تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836166159




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جوانان كربلا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جوانان كربلا
جوانان كربلا نويسنده:سيد عباس حسينى در تمام حركت‏هاى بزرگ اصلاح‏طلبانه و انقلاب‏هاى رهايى‏بخش حساس‏ترين مسئوليت‏ها بر عهده نيروهاى توانمند جوان قرار داده مى‏شود . در نهضت عاشورا نيز مهمترين و سرنوشت‏سازترين نقش‏ها را نيروهاى جوان عهده دار بودند كه طى آن هفتاد و دو تن از بهترين مردان شهيد شدند . امام رضا ( عليه السلام) به «ريان ابن شبيب‏» فرمود: «اى پسر شبيب! هجده نفر از ما بنى‏هاشم در كربلا شهيد شدند كه در روى زمين نظير نداشتند . اين هجده نفر به استثناى فرمانده لايق و پيشواى عالى‏قدر خود امام حسين ( عليه السلام) كه پنجاه و فت‏ساله بود، همه جوان بودند; جوانان سى و پنج‏ساله و كمتر تا نوجوانان دوازده ساله و ده ساله! ساير جانبازان كربلا نيز اكثرا نسل جوان بودند . در حقيقت مى‏توان گفت اكثريت فداكاران قهرمان كربلا را جوانان تشكيل مى‏دادند» . (1) هنگامى كه يزيد بن معاويه شرافت و فضيلت را لگد كوب مى‏كرد اين جوانان فداكار مردانه قيام كردند . سيماى جوانى اين جوانان پر شور و از جان گذشته تا هميشه در تاريخ رستاخيز حسينى مى‏درخشد . آرى چهره تابناك آن جوانان بود كه تلؤلؤ خاص قيام تاريخى حسين ( عليه السلام) را در دل قرن‏ها به‏يادگار باقى نهاد . ويژگى‏هاى جوانان كربلا: در اينجا ويژگى‏هاى جوانانى كه تا آخرين قطره خون خويش از رهبرى و اهداف والاى اين نهضت دفاع كردند، اشاره مى‏كنيم . اميدواريم كه اين‏كار به آشنايى بيشتر نسل جوان جامعه اسلامى با اسوه و الگوهاى جاودان نهضت عظيم عاشورا كمك نمايد . الف . ايمان راسخ: جوانان پاكباز عاشورا به دليل پرورش در دامان خانواده‏هاى مؤمن و پرهيزكار، به كامل‏ترين مراحل ايمان ست‏يافته و در راه حاكميت احكام الهى آماده شهادت بودند . وقتى امام حسين ( عليه السلام) در مسير كربلا در منزل «قصربنى مقاتل‏» به دنبال خوابى كه ديده بودند، جمله «انالله و انا اليه راجعون‏» را بر زبان آوردند . «على اكبر» جلو رفت و علت را جويا شد . حضرت فرمود: «اسب سوارى جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: اين قوم شبانگاه در حركت است و مركب به استقبالشان مى‏آيد .» على اكبر گفت: «پدرم! آيا ما بر حق نيستيم؟» حضرت فرمود: «سوگند به خدا كه ما برحقيم .» على اكبر گفت: «پس ما را باكى از مرگ نيست‏» (2) ب . بصيرت: در دوران حكومت اموى، به دليل تبليغات زهرآگين عليه خاندان پيامبر ( صلى الله عليه و آله)، تشخيص حقانيت امام حسين ( عليه السلام) كار آسانى نبود . حتى بسيارى از سياستمداران بزرگ تحت تاثير وضع حاكم، قيام آن حضرت را مورد انتقاد قرار مى‏دادند . در چنين موقعيتى عده‏اى از جوانان با بصيرت نسبت‏به ضرورت قيام امام حسين ( عليه السلام)، بدون هيچ ترديدى، با تمام وجود به حمايت از او پرداختند . امام صادق ( عليه السلام) در توصيف صفات حضرت عباس ( عليه السلام) مى‏فرمايند: «خدا رحمت كند عموى ما عباس را، او از بصيرت و ژرف بينى بسيار نافذ و ايمان بسيار استوار برخوردار بود . به همراه اباعبدا ... به جهاد پرداخت و در نهايت هم به فيض شهادت نايل آمد .» (3) آرى، به بركت همين بينش ژرف و بصيرت كامل، دشمن نتوانست راه او را از امام حسين ( عليه السلام) جداسازد . ج . وفادارى: بارزترين صفت جوانان كربلا، وفادارى آنان به امام زمانشان است كه در سخت‏ترين شرايط، حاضر نشدند محمد خود را با امام، نقض كنند . امام صادق ( عليه السلام) با اشاره به نهايت وفادارى علمدار كربلا فرمود: «شهادت مى‏دهم كه در برابر جانشين رسول خدا ( صلى الله عليه و آله) همواره تسليم بودى ... هميشه به جهت‏خدا وفادار ماندى و لحظه‏اى از خيرخواهى براى او كوتاهى نكردى ...» (3) د . ادب: از ويژگى‏هاى ديگر ياران امام حسين ( عليه السلام) به ويژه جوانان كربلا، آراستگى به فضيلت ادب است . در اين ميان، قمربنى هاشم داراى منزلى خاص است . حضرت عباس ( عليه السلام) بدون اجازه در كنار امام حسين ( عليه السلام) نمى‏نشست; هنگامى كه در حضور برادر مى‏نشست، همانند يك بنده در مقابل مولاى خود بر روى دو زانو در كمال تواضع مى‏نشست . ه . جوانمردى: يكى ديگر از ويژگى‏هاى جوانان كربلا، جوانمردى و از خودگذشتگى آنان است . در بين اين جوانان، حضرت ابوالفضل در جوانمردى زبانزد است . هنگامى كه عباس تنهايى امام را ديد، اجازه خواست تا عازم ميدان شود . امام از او درخواست كرد تا براى كودكان حرم كمى آب تهيه كند . مشك و نيزه‏اش را برگرفت و پس از شكستن محاصره فرات، وارد آن شد . براى لحظه‏اى قصد آشاميدن آب جارى فرات كرد، اما عطش امام و اهل او را از نوشيدن آب بازداشت . گويا مى‏گفت: يا نفس من بعد الحسين هونى و بعده لاكنت ان تكونى هذالحسين شارب المنون و تشربين بارد المعين؟! (4) و . پايبندى به احكام و ارزش‏ها: ويژگى ديگر اصحاب امام حسين ( عليه السلام)، پاسدارى از احكام الهى و پافشارى بر ارزش‏هاى اصيل دينى است . مثلا در هنگام ظهر در بحبوبه جنگ، دست از جنگ برداشته و مشغول نماز مى‏شوند . ز: رشادت: وهب جوانى بيست و پنج‏ساله بود كه بعد از اجازه از امام حسين ( عليه السلام)، به ميدان تاخت و با رشادت عحيبى مى‏جنگيد، به طورى كه نوزده سواره و بيست پياده را كشت . آن‏گاه هر دو دست او را قطع كردند . او هم‏چنان جنگيد تا او را اسير كرده و نزد عمر سعد آوردند . عمر سعد كه صلابت و دلاورى او را ديده بود، به او گفت: ما اشد صولتك: «چقدر صولت و رشادت سختى دارى؟» . سپس دستور داد گردنش را زدند . ح . صبر واستقامت: مصائب امام سجاد ( عليه السلام) از جمله سه‏شبانه روز تشنگى و شدت تب و التهاب، ناظر شهادت و كشته شدن پدر و برادر خردسال و عموها و عموزادگان و كليه ياران بودن تاراج خيمه‏ها و اسارت بانوان اهلبيت نشان دهنده عظمت صبر و استقامت آن امام بزرگوار است . علاوه بر موارد مذكور، ايثار و فداكارى، شجاعت و شهامت، عفو و بخشش، آزادگى و عزت نفس و اخلاص و رافت و ... از ديگر اوصاف جوانان كربلاست . (5) جوانان كربلا 1 - عباس بن على ( عليه السلام) پدرش اميرالمؤمنين ( عليه السلام)، مادرش فاطمه‏ام‏البنين و كنيه‏اش ابوالفضل است . «عباس‏» جوانى دلاور، زيبا و بلند بالا بود . وقتى‏كه سوار اسب مى‏شد، پاهايش به زمين مى‏رسيد . او علاوه بر مزاياى جسمى، از نظر ملكات روحى و كمالات نفسانى نيز بعد از برادرش امام حسين ( عليه السلام) در ميان همه جوانان و رجال اهل‏بيت ( عليه السلام) نظير نداشت . در جنگ‏هاى صفين و نهروان در ركاب پدر بزرگوارش مشاركت داشت . به خاطر سيماى جذاب و نورايش، او را «قمر بنى هاشم‏» مى‏خواندند و به خاطر آوردن آب به خيمه‏ها، «سقا» لقب يافت . امام سجاد ( عليه السلام) مى‏فرمايد: «خدا رحمت كند عمويم را كه جان خويش را در راه برادرش فدا كرد تا آنكه دست هايش قطع شد . خداوند دو بال به او داده است كه به وسيله آن با فرشتگان در بهشت پرواز مى‏كند . چنانكه خداوند براى جعفر بن ابيطالب قرار داده است .» وقتى كه امام حسين ( عليه السلام) بر بالين خون آلود حضرت عباس ( عليه السلام) حاضر شد، فرمود: الان انكسر ظهرى و لت‏حيلتى . (6) حضرت ابوالفضل در كربلا سى و چهار ساله بود . 2 - على بن حسين ( عليه السلام) (امام زين العابدين): امام سجاد ( عليه السلام) در حادثه كربلا بيست و دو ساله بود و آن‏روزها بيمار بود . همين بيمارى نيز باعث گرديد كه وى از خطر كشته شدن نجات يابد و دودمان پيامبر ( صلى الله عليه و آله) در روى زمين باقى بماند . حضرت امام سجاد ( عليه السلام) مصائب و مشكلات و اذيت‏هاى بسيارى را تحمل كرد و با سخنرانى‏ها و افشاگرى‏هايى در مجالس عبيدالله زياد و يزيدبن معاويه، باعث زنده نگاه داشته شدن عاشورا و به لرزه در آمدن پايه‏هاى حكومت اموى گشت . دوران زندگى آن حضرت را مى‏توان به دو بخش خلاصه كرد: 1 . بيست و دو سال ملازمت‏با پدر بزرگوارش . 2 . سى و پنج‏سال دوران امامت، يعنى دشوارترين دوران خفقان حكومت امويان، كه آن‏حضرت در سخت‏ترين شرايط به وظيفه امامت ادامه داد و عالى‏ترين معارف و اخلاقيات و امور سياسى و اجتماعى را در لباس دعا بيان فرمود . حضرت امام سجاد ( عليه السلام) بنابر قول مشهور در بيست و پنج و به قولى دوازده محرم سال نودوپنج هجرى قمرى به وسيله هشام بن عبد الملك در سن حدود پنجاه وشش سالگى به شهادت رسيد . 3 . على بن الحسين (على اكبر ( عليه السلام))، پدرش امام حسين ( عليه السلام)، و مادرش ليلى دختر ابى مره مى‏باشد . به على اكبر معروف بود و از حيث‏شجاعت و نبوغ، بهترين يادگار جدش على بن ابيطالب بود و از لحاظ چهره زيبا و تناسب اندام و خوى نيكو و گفتار نغز از همه كس به جد بزرگوارش رسول اكرم ( صلى الله عليه و آله) شبيه‏تر بود . نخستين شهيد از بنى هاشم در روز عاشورا بود كه جسد مباركش قطعه قطعه گرديد و نزديكترين شهيدى است كه در كنار امام حسين ( عليه السلام) دفن شده است . سن او را از هيجده سال تا بيست و هفت‏سال نقل كرده‏اند . 4 . عبدالله بن على ( عليه السلام): پدرش، على ( عليه السلام) و مادرش فاطمه‏ام البنين مى‏باشد كه به توصيه برادرش حضرت عباس ( عليه السلام) به ميدان كارزار شتافت . او اولين فرزند ام‏النبين است كه در روز عاشورا به شهادت رسيد . سن او در هنگام شهادت بيست و پنج‏سال بود . 5 . عثمان بن على: پدرش على و مادرش ام‏البنين است . به خاطر علاقه شديد ى كه حضرت على ( عليه السلام) به «عثمان ابن مظعون‏» داشت، نام فرزندش را عثمان گذاشت . وى دومين فرزند ام‏البنين است كه در روز عاشورا به شهادت رسيد . او به هنگام شهادت نوزده ساله بود . (7) 6 . جعفربن على ( عليه السلام): پدرش اميرالمؤمنين ( عليه السلام) و مادرش فاطمه‏ام البنين مى‏باشد . امام على ( عليه السلام) به واسطه علاقه و محبتى كه به برادرش «جعفر طيار» داشت، نام فرزندش را «جعفر» نهاد . امام حسين ( عليه السلام) به وى فرمود: به كارزار بشتاب تا تو را مانند دو بردارم (عبدا ... و عثمان) شهيد ببينم . وى در هنگام شهادت . نوزده سال من داشت . اين سه برادر و حضرت عباس ( عليه السلام)، امان نامه شمر (لعنة‏ا ... عليه) را رد كردند و امام حسين ( عليه السلام) را تنها نگذاشتند . 7 . ابوبكر بن على ( عليه السلام): پدرش على ( عليه السلام) و مادرش ليلى دختر مسعود بن خالد بود . او را «محمد اصغر» و يا «عبدا ...» مى‏خواندند . او در روز عاشورا پس از كارزار با دشمن، به محاصره در آمده و به شهادت رسيد . نوشته‏اند: جسد بى‏جان او را در آبراه خشكى در كربلا يافتند . 8 . قاسم بن الحسن ( عليه السلام): پدرش امام حسن مجتبى ( عليه السلام) و مادرش «رمله‏» مى‏باشد . در شب عاشورا در پاسخ امام حسين ( عليه السلام) كه فرمود: «مرگ در نظر تو چگونه است؟» گفت: «شيرين‏تر از عسل‏» . او پس از اصرار زياد از امام حسين ( عليه السلام) اجازه به ميدان رفتن گرفت و اين‏چنين رجز مى‏خواند: ان تنكرونى فاناابن الحسن سبط النبى المصطفى المؤتمن هذا حسين كالاسير المرتهن بين اناس لاسقوا صوب الحزن (8) او كارزار سختى نمود و با اينكه نوجوانى كم سن و سال بود، پس از كشتن سى و پنج نفر از دشمنان، در نهايت‏بر اثر ضربت‏شمشير نقش بر زمين گشت و به شهادت رسيد . سن او سيزده سال بود . 9 . ابوبكر بن الحسن ( عليه السلام): پدرش امام حسن مجتبى ( عليه السلام) و مادرش، كنيز آن حضرت بود . او از مدينه همراه عمويش امام حسين ( عليه السلام) به كربلا آمد و بعد از شهادت برادرش قاسم، به ميدان آمد و جنگيد تا به فيض شهادت نايل گشت . 10 . عبدالله بن الحسن ( عليه السلام): پدرش امام حسن مجتبى ( عليه السلام) و مادرش، دختر شليل بن عبدالله مى‏باشد . عبدالله در كربلا نوجوانى بود كه به سن بلوغ نرسيده بود و چون عمويش حسين ( عليه السلام) را زخمى و بى‏ياور ديد، خود را به آن حضرت رسانيد و گفت: «به خدا قسم از عمويم جدا نمى‏شوم‏» . در آن هنگام شمشيرى به طرف امام حسين ( عليه السلام) روانه شد . عبدالله دست‏خود را سپر شمشير قرار داد و دستش به پوست آويزان شد و فرياد زد: «عموجان‏» ! حسين ( عليه السلام) او را در بغل گرفت و به سينه چسبانيد و فرمود: برادرزاده! بر اين مصيبت كه بر تو وارد آمده است، صبر كن و از خداوند طلب خير نما، زيرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق مى‏كند . ناگاه حرمله بن كاهل تيرى بر او زد و او در دامان عمويش حسين ( عليه السلام)، به شهادت رسيد . وى نوجوانى يازده ساله بود . 11 . عون بن عبدالله: پدرش، عبدالله و مادرش حضرت زينب ( عليها السلام) است . او در اوائل راه مكه به كربلا، در «وادى عقيق‏» به امام حسين ( عليه السلام) پيوست . او در روز عاشورا به ميدان نبرد تافت و شمشير زد تا به شهادت رسيد . مى‏نويسند: تا خبر شهادت او به پدرش عبدالله رسيد، گفت: «به خدا قسم، شهادت پسرم در ركاب حسين ( عليه السلام) مصيبت مرا آسان مى‏كند ...» 12 . محمدبن عبدالله: پدرش، عبدالله و مادرش خوصاء مى‏باشد . او با برادرش «عون‏» در راه مكه به كربلا در «وادى عقيق‏» به امام حسين ( عليه السلام) پيوست و در روز عاشورا قبل از برادرش عون به ميدان رفت و به شهادت رسيد . وقتى خبر شهادت او به پدرش عبدالله رسيد، گفت: «اگر چه من توفيق يارى حسين را نيافتم، ولى با تقديم پسرانم او را يارى كردم .» 13 . عبدالله بن مسلم: پدرش، مسلم بن عقيل و مادرش، رقيه دختر حضرت على ( عليه السلام) مى‏باشد . وى در روز عاشورا در ميدان جنگ، سه مرتبه با دشمن كارزار كرد . دشمن به سوى او تيرى رها كرد و و عبدالله دستش را روى صورت گذاشت تا از اصابت تير جلوگيرى كند . تير دستش را به پيشانى دوخت . تيرى ديگر، قلب او را نشانه گرفت . شهادت او در روز عاشورا اين‏گونه بود . عبدالله، چهارده سال داشت . 14 . محمد بن مسلم: پدرش مسلم‏بن‏عقيل و مادرش از كنيزان بود . او در روز عاشورا پس از شهادت برادرش «عبدالله‏» در حمله دسته جمعى فرزندان ابيطالب به دشمن شركت كرده، سپس به شهادت رسيد . او سيزده ساله بود . 15 . عبدالرحمن بن عقيل: پدرش، «عقيل‏» برادر على ( عليه السلام) و مادرش از كنيزان است . وى از عموزادگان امام حسين ( عليه السلام) است . امام حسين ( عليه السلام) فرياد زد: «اى عموزادگان من! صبر و مقاومت پيشه سازيد ... بعد از اين ديگر هرگز سختى و مصيبتى نخواهيد ديد .» وى در روز عاشورا در حمله دسته‏جمعى فرزندان ابيطالب به دشمن، شركت كرد و به شهادت رسيد . 16 . جعفربن عقيل: پدرش «عقيل‏» و مادرش «خوصاء» مى‏باشد «جعفر» در روز عاشورا به ميدان جنگ شتافت و در حالى كه مادرش جلوى خيمه ايستاده بود و او را نظاره مى‏كرد، به شهادت رسيد . 17 . سيف بن الحارث «الهمدانى‏» 18 . مالك بن عبدالله «الهمدانى‏» 19 . شبيب «سيف‏» و «مالك‏» پسر عموى يكديگر بودند و به همراه غلامشان «شبيب‏» به سپاه امام حسين ( عليه السلام) پيوستند . روز عاشورا آن دو در حالى كه مى‏گريستند، به خدمت‏حضرت رسيدند . امام (7) فرمود: «چرا گريه مى‏كنيد؟» آن دو گفتند: فدايت‏شويم، براى خودمان گريه نمى‏كنيم، ولى براى شما گريه مى‏كنيم كه در محاصره دشمن قرار گرفته‏ايد و ما بيش از جانمان چيزى نداريم تا با آن از تو حمايت كنيم .» حضرت به آن‏ها فرمود: «خداوند از بابت علاقه و همدرديتان با من به شما پاداش دهد .» آن‏ها در حالى‏كه يكديگر را حمايت مى‏كردند، در جنگ دشمن به شهادت رسيدند . غلامشان در حمله اول روز عاشورا به شهادت رسيد . 20 . عائذ بن مجمع: او به همراه پدرش مجمع بن عبدالله در بين راه به امام ( عليه السلام) ملحق شد و حربن يزيد خواست نگذارد . امام ( عليه السلام) فرمود: «اين‏ها ياران منند و نبايد آن‏ها را از اين كار باز دارى‏» آن‏ها به امام ملحق شدند و راهنماى آن‏ها طرماح بود . صاحب حدائق، آن دو را در شمار شهداى حمله اول ذكر كرده است . ديگران گفته‏اند با پدرشان در يك‏جا شهيد شدند و اين قبل از حمله اول در آغاز جنگ بوده است . (11) 21 . عمروبن قرظه: پدرش قرظه از اصحاب رسول خدا ( صلى الله عليه و آله) و از ياران على ( عليه السلام) بود . عمرو قبل از شروع جنگ در كربلا، به امام حسين ( عليه السلام) پيوست . در روز عاشورا به ميدان رفت و جنگيد، ولى به سوى حسين ( عليه السلام) برگشت، تا آن حضرت را از دشمن محافظت كند . او خود را سپر حضرت كرده و تيرها به صورت و سينه‏اش برخورد مى‏كرد تا آسيبى به امام حسين ( عليه السلام) نرسد . او در حالى‏كه بدنش پر از جراحت‏شده بود، رو به حضرت كرد و گفت: «يابن‏رسول الله! آيا به عهد خود وفا كردم؟» حضرت فرمود: «در بهشت جلوى من خواهى بود و سلام مرا به رسول خدا برسان .» در همين لحظه عمرو به زمين افتاد و به شهادت رسيد . 22 . عمرو بن جناده: عمرو كه جوانى بيست و يك ساله بود، پس از شهادت پدرش، مادرش به او گفت: «پسرم برو از حريم امام دفاع كن و در برابرش با دشمن جنگ كن .» او بعد از اجازه از امام حسين ( عليه السلام) به دشمن حمله كرد و چنين مى‏خواند: اميرى حسين و نعم المير سرور الفؤاد البشير النذير على و فاطمة والداه فهل تعلمون له من نظير او هم‏چنان جنگيد، تا به شهادت رسيد . دشمن سرش را از بدن جدا كرد و به طرف حسين ( عليه السلام) پرتاب كرد . مادرش، سر فرزند را برداشت و آن را بر سر يكى از سپاهيان عمربن‏سعد زد و او را به هلاكت رساند . (12) 23 و 24 . عبدالله بن عروه و عبدالرحمن بن عروه: اين دو برادر از اشراف و دليران كوفه بودند و جدشان از ياران على ( عليه السلام) بوده است . آن‏ها در كربلا به امام حسين ( عليه السلام) ملحق شدند و در روز عاشورا به نزد حضرت آمده و سلام كردند و گفتند: «دوست داريم كه در برابرت مبارزه كرده و از حريم تو دفاع كنيم .» حضرت به آن‏ها فرمود: «آفرين بر شما باد .» اين دو برادر در نزديكى امام ( عليه السلام) با دشمن مبارزه كردند تا شهيد شدند . در زيارت ناحيه مقدسه آمده است: «السلام على عبدالله و عبدالرحمن ابنا عروه بن حراق الغفاريين‏» 25 . وهب 26 . همسر وهب (هائيه) وهب مردى دلاور و از مسيحيان كوفه بود كه با ديدن معجزه امام حسين ( عليه السلام) و با شنيدن پيام امام ( عليه السلام) با همسر و مادر خود به سوى كربلا حركت كرد و مسلمان شد . او در روز عاشورا با توصيه مادرش و اجازه امام حسين ( عليه السلام) به ميدان رفت و با صولت عجيبى جنگيد، به‏طورى كه نوزده سوار و بيست پياده را كشت و سپس هردو دستش را قطع كردند . وهب همچنان جنگيد تا به شهادت رسيد . پس سر بريده او را به سوى لشكر امام حسين ( عليه السلام) انداختند . مادرش سر او را به آغوش كشيد و سپس آن را به سوى دشمن انداخت . امام حسين (7) فرمود: «اى مادر وهب به خيمه برگرد . پسرت اكنون با رسول خداست .» وهب هنگام شهادت بيست وپنج‏سال داشت . او و خانواده‏اش در روز عاشورا ده روز بود كه به اسلام گرويده بودند و در پيكر وهب اثر