تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):برترین اعمال دوست داشتن در راه خدا و دشمنی در راه اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835462548




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آیا رئیس‌جمهور در ایران نیاز به اختیارات بیشتری دارد؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > زیباکلام، صادق  - از پنج‌ رئیس‌جمهوری که از ابتدای انقلاب در ایران به قدرت رسیده‌اند، شماری از آنان از محدود بودن قدرت و اختیاراتشان گله‌مند بوده‌اند. البته ما شش رئیس‌جمهور داشته‌ایم که مرحوم شهید رجایی چند هفته بعد از انتخابات در جریان انفجار دفتر ریاست‌جمهوری در 8 شهریور 1360 شهید شدند. تنها رئیس‌جمهوری که اظهار داشت اختیاراتش کامل است هاشمی رفسنجانی بود. مابقی از بنی‌صدر گرفته تا احمدی‌نژاد معتقد بوده‌اند که در ترکیب فعلی ساختار قدرت، رئیس‌جمهور از قدرت و اختیارات کافی برخوردار نیست. به نظر می‌رسد که بیان این مسئله خیلی ربطی به گرایشات سیاسی رئیس‌جمهور هم نداشته باشد. یادمان می‌آید که آقای خاتمی در دور دوم ریاست‌ جمهوری‌شان خیلی جدی به دنبال افزایش اختیارات رئیس‌جمهور بودند و در مقطعی حتی تداوم کارشان را منوط به افزایش اختیارات رئیس‌جمهور اعلام کرده بودند. به نظر می‌رسد که آقای احمدی‌نژاد هم علی‌رغم همه اختلافاتی که در جهان‌بینی و دیدگاه‌هایشان با رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب دارند در این نقطه مشترکند که قدرت و اختیاراتشان خیلی کم بوده و باید افزایش یابد. آیا واقعاً این برداشت درست است؟ و قدرت رئیس‌جمهور در ایران کم است؟ اصل 113 قانون اساسی می‌گوید که «پس از مقام رهبری، رئیس‌جمهوری دیگر عالی‌ترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه‌مجریه را جز در مواردی که مستقیماً به رهبری مربوط می‌شود به عهده دارد.» در اینجا یک مشکل اساسی به وجود می‌آید که با توجه به اینکه قانون اساسی رئیس‌جمهور را فرد دوم نظام تعریف می‌کند، اما فاصله میان اختیارات او و اختیارات فرد اول نظام که رهبری باشد اساساً قابل قیاس نیست. مشکل بعدی آن است که قانون اساسی «مسئولیت اجرای قانون اساسی» را برعهده رئیس‌جمهور گذارده اما هیچ سازوکاری تعریف شده که او این وظیفه را چگونه باید به انجام برساند. فی‌المثل اگر رئیس‌جمهور تشخیص داد که دستگاهی و ارگانی در انجام وظایفش در چارچوب قانون اساسی درست عمل نمی‌کند، چکار باید بکند؟ آیا رئیس آن دستگاه را شخصاً برکنار نماید؟ علیه وی به قوه‌قضاییه عارض شود؟ او را به مجلس خبرگان یا مجمع تشخیص مصلحت نظام بسپارد؟ به شورای نگهبان بگوید مراتب را به استحضار رهبری برساند؟ نکته بعدی که از این هم مهمتر است، آیا صرف تشخیص رئیس‌جمهور مبتنی بر اینکه فلان مسئول و مجری مسئولیت‌های محوله به وی را حسب وظایفش ‌که در قانون اساسی تعریف شده انجام نمی‌دهد، کفایت می‌کند؟ اگر رئیس‌جمهور تشخیص اشتباه داده بود و آن مسئول و دستگاه انصافاً به وظایفشان در چارچوب قانون اساسی درست عمل کرده بودند، چه کار باید کرد. ملاحظه بعدی آن است که اگر اختیارات رئیس‌جمهور بالفرض از این که هست بیشتر شود و رئیس‌جمهور از قدرت و اختیاراتش سوء‌استفاده نمود چه باید کرد؟ واقعیت آن است که این دست مباحث در همه جوامع توسعه یافته و جوامعی که بر اساس دموکراسی یا مردمسالاری اداره می‌شوند همواره مطرح بوده است. آیا اختیارات رئیس جمهور یا نخست‌وزیر زیاد باشد یا کم؟ و همواره هم این دغدغه وجود داشته که اگر قدرت و اختیارات رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر به عنوان مقام اول کشور زیاد شود، ممکن است که او از اختیاراتش سوءاستفاده نموده و مدیریت کشور به سمت و سوی اقتدار و استبداد برود. در عین حال اگر قدرت و اختیارات مسئولین کم باشد تا آنان نتوانند با استبداد و تحکم حکومت کنند، آن‌وقت ممکن است با این مشکل روبه‌رو ‌شوند که امور مملکت به درستی پیش نرفته و قوه مجریه ضعیف و ناتوان بماند. در نظام‌های دموکراتیک این تناقض به این صورت حل شده که به قوه مجریه اختیارات لازم داده شده تا بتوانند کشور را اداره نماید. اما و در عین حال، اختیارات با اصل پاسخگویی همراه شده است. نخست‌وزیر هند، ژاپن با انگلستان؛ رئیس‌جمهور آمریکا، فرانسه با صدراعظم آلمان بعضاً قدرت و اختیارات فراوانی دارند و می‌توانند جوامع‌شان اداره نمایند. نه نخست‌وزیر هند و نه صدراعظم آلمان و نه رئیس‌جمهور آمریکا شکایتی ندارند که قدرت و اختیاراتشان محدود یا کم است. اما آنها در برابر نمادی به نام مجلس پاسخگو هستند و مجلس حق دارد از جزئی‌ترین امور گرفته تا کلی‌ترین تصمیمات و سیاست‌های آنان از آنان بازخواست نماید. یا به عبارت دیگر به قدرت در کنار مسئولیت و پاسخ‌دهی پاسخگویی تعریف شده است. مسئولین و قوه مجریه دمکراسی‌های امروزی ضمن آنکه از قدرت برخوردارند، در عین حال در برابر نهای به نام پارلمان یا مجلس پاسخگو هستند. البته در یک سطح کلی‌تر عملکرد آنان در معرض نقد و داوری مطبوعات، رادیو و تلویزیون و رسانه‌های دیگر قرار دارد. در ایران هم راه چاره در بلندمدت در افزایش قدرت و اختیارات رئیس‌جمهور و به موازات آن قدرتمند کردن مجلس است. حاجت به گفتن نیست که اگر رئیس‌جمهور قدرتمند شود و به موازات آن مجلس جماعتی بله قربان گو و وکیل الدوله باشد، این نسخه تبدیل کشور و نظام به دیکتاتوری خواهد شد. در عین حال از دو نکته مهم نمی‌توان غافل شد. احمدی‌نژاد از همان قدرت و اختیاراتی برخوردار است که سلف او خاتمی از آنها برخوردار بود. احمدی‌نژاد در چارچوب همان قوانین و مقرراتی عمل می‌کنه که سلف او خاتمی عمل می‌کرد. علی‌رغم همه این‌ها، قدرت وی کجا و قدرت «سیدمظلوم» کجا؟! احمدی‌نژاد همانند اتومبیلی 8 سیلندر و دو دیفرانسیل است که کوه و صخره را در می‌نوردد، و خاتمی همچون ژیان و یا فولکس واگنی بود که روغن‌سوزی هم پیدا کرده بود. نخواهیم که قدرت این دو را باهم مقایسه کنیم. البته اصلاح‌طلبان خواهند گفت که نهادهای قدرت که از احمدی‌نژاد دفاع می‌کنند، اگر از خاتمی هم دفاع می‌کردند او اتوموبیل 8 سیلندر که جای خود دارد، بدل به بلدوزر و تانک و زره‌پوش می‌شد. اما این همه ماجرا نیست. بخش از قدرت احمدی‌نژاد بدون تردید ناشی از پشتیبانی سیاسی مراکز قدرت از وی است؛ اما بخش دیگر محصول تفاوت میان شخصیت وی و خاتمی است آیا اگر از همه مراکز قدرتی که از احمدی‌نژاد دفاع می‌کنند، از خاتمی هم دفاع می‌کردند، خیلی در منش و رفتار او تغییر به وجود می‌آمد؟ شاید این‌گونه می‌شد و شاید هم خیلی تفاوت نمی‌کرد. در عین حال از این نکته هم نمی‌توان غافل شد که بسیاری از رفتارهای احمدی‌نژاد خیلی ارتباطی به اینکه نهادهای قدرت از وی پشتیبانی می‌کنند ندارد. شخصیت و ذات او این‌گونه است. به بیان دیگر، قوانین، مقررات، اصول و ضوابط یک بخش از ماجرا است و ذات، یا شخصیت مسئولین، بخش دیگر. می‌رسیم به هاشمی‌رفسنجانی؛ تنها رئیس‌جمهوری که از کمبود قدرت شکایت نکرد. شاید بسیاری بگویند که نباید هم شکایت می‌کرد چون قدرتش خیلی هم زیاد بود. او کجا و خاتمی کجا؟ اما برخلاف این تصور رایج، در عالم واقعیت هاشمی‌رفسنجانی خیلی هم قدرتمند نبود. یا درست‌تر و منصفانه‌تر خواسته باشیم بگوییم، او در چهار سال نخست ریاست‌جمهوری‌اش از قدرت بیشتری برخوردار بود و در چهار سال دوم بسیار ضعیف‌ شده بود و در بسیاری از حوزه‌ها قدرت را واگذار، تسلیم و عقب‌نشینی کرده بود. اگر او از قدرت کامل برخوردار می‌بود، اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین هدفش که خراب کردن اقتصاد دولتی فاسد و بیمار ایران بود را می‌توانست تحقق بخشد. اما نتوانست و در نیمه راه این هدف را، که مهم‌ترین و بنیادی‌ترین هدف ریاست‌جمهوری‌اش بود رها کرد. در آن‌صورت این پرسش مطرح می‌شود که پس چرا از نداشتن قدرت و اختیارات همچون خاتمی یا احمدی‌نژاد شکایت نکرد؟ شاید دلیل آن این بود که برخلاف احمدی‌نژاد یا خاتمی که نقش حیاتی در سال‌های نخست انقلاب و در تمامی دهه 1360 در شکل‌گیری و به وجود آمدن نظام جمهوری اسلامی ایران نداشتند، هاشمی‌رفسنجانی در حقیقت و در اصل یکی از معماران و طراحین اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران بود. خاتمی یا احمدی‌نژاد می‌توانستند و می‌توانند بگویند که ما در خلق آن نظام و مناسبات اجرایی و ساختار قدرت نقشی نداشتیم، اما هاشمی‌رفسنجانی چطور؟ آیا او هم می‌تواند بگوید در آنچه که به نام نظام جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته و به وجود آمده، من نقش چندانی نداشتم؟ در نخستین سالی که او رئیس‌جمهور شد (سال 1368) و با توجه به اینکه امام‌خمینی(ره) فوت کرده بودند، آیا کسی را می‌شد سراغ گرفت که آنچه را که به نام نظام جمهوری اسلامی ایران تأسیس شده بود، محصول عملکرد هاشمی‌رفسنجانی ندادند؟ بنابراین چقدر ایراد و انتقاد او از آنچه که به وجود آمده بود می‌توانست منصفانه و قابل دفاع باشد؟ با توجه به نقش بنیادی و محوری خودش در شکل‌گیری نظام. و شاید هم همه این‌ها تصورات ما باشد و هاشمی‌رفسنجانی دلایل دیگری داشته باشد چرا هرگز بیان نکرد که اختیارات رئیس‌جمهور کم است. از جمله اینکه شاید واقعاً با اعتقاد به این که خاتمی و احمدی‌نژاد در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌شان به آن رسیده‌اند نداشت. شاید واقعاً‌ اعتقاد نداشت که قدرت و اختیارات رئیس‌جمهور کم است و شاید دلایل دیگری برای عدم موفقیت در اجرای طرح‌هایش در 8 سال ریاست‌جمهوری‌اش داشت. عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 409]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن