واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: روسيه و امريكا؛ ميانجي يا منجي
نويسنده:شايسته اسدي
ديپلماسي ايراني : دانيل لرنر در كتاب خود با نام "نوسازي خاورميانه" كه از تحقيقات ميداني در كشورهاي خاورميانه تشكيل شده، نقل قولي از يك زن روستايي اهل سوريه آورده است كه درباره روسيه كمونيستي مي گويد: فكر مي كنم از اين كشور تعريف هايي شنيده ام. مردي به ما گفت كشوري به نام روسيه هست كه به محرومان كمك كرده است. در آنجا هيچ طبقه ثروتمندي نيست... شنيده ام اين كشور به محرومان كمك كرده است... پس دوستش دارم چون احساس مي كنم با ماست."
اين كتاب حاوي پژوهش هايي ميداني از تعدادي از كشورهاي خاورميانه در دهه هاي 40 و 50 ميلادي است كه در معرض نفوذ شرق و غرب يا كمونيسم و سرمايه داري قرار گرفته و ديدگاه هاي خود را درباره آنها بر اساس فرهنگ بومي شان تعريف و تبيين مي كنند. اكثر سوري ها كه در آن زمان اسير توسعه نيافتگي بوده و بيشترشان را روستانشينان و بدوي ها تشكيل مي دادند، در جدال ميان چپ و راست، نقطه نظرهايي اين چنين بروز داده و با رويكردي ضد امريكايي و ضد اسرائيلي، به دنبال الگويي متفاوت بوده اند.
امروز قضيه از هر جهت برعكس به نظر مي رسد. بخشي از بدنه معترض جامعه چشم انتظار كمك و دخالت غرب و حاميان غرب است و دولت به پشتوانه روسيه، به مقابله با مخالفان داخلي و حاميان غربي شان رفته است. البته هم روسيه امروز با شوروي كمونيستي فرق دارد و هم نسل معترضان فعلي با جامعه بدوي گذشته تفاوتي شگرف دارند. روسيه امروز نه تنها شوروي فاقد طبقات سرمايه دار و ثروتمند نيست كه واجد طبقه اي پرنفوذ و ثروتمند است كه به قول مخالفان داخلي مسكو، بر مبناي دولت رانتي و پديده پوتينيسم رشد كرده است. از سوي ديگر، داعيه كمونيسم و انقلاب جهاني پرولتاريا هم محلي از اعراب ندارد و روسيه فاقد قدرت جهاني گذشته است. با اين حال نكته اي كه همچنان پابرجاست اين است كه روسيه هم در دهه 50 و هم امروز محافظ هژموني خود در منطقه است.
شرايط دهه دوم قرن بيست و يكم و رويارويي غرب و شرق تنها از اين جنبه واجد تشابه است كه امريكا و انگليس و فرانسه همچنان اتحاد و ائتلاف پس از جنگ جهاني را حفظ كرده و روسيه و چين نيز به عنوان جبهه شرق و محافظان و متنفذان اين ناحيه با يكديگر عهد اخوت بسته اند. اين دست عهد و عقود در شوراي امنيت سازمان ملل متحد بيش از هر جاي ديگر محل بروز مي يابد و اكنون در قضيه بحران سوريه، بيش از هر زمان ديگري نمود يافته است.
روسيه و چين مطابق تصويري كه از خاورميانه امروز مي بينند و دورنمايي كه از چگونگي نفوذ و استيلاي غرب در ذهنشان مي سازند، در شوراي امنيت و در برابر متحدان امريكا مي ايستند و قطعنامه ضد سوري را وتو مي كنند؛ هرچند بندهايي از قطعنامه به نفع بشار اسد حذف يا تعديل شده باشد. روسيه معتقد است اين وتو به خاطر آن صورت گرفته است كه بحران سوريه از راه هاي مسالمت آميز حل و فصل شود و نه با دخالت هاي غرب و مبتني بر الگوي ليبي. اما غرب بر اين باور است كه وتوي قطعنامه به پيچيدگي اوضاع و جنگ داخلي در سوريه دامن مي زند و دمشق را در استفاده از ابزار خشونت بي پرواتر مي كند.
آنچه در اين ميان نبايد مغفول بماند طراح اصلي اين قطعنامه است؛ اتحاديه عرب. و نه ائتلاف امريكا و انگليس و فرانسه. بي ترديد اين مسئله گواه قرابت ديدگاه هاي منطقه اي اتحاديه عرب با غرب و دوري آنها از سياست هاي روسي است؛ درست عكس آنچه كتاب مستند و پژوهشي دانيل لرنر در دهه 50 حكايت مي كرد كه ذهن و زبان خاورميانه، شوروي را به امريكاي حامي اسرائيل ترجيح مي داد.
در مجادله غرب و شرق بر سر سوريه و در وتوي راه حل پيشنهادي اتحاديه عرب، سكوت و خاموشي اسرائيل نيز در نوع خود سرشار از ناگفته هاست. سرنوشت سوريه تاثير مستقيم و بي گفتگو بر رژيم صهيونيستي دارد ولي اين رژيم برخلاف اردن و لبنان و عراق و تركيه و همه همسايگان سوريه، واكنشي به قضاياي اخير نشان نداده و از لانه سر برون نياورده است.
بي ترديد برگشت خوردن طرح اتحاديه عرب، موجب بي اعتباري اعراب و حقارت اتحاديه باسابقه آنها شده است. البته وتوي روسيه كاركردي هم براي غربي ها دارد. حالا اعراب بيش از پيش امريكاگرا و كمتر از پيش روسيه گرا خواهند بود. مسكو بطور حتم پيش بيني اين آينده را داشته و مي دانسته كه غربي ها و عرب ها از وتوي قطعنامه ضد سوري چندان متحير نخواهند شد و آن را به ابزاري براي نفوذ و جلب اعتماد بيشتر در دل مردم خاورميانه و حاميان انقلاب ها و خيزش هاي مردمي تبديل خواهند كرد. اما به نظر مي رسد مسكو با علم به اين موضوع، چاره اي جز ايستادن تمام قد پشت سر بشار اسد ندارد؛ همچنانكه چاره اي جز حمايت قاطع از ايران و مخالفت با طراحان حمله نظامي احتمالي به اين كشور ندارد و بايد به هر قيمتي، از استوانه هاي برجا مانده در خاورميانه پشتيباني كند.
روس ها به رسم و باور قديمي شان معتقد به تكامل تاريخ هستند. اگرچه انقلاب جهاني پرولتاريا محقق نشد و جهان به راهي غير از آنچه پيامبر ماركسيست ها وعده داده بود رفت ولي واهمه از آن دارند كه محاسبات ماركس براي تحقق يك انقلاب جهاني درست بوده باشد اما نه در سويه كمونيسم بلكه در مسير كاپيتاليسم.
مسكو شطرنج سياسي را در ليبي به غرب باخت و از چشم جامعه عربي ضد ديكتاتور افتاد. اما حالا نه در برابر ملت ها كه در برابر دولت هاي عربي ايستاده و طرح ها و پيشنهادهاي آنها را در مورد سوريه، قرين با طرح هاي جهاني غرب مي داند. غرب از اين وضعيت چندان ناخرسند هم نيست. خانم كلينتون از پيش به وتوكنندگان قطعنامه ضد سوري تاخته بود و خود را حامي مردم منطقه خوانده بود. حال روسيه و امريكا دوگانه تاريخي ديگري را در جريان تحولات خاورميانه ايجاد كرده و مردم و حكومت هاي منطقه را پس از دهه هاي پرتلاطم جنگ سرد در مقابل اين دوگانه، مخير قرار داده اند تا خود درباره ميانجي گران و منجي گران موجود قضاوت كنند.
غربي ها دهه هاي متمادي است كه زيرپوستي عمل كرده اند. امريكايي ها توانسته اند سكه يك سبك زندگي را به نام خود بزنند و با فيلم و رسانه جهاني اش كنند. در مقابل چيزي به اسم سبك زندگي روسي يا چيني در جهان نداريم. روسيه و چين هميشه رو بازي كرده اند و سبك متفاوتي داشته اند. ديپلماسي عمومي امريكايي در يك طرف و ديپلماسي دولتي روسي در طرف ديگر. در حال حاضر اين دو قدرت دو سبك متفاوت از نفوذ و تاثيرگذاري را در پيش گرفته و در سنگرهاي خاورميانه كه يك به يك درحال فروريزي است، به هم رسيده اند.
علاوه بر واكنش هاي داخلي در سوريه بايد منتظر باشيم و ببينيم واكنش اتحاديه عرب به وتوي روسيه و چين چه خواهد بود. كماكان انتظار جنجال و سروصدا از اسرائيل نبايد داشته باشيم. آنها به شدت از خود مراقبت مي كنند و مترصد تغييرات بزرگ در سوريه هستند. شايد تنها سقوط بشار اسد آنها را از پس پرده درآورد و رجزخوانان وارد ميدان كند. اما اوضاع درحال حاضر بر وفق مرادشان نيست. چرا كه بزرگ شرقي ها وسط ميدان است و در حضور روس ها محل رجزخواني نيست. سرگي لاوروف روز سه شنبه شخصا به سوريه مي رود و با بشار اسد ديدار مي كند. اين ديدار پيش از آن انجام مي شود كه عرب ها گردهم بيايند و طرحي ديگر دراندازند.
در سفر لاوروف به سوريه، رئيس سازمان اطلاعات روسيه نيز حضور دارد. بنابراين اين سفر با تئوري و برنامه ريزي هاي امنيتي همراه است. روسيه مي خواهد طرح هاي گفتگومحور و ميانجي گرانه خود را به عمل درآورد و بهانه ها و گزك هايي را كه در دست مخالفان مسكو و دمشق است و ايده اصلاحات در سوريه را از پيش شكست خورده مي پندارند، بگيرد و نسخه خود را احيا كند.
دوشنبه|ا|17|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]