واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مباني و آثار تربيتي نماز(4) نويسنده:محمد رضا شرفيمنبع: مجله تربيت همان بندگان خاصي كه در نماز، به حقيقت ياد خدا بودند و در روابط و مناسبات اجتماعي نيز زيباترين و لطيف ترين توجه را به نيازها و دردهاي مردم، مبذول داشتند. شايد حديث زير بيانگر چنين توجهي باشد كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: «وقتي كسي در نماز پيشواي مردم شد، نماز را سبك گيرد كه در ميان كسان، كوچك و بزرگ و بيمار و ناتوان و حاجتمند هست و هر وقت براي خود نماز گزارد هر چه خواهد طول دهد[1]». تلقين ارزشها باطن و ظاهر آدمي، دو جلوه از يك حقيقت واحدند و تأثير متقابلي بر يكديگر دارند. به گونه اي كه نيات و انگيزه هاي دروني، در موردي بر رفتار ظاهري وي تجلي يافته و رفتارهاي ظاهري نيز متقابلاً به دورن پررمز و راز روان انسان نفوذ مي كند و به تدريج شخصيت او را متحول مي نمايد. در تبيين رابطه باطن و ظاهر، استناد به كلام اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ مفيد و راهگشا به نظر مي رسد ايشان مي فرمايند: «و بدان براي هر ظاهر و آشكاري، برابر آن، باطن و پنهاني است، پس آنچه را ظاهر نيكو باشد، باطنش هم نيكوست و آنچه را ظاهرش زشت و بد باشد، باطنش نيز زشت و ناپاك است[2]». انسان نيز از اين قاعده مستثني نيست و ارتباطي معنادار ميان اين دو جنبه وجودي(ظاهر و باطن) او برقرار است و كشف چنين رابطه اي، براي ايجاد تغييرات مطلوب در رفتار و شخصيتش، ضروري به نظر مي رسد. از جمله اين موارد مي توان به«تلقين» اشاره نمود. تلقين به معناي افكندن، فهماندن، مطلبي را به كسي گفتن و كسي را وادار به گفتن كلامي كردن مي باشد. اگر آدمي مطلبي را به نفس خود القا، نمايد، از روش«تلقين به نفس» استفاده نموده است و اين يكي از روشهاي تكوين اخلاقيات مي باشد. علامه طباطبايي ـ رحمة الله عليه ـ در بيان شيوه هاي ايجاد ملكات اخلاقي مي نويسند: «و همچنين هر صفت ديگري كه بخواهي از خود دور كني، و يا در خود ايجاد كني، راه اولش تلقين علمي و راه دومش تكرار عملي است[3]». روش علمي تلقين به نفس بر اين مبنا استوار است كه آدمي، صفت مطلوبي را كه منظور وي مي باشد در قالب يك جمله كوتاه خبري و مثبت نظير«من فردي شجاع هستم». قرار داده و در زمان خاصي كه از لحاظ بدني، در وضعيت آسوده اي مي باشد و از نظر رواني نيز تمركز لازم را داراست، چنين جمله اي را چندين بار، به خود تلقين مي كند و در طول روز يا شب آن را تكرار مي نمايد، با تداوم چنين عملي در روزهاي بعد به تدريج چنين ويژگي اخلاقي در روح و روان او رسوخ مي كند. لازم به ذكر است كه ميزان رسوخ و نفوذ اين خصوصيت در روان آدمي، بستگي به ميزان تكرار و انجام تلقين دارد. حال مي توان رابطه نماز و تلقين ارزشها را اينگونه تبيين نمود. نماز، خود نوعي ذكر است. امام راحل در شرح حديث جنود عقل و جهل، مطلبي مشتمل بر ارتباط تلقين آيات به قلب و نتايج حسنه آن ذكر مي نمايند: «پس از آن كه دل را براي ذكر خدا و قرآن شريف مهيا نمود، آيات توحيد و اذكار شريفه توحيد و تنزيه را با حضور قلب و حال طهارت تلقين قلب كند به اين معني كه قلب را چون طفلي فرض كند كه زبان ندارد و مي خواهد او را به زبان آورد، چنانچه آن جا يك كلمه را تكرار كند و به دهان طفل گذارد تا او ياد گيرد، همين طور كلمه توحيد را با طمأنينه و حضور قلب، بايد انسان تلقين قلب كند و به دل بخواند تا زبان قلب باز شود و اگر وقتي چون اواخر شب يا بين الطلوعين، بعد از فريضه صبح براي اين كار اختصاص دهد خيلي بهتر است[4]». ايفاي مسؤوليت الهي از وظائف انسان در پيشگاه خداوند، انجام فرائض الهي به ويژه نماز است. نماز در ميان همه اعمال عبادي، جايگاه خاصي دارد و از آن به«ستون دين» تعبير شده است. در برخي روايات آمده است كه: «اگر نماز قبول شد، ساير اعمال نيز قبول مي شود و اگر نماز، پذيرفته نشد، ساير اعمال هم پذيرفته نخواهد شد[5]». شناخت دقيق وظيفه و چگونگي انجام آن، زمينه موفقيت آدمي را فراهم مي كند. در پاره اي از عبادات و اعمال، به لحاظ اهميت والايي كه براي برخي از آنها ذكر شده است، حق خاصي را متوجه انسان مي كند و نماز از اين جمله است. حضرت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ در رساله حقوق خويش، دهمين حق را به نماز اختصاص داده و مي فرمايند: «در مورد حق نماز، بايد بداني كه اين عمل به منزله آماده شدن براي ديدار و سخن گفتن با خداي آفريننده است و تو در آن حال در برابر خدا ايستاده اي اگر توجه به اين مطلب داشته باشي رعايت كمال ادب را خواهي كرد و قلب خود را با بيم و اميد و اظهار محبت در برابر كمال مطلق متوجه او خواهي كرد. با آرامش و مراقبت و توجه كامل، با او به راز و نياز و گفتگو مي پردازي، به وسيله نماز و درخواست عفو و آمرزش و اصلاح خويش، از غبار غفلت و تقصير و گناهاني كه ممكن است ترا به هلاكت و بدبختي بكشاند، پاكيزه خواهي شد و براي حسن انجام تكاليف، جز خدا پناهگاهي نيست[6]». رابطه ايفاي مسئوليت الهي و روان آدمي، اينگونه قابل تبيين است كه هر نوع عمل يا رفتاري كه بيانگر موفقيت در انجام وظيفه باشد، تأثيري در روح و روان او دارد و اين تأثير جنبه مثبت داشته و مجموع اينگونه تأثيرات، به مرور زمان، موجب رضايت خاطر وي مي شود به ويژه اگر انجام وظيفه در قبال ذات اقدس الهي باشد. پی نوشت ها:[1] . فريد تنكابني ـ مرتضي ـ راهنماي انسانيت ـ ترجمه موضوعي نهج الفصاحه (سخنان پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله) ـ ص631. [2] . اميرالمؤمنين، علي ـ عليه السّلام ـ نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام ـ ج 3 ـ جمله 153 ـ ص 482. [3] . طباطبايي ـ علامه سيد محمد حسين ـ الميزان ـ ج 2 ـ ص 301. [4] . خميني، روح الله. [5] . لواساني، سيد علي ـ شكوفه هاي سخن ـ ص 89. [6] . امام سجاد، حضرت علي بن الحسين ـ رساله حقوق ـ ترجمه علي غفوري ـ صص 67 و 69.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1017]