واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
نیک صالحی: هميشه پاي يك زن در ميان است. با اين جمله چندان موافق نيستم، اما آنچه ميخواهم برايتان بازگو كنم مصداق همين جمله است. در اين پرونده زني باعث قرباني شدن 2 مرد شده بود، البته خود قرباني بيمهري مرد ديگر بود. عبرت : روز محاكمه وقتي 2 متهم پرونده يعني ستاره و ستار را به دادگاه آوردند، زن چهره يك قرباني را به خود گرفته بود و سعي داشت طوري وانمود كند كه انگار گولش زدهاند و او قرباني شده است. اما گفتههاي متهم رديف اول پرونده نشان داد، پشت اين پرونده خونين توطئه يك زن وجود داشته است. متهم يكي از هممحليهايش را به قتل رسانده بود. او ماجرا را اينطور توضيح داد: مدتي بود كه با ستاره رابطه داشتم و ما تقريبا با هم نامزد كرده بوديم. حتي قرار ازدواج هم با هم گذاشته بوديم. تا اينكه ستاره به من گفت جواني عكسهايش را دزديده است و ميخواهد او را رسوا كند. او مدعي بود كه آن جوان قصد اخاذي دارد. من هم كه بشدت غيرتي شده بودم، از ستاره خواستم تا با آن پسر قرار بگذارد و بعد وقتي او سر قرار حاضر شد من هم به او چاقو زدم و او را كشتم و بعد عكسها را برداشتم. بعد از بازداشت بود كه متوجه شدم اين جوان قرباني ستاره شده است، ستاره به او قول ازدواج داده بود همانطور كه به من قول داده بود، اما اين همه ماجرا نبود. بعد از بازداشت بود كه من متوجه شدم ستاره شوهر دارد و براي اينكه من به خواستههايش تن بدهم چنين ادعايي كرده است. آن كسي كه همه چيز را باخت من بودم، ستاره چون از مقتول خسته شده بود، تصميم گرفت كه من را جلو بيندازد و من كه اسير عشق او شده بودم تصميم گرفتم هر طور شده است خواستهاش را انجام دهم تا عشقم را به او ثابت كنم. من واقعيت را بعد از بازداشت متوجه شدم و از دست ستاره شكايت دارم. اين واقعيت بود. ستاره شوهر داشت و با دو مرد ديگر هم رابطه برقرار كرده بود. همانطور كه در ابتداي صحبتم گفتم پاي يك زن در ميان بود، اين زن ستاره نام داشت. او را به جايگاه احضار كردم و از او توضيح خواستم، ستاره ترسيده بود و نميتوانست به من جواب بدهد او سعي داشت اين ترس را پنهان كند، اما واقعا پنهان كردني نبود از او خواستم آرام باشد و توضيح دهد او گفت: من با ستار رابطه داشتم و اين موضوع را قبول دارم، اما چون شوهر داشتم هرگز به او قول ازدواج نداده بودم. مقتول هم ميخواست با من دوست شود چون قبول نكردم كيفم را دزديد و عكسهايم را برداشت و تهديدم كرد كه بين مردم پخش ميكند. من از او خواستم در مقابل پول آن عكسها را پس دهد، وقتي قبول نكرد تصميم گرفتم به شوهرم بگويم. شوهرم توجهي نكرد من براي او مهم نبودم به همين خاطر هم تصميم گرفتم موضوع را به ستار بگويم.حرفهاي اين زن تا حدي واقعيت بود، اما او همه چيز را نگفت و در رفتارش صداقت نداشت. بررسيهايي كه پليس انجام داده بود، حكايت از اين داشت كه اين زن رابطههاي زيادي داشته است و متاسفانه شوهرش نيز در جريان قرار داشته است، اما هيچ اقدامي براي اصلاح رفتار همسرش نميكرده است. واقعيت اين بود كه شوهر ستاره براي اينكه هزينهاي براي همسرش نكند، اجازه ميداد او با مردان غريبه رابطه برقرار كند و اين كار باعث ميشد تا ستاره هم به كارهاي شوهرش اعتراض نكند. زندگي بيمحبت و پر از فساد شوهر ستاره او را به زني بيتعهد و بياخلاق تبديل كرده بود. پاي اين زن را به زندگي مردان ديگر باز كرده بود. درواقع اين زن قرباني زندگي سرد با شوهرش شده بود و مردان ديگر را قرباني خود كرده و وارد زندگي آنها شده بود. هرچند در اين پرونده پاي يك زن در ميان بود، اما پشت بدبختيهاي اين زن يك مرد يعني شوهرش نقش پررنگي داشت. مردي كه قرار بود خوشبختي را برايش بياورد. شوهر بيوفا و بيتعهد ستاره عامل اصلي اين بدبختيها بود. ستار به درخواست اولياي دم به قصاص محكوم شد و ستاره هم به 5 سال حبس محكوم شد. اما شوهر اين زن همچنان به كارهاي خودش ادامه داد و من هنوز به فكر آن كودك 5 سالهاي هستم كه فرزند ستاره و شوهرش بود. محمدرضا محمدي كشكولي ـ قاضي دادگاه كيفري استان تهران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]