محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840279763
بازيگران عرصه خاورميانه
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: بازيگران عرصه خاورميانه
در هيج جاي دنيا نقش سازمان هاي غير دولتي به اندازه خاورميانه برجسته نيست. منظور از اين سازمان ها،NGOها با آن معناي مصطلح نيستند بلكه سازمان هاي سياسي، شبه نظامي و يا تلفيقي از هر دو هستند كه داراي ايدئولوژي خاص خود هستند.
عصرايران ؛ علي قادري - بازيگران اصلي منطقه خاورميانه كدام كشورها و جريان ها هستند؟ چه مختصاتي دارند و جايگاهشان در بازي قدرت در خاورميانه كجاست؟
اين ها سوالاتي هستند كه عصرايران در نوشتار حاضر بدان مي پردازد تا چهره اي ملموس از خاورميانه را ترسيم نمايد.
الگويي كه براي شناخت بازيگران خاورميانه و تحليل رفتار آنها در نظر گرفته ايم اين است كه نخست به معرفي بازيگران مطرح در خاورميانه مي پردازيم و سپس در قالب مهم ترين پرونده هاي مطرح در منطقه به تحليل رفتار اين بازيگران مي پردازيم.
الف)ساختار شناسي بازيگران
بازيگران اصلي در صحنه خاورميانه به لحاظ ساختاري به سه مجموعه كلي تقسيم بندي مي شوند كه در چهار سطح عمده "همكاري، تقابل، رقابت و ائتلاف" در حال تعامل با يكديگر هستند.
مانند همه جاي دنيا ، دولت ها و سازمانهاي بين المللي به ترتيب اصلي ترين بازيگران فعال در خاورميانه هستند كه هر كدام به دو دسته عمده منطقه اي و فرامنطقه اي تقسيم مي شوند.
بازيگران غير دولتي (سياسي-نظامي) يكي ديگر از فعالان اصلي عرصه خاورميانه به شمار مي روند كه تاثيرات جدي بر سطوح تعاملات از خود برجاي مي گذارند.با اين تفاصيل مي توان بازيگران اصلي خاورميانه را به شرح ذيل معرفي كرد:
1)دولت ها
كشورهاي ايران، عربستان، تركيه، مصر، عراق، سوريه و رژيم صهيونيستي به همراه پنج عضو دايم شوراي امنيت عمده ترين دولت هاي بازيگر در صحنه خاورميانه هستند.
با اينكه شرايط كنوني مصر،عراق و سوريه،تاثير گذاري آنها را محدود كرده است، با اين حال نمي توان از جايگاه بسيار مهم آنها در معادلات منطقه اي چشم پوشي كرد.
در خلاء ناشي از عدم حضور فعالانه اين كشورها، قطر و امارات متحده عربي سعي مي كنند نقش فعالانه اي در تحولات خاورميانه ايفا نمايند كه اين حضور در دراز مدت و بازگشت سه گانه فوق به وزن واقعي خويش كمرنگ تر خواهد شد.
به جرأت مي توان گفت كه در حال حاضر ايران و عربستان،دو بازيگر اصلي خاورميانه هستند كه تعامل آنها از شكل "رقابت" به "تقابل نرم" رسيده است.
تركيه نيز با چند دهه تاخير و در سايه به قدرت رسيدن حزب اسلامگراي عدالت و توسعه در اين كشور به صحنه اثربخشي در خاورميانه بازگشته است.
همچنين نمي توان نقش رژيم صهيونيستي را در معادلات منطقه اي ناديده گرفت.اين رژيم در بسياري از موارد همواره يك طرف بحران است.بحران اعراب- اسراييل و پرونده سازش،پرونده هسته اي ايران و ... دو مقوله صلح و امنيت در خاورميانه ارتباط مستقيمي به جايگاه رژيم صهيونيستي در معادلات منطقه دارد.
در محدوده دولت هاي فرامنطقه هم مي توان ايالات متحده امريكا را اثرگذارترين دولت در خاورميانه دانست. حفظ و كنترل امنيت انرژي در حوزه خليج فارس و حفظ امنيت اسراييل دو اولويت اصلي واشنگتن در منطقه است.
روسيه و چين نيز پس از مدت ها غيبت در سايه پرونده هسته اي ايران و پرونده سوريه به صحنه بازي در منطقه بازگشته اند.
با اين حال مسكو و پكن در حال باز تعريف منافع استراتژيك خويش در خاورميانه اند.
انگليس نيز سياست خاورميانه اي خويش را در سايه سياست هاي ايالات متحده امريكا پيش مي برد و فرانسه با توجه به سابقه گذشته اش نقش نسبتا فعالي در پرونده هاي مرتبط با لبنان و سوريه از خود نشان مي دهد.
2)سازمان هاي بين المللي
اتحاديه عرب،شوراي همكاري خليج فارس و شوراي امنيت سازمان ملل متحد عمده ترين سازمانهاي بين المللي(منطقه اي-فرامنطقه اي)بازيگر در صحنه خاورميانه به شمار مي آيند.البته تاثيرگذاري اين سازمان ها در تحولات خاورميانه همواره در زير سايه دولت ها و منافع آنها قرار مي گيرد.به عنوان مثال نقش اتحاديه عرب در بحران اعراب و اسراييل بواسطه اختلافات جدي دولت هاي عربي و حمايت هاي غرب از اسراييل هيچگاه يك نقش جدي نبوده است
3)سازمان هاي غير دولتي
در هيج جاي دنيا نقش سازمانهاي غير دولتي به اندازه خاورميانه برجسته نيست. منظور از اين سازمان ها،NGOها با آن معناي مصطلح نيستند بلكه سازمان هاي سياسي،شبه نظامي و يا تلفيقي از هر دو هستند كه داراي ايدئولوژي خاص خود هستند.
اخوان المسلمين، گروه هاي مقاومت مانند حزب الله، حماس، القاعده، احزاب كرد مانند حزب دموكرات و اتحاديه ميهني كردستان عراق و حزب كارگران كردستان تركيه و ... از بازيگران غير دولتي فعال در صحنه خاورميانه هستند.
البته بايد توجه داشت وسعت،وزن و نفوذ اين سازمان ها و حتي نقش هايي كه ايفا مي كنند بسيار با يكديگر متفاوت است.برخي از اين سازمانها مانند احزاب كرد عراق و حزب الله يا حماس با حفظ استقلال خويش در نظام سياسي مشاركت دارند و برخي ديگر مانند القاعده و حزب كارگران كردستان تركيه با نظام هاي سياسي درگير هستند.برخي از اين سازمان ها مانند اخوان المسلمين و القاعده داراي وسعت گسترده اي هستند و برخي ديگر مانند حزب الله لبنان با وجود وسعت جغرافيايي كم از وزن و نفوذ بسيار بالايي در معادلات منطقه اي برخوردارند.
ب)رفتار شناسي بازيگران
براي تسهيل شناخت رفتار بازيگران عمده خاورميانه و تحليل اين رفتارها،چند پرونده مهمي كه در منطقه مطرح هستند را بررسي مي كنيم.
اين پرونده ها عبارتند از:پرونده انرژي و امنيت خليج فارس ،پرونده بحران اعراب و اسراييل،پرونده عراق و آينده فرايند سياسي اين كشور و پرونده تحولات اخير كشورهاي عربي.
برخي از اين پرونده ها مانند پرونده هسته اي ايران و پرونده انرژي و امنيت خليج فارس داراي ابعاد بين المللي هستند با اين حال بازيگران اين پرونده ها در قالب ساختار بازيگران عمده خاورميانه قابل طبقه بندي هستند.
پرونده هاي خاورميانه
در خاورميانه هيچ پرونده بي اهميتي وجود ندارد چرا كه جايگاه خاورميانه براي جهان مانند نيويورك براي ايالات متحده امريكا است.پرونده هايي كه روي ميز خاورميانه باز هستند عمدتا داراي ابعاد بين المللي هستند و سرنوشت آنها،تاثيرات مستقيمي بر صلح و امنيت جهاني دارد.به عنوان مثال پرونده انرژي در خليج فارس را در نظر بگيريد.حتي يك خلل كوچك در امنيت صدور نفت نيز مي تواند به معناي يك شوك جدي به اقتصاد جهاني و بازارهاي مالي دنيا باشد.پرونده هايي مانند پرونده بحرين يا عراق نيز وجود دارند كه داراي ابعاد منطقه اي هستند و به لحاظ اهميت پس از پرونده هاي بين المللي خاورميانه قرار مي گيرند.البته بايد توجه داشت كه از نگاه بازيگران عمده، همه اين پرونده ها به نحوي به يكديگر مرتبط هستند بنابراين براي تحليل آنها بايد از رويكرد نسبي استفاده كرد.
الف)پرونده انرژي
يكي از پرونده هاي حساس خاورميانه و بطور مشخص حوزه خليج فارس است كه اهميت حياتي براي همه بازيگران منطقه دارد.هرگونه تهديد در امنيت انرژي مي تواند امنيت كشورهاي منطقه را تهديد كند و به سرعت تبديل به يك شوك تمام عيار براي اقتصاد جهاني شود.
ايران يك طرف عمده اين پرونده است چراكه 40 درصد جريان نفت جهان از تنگه اي به نام هرمز عبور مي كند كه كنترل آن طبق قوانين بين المللي بر عهده كشور شمالي خليج فارس است.حضور ناوهاي جنگي ايالات متحده در آب هاي خليح فارس به سادگي نشان دهنده طرف عمده ديگر اين پرونده است.با اين حال بايد سياست مهار و كنارگذاشتن ايران از ترتيبات امنيتي خليج فارس يك سياست شكست خورده است چرا كه با افزايش قدرت و نفوذ ايران در منطقه در دهه اخير ديگر نمي توان تهران را ناديده گرفت.سياست بيهوده حذف ايران از معادله انرژي جهان به معناي حذف يكي از پارامترهاي اصلي اين معادله است،سياستي كه باعث غير قابل حل شدن اين معادله خواهد گرديد.
سرنوشت اين پرونده با پرونده هسته اي ايران پيوند خورده است.به عنوان مثال تحريم نفتي ايران و يا تهديد ايران به حمله به مراكز هسته اي اش مي تواند جريان صدور نفت از تنگه هرمز را با خطر جدي مواجه كند.بررسي سياست هاي جمهوري اسلامي نشان مي دهد كه تحريم نفتي و تهاجم نظامي به تاسيسات هسته اي دو خط قرمز اصلي ايران است و عبور از اين خطوط مي تواند منجر به بسته شدن تنگه هرمز شود.
ب)پرونده هسته اي ايران
به جرات مي توان گفت كه پرونده هسته ايران يكي از مهم ترين پرونده هايي است كه پس از فروپاشي نظام دوقطبي در سطح جامعه بين الملل مطرح شده است.نزديك به يك دهه است كه اين پرونده، محور يكي از مهمترين مباحث جهاني را شكل مي دهد.ايران به عنوان يك طرف اصلي اين پرونده اعلام كرده كه در قالب پيمان NPT و نظارت هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي به دنبال دستيابي به انرژي صلح آميز هسته اي است.طرف ديگر اين پرونده،گروه 1+5 شامل پنج عضو دايم شوراي امنيت به اضافه آلمان است كه البته بازيگر اصلي در اين گروه بي ترديد ايالات متحده امريكا نام دارد.
دستيابي به سلاح هسته اي در سايه قدرت فزاينده موشكي ايران،در ظاهر نگراني عمده اين گروه را تشكيل مي دهد و تلاش هاي اين گروه تا مدت ها براي دست كشيدن كامل تهران از برنامه هسته اي اش استوار بود. با اصرار ايران در برنامه هسته اي اش،تلاش ها بر روي اجبار ايران به عدم غني سازي اورانيوم قرار گرفت.پس از عبور ايران از نقطه غير قابل بازگشت ( دستيابي كامل ايران به تكنولوژي چرخه سوخت هسته اي و پيشرفت عملياتي در اين برنامه) مطالبات اين گروه بر روي درصد غني سازي ايران استوار شد.
روسيه و چين نيز سعي كرده اند از يك سوي با همراهي غرب در تحريم ايران و از سوي ديگر با مخالفت با تهاجم نظامي عليه تاسيسات اتمي ايران،زمينه لازم را براي حل و فصل ديپلماتيك اين پرونده را فراهم آورند.
در همه اين سال ها،سياست تحريم اقتصادي و مالي در قالب تحريم هاي شوراي امنيت و اتحاديه اروپا عليه ايران اعمال شده است در حاليكه سايه تهديد به جنگ همواره به عنوان يكي از گزينه هاي روي ميز مطرح بوده كه اين موضع عمدتا از سوي ايالات متحده و بويژه اسراييل اتخاذ شده است.سياستي كه مي تواند به نتايج مصيبت باري براي صلح و امنيت جهاني ختم شود.
در مراحل مختلف پرونده هسته اي ايران،تركيه به عنوان بازيگر تسهيل كننده و اسراييل و عربستان سعودي به عنوان بازيگراني بودند كه از آنها به عنوان اهرم فشار عليه برنامه هسته اي ايران استفاده شده است.آنكارا با چراغ سبز واشنگتن سعي كرده امكان حل و فصل ديپلماتيك اين پرونده را فراهم آورد.
اسراييل به اين بهانه كه تهران به دنبال دستيابي به سلاح هسته اي است و برنامه اتمي ايران يك تهديد وجودي براي اين رژيم است سعي كرده علاوه بر تهديد به تهاجم به تاسيسات اتمي ايران،جامعه جهاني را عليه تهران بسيج كند.رياض نيز با نگراني از اينكه معادلات قدرت در منطقه با دستيابي ايران به انرژي هسته اي با سرعت زيادي به ضرر بلوك جنوبي خليج فارس خواهد بود در گام اول با تشويق واشنگتن به برخورد نظامي با ايران و در گام دوم تحريك بازار نفت در تحريم ايران،سطح تعامل خويش با تهران را از "رقابت" در سال هاي گذشته به "تقابل نرم" تغيير داده است.
پس از اعتراف جهاني به اصل حق انكار ناپذير ايران در مالكيت انرژي هسته اي و افزايش قدرت و نفوذ ايران در خاورميانه براي تحت فشار قرار دادن ايران ،پرونده هسته اي تبديل به عنوان همه پرونده هاي مطرح ميان ايران و گروه 1+5 شد.به اين معني كه در حال حاضر طرفين در سايه مذاكرات هسته اي،علاوه بر تلاش به توافق به ميزان درصد غني سازي توسط ايران،پرونده هاي مهم خويش را مطرح و درباره آنها مذاكره مي كنند.
صرف نشستن قدرت هاي جهاني با ايران بر سر ميز مذاكره بيش از آنكه بيانگر نگراني آنها باشد،نشان دهنده اين است كه اين قدرت ها پذيرفته اند كه خاورميانه بدون ايران وجود خارجي ندارد.بنابراين حل و فصل ديپلماتيك پرونده هسته اي ايران و دستيابي به يك نتيجه برد-برد مي تواند به معناي ارتقاي جايگاه ايران و به رسميت شناختن كشورمان از سوي قدرت هاي جهاني به عنوان بزرگترين قدرت منطقه اي باشد.
هر چند طرفين مذاكرات پس از دور اخير مذاكرات در استانبول نسبت به نتايج گفتگوها ابراز اميواري كرده اند اما بسيار زود است كه درباره نتايج آن(حتي پس از مذاكرات بغداد) قضاوت كرد.چه اينكه بسياري از پرونده هاي ذيربط به پرونده هسته اي شرايط گذرايي را طي مي كنند و ذاتا نياز به گذشت زمان دارندگذشت زماني كه به نفع ايران است.
ج)پرونده بحران اعراب و اسراييل
با عقب نشيني هاي پياپي اتحاديه عرب و اكثريت دولت هاي عربي در قبال اسراييل آنچه از اين"بحران پير" بر روي كاغذ باقي مانده توافقنامه تبادل زمين بين تشكيلات خودگردان فلسطيني و اسراييل و دعوا بر سر شهرك هايي است كه صهيونيست ها از آنها به عنوان واقعيت هاي روي زمين در مذاكرات سوء استفاده مي كنند.اما در واقع براي هيچ يك از مسايل نهايي مانند سرنوشت بيت المقدس و بازگشت آوارگان راه حلي ارائه نشده است و اسراييل نيز به صراحت اعلام كرده كه به پشت مرزهاي 1967 باز نخواهد گشت و اين يعني هيچ!
به غير از ايالات متحده به عنوان ناظر اصلي فرايند صلح خاورميانه و اتحاديه اروپا و روسيه به عنوان اعضاي كميته چهارجانبه،دو محور اصلي از بازيگران حول اين پرونده شكل يافته اند.تا پيش از تحولات اخير عربي اين دو محور با عناوين متعددي نظير تعادل-راديكال يا سازش-مقاومت خوانده مي شدند كه بيانگر دو جريان طرفدار صلح عربي با رژيم صهيونيستي با محوريت عربستان سعودي و جريان مخالف اين روند با محوريت ايران است.
تا پيش از سقوط مبارك اعضاء كليدي محور سازش عربي شامل عربستان،مصر،اردن و تشكيلات خودگران فلسطيني بود كه پس از تحولات مصر اين محور دچار ضربه شديدي شد.اعضاء كليدي محور مقاومت را ايران،سوريه،حزب الله لبنان و حماس تشكيل مي دهند.با وجود اينكه تا پيش از آغاز تحولات عربي،تحولات عراق و لبنان باعث پيشروي اين محور گرديد اما آغاز بحران سوريه و نيز ايجاد اختلاف ميان بخش هايي از حماس با متحدين خويش،اين محور نيز دچار تزلزل گرديد.به نظر مي رسد نتايج انتخابات داخلي حماس و به حاشيه رفتن جريان خالد مشعل و به مركز آمدن جريان نزديك به اسماعيل هنيه و محمود الزهار،شكاف بوجود آمده ميان حماس و ساير اعضاء محور مقاومت را ترميم كند.
نقش تركيه و قطر را مي توان در يك راستا ارزيابي كرد.تفكيك سوريه از محور مقاومت و قطع ارتباط ايران و مقاومت لبناني-فلسطيني از يك سوي و به حاشيه بردن عربستان سعودي در خاورميانه اي كه رهبري آن را تركيه برعهده بگيرد.تلاشي كه با وجود چراغ سبز امريكا تا كنون به نتيجه نرسيده است.در هر صورت براي پيش بيني آينده اين محورها و پرونده بحران پير بايد بطور مشخص منتظر نتيجه بحران سوريه و انتخابات آينده رياست جمهوري مصر را ماند.
د)پرونده عراق
برگزاري موفق اجلاس اتحاديه عرب ، آمادگي بغداد براي استقبال از مذاكرات ايران با گروه 1+5 و همچنين اعلام رغبت نخست وزير عراق براي ميانجيگري ميان ايران و امارات بر سر جزاير سه گانه يك پيام واضح را به دنياي خارج مخابره مي كند؛بغداد آماده بازگشت به صحنه خاورميانه است.بازگشتي كه تهران از آن حمايت مي كند و رياض-آنكارا را نگران مي سازد.تهاجم اخير اردوغان عليه مالكي و متهم ساختن نخست وزير عراق به بحراني كردن شرايط سياسي عراق در چارچوب اين نگراني قابل درك است.
يكي از ويژگي هاي سياسي عراق اين است كه با توجه به وجود احزاب و طوايف گوناگون،فرايند سياسي اين كشور داراي پارامترهاي متعددي است كه گاها تنظيم اين فرايند را دشوار مي سازد.اخباري كه از داخل عراق و پس از اخراج طارق الهاشمي از معادله سياسي اين كشور شنيده مي شود نشان مي دهد كه اين فرايند نيازمند تنظيم مجدد است.
سيد مقتدي صدر پس از بازگشت از ايران حامل چند پيام مشخص به مسعود بارزاني،رهبر اقليم كردستان بود و چند تهديد بخاطر اينكه زماني كه به تهران آمده بود اين پيام ها را به درستي درك نكرده بود.
1-تماميت ارضي همسايه غربي،خط قرمز ايران است و عبور از اين خط قرمز منجر به يك جنگ داخلي در كردستان عراق خواهد شد.
2-تهران تشكيل پايگاه جاسوسي اسراييل در اقليم كردستان را اقدامي خصمانه عليه خود تلقي مي كند و تنبيهات اخير امنيتي-اقتصادي اقليم كردستان اولين هشدار ايران است.
3-در شرايط كنوني منطقه،نوري مالكي خط قرمز ايران در برابر تركيه و عربستان سعودي است و رهبر اقليم كردستان نبايد با آتش بازي كند.
4-مشكلات سياسي عراق بايد در داخل اين كشور حل شود،طالباني و صدر نه بايدن و اوغلو!
به نظر مي رسد با حل جبري بحران سياسي عراق به حساب طارق الهاشمي و اياد علاوي،ضريب ثبات سياسي در اين كشور افزايش يابد.زمان بازگشت بغداد به نقشه سياسي خاورميانه زمان تسويه حساب با آنكارا و رياض خواهد بود.
ه)پرونده سوريه
ليون بانيتا وزير دفاع امريكا در آخرين اظهار نظر خويش در كنگره درباره بحران سوريه به دو نكته اساسي اشاره مي كند.اولا شرايط سوريه با شرايط ليبي كاملا متفاوت است و ثانيا ده ها گروه مخالف نظام در سوريه وجود دارد كه هيچ هماهنگي با يكديگر ندارند.
بازيگران پرونده بحران سوريه آنقدر واضح هستند كه نيازي به معرفي آنها نيست.تندترين مواضع عليه بشار اسد از آن عربستان سعودي و قطر است كه بطور آشكار از راهكار مسلحانه حمايت مي كنند با اين حال تجربه نشان داده كه براي حل بحران ها در خاورميانه نبايد بر روي راهكارهاي عربي حساب باز كرد.مواضع تركيه نيز تقريبا نرخ تغيير خود را حفظ كرده است از تهديد به دخالت نظامي در سوريه تا اعتراض به عمليات هاي مرزي ارتش سوريه!
آخرين شرايط ميداني پرونده سوريه را بايد اينچنين توصيف كرد:
1-بحران سوريه از مرحله اسقاط نظام عبور كرده و در مرحله ازعاج آن قرار گرفته است.
2-هيچگونه اجماع جهاني، منطقه اي يا بين المللي، براي اسقاط يا ابقاي نظام وجود ندارد.
3- ارتش سوريه هنوز چارچوب اصلي خويش را حفظ كرده و به بشار وفادار مانده است.
4-تحريم هاي اقتصادي و فشار هاي سياسي عليه سوريه به دليل حمايت هاي ايران،روسيه و چين تا كنون ناكارامد مانده است.
5-به دليل عمليات هاي تروريستي و انتحاري،راهكار مسلحانه عليه نظام به عنوان يك بديل،در ميان اكثريت مردم سوريه و حتي بسياري از مخالفين رژيم مقبوليت ندارد.
واقعيت هاي روي زمين ثابت مي كند تا زماني كه يك اجماع و يا به عبارتي بهتر "معامله" بين طرفين منطقه اي و بين المللي دعوا صورت نپذيرد اين كشور به ثبات سياسي و امنيتي نخواهد رسيد.طبيعي است كه اولين شرط چنين معامله اي،مانند هر معامله ديگر،آشكار شدن برگه هاي بازي طرفين است.مصر برگ "آس" اين معامله و تركيه "علامت" آن خواهند بود.
شنبه|ا|23|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]
-
گوناگون
پربازدیدترینها