تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836455883
تاریخ از منظر راوی
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تاريخ از منظر راوي
گفت وگو با حامد عنقا فيلمنامه نويس سريال« نردبامي بر آسمان»ساخت اثري بر اساس زندگي يک رياضيدان برجسته و ستارهشناس و محاسبي ماهر و زبردست در کنار کارنامه هزار رنگ محمد حسين لطيفي، شايد نقطه روشني در کار فيلمنامه نويسي حامد عنقا به شمار رود. بدون شک علاقه حامد عنقا به نجوم و کسرهاي اعشاري و محاسبه عدد پي و يا محاسبه سينوس زاويه يک درجه، موجب نگارش اين فيلمنامه نشده است. شايد لطيفي او را يک روز در حالي که در کناره ساحل آرام و بي سر و صداي تحقيقات تاريخي و فلسفي خود قدم مي زده، پيدا کرده است. اما نه! اين آشنايي قدمتي بيش ازسن و سال سريال « نردبامي بر آسمان » دارد. به هر حال، ترکيب لطيفي کارگردان و عنقا ي فيلمنامه نويس و از آن طرف وحيد جليولوند بازيگر، از آن ترکيب هايي است که تصور محصول آن به اين سادگي ها امکان پذير نيست. با حامد عنقا درباره نگارش فيلمنامه اين سريال در گرماي يکي از ساعات بي برقي گفت وگويي داشتيم که مي خوانيد . *** من نتوانستم در کارنامه شما هيچ اثري براي ارتباط دادن با نوشتن اين فيلمنامه پيدا کنم. اصلا جريان نوشتن اين سريال چطور شکل گرفت ؟ اين در واقع دوازده و يا سيزدهمين کار من براي سازمان صدا و سيما بود. من از سال 79 کارم را به عنوان کارگردان با گروه فيلمسازي شبکه دو و با سريال « به همين سادگي » آغاز کردم. بعد از آن، کارهاي ديگري انجام دادم از جمله پروژه بزرگ « در پناه قرآن» که در آن برنامه براي اولين بار روي مفاهيم تاريخ اسلام و قرآن، کار نمايشي ساختيم که شايد براي آن موقع قدم هاي سريعي بود و دچار مشکلاتي نيز شد؛ اما راهي بود براي دوستان ديگر که اين مسير را ادامه بدهند. در کنار اينها، فيلم سينمايي «انتخاب»،«مصائب يک خواستگاري» و چندين تله فيلم مختلف بوده اند که نوشتن فيلمنامه آنها را برعهده داشته ام؛ ضمن اين كه کار جديدي هم هست که شايد تا اول مهر ماه به عنوان اولين کار بلند سينمايي خودم جلوي دوربين ببرم. اما خب با همه اينها من زياد اهل بيوگرافي نيستم. *** خب، کارهايي که نام برديد به جز فيلم سينمايي «انتخاب»، اغلب هنوز به مرحله پخش نرسيده اند. از طرفي هيچ سابقه کار تاريخي هم در آنها به چشم نمي خورد. آقاي لطيفي از کجا شما را مي شناختند؟ من و آقاي لطيفي پيش از اين چند بار صحبت کرده بوديم و قرار بود ماه رمضان پارسال مجموعه اي به نام « ورا » براي گروه فيلم و سريال شبکه تهران آماده کنيم که بعد اتفاقاتي افتاد و آقاي ضرغامي ساخت پروژه « نردبامي بر آسمان » را به آقاي لطيفي محول کردند. بعد از رفتن آقاي لطيفي من احساس کردم ديگر آن حميت در گروه وجود ندارد که از پس قصه جسورانه اي مثل « ورا» بربيايد و اين تنها در توان محمد حسين لطيفي بود. به خاطر همين، بعد از مدتي که دکتر کريمي به گروه اضافه شد، از اين فرصت استفاده کردم و با اجازه آنها از کار بيرون آمدم. چون حس مي کردم ديگر با اين نگاه جديد، کار خوبي نخواهد شد. کما اين که آن قصه به طور کامل عوض شد و سريال «شکرانه» از آن بيرون آمد. اما با وجودي که مجموعه عوامل همان عوامل سريال «وفا» بودند، نتيجه کار خوب در نيامد . بعد از آن، من بلافاصله درگير نوشتن دو تا تله فيلم و يک سري کارهاي ديگر شدم؛ تا اين که يک روز آقاي غفاري تماس گرفتند و گفتند ما داريم يک چنين سريالي کار مي کنيم و آقاي لطيفي اصرار دارند که شما حتما باشيد. من هم گفتم تا جايي که اطلاع دارم متن اين کار نوشته شده است که ايشان پاسخ دادند ما اصلا کاري به آن متن نداريم و اين شد که يک روز نشستيم و اولين حلقه کار را تشکيل داديم .*** فيلمنامه آقاي دانشمند را هم خوانديد؟بله. يک بخش هايي به عنوان «شهر آشوب» ساخته شده بود که به اصرار دوستان سيما فيلم ديديم و کار آقاي دانشمند را هم خوانديم و عليرغم بحث و نقد هايي که وجود داشت، واجد شايستگي هاي زيادي بود.*** و از اين فيلمنامه استفاده هم کرديد؟ نه! در واقع آن جنس كار، کاري نبود که اين گروه بخواهد انجام بدهد. به هر حال، فکر مي کنم جهت گيري محمد حسين لطيفي بعد از اين همه کار ديگر واضح باشد. براي همين ما تصميم گرفتيم که اصلا فکر کنيم هيچ کاري وجود نداشته و ما از روز اول مي خواهيم يک کاري درباره زندگي غياث الدين جمشيد کاشاني بسازيم و هيچ مبحثي در فيلمنامه امروز مديون و وامدار کارهاي نوشته شده قبلي نيست. جز کار آقاي دانشمند چند قسمت هم توسط آقاي ترابي نوشته شده بود که البته من آن را نخواندم .چون آقاي لطيفي خودشان خوانده بودند و نيازي نديدند که من هم آن را بخوانم. *** باز هم من به پاسخ اين سوال نرسيدم که چه پيش زمينه اي براي اعتماد به شما براي نوشتن يک کار تاريخي وجود داشت؟ شايد يکي از دلايل انتخابم براي اين جنس کار بيشتر بعد پژوهشي من باشد تا فيلمنامه نويسي. دوستان مي دانند که من حدود 30 مقاله منتشر شده درباره تاريخ حکمت و فلسفه اسلامي داشته ام و همچنين اكنون کتابي به نام «تاريخ الهيات علمي در اسلام» را آماده انتشار دارم. در حال حاضر هم دارم کاري در مورد صدر اسلام با مشاورت يکي از دوستان براي شبکه برون مرزي مي نويسم.*** جز مبحث فيلمنامه، تحقيقات انجام شده چقدر مورد استفاده شما واقع شد؟ يک تحقيقاتي انجام شده بود . اما با وجود زحمتي که کشيده بودند در واقع تنها يک تعريف موضوعي درباره غياث الدين جمشيد کاشاني به دست آمده بود و مناسب فيلمنامه نويسي نبود. من در يک جلسه اي به آقاي اسلامي مهر ـ رياست مركز سيما فيلم ـ هم گفتم که الان وقتش است ما مبحثي به نام تحقيق و پژوهش براي نگارش فيلمنامه هاي تاريخي باز کنيم. چون اين نوع تحقيقات براي نگارش فيلمنامه به کار نمي آيد و فقط به درد پايان نامه دانشگاهي مي خورد. جنس پژوهش براي فيلمنامه نويسي فرق دارد. در واقع با کليات نمي شود فيلمنامه نوشت. جزئيات تحقيق است که فيلمنامه را مي سازد. *** آيا اين نوع پژوهش هاي کلي تا حدودي به محدوديت منابع ما بر نمي گردد؟ همين طور است. يعني اگر دنبال اين باشيم که مثلا زندگي غياث الدين جمشيد کاشاني را جزء به جزء در تاريخ پيدا کنيم، خوب پيدا نمي کنيم. نه تنها زندگي او، بلکه آدم هاي مشهورتر مثل بوعلي سينا و امثال وي را هم پيدا نمي کنيم. براي همين است که مي گويم پژوهش براي فيلمنامه متفاوت است. چون براي تحقيق درباره اين آدم ها، اول بايد کليد واژه ها را پيدا کنيم. مثل غياث الدين جمشيد کاشاني، نجوم، تيموريان، کاشان، سمرقند، معماري، مکتب هرات، رياضيات، و مهم تر از همه قرن 8 و 9. حالا بعد از اين که يکي يکي درباره اينها تحقيق کرديم، به يک فصل مشترک مي رسيم . خيلي وقت ها بچه هايي که پژوهش مي کنند، دچار سردرگمي مي شوند .مي گويند اينها با هم همخواني ندارد. ما به آنها مي گوييم که حالا نخ تسبيح اينجا درامي است که تو خلق مي کني تا جزييات هر کدام سر جاي خودش بنشيند. *** و اينجا همان مرحله اي است که تاريخ از فيلتر نگاه نويسنده و کارگردان عبور مي کند؟ بله! و قطعا اين يک حرف اشتباهي است که نويسنده و کارگردان بايد براي بيان داستان مخصوصا مباحث تاريخي قضاوت نکرده و سليقه اش را اعمال نکند. اين غير واقعي است. به جهت فلسفي در نگارش اصلا مفهوم بي طرفي نمي تواند درست باشد. طبيعي است که من وقتي غياث الدين جمشيد کاشاني را مي نويسم، او را بيشتر دوست دارم تا داروغه شهر را. ممکن است در يک مساله اي حتي حق با داروغه باشد اما من ناخودآگاه چهره اي از او خلق مي کنم که ما غياث الدين جمشيد کاشاني را دوست داشته باشيم. *** بحث وفاداري به تاريخ را چطور توجيه مي کنيد؟ يک سوال خوبي هست که در مباحث فلسفه تاريخ از بعد از ويل دورانت تا امروز وجود داشته که اصلا تاريخ چي هست؟ آيا آن چيزي که منابع به ما مي گويند همان چيزي است که اتفاق افتاده؟ ما فرض مي کنيم که بله هست و وارد اين مباحث تئوريک نمي شويم. اما ما الان داريم تاريخ را روايت مي کنيم و هميشه منظر راوي وجود دارد. مثلا در مورد شاهکاري مثل شاهنامه، ما مي دانيم که اين قصه ها پيش از او وجود داشته و حتي در سرزمين عرب يکي از معاندين حضرت رسول، قصه هاي رستم و سهراب را براي مردم تعريف مي کرده که بگويد: اگر پيامبر قرآن مي گويد، من هم اين قصه ها را دارم. پس اين وجود دارد و فردوسي اينها را تعريف کرده است. اما آيا فردوسي بدون هيچ نگاهي تنها راوي بوده است؟امکان ندارد که ما منظر روايت محض داشته باشيم. امروز اصلا تاريخ محض وجود ندارد. و من فکر مي کنم براي هنرمند اين حق وجود دارد که تاريخ را آن طور که فکر مي کند، روايت کند. در سرزمين ما براي اولين بار نيست که اين اتفاق مي افتد. در غرب هم همواره اين مساله وجود داشته است. آيا «تروي» کاملا بر اساس«ايلياد» ساخته شده است ؟*** نوع نگاه شما در اين کار کدام يک از وجوه شخصيتي غياث الدين را پر رنگ تر مي کند؟ حسن کار سريال اين است که شما مي توانيد يک شخصيت چند وجهي را به مخاطب نشان بدهيد. شخصيت جمشيد کاشاني علاوه بر اين که منجم و رياضيدان است، يک شيعه امامي و داراي علاقه هاي مذهبي است و در کنار اينها در وجه اجتماعي او يک ظلم ستيزي با حکومت وقت ديده مي شود و همين طور يک نگاه پر عطوفت به خانواده که اينها البته جزو حلقه مفقوده است؛ اما بر اساس نامه هايي که وجود دارد مي شود به علاقه او به پدرش پي برد. و بعد که وارد سمرقند مي شود، مي بينيم علاوه بر زبان تند و تيزي که دارد، بسيار هم اهل تدبير و سياست است. البته ما وجوهي هم به فراخور داستان به شخصيت او اضافه کرده ايم. اما به همه اين وجوه بر اساس بضاعت داستان پرداخته ايم. *** به فراخور بازيگرها هم چيزي به کار اضافه و يا کم شده است؟ چيزي به فيلمنامه اضافه نشده است اما يک جاهايي براي اين که بازيگر بتواند بهتر شخصيت را به منصه ظهور برساند، تغييراتي را در ديالوگ انجام داده ايم. تاحالا ما هيچ سکانسي را حذف نکرده ايم. اما يک جاهايي را اضافه کرده ايم که هيچ ربطي هم به بازيگر ها نداشته است. *** آقاي لطيفي چقدر در کار دخل و تصرف مي کنند؟ ايشان تاحالا هيچ دخل و تصرفي در فيلمنامه نکرده است. از طرفي من هر روز در کنار ايشان حضور دارم و بعضي جاها اگر تغييري مثلا در نوع گويش ها صورت مي گيرد، با همفکري بازيگر و آقاي لطيفي و مشاوره خود من است. يک جاهايي ممکن است من موافق نباشم اما به نگاه آقاي لطيفي ايمان دارم. خب ممکن است به فراخور شرايط فيلمبرداري تغييراتي به لحاظ ميزانسن ايجاد بشود که آن حق کارگردان است. درست است که فيلمنامه نويس فکر کار را توليد کرده، اما کسي که دارد فکر را به عمل تبديل مي کند کارگردان است و من فکر مي کنم آقاي لطيفي اين حق را دارد که حتي بگويد من اين سکانس را دوست ندارم و بهتر است آن را بريزيم دور و يک سکانس ديگر بنويسيم. به طور کلي، تعامل من و لطيفي به گونه اي است که همه چيز با مشاوره انجام شده است. اما اين هم بدان معني نيست که آنچه از اين سريال خواهيم ديد، صد درصد موافق سليقه و مورد تاييد من باشد.*** بداهه گويي هم توي کار داشته ايد ؟ کار تاريخي واقعا بداهه گويي برنمي دارد . براي همين، بداهه گويي بازيگرها نزديک به صفر است. اما اين گونه بوده که بازيگر نتواند کلمه اي را بيان کند و ما يک کلمه جايگزين به او پيشنهاد بدهيم .*** بحث زبان يک بحث هميشگي در کارهاي تاريخي بوده است. ديالوگ نويسي در اين کار بر چه معياري استوار است ؟ بحث درام نويسي ما يعني آن چيزي که به عنوان زبان در گفت وگو نويسي و بازسازي فضاهاي تاريخي از آن ياد مي کنيم، برخلاف سابقه هزار ساله ادبيات فارسي، به صد سال پيش و درام نويسي ميرزاآقاي تبريزي در عصر مشروطه برمي گردد. ما اين تاريخ را مبناي نمايشنامه نويسي مي دانيم. اما آيا اين بدان معناست که ما ديگر به ادبيات کهن کاري نداشته باشيم؟ نه! اتفاقا براي نوشتن ديالوگ عصر تيموري، درست است که نگاه مان به ادبيات آن زمان است، اما فراموش نکنيم که زبان نمايش يک زبان پويا و زنده است. يک زبان کتابي و موزه اي نيست. ما بايد براي گفت وگو نويسي از اين زنده بودن زبان استفاده کنيم. معمولا يک بحثي که مي شود اين است که مي گويند خيلي از مباحث بايد براي ديالوگ نويسي تاريخي لحاظ شود. خب من يک سوال دارم که اين قواعد ديالوگ نويسي کار تاريخي چه هست؟*** يعني ما قواعد مکتوبي نداريم؟ آيا کارهاي تصويري انجام شده نمي تواند نوعي منبع به شمار آيد؟ ما نه تنها قواعدي نداريم بلکه همان آثار را هم شناسايي نکرده ايم. براي همين خود من مثلا نگاه مي کنم ببينم بهرام بيضايي و يا علي حاتمي بر اساس چه شيوه اي کار کرده اند. حالا من مي آيم بر اساس ادبيات آن دوره تاريخي به باز آفريني آن گفت وگو ها مي پردازم. خلائي که در گفت وگو نويسي کارهاي تاريخي ما وجود دارد، اين است که فکر مي کنيم کار تاريخي يعني استفاده از زبان کتابت. مثل زبان رشيد الدين فضل الله که در قرن هشتم جامع التواريخ را نوشته است. و چون يکي دو تا کار موفق هم ديده ايم، آنها براي ما الگو شده اند. اما اين نيست. شما به سعدي و تاريخ بيهقي و سمک عيار اگر نگاه کنيد، مي بينيد که در اين آثار زبان محاوره را با زبان کتابت مخلوط کرده اند. يعني سمک عيار را اگر به عنوان يکي از نمونه هاي خوب تاريخي بخوانيد، اين پويايي زبان را در آن مي بينيد.يک مساله ديگر که اغلب مورد نقد قرار مي گيرد اين است که چرا ارکان جمله در ديالوگ به ترتيب سر جاي خودشان قرار نگرفته اند. اگر به يکي از اين سريال هايي که الان دارد پخش مي شود نگاه کرده باشيد، مي بينيد که دقيقا جمله هايش بر اساس همين ارکان است. انگار که بر اساس دستور زبان فارسي دکتر همايون فر نوشته شده است. اما مي بينيم که زبان جذابي نيست. براي اين که کسي مثل سعدي هم اين مساله را براي ما حل کرده است. در همان ديباچه گلستان مي بينيم که نوشته او منطبق بر اين ارکان نيست. بلکه بر اساس آهنگ کلمات است.*** در واقع شما معتقد به استفاده از زبان امروزي براي نوشتن ديالوگ آثار تاريخي هستيد؟ ساخت اثري بر اساس زندگي يک رياضيدان برجسته و ستارهشناس و محاسبي ماهر و زبردست در کنار کارنامه هزار رنگ محمد حسين لطيفي، شايد نقطه روشني در کار فيلمنامه نويسي حامد عنقا به شمار رود. من اين مساله را با يک مثال توضيح مي دهم. ما درام نويس بزرگي به نام شکسپير داشتيم که اتفاقا داستان هايش مال زمان خودش نبوده و به نوعي مي شود گفت نمايشنامه هاي تاريخي نوشته است. من به اين کاري ندارم که امروز زبان شکسپير براي مردم به راحتي قابل استفاده نيست. اما هم عصر او کسي است به نام بن جانسون که در آن زمان تنها براي نخبگان مي نوشته است. بزرگترين نقد بن جانسون به شکسپير اين است که وقتي تو داري ريچارد سوم و يا هنري پنجم را مي نويسي، از زبان و کلمات واقعي آن دوران در نمايشنامه ات استفاده نمي کني. در واقع شکسپير براي مردم کوچه و بازار مي نويسد. امروز مدت ها از آن زمان گذشته و کسي حتي يکي از کارهاي بن جانسون را به خاطر نمي آورد. ولي همه مردم کارهاي شکسپير را مي شناسند. براي اين که او فهميد که بايد بازآفريني کند. مثال فارسي که مي توانم بزنم «مرگ يزگرد» آقاي بيضايي است که جا به جا در اين کار جملاتي هست مثل: حالم خوش نيست. يا مثل سگ عو عو زدن...*** اما در همين ترکيب، ما نيازمند يک هارموني هستيم و اغلب مشکل اصلي همين جاست که اتفاق مي افتد. بله و اين هارموني چيست؟ اين هارموني همان بازآفريني زبان است. ما به منابع ادبي آن دوران خيلي وفا داريم. اما آنها را به زبان پوياي امروز ترجمه کرده ايم. مثلا برخي از دوستان که متن ها را خوانده اند، اولين چيزي که به آن اشاره کرده اند، اين است که متن در بازسازي حال و هواي تاريخي خيلي موفق در آمده. اما مثلا ارکان جمله ها و ... رعايت نشده است. خب، بحث من اين است که اگر ارکان جمله لحاظ شود، ديگر آن حال و هواي تاريخي به دست نمي آيد.علي حاتمي يک شيوه ديالوگ نويسي دوره قجري را خلق کرد. شما خاطرات اعتماد السلطنه را بخوانيد و بعد جملات فيلم «کمال الملک» را هم بشنويد .آيا ادبيات يکي است؟ نه ! ما در فيلمنامه کلمات زيادي داريم که مال دوره تيموري نيست. چون براي من فهم و دانش مخاطب امروز مهم است. البته جا به جا از آن کلمات ادبي هم براي بازسازي استفاده کرده ايم. ممکن است برخي اساتيد ادبيات، کار را ببينند و نقد کنند. اما فراموش نکنيم که ما داريم بازي مي کنيم. اين يک شعبده است. درست مثل معماري و دکورهاي ما که خيلي جاها با معماري واقعي آن روزگار فرق دارد، با وجودي که معماري آن دوره هنوز هست و به نسبت زبان قابل دسترس تر است. *** در اين گونه آثار، اغلب در مورد به کارگيري ضرب المثل ها و اشعار هم بحث هايي صورت مي گيرد. با چنين مواردي هم روبه رو بوده ايد ؟ بله. يک جاهايي مثلا مي گويند چرا به جاي اشعار حافظ، از اشعار خاقاني و رودکي استفاده نمي شود. اين به اين خاطر نيست که نويسنده فقط شعر حافظ را بلد است. به خاطر اين است که گوش تماشاگر من با اين شعر آشناتر است و من بهتر مي توانم با اين کلمات او را با خودم همراه کنم. البته در استفاده از همه اينها بايد هميشه از هر خطايي جلوگيري کرد. در واقع تيغ تاريخ ادبيات بايد هميشه پشت گردن ما باشد . *** نوشتن اين فيلمنامه قرار بود به صورت گروهي انجام بشود ؟ اين يک کارشخصي است. در ابتداي کار براي اين که به طرح کلي برسيم آقاي سعيد رحماني در جمع ما (من و لطيفي) حضور داشتند. اما از مقطعي که طرح کلي انجام شد، تصميم آقاي لطيفي و تهيه کننده بر اين شد که من کار را بنويسم و البته آقاي رحماني هم تعهد ديگري در يک سريال ديگر داشتند و نگارش فيلمنامه از مرحله سيناپس به صورت انفرادي توسط من انجام شد. *** اصلا نگارش فيلمنامه به صورت گروهي در اينجا جواب مي دهد؟ نه؛ واقعا اينجا جواب نمي دهد. در هاليوود نگاه فيلمنامه نويسي گروهي متفاوت است. اما اينجا به خطر مسائل دستمزدي، تبليغي و روحيه حرفه اي افراد، کمي قضيه فرق مي کند. من نمونه موفق يك کار گروهي را نديده ام. مثلا سه تا فيلمنامه نويس خوب با همديگر در يک کار گروهي يک فيلمنامه متوسط در مي آورند اما هر کدام به تنهايي مي توانند يک شاهکار خلق کنند. ***اين کار يکي از همان شاهکارهاست ؟ من مي خواهم اين را بگويم که تمام اين بحث ها به اين معنا نيست که من در نوشتن کار صد در صد بي خطا بوده ام. يک جاهايي در متن اوليه به خاطر سرعت، غلط هايي وجود داشت. چون من اين کار را به استثناي مدت زماني كه حرف تحقيقات شد، در 3 ماه نوشتم. البته اين دوره تاريخي چون براي من آشنا بود، نيازي نداشتم که تحقيقاتم را از صفر شروع کنم. از طرفي در اين کار خيلي ها با ما همراه بودند. در نگارش کار يک وقت هايي دچار چند دستگي نظرات مشاوران مي شديم؛ اما از وقتي آقاي دکترفهيمي فر به کار اضافه شدند، ما به نوعي آرامش رسيديم و شرايط براي براي بحث باز شد. ايشان نه به عنوان يک مسؤول بلکه به عنوان يک همراه با ما وارد بحث مي شدند و حتي گاهي، موارد ريزي مثل غلط هاي تايپي در فيلمنامه را هم به ما يادآور مي شدند و البته خيلي مشاوره هاي خوب ديگر هم داشتيم. در کنار اين همه، همراهي آقاي اسلامي مهر است که خيلي وقت ها مستقيم به من زنگ مي زنند و در مورد فيلمنامه صحبت مي کنند؛ تا به حال بحث دستوري نداشته ايم و هميشه به صورت پيشنهاد و مشاوره بوده است.*** حالا به نظر خودتان در اين پيشنهاد، دوستي با آقاي لطيفي موثر تر بود يا سابقه تحقيقاتي تان ؟ لطيفي جنس کاري که من مي نوشتم را مي شناخت و در کار قبلي هم که قرار بود با هم انجام بدهيم، پيشنهاد خود ايشان بود و اصلا همديگر را نمي شناختيم. اصولا دوستي کار را پيش نمي برد، تخصص است که کار را به انجام مي رساند. منبع : اعتماد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 415]
صفحات پیشنهادی
تاریخ از منظر راوی
تاریخ از منظر راوی-تاريخ از منظر راويگفت وگو با حامد عنقا فيلمنامه نويس سريال« نردبامي بر آسمان»ساخت اثري بر اساس زندگي يک رياضيدان برجسته و ستارهشناس ...
تاریخ از منظر راوی-تاريخ از منظر راويگفت وگو با حامد عنقا فيلمنامه نويس سريال« نردبامي بر آسمان»ساخت اثري بر اساس زندگي يک رياضيدان برجسته و ستارهشناس ...
راوی باید از جنس جنگ باشد
راویت از نظر لغوی یعنی بیان اتفاقات پیش آمده برای نسل حاضر، در قدیم راویان کسانی بودند که دیدههای خود از .... راوی نور روایتگر تاریخی بود از خون و شرف و شهادت.
راویت از نظر لغوی یعنی بیان اتفاقات پیش آمده برای نسل حاضر، در قدیم راویان کسانی بودند که دیدههای خود از .... راوی نور روایتگر تاریخی بود از خون و شرف و شهادت.
به مناسبت روز قلم ؛قلم راوي ، كه سكوتش مرگ واژه هاست
به مناسبت روز قلم ؛قلم راوي ، كه سكوتش مرگ واژه هاست-به مناسبت روز قلم ؛قلم راوي ، كه ... اما قلم از منظر احاديث نيز به عنوان مقسّم دوران تاريخ و ماقبل تاريخ معرفي شده ...
به مناسبت روز قلم ؛قلم راوي ، كه سكوتش مرگ واژه هاست-به مناسبت روز قلم ؛قلم راوي ، كه ... اما قلم از منظر احاديث نيز به عنوان مقسّم دوران تاريخ و ماقبل تاريخ معرفي شده ...
قاسم بن علاء همداني، راوي احاديث مهدويت
شايد همان مطلبي که به نظر شيخ طوسي سقيم و غير لازم است، امروز براي ما صحيح و .... سالگي نامهاي از سوي ناحيه مقدسه دريافت ميکند که خبر از تاريخ وفات وي داده بود.
شايد همان مطلبي که به نظر شيخ طوسي سقيم و غير لازم است، امروز براي ما صحيح و .... سالگي نامهاي از سوي ناحيه مقدسه دريافت ميکند که خبر از تاريخ وفات وي داده بود.
نقد و نظر دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران كتاب «انقلاب ...
نقد و نظر دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران كتاب «انقلاب اسلامي ايران» (قسمت دوم)-نقد ... البته از آنجا كه تقيزاده تنها راوي اين قضيه است، بايد در صحت و سقم آن اندكي ...
نقد و نظر دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران كتاب «انقلاب اسلامي ايران» (قسمت دوم)-نقد ... البته از آنجا كه تقيزاده تنها راوي اين قضيه است، بايد در صحت و سقم آن اندكي ...
مراسم تشييع پيكر مسعود ميناوي برگزار شد اسدالله امرايي ...
27 جولای 2008 – به نظر من، ميناوي جزو بنيانگذاران ادبيات پيراموني ايران است و همراه عدنان ... اين مترجم افزود: ميناوي داستانهايش را براي تاريخ ادبيات ايران به ... اين مترجم خاطرنشان كرد: ميناوي راوي دردها و رنجهاي مردم بود و خودش هم با اين رنجها از پا درآمد.
27 جولای 2008 – به نظر من، ميناوي جزو بنيانگذاران ادبيات پيراموني ايران است و همراه عدنان ... اين مترجم افزود: ميناوي داستانهايش را براي تاريخ ادبيات ايران به ... اين مترجم خاطرنشان كرد: ميناوي راوي دردها و رنجهاي مردم بود و خودش هم با اين رنجها از پا درآمد.
نقد تاريخ نگاري ابن کثير (1)
اگرچه امكان دستيابي به كنه امر واقع در پژوهش تاريخي بسيار دشوار مي نمايد، اما به هر حال، با در نظر گرفتن ملاك هايي كه در تاريخ با عنوان «نقد دروني و بيروني راوي و ...
اگرچه امكان دستيابي به كنه امر واقع در پژوهش تاريخي بسيار دشوار مي نمايد، اما به هر حال، با در نظر گرفتن ملاك هايي كه در تاريخ با عنوان «نقد دروني و بيروني راوي و ...
بابا نظر برای تمام فصول
بابا نظر برای تمام فصول-خاطرات شفاهی شهید محمد حسن نظر نژادبابا نظر برای تمام فصولنوشت. ... من تاریخ زنده بچههای سپاه و بسیج خراسان در جبهه و جنگ هستم. ... کتابهای دیگر، معمولا تنها بخشی از جنگ را پوشش میدهند؛ چرا که راوی یا نویسنده کتاب، ...
بابا نظر برای تمام فصول-خاطرات شفاهی شهید محمد حسن نظر نژادبابا نظر برای تمام فصولنوشت. ... من تاریخ زنده بچههای سپاه و بسیج خراسان در جبهه و جنگ هستم. ... کتابهای دیگر، معمولا تنها بخشی از جنگ را پوشش میدهند؛ چرا که راوی یا نویسنده کتاب، ...
نقش زن در تاریخ سازی
نقش زن در تاریخ سازی تاریخ از نظر اینكه در ساختن آن تنها مرد دخالت داشته باشد. .... پیغمبر (ص) دارد و هم راوی مرد؛ كه در كتبی كه در هزار سال پیش نوشته شده است.
نقش زن در تاریخ سازی تاریخ از نظر اینكه در ساختن آن تنها مرد دخالت داشته باشد. .... پیغمبر (ص) دارد و هم راوی مرد؛ كه در كتبی كه در هزار سال پیش نوشته شده است.
شهید آوینی؛ راوی فتح سرخ
شهید آوینی؛ راوی فتح سرخ-شهید آوینی؛ راوی فتح سرخ 20 فروردین. ... آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و ... شهید آوینی شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با ...
شهید آوینی؛ راوی فتح سرخ-شهید آوینی؛ راوی فتح سرخ 20 فروردین. ... آثار شهید آوینی در این دوره هم از حیث کمیت، هم از جهت تنوع موضوعات و هم از نظر عمق معنا و ... شهید آوینی شناخت مبانی فلسفی و سیر تاریخی فرهنگ و تمدن جدید را از لوازم مقابله با ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها