واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > فوتبال ملی - فرهاد عشوندی « برای او که هیچ نبود» مقاله ای بود احساسی از پژمان راهبر در حمایت از افشین قطبی که برای اثبات حرفهایش گاه به افرادی متوسل شده بود که قیاس شان یا مع الفارق بود یا اصلا وزنی ندارند که بتوان با قطبی مقایسه شان کرد. در این مقاله سعی شده با احساساتی کردن مخاطب طوری القا شود که انتقاد از افشین قطبی یعنی هم پیاله شدن با جریانی که از سوی حمید استیلی خط می گیرد. 1. « قطبی مربی خوبی نیست ؛ این جمله را اولین بار استیلی و دوستانش سر زبان ها انداختند...» قطبی یک مربی بزرگ طراز اول است؟ این جوابی است که اگر از پژمان راهبر بپرسی ، در جواب می شنوید:« کسی را می شناسید که بهتر از او باشد؟ یک مربی چه کاری باید انجام دهد؟ مگر تیمش را قهرمان لیگ برتر نکرد؟ مگر اختلاف امتیاز پرسپولیس قطبی با استقلال امیر قلعه نویی چند امتیاز است که قطبی را می کوبید؟» شاید اگر به آمار و ارقام نگاه کنیم این منطق قابل قبول باشد چون پرسپولیس قطبی هم فقط 4 بار باخت درست مثل استقلال امیر قلعه نویی . این اما دلیلی قانع کننده نیست برای سرپوش گذاشتن روی ضعف های تاکتیکی مردی که این اواخر به جای سامان دادن به مشکلات تاکتیکی تیمش ، توهم کشنده ای روحش را می خورد که انگار همه از پشت به او خنجر می زنند. هرجا پا می گذاشت فکر می کرد ، استیلی خنجری در دست دارد و می خواهد او را مضروب کند. قطبی اما از یاد برده بود که در همه این 16 ماهی که در ایران بوده تیمش تنها به یک شکل از حریفانش باخته و گل خورده است. دفاع خطی او هربار که حریف از مهاجمان سرعتی استفاده می کرد ، جا می ماند و به همین راحتی گل می خورد. پرسپولیس قطبی ، دفاع های مرکزی اش جلو تر از خط یک سوم دفاعی جمع می شدند ، هافبک های دفاعی این تیم از یاد می بردند که وظیفه اصلی شان تخریب بازی حریف است و کسی هم انگار روی نیمکت به یاد نداشت که این نکات ، از اصول ابتدایی است و فوروارد 165 سانتی متری سرعتی در استارتی 10متری به سادگی از خط دفاعی که بازیکنانش کند هستند ، می گذرد. قطبی اما هم سال قبل و هم امسال تنها جمله ای کلیشه ای را داشت که در رختکن در مواجهه با گل های یکسانی که به یک شکل از تیم های مختلف می خورد بگوید؛« سپهر گند زدی ، نبی ...» این جمله را او این فصل با از دست دادن تمرکزش مجبور بود که بیشتر و بیشتر به کار ببرد چون همه مشکل تیمش را می دانستند و او هیچ راهکاری برای حلش نداشت. مردی که مدام ادعا داشت به واسطه سال ها همکاری مشترک با مربیان بزرگی چون گاس هیدینک و دیک ادووکات ، تجربه ای بین المللی دارد و فوتبال را بهتر از هرکسی می داند یک بار در پاسخ به خبرنگاری که در شیراز این مشکل تیمش را به او گوشزد کرده بود ، پاسخ داد :« من یک مربی بین المللی هستم و بهتر از شما می دانم که چه باید بکنم.» در عمل چاره ای نداشت که برای مشکلش بیاندیشد غیر از اینکه در واکنش به تماشاگران خشمگینی که از نتایج نه چندان موفق تیم شان ناراضی بودند بگوید:« جریانی که در آن سایه ها (راهبر، این سایه را حمید استیلی معرفی می کند) جوسازی می کنند باعث می شود تیمم بد نتیجه بگیرد.» بی شک قطبی راست می گوید. حمید استیلی که از پرسپولیس دور شده تمام تلاشش را کرده تا به تیم برگردد و جنگ روانی به واسطه دوستان نزدیک رسانه ای اش علیه قطبی به راه انداخته است . اما بی شک حمید استیلی مسبب گل های همسانی که پرسپولیس قطبی می خورد نیست و این مشکل ریشه در مشکلات تاکتیکی تیم دارد. 2.« او شومن است ؛ می گویند او شومن است اما چرا هیچ کس چون او چنین محبوبیتی ندارد؟» قطبی بی شک محبوب ترین ستاره سال های اخیر فوتبال ایران است. این را پژمان به درستی می گوید. قطبی به دلیل ادبیات منحصر به فردش ، به دلیل شیرینی کلامش و از همه مهمتر به دلیل موفقیت پرسپولیس به محبوبیت بالایی رسید. این محبوبیت اما تنها افتخاری نبود که قطبی تنها در ایران به آن رسیده باشد که بلاژویچ بزرگ در لحظه ورود به فوتبال ایران ، محبوبیتی چند برابری نسبت به قطبی داشت . دنیزلی بی شک هنوز هم مرد رویایی همه طرفداران پرسپولیس است. قطبی اما چرا به چنین محبوبیتی رسید. این نکته دلیلی دارد که علم روانشناسی به سادگی توجیه اش می کند. ناکامی امیر قلعه نویی به عنوان نماد مربیان سنتی ایران در تیم ملی نوعی فوتبال زدگی را به همراه آورده بود و مردم فوتبال دوست به دنبال یک ناجی می گشتند. مردی که ادبیاتی متفاوت داشته باشد و قطبی که انتخابی مناسب از سوی حبیب کاشانی مدیر وقت پرسپولیس بود با ذکاوت ذاتی خود و با اتکا به ادبیات متفاوتش تبدیل به اسطوره ای شد که می توانست هزاران نفر را به ورزشگاه بکشاند. جوی که آزادی در روزهای ابتدایی حضور قطبی و پس از چند بازی ابتدایی فصل پیدا کرده بود طوری بود که شاید اگر پرسپولیس با 3 یار کمتر از حریف هم به زمین می رفت بی شک پیروز می شد چون تماشاگران به قدری فریاد می کشیدند که لرزه به اندام بازیکنان تیم های رقیب می انداختند و توان پیش آمدن را از یاران تیم های مقابل می گرفتند . اینجا البته نباید فراموش کرد که پرسپولیس تیم خوبی بود که برای قهرمانی بسته شده بود اما این تیم برای قهرمانی نیاز به انرژی شخصیت کاریزماتیک داشت که حضور قطبی ناشناخته او را تبدیل به این حلقه مفقوده کرد. در زمان ناکامی های تیم هم هیچ کس کوچکترین ضعفی را از چشم قطبی نمی دید. استیلی به دلیل رفتارش در زمان دستیاری مربیان بزرگی چون دنیزلی و آری هان به قدری منفور بود که بدمن پرسپولیس باشد و هر اتفاق بدی به پای او نوشته شود و همه ضعف های فنی تیم نادیده گرفته شود. اینجا هم بی شک نمی توان کتمان کرد ، استیلی در آنچه قطبی می خواست انجام دهد اخلال می کرد اما نمی توان با اطمینان گفت این کارشکنی های استیلی باعث بهتر شدن روند تیمی می شد یا کار را بدتر می کرد . بی شک پرسپولیس قهرمان لیگ را حمید استیلی بسته بود. فارغ از اینکه او آدم خوبی هست یا نیست اما در تمام فصل بدنسازی و انتخاب ، یار این استیلی بود که تیمی یکدست را برای موفقیت جمع کرده بود و پرسپولیس او در هیچ نقطه ای از زمین لنگ نمی زد. درست به عکس پرسپولیس امسال که هرچند ستاره های بسیاری دارد به اذعان شخص قطبی ، کارگر ندارد! 3.« قطبی پیکان است؛ آرسن ونگر هم با آرسنال می بازد اما...» بی شک مربیان بزرگ هم می بازند. قطبی هم می بازد همان طور که قلعه نویی و دیگران می بازند. قلعه نویی یک مربی سنتی با ویژگی های مشخص است. او هم بی شک نمی تواند جایگاهی بالاتر از هدایت استقلال داشته باشد اما چرا افشین قطبی و باخت هایش این قدر به چشم آمده اند و این اتفاق برای دیگران نیفتاد؟ بی شک دلیل این مشکل را نه در باخت های قطبی که باید در نحوه عرضه رسانه ای او جستجو کرد. وقتی از قطبی بتی ساختیم که قدیسی ست رویایی باید به روزی می اندیشیدیم که جذابیت و هیجانش از بین می رود. روزی که از کوره در می رود یا مجبور می شود ناسزا بگوید. شخصیت رویایی که ما دوستان افشین از او ساخته بودیم عاملی بود که یک سال تمام ، هیچ کس جرات نداشته باشد او را نکوهش کند. هر که حرفی در نقد او زد ، متهم به رابطه با باند استیلی شد و این عقده ذره ذره بزرگ شد تا مخالفان که روز به روز تعدادشان بیشتر می شد سعی کنند قطبی را به زیر کشیده و او را یکی از جنس آدم های اطرافش کنند. پس قطبی هم وقتی که بازیکنی به اصرار خارج از عرفش راهی ایران شده بود ، لقب دلال گرفت ، درست مثل همه مربیانی که در لیگ برتر حضور دارند. قطبی بی شک خدمات بزرگی را به فوتبال ایران کرد هیجان حضور او بسیاری را با فوتبال آشتی داد . این لطف بزرگی ست که به پاسش باید سپاسگزارش باشیم اما از یاد نبریم که فوتبال ایران بستری شد تا قطبی از مردی درجه دو به اسطوره بدل شود. این لطف متقابل اما اگر با رابطه دو طرف ادامه پیدا می کرد ، تنها حاصلش نابودی قطبی می شد. افشین بی شک این قدر تیزهوش بود که دانست زمان وداع فرا رسیده. او داشت محبوبیتش را از دست می داد پس گذاشت و رفت. او نتوانسته بود تیمش را سامان دهد و دیگر آن سردار پیروز نبود پس باید می رفت. این جدایی باعث می شود تا نامش به نیکی باقی بماند پس این تصمیمش را باید ستود و به او حق داد . او خودش تصمیم گرفته پس نباید دیگران را به دلیل رفتنش نکوهش کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]