هفتاد ضربه شمشير و نيزه و تير ديده مى‏شد . (13) «هانيه‏» همسر وهب، خود را به جنازه به خون غلتيده همسرش وهب رساند، خون‏هاى پيكر او را پاك مى‏كرد و گفت: «بهشت‏برتو گوارا باد» . شمر وقتى او را ديد، به غلامش رستم دستور داد او را بكشد . رستم با عمود بر آن نوعروس زد و او را كشت . اين نخستين زن و يگانه زنى بود كه در كربلا در راه دفاع از حريم امام حسين (7) به شهادت رسيد (14) 27 و 28 . عبدالله بن يزيد و عبيدالله بن يزيد «عبدالله‏» و «عبيدالله‏» همراه پدرشان «يزيد» كه از شيعيان بصره بودند همراه عده‏اى ديگر از بصره بيرون آمده و در محلى به نام (ابطح) در نزديكى مكه به امام حسين ( عليه السلام) پيوستند . در روز عاشورا «عبدالله‏» و «عبيدالله‏» در حمله اول كه دسته جمعى بود، به شهادت رسيدند . 29 . عبدالرحمن بن مسعود: عبدالرحمن همراه با پدرش مسعود بن الحجاج، از شيعيان و شجاعان مشهور بودند كه با لشكر عمربن سعد از كوفه خارج شدند، ولى پيش از درگيرى به امام حسين ( عليه السلام) پيوستند . «عبدالرحمن‏» و پدرش در روز عاشورا و در حمله اول، به شهادت رسيدند . 30 . عمار بن حسان: از شيعيان مخلص و از شجاعان دلير و معروف بود . پدرش حسان از اصحاب امام على ( عليه السلام) بود . عمار از مكه در خدمت امام ( عليه السلام) بود و از آن حضرت جدا نشد تا در روز عاشورا در حمله اول به فيض عظيم شهادت نائل گشت . 31 . حبشى بن قيس بن سلمه: جد او از اصحاب رسول خداست و از قبيله نهم است . او در ايامى كه خبر از جنگ در كربلا نبود، خدمت امام بود و به همراه آن حضرت به كربلا آمد و در روز عاشورا به شهادت رسيد . اميد آنكه با تامل و تفكر در ايثار و فداكارى اين جوانان، آنان را اسوه زندگى خويش قرار دهيم . با يكى از سخنان امام حسين ( عليه السلام) در عظمت‏يارانش و اهل بيتش، سخن را به پايان مى‏بريم: فانى لا اعلم اصحابا اولى و لا خيرا من اصحابى و لااهل بيت ابر و لااوصل من اهل بيتى فجزاكم الله جميعا عنى خيرا «من يارانى برتر و بهتر از ياران خود نديده‏ام و اهل بيت و خاندانى نيكوتر و به صله رحم پايبندتر از اهل بيتم نمى‏شناسم . خدا شما را به خاطر يارى من پاداش نيكو عطا فرمايد . (15) پى‏نوشت‏ها: 1 . سيماى جوانان در قرآن و تاريخ اسلام، على دوانى، ص 209 . 2 . همراه با سيدالشهدا از مدينه تا كربلا، ص 20 . 3 . اعيان الشيعه، ج 7، ص 430 . 4 . سردار كربلا، ص 229 . 5 . همراه با آن على ( عليه السلام) از عاشورا تا اربعين، حشمت الله قنبرى، ص 63 . 6 . مجله ديدارآشنا، ش 22، ويژگى‏هاى جوانان عاشورايى، ص 17 . 7 . فتح خون، سيدمرتضى آوينى، ص 120 . 8 . سيدبن طاووس، لهوف، ص 113 . 9 . همان . 10 . همراه با آل على (7) از عاشورا تا اربعين، ص 61 . 11 . قصه كربلا، نظرى منفرد، ص 284 . 12 . بحار، ج 45، ص 27 . 13 . تعالى السبطين، ج 1، ص 286 . 14 . سوگنامه آل محمد ( صلى الله عليه و آله)، محمدمهدى اشتهاردى، ص 106 . 15 . لهوف سيدبن طاووس، ترجمه عقيقى بخشايشى، ص 116 .
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1377]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن