تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836175752




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در ستایش افسردگی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در ستايش افسردگي تجلي بيماري در ادبيات  
در ستايش افسردگي
جمع بسياري از نويسندگان مدرن در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، چه در زندگي شخصي خويش و چه در نوشته هايشان، با مقوله بيماري و سلامتي شکننده روبه رو بوده اند؛ نيچه، کافکا، پروست، بنيامين، بلانشو و... از طرف ديگر، يکي از پرسش هاي مانا در نظريه ادبي و همچنين تاملات فلسفي، نسبت ميان زندگي و فکر يا ادبيات است. در نوشته هاي توماس مان اين پرسش به جوابي صريح مي رسد؛ زندگي و ادبيات مانعه الجمع هستند؛ کافي است به سرنوشت آدريان لورکون ياگوستاو فون آشنباخ فکر کنيم يا صحنه رمان کوه جادو را به ذهن احضار کنيم؛ صحنه يي که قهرمانان رمان در آسايشگاهي بر فراز کوه، جهان پايين را مي بينند و به تامل در باب آن مي پردازند. گويا فکر کردن بيماري انسان باشد تا اين گزاره تجسم عيني بيابد که انسان حيوان بيمار است. چنين گزاره يي در نوشتن پررنگ تر مي شود. در اينجا مي توان از دلوز نقل کرد که نوشتن را نوعي در- ميان- بودن مي داند؛ بي ترديد، نوشتن اعمال فرمي (از بيان) بر ماده تجربه زيسته شده نيست بلکه بنا به گفته و همچنين عمل گومبروويچ، ادبيات در مسير امر بدفرم يا ناکامل حرکت مي کند. نوشتن مساله شدن است؛ شدني هماره ناکامل، هماره در ميانه شکل گرفتن. نوشتن از هرگونه ماده تجربه قابل زيستن يا زيسته شده، فراتر مي رود. نوشتن يک فرآيند است، يعني گذرگاهي از زندگي است که هم از امر قابل زيستن و هم از امر زيسته شده درمي گذرد. نوشتن از شدن جدايي ناپذير است؛ در نوشتن آدمي زن مي شود، گياه يا جانور مي شود، مولکول مي شود تا نقطه يي که امري درک ناپذير مي شود. اين شدن ها ممکن است از طريق خطي ويژه به يکديگر پيوند بخورند، چنان که در رمان هاي لوکلزيو مي بينيم.  يا ممکن است در هر سطحي با همديگر همزيستي داشته باشند و به اين صورت، درگاه ها، آستانه ها و مناطقي را دنبال کنند که کل عالم را مي سازند، چنان که در مجموعه آثار نيرومند لاورکرافت شاهدش هستيم. شدن در مسير ديگري حرکت نمي کند و هر فرآيند شدن آدمي «انسان» نمي شود، چرا که انسان خود را به عنوان شکل يا فرم غالب بيان عرضه مي کند؛ فرمي که در پي اعمال خود بر هرگونه ماده يي است. حال آنکه زن، حيوان يا مولکول همواره واجد مولفه يي از گريز است که از شکل گيري يا فرماليزاسيون خويشتن مي گريزد. شرم از انسان بودن- آيا دليلي بهتر از اين براي نوشتن هست؟ حتي هنگامي که پاي زني در حال شدن است، او بايد زن بشود و اين شدن هيچ اشتراکي با حالتي که او بتواند مدعي مالکيتش شود، ندارد. ادبيات در مسير امر بدفرم يا ناکامل حرکت مي کند. نوشتن مساله شدن است؛شدن سر به دست آوردن نوعي شکل يا فرم (همسان يابي، تقليد، محاکات) ندارد؛ بلکه يافتن منطقه يي از همجواري، تمايزناپذيري و عدم تفاوت است که در آنجا ديگر نمي توان از يک زن، يک جانور يا يک مولکول متفاوت بود- نه غيردقيق نه کلي، بلکه پيش بيني ناشده و از پيش ناموجود، تفرديافته از ميان جمع نه تعين يافته در يک شکل يا فرم.  از اين نظر، نوشتن با بيماري پيوند مي يابد چرا که با فرم نايافتگي سروکار دارد و البته اين عدم تعين اگر چه بيشتر امري اجتماعي است، تجلي آن به صورت بيماري جسماني در فرد (نويسنده و شخصيت ادبي) است.البته در عصر مدرن با نوعي پيوند يافتن زندگي فردي و جمعي روبه روييم. باري ديگر به مرگ در ونيز نگاه کنيم؛ تقدير نويسنده مدرن با مرگ شيوع يافته در شهر يکي مي شود. البته اگر بخواهيم به ديدگاه هاي گوته يا جامعه شناسان مارکسيستي نظير لوسين گلدمن متوسل شويم، تفکر بيمار تفکر رمانتيک يا تفکر درونگرا است. «تفکر آلماني تفکر جامعه يي «بيمار»، بيشتر متوجه درون، به سوي بيماري خودش و وسايل درمان آن است.  تمامي نظام هاي فلسفي بزرگ آلماني، از مساله اخلاق، از مساله «عملي» آغاز مي کنند... در برتري عقل عملي در ديدگاه کانت، در صحنه مشهور در فاوست گوته، آنجا که فاوست، لوگوس را به «عمل» ترجمه مي کند، در Tathandlung فيشته، در اراده شوپنهاور، در زرتشت نيچه، همه جا «امر عملي»، اراده و کنش است که مساله اصلي و آغازگاه تمامي نظام هاي فلسفي آلمان را تشکيل مي دهد.» در همين جا شايد بتوان دليلي براي سرنوشت تراژيک شمار بسياري از روشنفکران و نويسندگان برجسته آلمان يافت، اينکه بسياري از آنان يا به روان پريشي دچار شدند، يا به تبعيدي خودخواسته رفتند يا خودکشي را انتخاب کردند؛ ديوانگي هولدرلين، نيچه و لنو، خودکشي کلايست، تسوايک، توشولسکي، تولر، سلان، بنيامين و تراکل، انزواي کارل کراوس، لايبنيتس، کانت، لسينگ و شوپنهاور يا تبعيد خودخواسته وينکل مان، هاينه و مارکس. زماني هاينه در دين و فلسفه آلمان اومانيست هاي آلماني را به صدف هايي تشبيه مي کند که دور از محيط طبيعي شان نگهداري مي شوند. آنان هنوز جنبش هاي دور دريا و زمان هاي جزر و مد را احساس مي کنند؛ آنان هنوز باز و بسته مي شوند اما در بطن جهاني بيگانه، جنبش هاي آنان نابجا و بي معنايند. اما بايد به اين نکته اشاره کرد که اين بيماري به آلمان محدود نشد بلکه کل اروپا و جهان را دربر گرفت و شايد بتوان آن را سرشت نماي تفکر مدرن دانست. تجلي اين بيماري را در ادبيات مي توان در انبوه شخصيت هاي خسته و از زندگي بريده ديد اما اگر قرار باشد ظهور فرمال آن را مشخص ساخت، شايد بهتر باشد به خصلت نقل قول و بينامتنيت اشاره کرد. ادامه دارد...شهريار وقفي پور  / روزنامه اعتماد   تنظيم بخش ادبيات تبيان 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن