تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836158368
نهجالبلاغه از منظر دانشمندان بلاغت
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نهجالبلاغه از منظر دانشمندان بلاغت نويسنده:سیدتقی آلیاسینمنبع:فصلنامه معرفت مقدمه نهجالبلاغه یادگار گرانسنگ و بسیار پربهره پیشوای سخنوران از قدیمترین روزگار تا به امروز قلم و اندیشه بسیاری از صاحبنظران را متوجه خود گردانیده است.سخنشناسان و بزرگان ادب عربی از زمان رواج كتاب و اندكی پیش از آن ـ كه سخنان علوی به طور فقرههایی پراكنده در دسترس عموم بود ـ سخت شیفته آن شدند و همانند قد آن از جنبههای گوناگون بلاغی و ادبی به باز نمودن آن پرداختند كه پیآمد آن كاوشها، اشارات آشكاری است كه تاكنون بر نهجالبلاغه و گوینده بزرگوار آن وارد شده است.(1)در این مجال كوتاه سعی شده است تا با بهرهگیری از سخنان شیفتگان بلاغتِ نهجالبلاغه نمی از یم و حقّی از حقوق بیشمار كتاب و دارنده بزرگوار آن گذارده آید كه به تعبیر مولوی:آب دریا را اگر نتوان كشید هم به قدر تشنگی باید چشید تعریف بلاغتعلمای سخن بلاغت را چنین تعریف كردهاند:«بلاغت عبارت است از مطابقت مقال با مقتضای حال، یعنی اگر شرایط و موقعیّت، طول كلام را اقتضا نماید سخنور باید گفتار خود را طولانی كند و نیز هنگامی كه كوتاهی سخن بایسته است، بد كمگویی بسنده نماید.»(2)بنابراین «بلیغ كسی است كه سخن را پیرایه بندد و دراز گوید آنجا كه باید و كوتاه سازد و لفظ وی ساده بود، آنجا كه دراز گفتن و پیرایه بستن لفظ را نشاید.»(3)درباره بلاغت و آیین آن تعاریف دیگری نیز ارائه شده است. شیخ بهایی در كتاب اسرارالبلاغه میگوید:«بلاغت آن است كه مربوط به معنا شود. در حالی كه فصاحت به لفظ، و ایجاز به هر دو دلالت میكند.»(4)عبدالحمید بن یحیی عامری كه میگویند كتابت عربی بدو آغاز شد،(5) بلاغت را این چنین تعریف میكند:البلاغةُ ما فَهْمِتَهُ العامّةَ و رَضیتهُ الخاصّةُ.«سخن بلیغ آن است كه عوام بفهمند و خواص بپسندند.»(6)بلاغت را باید با گفتار امام تعریف و توصیف نمود و از آنجا كه یگانه راهنمای حضرت در ایراد سخنان بلیغ و پرمایه قرآن مجید بوده لذا اثرپذیری «برادر قرآن» از كتاب الهی و به تبع آن قوت و استحكام كلام علوی از گذشته تا به امروز، همچنان قولی استوار و انكار ناشدنی برجای مانده است. پیامبر اكرم میفرماید: علیّ مَعَ القرآن والقرآنُ مَعَ علی. «علی علیهالسلام با قرآن است و قرآن با علی علیهالسلام است.»(7)سیّدرضی رحمهالله ، نخستین جامعه سخنان علی علیهالسلام ، در مقدمه مجموعه خود كه به «نهجالبلاغه» موسوم است به این نكته اشارت دارد كه وی در گام نخست همّ خود را برای جمعآوری خُطب و نامههایی مصروف داشته كه از درجه شیوایی و بلاغت برخوردار بودهاند.نكته مهم دیگر ـ كه بیشتر به كار جستوجوگران سایر كلام علوی به جز نهجالبلاغه میآید ـ این است كه سید رضی در كتاب خود كمیّت سخنان نقل شده و منسوب به علی علیهالسلام را بیشتر از اقوال مهجور و یا فراموش شده حضرت در اوراق دیگر تاریخی نمیداند.وی در مقدّمه مبسوط نهجالبلاغه میگوید:«بعید میدانم سخنانی كه به دستم نرسیده، زیادتر از سخنانی باشد كه آنها را در كتاب خود آوردهام.»(8)بنابراین نهجالبلاغه مجموعهای است معتبر كه از نظر مؤلّف آن در نگاه اوّل بر میزان فصاحت و شیوایی سخن امیرمؤمنان دلالت دارد و اینكه سایر پژوهندگانِ مِلل و نحل به این درّ گرانمایه تازی صرفا از دیدگاههایی از قبیل: بینش توحیدی، حكومت و سیاست، تاریخ و عبرت، احكام و مردمشناسی و مسایل دیگر نگریستهاند، غیر از اشاره بر عظمت و شكوه این كتاب ارجمند چیزی دیگر نمیتواند باشد.این مجموعه ارزشمند از همان سال تألیف كتاب (سال 400 هجری) و دو سده پیشتر از آن بسان مروارید پراكنده و به صورت اوراق نامنظم در دسترس علاقهمندان ادب و جویندگان فضیلت بوده است.ابن واضح در كتاب «مشاكلَةُ النّاسِ لِزمانِهِمْ» كه آن را اندكی قبل از نهجالبلاغه نوشته است، مینویسد:«علی علیهالسلام چهارصد خطبه دارد كه در میان ما رایج است و مردم در سخنرانیها از آنها استفاده میكنند.»(9)هنگامی كه از عبدالحمید كاتب پرسیدند كه: فصاحت را از كه آموختی؟ بدون درنگ گفت:«هفتاد خطبه از خطبههای اصلع(10) را از بر كردم و این خطبهها پی در پی در ذهن من چون چشمهای جوشید.»(11)ابننباته میگوید:«از خطابهها گنجی از بر كردم كه هرچه از آن بردارم نمیكاهد و افزون میشود و بیشتر آنچه از بر كردم یكصدر فصل از سخنان علیبن ابیطالب علیهالسلام است.»(12)سیّدرضی، جامع نیكاندیش نهجالبلاغه، از امیرالمؤمنین به عنوان سرچشمه فصاحت و منشاء بلاغت یاد میكند و معتقد است كه آیین و اسرار سخنوری از وی گرفته شده است.(13)ابوعثمان جاحظ (متوفی 255 ه.) كه او را یكی از امامان چهارگانه ادبیات عرب شمردهاند و علی بن حسین مسعودی هم وی را فصیحترین نویسندگان پیشین دانسته(14)، پس از نوشتن این قسمت از سخنان امام «قیمَةُ كُلِّ إمرءٍ ما یُحْسِنْهُ»(15) (ارزش آدمی به اندازه دانش و سودمندی اوست) چنین میگوید:«اگر از این كتاب فقط همین جمله را داشتیم، آن را شافی، كافی و بسنده مییافتیم. بلكه آن را افزون از كفایت و منتهی به غایت میدیدیم و نیكوترین سخن آن است كه اندك آن تو را از بسیار بینیاز كند و معنی آن در ظاهر لفظ باشد.»(16)عبدالمسیح انطاكی از استاد خود نقل میكند كه میگفت:«من در نویسندگی ورزیده نشدم مگر با تفحص در قرآن و نهجالبلاغه. این دو كتاب با عظمت گنج شایگان زبان عربی و ذخیره مهمی برای طالبان علوم ادبی است.»(17)دكتر ذكّی نجیب، متخصص در ادبیات عرب، معتقد است:«هنگامی كه به همین منتخب سخنان امام علی علیهالسلام كه شریف رضی برگزیده و به آن نام نهجالبلاغه نهاده است، به دقت بنگریم، بیگمان خود را در برابر دنیایی از شگفتی به تعبیر و ژرفای معنی حیرتزده مییابیم.(18)جاحظ در كتاب «البیان و التبیین» هنگامی كه میخواهد درباره سخنوری صعصعةبن صوحان كه از یاران امام و از خطبای معروف صدر اسلام است بحث نماید، مینویسد:«از هر دلیلی برتر بر سخنوری او این است كه علی علیهالسلام گاهی مینشست و از او میخواست تا برایش سخنرانی كند.»(19)برای اینكه مقام صعصعة بن صوحان در سخنوری بهتر مشخص شود، نمونهای از كلام او را میآوریم. هنگامی كه امیرالمؤمنین پس از قتل خلیفه سوم به منصب خلافت نشست، صعصعه به خدمت او آمد و چنین گفت:زَیَّنْتَ الخلافَةَ وَ ما زانَتْكَ وَ رَفَعْتَها وَ ما رَفَعَتْكَ وَ هِیَ الیكَ أحْوَجُ منكَ إلیها.(20)یعنی: «تو ـ با قبول خلافت ـ بدان زینت بخشیدی، در حالیكه خلافت تو را زینت نداد. تو خلافت را شكوه و جلالت دادی، در حالیكه خلافت چیزی به مقام تو نیفزود. پس نیاز به خلافت به تو بیش از نیازمندی تو به آن است!»و برای همین است كه در نهجالبلاغه از صعصعة بن صوحان با تعبیر: «هذا الخطیبُ الشَّحشحُ» یادآوری نشده است.(21)ابو مخنَف لوط بن یحیی (متوفی 157 ه.) از حارث اعور كه از شركتكنندگان در جنگ صفیّن بود، نقل میكند كه میگفت:«به خدا قسم علی را دیدم كه در حال نشسته همچون ایستاده و در حال جنگ همچون روزگار صلح خطبه میداند.»(22)شمسالدین حنفی مشهور به ابنالجوزی درباره سخنوری صاحب نهجالبلاغه میگوید:علی علیهالسلام كلماتی را بر زبان میآورد كه سرشار از عصمت بود. این كلمات به گوش هر كس برسد او را به حیرت و شگفتی دچار میسازد. خدا در سخن گفتن نعمتی به وی ارزانی داشته است كه توانسته حلاوت و ملاحت را یكجا گرد آورد و سحر بیان و زیبایی را با هم درآمیزد. این گفتار سخنوران را به ناتوانی میاندازد و گوی سبقت را از همه مسابقهدهندگان میرباید.»(23)دكتر ذكّی مبارك در كتاب «عَبقرّیة الشَّریف الرَّشی» مینویسد: «من معتقدم كه دقت و بررسی در نهجالبلاغه به انسان مردانگی و شهامت و بزرگی روح میبخشد و چرا كه از روح بزرگی سرچشمه گرفته كه در برابر مشكلات و حوادث با قدرت شیران مقابله كرده است.»(24)عباس محمود العقاد كه خود یكی از بزرگترین نویسندگان معاصر مصری به شمار میآید و در «عبقریةُ الامام» درباره سخنان علی علیهالسلام چنین آورده است:«نهجالبلاغه چشمه جوشانی است از آیات توحید و حكمت الهی كه آگاهی بحث كنندگان در عقاید و اصول خداشناسی و توحید را گسترش میدهد.»(25)دكتر طه حسین و نویسنده پركار و دانشور و در یكی از سخنان خود پس از نقل كلامی از علی علیهالسلام در پاسخ مردی كه در واقعه جمل - درباره قضاوت میان طرفین جنگ - دچار تردید شده بود و میگوید:«من پس از وحی و سخن خدا و جوابی شیواتر و باشكوهتر از این جواب ندیده و نمیشناسم.»(26)توصیف واقعه را از زبان همین صاحبنظر در كتاب سودمند «علی و فرزندان» باز میجوییم:«در یكی از روزها مردی از وی پرسید كه: آیا ممكن است عایشه و طلحه و زبیر بر باطل یك سخن شوند؟ علی گفت: «چنان مینماید كه امر بر تو مشتبه شده است و این را بدان كه حق و باطل را ترازو و خرد آدمی است. حق را بشناس نا اهل حق را بازشناسی و باطل را بشناس تا اهل باطل را شناخته باشی.» و من پاسخی نیكوتر از این پاسخ نمییابم كه هركس را هر اندازه پایگاه بلند داشته باشد، نمیداند. و پس از آنكه وحی خاموش شد و خبر آسمان بریده گشت، هرگز پاسخی بهتر از این بر آن پرسش نمیشد داد.»(27)علیالجندی، رئیس دانشكده علوم دانشگاه قاهره، در مقدّمه كتاب «علیّ بن ابیطالب، شِعرُهُ و حِكَمُهُ» درباره نثر شیوای علی علیهالسلام چنین تعبیری دارد:«نوعی خاص از آهنگ موسیقی كه بر اعماق احساسات پنجه میافكند در این سخنان هست و از نظر سجع چنان منظوم است كه میتوان آن را «شعر منثور» نامید.(28)محمّدبن طلحه شافعی هم میگوید:«فصاحت به وی منسوب است. بلاغت از وجود او سرچشمه میگیرد و براعت از كلام او برمیآید و علوم معانی و بیان غریزهای است در وجود او.»(29)جرج جرداق، نویسنده صاحبنظر مسیحی، در كتاب ارزشمند «الامامُ علی علیهالسلام ، صَوتُ العدالةُ الانسانیه» درباره نهجالبلاغه چنین گفتار دارد:«سخن حضرت در بلاغت فوق بلاغتهاست. قرآنی است كه از مقام خود اندكی پایین آمده و سخنی است كه تمام زیباییهای زبان عرب را در گذشته و آینده در خود جای داده است.»(30)علّامه محقّق، میرزا حبیباللّه خویی، در «منهاجُ البراعَة فی شَرحِ نهجالبلاغه» با استناد به قوّه بلاغت حضرت، وی را پیشوای مردمان میداند:«با توجه به اینكه علی علیهالسلام یگانه پیشتاز میدان بلاغت است، پس سزاوار است كه سخنان او پیشوای همه سخنان باشد، همانگونه كه خودش امام و پیشوای مردمان است.»(31)شیخ محمّد عبده، مفتی اعظم مصر، نیز این چنین خود را به قافله شیفتگان بلاغت علی علیهالسلام رسانیده است: «همه دانشمندان و آگاهان به زبان عرب معتقدند كه سخن علی علیهالسلام پس از كلام خدا و پیامبرش از لحاظ بلاغت برترین، در جوهر و مایه، پربارترین، در شیوه و سبك، بلندترین و در معنی جامعترین كلام است.»(32)عزّالدین ابن ابی الحدید مدائنی (586 ـ 655 ه.) نهجالبلاغهشناس و شارح والا مقام معتزلی است كه الحق بر بیشتر شارحان نهجالبلاغه فضل تقدّم و برتری مقام دارد. این محقّق صاحبنظر در كتاب 20 جلدی خود سخنان بسیاری درباره عظمت گفتار علی علیهالسلام ـ هرچند به طور پراكنده ـ آورده است. وی در مقدمه كتاب مینویسد:«علی پیشوای اهل فصاحت و سیّد ارباب بلاغت است. سخن وی فروتر از كلام خالق و فراتر از سخن مخلوق است و مردم گفتن و نوشتن را از وی آموختهاند.»(33)این نام آشنای عالم نهجالبلاغهشناسی در جاهای مختلف كتاب خود سخنان عمیق و بنیادین امیرمؤمنان را ستوده و به فراخور كلام بر صلابت آنها پای فشرده است. از جمله در جلد چهاردهم كتاب در شرح نامه امام به عبدالله بن عباس، كه پس از شهادت محمّد بن ابیبكر نوشته شده، میگوید:«فصاحت را ببین كه چگونه افسار خود را به دست این مرد داده ومهار خود را به او سپرده است. نظم عجیب الفاظ را تماشا كن، یكی پس از دیگری میآیند و در اختیار او قرار میگیرند، مانند چشمهای كه خود به خود و بدون زحمت از زمین بجوشد. سبحان اللّه! جوانی از عرب در شهری مانند مكه بزرگ میشود، با هیچ حكیمی برخورد نكرده است اما سخنانش در حكمت نظری بالای سخنان افلاطون و ارسطو قرار گرفته است، با اهل احكمت عملی معاشرت ننموده اما از سقراط بالاتر رفته است. میان شجاعان و دلاوران تربیت نشده است زیرا مردم مكه تاجر پیشه بودند و با جنگ میانهای نداشتند، اما شجاعترین بشری از كار درآمد كه بر روی زمین راه رفته است. این مرد فصیحتر از سحبان بن و أمل و قبسّ بن ساعده از كار درآمد و حال آنكه قریش كه قبیله او بودند، افصح عرب نبودند.»(34)ابن ابیالحدید هم چنین پس از نقطه خطبه 221 (الهكم التكاثر) و آوردن گفتاری درباره برزخ مینویسد:«اگر تمام فصیحان عرب در مجلسی اجتماع كنند و این بخش از خطبه بر آنها خوانده شود، سزاوار است كه بر آن سجده كنند. همچنان كه روایت كردهاند هنگامی كه شعرای عرب شعر معروف، «عدیّ بن رقاع» (قَلَم أصابَ مِنَ الدّواة مِدادَها...» را شنیدند، بر آن سجده كردند و چون از علّت آن سؤال شد، گفتند:«ما محمل سجودِ شعر را میشناسیم، هم چنانكه شما محل سجود قرآن را میشناسید!»سپس اضافه میكند:«به خدا قسم من این خطبه را از پنجاه سال پیش تاكنون بیش از هزار بار خواندهام و پس از هر بار خواندن ترس و وحشت عمیقی تمام وجودم را دربرگرفت هر زمان در محتوای آن دقت كردم به یاد مردگان از خانواده و دوستانم افتادم و چنان پنداشتم كه من همان كسی هستم كه امام در لابهلای این خطبه توصیف میكند.»(35)در جایی دیگر هنگامی كه به مقایسه اجمالی میان بخشی از كلام علی علیهالسلام با سخنان معروف ابن نباته، خطیب قرن چهارم، میپردازد، نظر خود را چنی ابراز میدارد:«آگاهان به علم فصاحت و بلاغت اگر به این گفتار علی علیهالسلام به دیده انصاف بنگرید، میدانند كه یك سطر از نهجالبلاغه با هزار سطر از سخنان معروف ابننباته برابر است.»(36)باز زمانی كه یكیازخطابههای معروفابن نباته را در زمینه جهاد نقل میكند كه با این جمله از كلام علی علیهالسلام آراسته شده:سما غُزِی قومٌ فی عُقرِ دارهم الاّ ذلّوا»(37) (هیچ قومی و ملّتی در درون خانه خود مورد هجوم واقع نشدند، مگر آنكه ذلیل گشتند.»، چنین مینویسد:«به این جمله بنگر! و ببین چگونه از میان تمام خطبه ابن نباته فریاد میكشد! این سخن فریاد بلاغت و شیواییاش را به شنونده خود اعلام میدارد. چه، از معدنی غیر از معدن دیگر خطبهها برخاسته است. به خدا سوگند همین یك جمله چنان خطبه ابننباته را آراسته كه یك آیه از قران یك خطبه معمولی را میآراید.»(38)ابن ابی الحدید سخنی را هم از معاوبه بن ابی سفیان نقل میكند كه در جای خود شنیدنی و درخور عنایت است:روزی محفنِ بن ابی محفن به نزد معاویه آمد و گفت: «از پیش كُند زبانترین مردم به پیش تو آمدم. و غرضش علی علیهالسلام بود. معاویه گفت: وای بر تو! چگونه ممكن است عی كُند زبانترین مردم باشد؟ به خدا جز او كسی آیین فصاحت را به قریش نیاموخته است.»(39)شَهِدَ الأنامُ بِفَضْلِهِ حَتَّی العِدی والْفَضْلُ ما شَهِدَتْ بِهِ الأَعْدا(40)«به بزرگی و فضیلت او همه مردم حتی دشمن گواهی داد. و فضیلت آن است كه دشمنان به آن گواهی دهند.»امیرالمؤمنین بهتر از هر كس به برتری مقامِ خود و خاندانش در فنّ سخنوری اشارت نموده است:اِنَّا لَأَمَراءِ الكلامِ، وَفینا تَنَشَّبَتْ عُروُقُهُ وَ عَلَیْنا تَهَدَّلَتْ غُضُونهُ.(41)«ما امیران سپاه سنخیم. ریشه درخت سخن در میان ما دویده و محكم شده و شاخههایش بر سر ما ریخته است.»پینوشتها* ـ شماره خطبهها و نامهها و كلمات قصار از نهجالبلاغه دكتر صبحی صالح، چاپ بیروت، نقل شده است و در صورت استفاهد از نسخهای دیگر بدان اشاره خواهد شد.1ـ علّامه طباطبایی مینویسد:«بحثهایی كه درباره شخصیت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام انجام گرفته و كتابهایی كه پیروان مذاهب و سایر كنجكاوان در اینباره نوشتهاند، درباره هیچ یك از شخصیتهای تاریخ اتفاق نیفتاده است.»(شیعه در اسلام، محمدحسین طباطبایی، دارالكتب الاسلامیه، تهران، 1351، ص 128) همچنین در بررسی كتابشناسی نهجالبلاغه باید گفت كه تا این زمان حدود 800 كتاب شرح و توضیح و ترجمه درباره نهجالبلاغه و صاحب آن به رشته تحریر درآمده است.برای اطلاع بیشتر، ر. ك:ـ الف. كتابشناسی نهجالبلاغه، نوشته رضا استادیب. مقاله وزین «كتابشناسی نهجالبلاغه» به قلم محمّدمهدی علیقلی (مندرج در ویژهنامه میراث جاویدان، سال هفتم، شماره 25ـ 26)2ـ نهجالبلاغه از كیست؟ محمدحسن آلیاسین، ترجمه محمود عابدی، بنیاد نهجالبلاغه، تهران، 1360، ص 373ـ نهجالبلاغه، ترجمه سیّدجعفر شهیدی، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1374، ص «ط»4ـ ادبیات و تعهد در اسلام، محمّدرضا حكیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1373، ص 795ـ «بُدئَتِ الكِتابةُ بِعَبْدِ الحمید و خُتِمَتْ بابْنِ العمید.» یتیمة الدَّهر، ابو منصور ثعالبی، به تحقیق محمّد محیالدّین عبدالحمید، مكتبةُ التّجاریه، قاهره، ج 3، ص 154 و تاریخ ادبیات ایران، ذبیحاللّه صفا، خلاصه جلد اوّل و دوم، ققنوس، تهران، 1377، ص 576ـ ادبیات و تعهد در اسلام، محمدّرضا حكیمی، ص 797ـ علی علیهالسلام اسوه زندگی، محمّدحسین بروجردی، سلمان فارسی، قم، 1372، ص 7 (به نقل ك ینابیع المودّة، ج 1، ص 90)8ـ نهجالبلاغه، ص 3609ـ پیام امام، مكارم شیرازی و همكاران، دارالكتب الاسلامیه، تهران، 1375، ج 1، ص 5810ـ اَصْلَع: یعنی كسی كه موی پیش سر او ریخته است و مقصود گوینده علی علیهالسلام میباشد.11ـ12ـ شرحنهجالبلاغه، ابنابیالحدید،بهتحقیقمحمّدابوالفضل ابراهیم، دارُاحیاءِ الكتب العربیّه، قاهره، 1358 ه.، ج 1، ص 2413ـ نهجالبلاغه، ص 3414ـ مروج الذهب، حسین بن علی مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1374، ج 2، ص 59615ـ نهجالبلاغه، كلمات قصار، شماره 8116ـ نهجالبلاغه، ترجمه سیّد جعفر شهیدی، ص «ح». (به نقل: البیانُ و التبیین، ج 1، ص 83)17ـ فاتح خیبر، محمّد مقیمی، مؤسسّه مطبوعاتی معراجی، تهران، 1349، ص 13618ـ نهجالبلاغه از كیست؟ محمدحسن آل یاسین، ص 1819ـ سیری در نهجالبلاغه، مرتضی مطهری، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1361، ص 2220ـ تاریخ یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، مكتبه مرتضویّه، نجف 1358 ه.، ج 2، ص 17921ـ نهجالبلاغه، كلمات قصار، شماره 26222ـ آشنایی با نهجالبلاغه، محمّدمهدی جعفری، امیركبیر، تهران، 1364، ص 5723ـ مصادر نهجالبلاغه و أسانیده، سیّد عبدالزهراء حسینی، موسسه الاعلمی بیروت، 1359 ه. ج 1، ص 3924ـ25ـ پیام امام، ج 1، ص 42/ ص 4326ـ سیری در نهجالبلاغه، مرتضی مطهری، ص 2527ـ علی علیهالسلام و فرزندان، طه حسین، ترجمه احمد آرام، كانون نشر و پژوهشهای اسلامی، تهران، 1332، ص 3928ـ آشنایی با نهجالبلاغه، محمّدمهدی جعفری، ص 5929ـ مصادر نهجالبلاغه و أسانیده، ج 1، ص 3930ـ الامام علی علیهالسلام ، صَوْتَ العدالةُ الانسانیه، جرج جرداق، دارالفكر عربی، بیروت، ج 1، ص 4731ـ پیام امام، ج 1، ص 52 (بهنقلاز: منهاجالبراعة،ج 1، ص 271)32ـ نهجالبلاغه، شرح محمّد عبده، مكتب الاعلام الاسلامی، قاهره، 1341، ص 1233الی 36ـ شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص24/ ج 14، ص 348/ ج 11، ص 153 / ج 7، ص 21437ـ نهجالبلاغه،خطبه 27.اینخطبه به «جهادیّه» معروف است.38ـ39ـ شرح نهجالبلاغه،ابنابیالحدید، ج2، ص84/ج1،ص2440ـ الفصول العلّیه، شیخ عباس قمی، موسسه در راه حق، قم، 1365، ص 1341ـ نهجالبلاغه، خطبه 233
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 575]
صفحات پیشنهادی
نهجالبلاغه از منظر دانشمندان بلاغت
نهجالبلاغه از منظر دانشمندان بلاغت نويسنده:سیدتقی آلیاسینمنبع:فصلنامه معرفت مقدمه نهجالبلاغه یادگار گرانسنگ و بسیار پربهره پیشوای سخنوران از قدیمترین ...
نهجالبلاغه از منظر دانشمندان بلاغت نويسنده:سیدتقی آلیاسینمنبع:فصلنامه معرفت مقدمه نهجالبلاغه یادگار گرانسنگ و بسیار پربهره پیشوای سخنوران از قدیمترین ...
چشمه های بلاغت در شعر فارسی
نهجالبلاغه از منظر دانشمندان بلاغت نهجالبلاغه از منظر دانشمندان بلاغت نويسنده:سیدتقی آلیاسینمنبع:فصلنامه ... خطبه از خطبههای اصلع(10) را از بر كردم و این خطبهها ...
نهجالبلاغه از منظر دانشمندان بلاغت نهجالبلاغه از منظر دانشمندان بلاغت نويسنده:سیدتقی آلیاسینمنبع:فصلنامه ... خطبه از خطبههای اصلع(10) را از بر كردم و این خطبهها ...
كلام امام علی(علیه السلام) از نگاه ۶ عالم اهل سنت
در پى ديدگاه هاى ۶ تن از دانشمندان اهل سنت را پيرامون نهج البلاغه مى خوانيد. ... (۷)استاد حسين نائل مرصفى، دانشمند علوم بلاغت در دانشگاه الازهر مصر:نهج البلاغه كتابى ...
در پى ديدگاه هاى ۶ تن از دانشمندان اهل سنت را پيرامون نهج البلاغه مى خوانيد. ... (۷)استاد حسين نائل مرصفى، دانشمند علوم بلاغت در دانشگاه الازهر مصر:نهج البلاغه كتابى ...
جرعهنوشى از چشمه فياض على (ع)/ نگاهي به نهجالبلاغه و تأثير ...
جرعهنوشى از چشمه فياض على (ع)/ نگاهي به نهجالبلاغه و تأثير آن بر ادبيات ... او از نظر خودش آنهايي كه از جنبه بلاغت برجستگي خاصي داشتهاند را انتخاب كرده، از اينرو اين ... نهجالبلاغه به اقرار اغلب دانشمندان و نويسندگان و ادباي معاصر غير شيعي عرب، ...
جرعهنوشى از چشمه فياض على (ع)/ نگاهي به نهجالبلاغه و تأثير آن بر ادبيات ... او از نظر خودش آنهايي كه از جنبه بلاغت برجستگي خاصي داشتهاند را انتخاب كرده، از اينرو اين ... نهجالبلاغه به اقرار اغلب دانشمندان و نويسندگان و ادباي معاصر غير شيعي عرب، ...
آشنایی اجمالی با نهج البلاغه
نهج البلاغه مانند قرآن كریم كتاب زنده است و هم چنان میدرخشد و نظر دانشمندان را به خود ... خواننده مىگشاید و طالبان بلاغت را بدان نزدیك مىسازد و نیاز دانشمند و دانشجو را ...
نهج البلاغه مانند قرآن كریم كتاب زنده است و هم چنان میدرخشد و نظر دانشمندان را به خود ... خواننده مىگشاید و طالبان بلاغت را بدان نزدیك مىسازد و نیاز دانشمند و دانشجو را ...
آشنايي اجمالي با نهج البلاغه
نهج البلاغه مانند قرآن كريم كتاب زنده است و هم چنان ميدرخشد و نظر دانشمندان را به خود ... خواننده مىگشايد و طالبان بلاغت را بدان نزديك مىسازد و نياز دانشمند و دانشجو را ...
نهج البلاغه مانند قرآن كريم كتاب زنده است و هم چنان ميدرخشد و نظر دانشمندان را به خود ... خواننده مىگشايد و طالبان بلاغت را بدان نزديك مىسازد و نياز دانشمند و دانشجو را ...
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد
وي به دليل نزديكي عقيدتي با ابن علقمي (656ق/1258م) وزير اديب و دانشمند مستعصم ... مرتبه والاي نهج البلاغه از نظر ادبي باعث شده كه ابن ابي الحديد پس از آشنايي با نهج .... توجه ويژه به فصاحت و بلاغت سخنان امام(عليه السلام) با توجه به علاقه ابن ابي ...
وي به دليل نزديكي عقيدتي با ابن علقمي (656ق/1258م) وزير اديب و دانشمند مستعصم ... مرتبه والاي نهج البلاغه از نظر ادبي باعث شده كه ابن ابي الحديد پس از آشنايي با نهج .... توجه ويژه به فصاحت و بلاغت سخنان امام(عليه السلام) با توجه به علاقه ابن ابي ...
فصاحت و بلاغت على علیه السلام
(ابن ابى الحدید) نطق آدمى از نظر علم منطق فصل ممیز انسان از حیوانات دیگر است كه خداوند. ... عجبا كسى در مكه متولد شود و در همان شهر بزرگ گردد و بدون تماس و ملاقات با حكیم و دانشمند و ادیبى ... علامه فقید سید هبة الدین شهرستانى در كتاب (ما هو نهج البلاغة؟) ...
(ابن ابى الحدید) نطق آدمى از نظر علم منطق فصل ممیز انسان از حیوانات دیگر است كه خداوند. ... عجبا كسى در مكه متولد شود و در همان شهر بزرگ گردد و بدون تماس و ملاقات با حكیم و دانشمند و ادیبى ... علامه فقید سید هبة الدین شهرستانى در كتاب (ما هو نهج البلاغة؟) ...
نثر روان و گزين استاد شهيدي(ره) در ترجمه ي نهج البلاغه
نثر روان و گزين استاد شهيدي(ره) در ترجمه ي نهج البلاغه-نثر روان و گزين استاد شهيدي(ره) در ... دکتر جليل تجليل (1) چکيده (2) بلاغت از مهم ترين ويژگي هاي نهج البلاغه است. ... بتوان از نظر رعايت نکات و دقايق بلاغي و ظرافت ادبي منحصر به فرد دانست. ... و دانشگاه و ممارست و تدريس متون اسلامي و نهج البلاغه، چهره اي ممتاز از اين دانشمند ...
نثر روان و گزين استاد شهيدي(ره) در ترجمه ي نهج البلاغه-نثر روان و گزين استاد شهيدي(ره) در ... دکتر جليل تجليل (1) چکيده (2) بلاغت از مهم ترين ويژگي هاي نهج البلاغه است. ... بتوان از نظر رعايت نکات و دقايق بلاغي و ظرافت ادبي منحصر به فرد دانست. ... و دانشگاه و ممارست و تدريس متون اسلامي و نهج البلاغه، چهره اي ممتاز از اين دانشمند ...
حکمتهاي علوي در سروده هاي سعدي (1)
شيخ محمد عبده گويد: « درميان دانشمندان و سخن شاسان زبان وادبيات عربي کسي نيست که ... از عبدالحميد کاتب - سخنور ونويسنده نامي وچيره دست عرب، که از جواني در بلاغت وادب ... اگر به نهج البلاغه از منظر کمال روحي، رواني، اجتماعي وفردي بنگريم، راهها و ...
شيخ محمد عبده گويد: « درميان دانشمندان و سخن شاسان زبان وادبيات عربي کسي نيست که ... از عبدالحميد کاتب - سخنور ونويسنده نامي وچيره دست عرب، که از جواني در بلاغت وادب ... اگر به نهج البلاغه از منظر کمال روحي، رواني، اجتماعي وفردي بنگريم، راهها و ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها