واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: شيريني ديدار كشاورز و مشايخي در جشن تولد ۸۲سالگي پدرسالار + عكس
تئاتر - محمد علي كشاورز از نسل هنرمنداني است كه با تكيه بر استعداد و خلاقيت فردي، مطالعه گسترده، كسب دانش و كار سخت، توانسته بيش از پنج دهه در سطحي بسيار بالا به بازيگري در تئاتر، سينما و تلويزيون بپردازد.
مهدي ياورمنش: وارد محوطه مجتمع مسكوني كه ميشويم، نگهبان تنها با ديدن جمشيد مشايخي ميفهمد كه قرار است به كدام واحد مسكوني برويم؛ پس ما را راهنمايي ميكند به خانه محمدعلي كشاورز كه در طبقه همكف برج قرار دارد.
مشايخي پيش از ما وارد آپارتمان ميشود و با خوش آمد گويي بلند كشاورز كه بارها نام جمشيد را بر زبان ميآورد، مورد استقبال قرار ميگيرد.
وقتي ما داخل ميرويم، دو رفيق سالهاي دور همچنان در آغوش هم هستند؛ بازيگراني كه علاوه بر اينكه در تئاترها، سريالها و فيلمهاي مشترك زيادي حضور داشتهاند، يار غار يكديگر نيز بودهاند.
حضور در جلسهاي كه دو بزرگ هنرهاي نمايشي ايران در كنار هم هستند، به ويژه در روزي كه سالگرد تولد محمدعلي كشاورز است، فرصت مغتنمي به شمار ميآيد كه ما سعي ميكنيم با سكوت خود از آن بهترين استفاده را ببريم.
محمد علي كشاورز با آنكه يك هفته پيش عمل سنگيني را پشت سرگذاشته و روي تخت بستري است، اما با ديدن دوست قديمياش و به مدد حافظه قوياش از سالهاي دور ميگويد و هر از چندگاه، ابياتي از شاعران كهن پارسي گو را به عنوان شاهد كلامش ميخواند.
خيلي زود صحبتها گل مياندازد و بده بستان خاطرات قديمي و نظرات گوناگون شروع ميشود.
گوهر مطالعه و كسب دانش
ابتداي ديدار، هر دو هنرمند از جواني و دوراني مي گويند كه با عشق پا در راه هنر گذاشته اند. هر چند كشاورز عاشق بودن را براي وارد شدن به اين عرصه كافي نمي داند و به جوانان امروز توصيه مي كند با دقت آينده خود را رقم بزنند. او با يادآوري دوران تحصيلش در هنرستان هنرپيشگي و دانشكده هنرهاي دراماتيك در دهههاي 30 و 40 خورشيدي ميگويد: «تحصيلات آكادميك بهترين راه براي ورود به عالم هنر به ويژه تئاتر است. اين مسيري بود كه بيشتر هم دورهايهاي ما طي كردند و براي همين دوره شكوفايي را در هنرهاي نمايشي كشور پديد آوردند.»
مشايخي صحبتهاي دوستش را اين گونه ادامه ميدهد: «نمونه بارز چنين هنرمندي، خود كشاورز است كه با بهره گيري از گوهر مطالعه و كسب دانش توانست استعدادهاي ذاتياش را بارور سازد. البته او بسيار سخت كوش هم بود و كارش را بسيار جدي ميگرفت.»
«پدر سالار» بازيگري ايران در توضيح مرادش از مطالعه ميگويد: «مطالعه تنها خواندن كتاب نيست، نگاه عميق به پيرامون خودمان، جامعهاي كه در آن زندگي ميكنيم، شناخت زبان و آداب و رسوم نقاط گوناگون كشور و... هم يك نوع مطالعه است.»
او ميافزايد: «براي مثال اگر قرار باشد هنرپيشهاي نقش يك بلوچ را بازي كند، علاوه بر خواندن كتابهايي درباره تاريخ، فرهنگ و زبان آن خطه، بايد در زندگي و نوع رفتار مردم بلوچستان نيز دقت كند.»
اخلاق، لازمه هنرمندي
جمشيد مشايخي، در بخشي از صحبتهايش، از ضرورت حفظ اخلاق در كار هنري ميگويد و ميافزايد: «آموزههاي اخلاقي بايد هميشه راهنماي كار هنري باشد. آن زمان كه ما جوان بوديم و تازه كار را شروع كرده بوديم، اولين درسي كه استادان و بزرگان اين هنر به ما ياد ميدادند، اخلاقيات بود.»
كشاورز در تاييد حرف مشايخي، با بيان خاطرهاي ميگويد: «يادم ميآيد در دورهاي كه دكتر مهدي فروغ مدير اداره هنرهاي دراماتيك بود، يك روز خانم بازيگري با لباسي نامناسب به محل كار آمده بود كه از سوي دكتر فروغ مورد بازخواست قرار گرفت و به او گفته شد كه به خانه برگردد و لباسش را عوض كند.»
ايفاگر نقش كمال الملك هم ادامه ميدهد: «هنرمندان هميشه زير نگاه مردم هستند، براي همين اخلاق لازمه كار آنان است. هر هنرمند موفقي كه نامش ماندگار شده، علاوه بر هنرش، اخلاق پسنديدهاي هم داشته كه در دل مردم جا گرفته است.»
استعدادهاي جوان
در ادامه بحث، آن جا كه صحبت به علاقمندان عرصه بازيگري مي رسد، محمد علي كشاورز با اشاره به اينكه در بين نسل جوان، چهرههاي با استعداد زيادي وجود دارند، از مديران فرهنگي ميخواهد تا راه را براي كار اين علاقمندان باز كنند و با راهنمايي، هدايت و حمايت درست، آينده درخشاني براي هنر كشور پديد آورند.
او با تاكيد ميگويد: «اگر درست كار شود، بسياري از جوانان شايد روزي يك اصغر فرهادي ديگر شوند كه خوشحالي را براي مردم به ارمغان بياورند. من خودم وقتي خبر برنده شدن فرهادي در مراسم اسكار را شنيدم، خيلي خوشحال شدم. اين افتخار بزرگي است.»
جمشيد مشايخي هم در اين باره توضيح ميدهد: «آينده از آن جوانان است. وقتي در فيلمها من در كنار بازيگران جواني قرار ميگيرم كه كارشان را بلد هستند، از آنان انرژي ميگيرم. ما دورهاي طولاني كار كردهايم و اينك دوست داريم جوان ترها راه ما را ادامه دهند.»
وقتي ماموران ساواك را سر كار گذاشتيم
بخش عمدهاي از ديدار محمدعلي كشاورز و جمشيد مشايخي به مرور خاطرات شيرين سالهاي دور ميگذرد. يكي از اين خاطرهها مربوط به سر كار گذاشتن ماموران ساواك در پيش از انقلاب ميشود.
مشايخي در اين باره ميگويد: «سالهاي قبل از انقلاب، من و محمد علي در نمايش «مردههاي بيكفن و دفن» نوشته ژان پل سارتر با كارگرداني حميد سمندريان بازي ميكرديم. بخشي از ديالوگهاي متن حذف شده بود و ماموري از ساواك هرشب در سالن مينشست تا ما از چارچوبهاي تعيين شده تخطي نكنيم.»
او ادامه ميدهد: «آخرين شب اجرا، من و كشاورز به سمندريان گفتيم بگذار اين بار تمام ديالوگها را بگوييم و كار را كامل روي صحنه ببريم كه او هم موافقت كرد. بعد از تمام شدن اجرا، مامور ساواك پشت صحنه آمد و با عصبانيت خبر داد كه ديگر اجازه به صحنه بردن آن نمايش را نخواهيم داشت. بنده خدا نميدانست كه خودبخود اجراهاي ما تمام شده بود و ديگر نيازي به دستور او نبود.»
محمد علي كشاورز هم از آن شب به عنوان خاطرهاي فراموش نشدني ياد ميكند كه علاوه بر آنكه كارشان را كامل انجام دادهاند، بعد از اجرا هم كلي خنديدهاند.
او با اشاره به اينكه آن شب همه تصميمي را گرفتيم و انجام داديم، يك حسن گروه تئاتر داشتن را اين مي داند كه هنرمندان علاوه بر همكاري كردن، به معناي واقعي كلمه با هم زندگي ميكنند. او ميافزايد: «آن دوره ما خيلي همدل بوديم و هواي يكديگر را داشتيم. اين در كارمان نيز تاثير مثبت داشت. اصولاً تئاتر يعني كار گروهي كردن و جز اين راه به جايي نميبرد.»
با اينكه هرچه از ديدار ما بيشتر ميگذرد، اما محمد علي كشاورز لحظه به لحظه پرتوانتر و سرحال تر از قبل ميشود. از آنجا كه پزشك دستور داده است تا ملاقاتها طولاني مدت نباشد و استاد وقت بيشتري استراحت كند، ما هم بعد از ساعتي كه مهمان پدرسالار هستيم، از او خداحافظي ميكنيم.
اين نقطه پاياني است بر ديداري كه بيشك تا مدتها شيرينياش زير دندان ما خواهد ماند.
57245
دوشنبه|ا|28|ا|فروردين|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]