واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: دراين شرايط، فضاي سياسي جديدي نيز براي افزايش چانه زني ايران در مذاكرات آتي با كشورهاي 1+5 فراهم مي شودو با ورود ايران به كلوپ هسته اي، ماهيت و جهت مذاكرات متفاوت خواهد بود. در گذشته هدف اصلي غرب بيشتر بر محور توقف كامل فعاليتهاي هسته اي ايران بود. اما اين بار محور اصلي مذاكرات بيشتر بر محور چگونگي حفظ چرخه مستقل سوخت، تاكيد بر تداوم غني سازي مستقل و اتصال آن بر روند كلي فعاليت هاي هسته اي ايران قرار مي گيرد كه در اين ميان نقش روسيه در مذاكرات آتي حائز اهميت زيادي است. چالش اصلي غرب با ايران اين است كه ايران راه مستقل غني سازي اورانيوم را در چارچوب نظم حاكم در NPT پيش مي برد و بنوعي سعي دارد تا بين اجزاي مختلف چرخه سوخت ارتباط برقرار كند. همين حفظ چرخه مستقل سوخت هسته اي برگ برنده ايران در هر نوع مذاكره هسته اي است. اكنون سه طرف درگير در برنامه هسته اي ايران وجود دارد. يكي گروه 1+5 شامل قدرتهاي بزرگ با محوريت اتحاديه اروپا و آمريكا، دوم روسيه و چين و سوم تركيه و برزيل و ساير كشورهاي عضو جنبش غيرمتعهدها. در اين ميان، راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر نقطه عطفي در نوع نگاه روسيه نسبت به برنامه اتمي ايران محسوب مي شود. منافع عمده روسيه در چند بخش دسته بندي مي شود. نخست، منافع ناشي از بازگشت سوخت مصرف شده هسته اي از نيروگاه بوشهر به روسيه است. دوم، مسئله شارژ مجدد سوخت توسط روسيه بطور سالانه است. البته خريد سوخت طبق قرارداد فيمابين براي ايران اجباري نيست اما روسيه اميدوار است كه چنين باشد. سوم، قرارداد مربوط به نظارت و بهره برداري امن و مطمئن از نيروگاه هسته اي است كه براي طرف روسي منافعي را در بر دارد. چهارم، مسئله مربوط به آموزش تكنيسين ها و مهندسين ايراني توسط روسيه است كه در مورد نيروگاههاي در حال ساخت ديگر نيز صادق است. نهايتا تمايل و اميد روسيه به مشاركت در ساخت نيروگاههاي جديد است. طبق مصوبه مجلس دولت مكلف به تامين 20 هزار مگاوات برق اتمي در طي سالهاي آتي است. البته روسيه همچنان خواهان تامين انحصاري سوخت هسته اي براي ايران و در آمد هاي مالي ناشي از آن خواهد بود و احتمالا با سناريوي جديد غرب مبني بر عدم نياز ايران به غني سازي مستقل با راه اندازي نيروگاه بوشهر همراه خواهد شد. اما نياز استراتژيك روسيه به حفظ تعادل در روابط با غرب نيز همچنان ايران و روسيه را در كنار هم نگه خواهد داشت. راي موافق روسيه به قطع نامه 1929 عليه ايران تعادل در روابط روسيه با غرب را بهم زد و روسها به سرعت متوجه شدند كه با تداوم چنين روندي اهميت خود را در پرونده هسته اي ايران از دست مي دهند و بنوعي بازنده اين ميدان خواهند بود. بخصوص وقتي كه درك كردند طرف هاي غربي برخلاف تمايل روسيه تحريم هاي يكجانبه و بيشتري عليه ايران وضع كرده اند. لذا روسيه در يك چرخش سياسي تصميم به راه اندازي نيروگاه بوشهر گرفت. تصميم روسيه نشان مي دهد كه تا چه اندازه روابط روسيه و ايران مبتني بر نيازهاي استراتژيك متقابل است. راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر تحت حمايت ديدگاه نخبگان سنتي حاكم به رهبري پوتين در روسيه است كه معتقدند بايد تعادل در روابط با ايران براي حفظ استراتژيهاي مستقل منطقه اي و جهاني روسيه و تامين منافع اقتصادي اين كشور حفظ شود. از اين ديدگاه روسيه نبايد صرفا براي گسترش روابط اقتصادي با امريكا، ايران را كاملا كنار بگذارد. راه اندازي نيروگاه بوشهر ديدگاههاي طرفهاي درگير ديگر همچون چين و اتحاديه اروپا را نيز تحت تاثير قرار مي دهد. چين تنها از زاويه حفظ منافع خود به مسئله هسته اي ايران مي نگرد. چين برنامه هسته اي ايران را تهديدي جدي براي منافع و امنيت ملي خود به شمار نمي آورد و معتقد است كه انرژي هسته اي حق ايران است. اما اين كشور از آنجا كه مي خواهد در چارچوب نظم حاكم در دنيا پيش رود، همكاري هايي با طرف هاي درگير در برنامه هسته اي ايران نيز دارد. بهرحال مرز حمايت چين از سياستهاي غرب محدود و مشخص است. ازديدگاه چين، ورود به جنگ يا اعمال تحريم هاي هدفمند عليه ايران كه منافع چين را به خطر بياندازد كاملا مردود است. حفظ چين در استراتژي هسته اي ايران از لحاظ مقاومت در برابر تحريم ها حائز اهميت زيادي است. راه اندازي نيروگاه بوشهر حتي ديدگاه هاي موجود در درون اتحاديه اروپا را نيز دچار تغيير و تحول مي كند. اكنون چالش اصلي اروپائيها اين است كه آيا بايد با پذيرش واقعيت هاي موجود بنوعي مشروعيت بين المللي برنامه اتمي ايران را قبول كنند يا اينكه همچنان بركارساز و نتيجه بخش بودن سياستهاي گذشته شان مبني بر اعمال تحريم هاي سخت اصرار داشته باشند. ضمن اينكه مسائل سياست داخلي اعضاي اين اتحاديه و ضرورت حفظ منافع اقتصادي ناشي از حفظ روابط با ايران نيز چالشي جدي براي آنها در حفظ و تداوم سياست يكپارچه عليه ايران است. بنابراين در مذاكرات آتي هسته اي ايجاد اجماع در ميان طرفهاي درگير براي اتخاذ سياستهاي يكپارچه تنبيهي عليه ايران كار آساني نخواهد بود. در چنين شرايطي استراتژي مرحله به مرحله ايران يعني اتصال اجزاء مختلف چرخه مستقل سوخت هسته اي بايد در آينده تقويت شود. يعني به نوعي بايد فعاليتهاي نيروگاهي مانند نطنز درجهت تكميل ظرفيت هاي نيروگاه هسته اي بوشهر تعريف شود و در واقع ايران خود را محدود و وابسته به روسيه نكند. البته اين امر بطور طبيعي چالش هاي جديدي نيز براي ايران در هدايت مذاكرات با گروه 5+1بهمراه خواهد داشت. قدرتهاي بزرگ و بخصوص آمريكا دير يا زود بايد واقعيت عبور ايران از انحصار سنتي غني سازي اورانيوم توسط خودشان را بپذيرند و سعي در ارائه يك راه حل پايدار در مذاكرات آينده داشته باشند. پايه هر نوع مذاكره اي بايد بر مبناي پذيرش حق غني سازي اورانيوم در خاك ايران باشد. راه اندازي نيروگاه اتمي بوشهر و ورود ايران به كلوپ اتمي و همچنين حفظ كارت استراتژيك چرخه مستقل سوخت دست ايران را در مذاكرات آتي بالا مي برند. دكتر كيهان برزگر معاون امور بين الملل مركز مطالعات خاورميانه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 339]