به سبب ماهیت پیشبینی ناپذیر هر فصل شاهد حذف و اضافه مداوم بازیگران و شخصیتها هستیم. تنها کیفر ساترلند در نقش جک بائر و گلن مورشاور در نقش اورن پیوس هستند که در هر هفت فصل مجموعه ظاهر شده اند.در بعضی موارد هنرپیشههای مهمان تبدیل به شخصیتهای اصلی شده اند مثل لانا پاریلا و راجر کراس در فصل چهار. بعضی بازیگران هم تحت عنوان مهمان ویژه ظاهر میشوند و ویژه بودنشان به خاطر شهرتشان است. بازیگرانی چون؛ ریچارد برجی، دنیس هاپر، شان آیتسن و جیمز کرامول. همچنین از عنوان «حضور ویژه» برای دنیس هایسبرگ در فصل چهارم و جان وویت در فصل هفتم استفاده شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5719]