واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خانواده سبز-آنچه كه باعث ميشود شما نتوانيد در بعضي از مواقع با همسر، پسر، پدر و و و هر جنس مذكر ديگري كه در اطرافتان هست به تفاهم برسيد ريشهاي تاريخي و بينالمللي دارد. يعني همين الان كه شما در حال حرص خوردن از دست يكي از عوامل ذكور خانواده هستيد ميليونها زن ديگر در اين كره خاكي (چه بسا غير خاكي) مانند شما هستند اما حالا كه فهميديد در اين درد! تنها نيستيد بد نيست كه بدانيد اين اختلافها به خاطر خوب و نازنين و بهتر بودن شما بانوي عزيز و بد و بيادب و بدتر بودن آقايان نيست.اين اختلافها ناشي از تفاوتها ست. تفاوتهايي كه در طول تاريخ بشري ثابت شده و كارياش هم نميشود كرد. تنها راه نجات در اين است كه اين تفاوتها را بشناسيم و بر پايه شناخت رفتارمان را كمي فقط كمي تغيير دهيم. در اين ستون شما ميتوانيد بفهميد كه ريشه بعضي از اختلافها كجا ست و آن را رفع كنيد. صبح جمعه است. منوچهر خان پشت فرمان نشسته و در حالي كه محبوبه خانم همسرش در كنار او و سه دختر نوجوان آنها در روي صندلي پشت نشستهاند براي گذراندن يك روز تعطيل به سوي منطقه خوش آب و هوايي در يكي از جادههاي خارج از شهر در حال حركتند. دخترها مشغول صحبت كردن درباره فيلمي هستند كه ديشب در تلويزيون ديدهاند. مادر هر چند دقيقه يكبار به عقب بر ميگردد و در بحث آنان شركت ميكند. به نظر منوچهرخان اينطور ميرسد كه همه آنها در آن واحد دارند با هم حرف ميزنند و احساس ميكند سرش سوت ميكشد. بالاخره پس از مدتي صبرش لبريز ميشود و با صداي نسبتا بلند و تحكمآميزي ميگويد: ميشود كمي زبان به دهن بگيريد و اين همه وراجي نكنيد؟ و به دنبال آن سكوت سردي در اتومبيل سايه ميافكند. پس از لحظاتي محبوبه با دلخوري ميپرسد كه حرف زدن چه اشكالي دارد و چرا آنها بايد سكوت كنند. منوچهر كه هنوز عصباني است ميگويد: آخر مگر نميبينيد كه دارم رانندگي ميكنم! مادر و دخترها با تعجب به هم نگاهي رد و بدل ميكنند و نميتوانند رابطه رانندگي او را با حرف زدن خود درك نمايند. منوچهر نيز نميتواند بفهمد چگونه آنها ميتوانند با هم و آن هم نه درباره يك موضوع كه درباره مسائل مختلف حرف بزنند. او نميداند چرا آنها نميتوانند ساكت بنشينند و بگذارند او رانندگياش را بكند.همين حرف زدنهايشان تاكنون باعث شده كه او دو بار در انتخاب مسير و جهت راه اشتباه كند.مساله خيلي ساده است. زنان با مردان فرق دارند. بهتر يا بدتر از يكديگر نيستند، فقط از همديگر متفاوتند.هر چند جوامع پيشرفته تلاش زيادي ميكند كه زن و مرد را داراي مهارتها، احساسات و قابليتهاي يكساني بداند، اما براي دانشمندان ثابت شده است كه اين دو موجود كاملا با يكديگر تفاوت دارند. با دانستن اين تفاوتهاي اساسي است كه ما خواهيم توانست به زندگي آرامتر و لذتبخشتري در تمام سطوح به خصوص در زندگي خانوادگي دست يابيم. بعضي از تفاوتهاي بسيار بارز بين مردان و زنان را ميتوان به شرح زير بر شمرد: - مردها وقتي وسيله كنترل تلويزيون را در دست دارند مرتبا كانالها را عوض ميكنند در حالي كه براي زنان تماشاي آگهيها نيز سرگرمكننده و قابل توجه است. - مردان وقتي تحت استرس و فشار زندگي قرار ميگيرند بيشتر به سيگار پناه ميبرند و زنان به شكلات خوردن و خريد كردن. - زنان بيشتر از اين شكايت دارند كه مردان موجوداتي غير حساس، نامهربان و غير عاطفي هستند، به حرفهايشان دل نميسپارند، حرف نميزنند، به آنان توجه و محبت نميكنند، به تعهدشان پايبندي نشان نميدهند و مردان شكايتشان از اين است كه زنان خوب رانندگي نميكنند، جهتيابي خوبي ندارند، زياد حرف ميزنند بدون اينكه سر اصل مطلب بروند. - مردان از اين مساله در حيرتند چگونه زنان ميتوانند به سالني پر از جمعيت وارد شوند و در مورد هر يك از افراد سريعا نظري بدهند و زنان نيز نميتوانند باور كنند كه مردان چگونه چيزهاي به اين واضحي را نميبينند. - مردان از اينكه زنان يك لنگه جوراب كثيف آنها را در تاريكي و گوشه خانه پيدا ميكنند اما چراغ قرمز چشمك زن كمي روغن در جلوي ماشين را نميبيند تعجب ميكنند و زنان از اينكه مردان ميتوانند در يك جاي بسيار كوچك با استفاده از آينه عقب پارك نمايند، اما هرگز موفق به يافتن قالب كره در يخچال نميشوند در حيرتند. - اگر زني در حال رانندگي راه خود را گم كند ميايستد و سوال ميكند اما مردان معمولا چنين نميكنند چرا كه سوال كردن را علامت ضعف ميدانند. مردها معمولا حاضرند ساعتها خيابانها را دور بزنند اما آدرس را از كسي نپرسند. در چنين مواقعي مردان زير لب با خود جملاتي اينچنين ميگويند: يك راه خوبي بلد بودم كه ما را درست به آنجا ميبرد، محله را درست آمدهايم، آهان اون پمپ بنزين را ميشناسم، الان پيداش ميكنم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 641]