واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: راز قتل پدر در سینه دختر 7 ساله او هر موقع كه پدر نبود به خانه ما مى آمد. آن روز بعد از ظهر با وجود اين كه پدرم در خانه خواب بود، آمد. مادرم كاردى را به امير داد و او نيز وارد اتاق شد و به پدرم حمله كرد. من از لاى در اتاق شاهد ماجراى قتل پدرم بودم. قوه قضائيه براى عاملان مرگ مرد جوانى كه در برابر چشمان دختر خردسالش به قتل رسيده است، تقاضاى قصاص كرد. «مينا» كوچولو - دختر مقتول - با گذشت هفت ماه، راز اين جنايت پنهان را در ميهمانى خانوادگى فاش كرد. به گزارش ایران، ۲۴ خرداد سال ۸۵ زن جوانى با مراجعه به پليس از ناپديد شدن ناگهانى شوهر ۳۷ ساله اش به نام «حسين» خبر داد. در حالى كه تجسس هاى پليسى براى يافتن مرد گمشده آغاز شده بود، چند روز بعد اين زن به همراه برادر شوهرش نزد پليس رفت و ادعا كرد كه با تلفن فرد ناشناسى متوجه زندگى پنهانى شوهرم با زن جوانى شده ام و آنان در شمال كشور زندگى مى كنند. بدين ترتيب پرونده فقدانى كه در اين رابطه تشكيل شده بود با اعلام رضايت خانواده مرد مختومه اعلام گرديد. هفت ماه از اين ماجرا گذشت كه يك روز «مينا» - هفت ساله - دختر حسين در يك ميهمانى خانوادگى با زبان كودكانه نزد عمويش راز جنايت مادرش را كه با همدستى يك مرد ناشناس، پدرش را به قتل رسانده بود فاش كرد. با افشاى اين جنايت، برادر مقتول به همراه «مينا» كوچولو به دادسراى جنايى تهران مراجعه كردند و دختربچه در نزد بازپرس جنايى درباره روز جنايت گفت: در روز حادثه، پدرم قبل از صرف ناهار با من كلى بازى كرد، اما وقتى غذا خورد، بلافاصله به خواب رفت. با اصرار مادرم به اتاق رفتم تا بخوابم. هنوز كاملاً به خواب نرفته بودم كه زنگ خانه به صدا درآمد، از خواب بيدار شدم از لاى در اتاق مرد جوانى كه امير نام داشت را ديدم. او هر موقع كه پدر نبود به خانه ما مى آمد. آن روز بعد از ظهر با وجود اين كه پدرم در خانه خواب بود، آمد. مادرم كاردى را به امير داد و او نيز وارد اتاق شد و به پدرم حمله كرد. من از لاى در اتاق شاهد ماجراى قتل پدرم بودم. وى در ادامه گفت: آنها پدرم را داخل روفرشى پيچيدند، ديگر پدرم را نديدم. با اظهارات دختر بچه، پليس روز پنجشنبه ۵ بهمن ،۸۵ زن خيانتكار و پسر جوان را بازداشت كرد. آنها در برابر اظهارات تنها شاهد جنايت نتوانستند سكوت كنند. «زهره» در بازجويى گفت: «امير» پسردايى صاحبخانه مان بود و با خودرو مسافركشى مى كرد. در همين رفت و آمدها بين ما رابطه دوستى برقرار شد. من كه از دست شوهرم ناراحت بودم، نقشه قتل او را كشيدم. «امير» نيز در بازجويى در نزد بازپرس جنايى گفت: من به تنهايى مرتكب قتل شدم و وقتى مقتول در خواب بود، او را با كارد به قتل رساندم. سپس جسدش را با خودروام به جاده تهران - كرج بردم و در بيابان رها كردم. با اعترافات تكان دهنده متهمان، «امير» به عنوان عامل اصلى جنايت و «زهره» به اتهام معاونت در قتل روانه زندان شدند. در دادگاه در جلسه علنى محاكمه متهمان كه در روز پنجم اسفند ۸۶ در شعبه( 74) دادگاه كيفرى استان تهران به رياست قاضى «حسينى كوه كمره اى» برگزار شد، نماينده دادستان و اولياى دم خواستار مجازات عاملان جنايت شدند، اما ۵ قاضى پرونده به اين دليل كه ولى صغير - پدر زهره- خود متهم پرونده است و عموى دختربچه نيز هنوز موفق به دريافت قيموميت وى نشده بود، از رئيس قوه قضائيه خواستند تا در مورد قصاص يا رضايت به عفو يا دريافت ديه اعلام نظر كنند. «ميرحجازى» - مشاور رئيس قوه قضائيه - با بيان اين كه فرصت براى دريافت ديه هميشه باقى است و بعد از صدور حكم و قطعيت آن تا زمان استيذان و اجراى حكم زمان زيادى وجود دارد، از دادگاه درخواست قصاص كرد. با روشن شدن ايراد قضايى پرونده و اظهار نظر قوه قضائيه به سرپرستى از طفل صغير، عاملان جنايت بزودى در دادگاه علنى از خود دفاع خواهند كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 457]