تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835446448
دختر نوجوان 16 ساله، اسيریکــــ مهماني شوم
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
من كه از شنيدن خبر رفتن مجيد به سربازي خيلي ناراحت و دلگير شده بودم، براي اينكه او را از دست ندهم خواستهاش را پذيرفتم و به خانه شان رفتم تا با مادرش درباره آينده مذاكره كنم اما... تهران امروز: با شكايت دختري كه تسليم خودسري‌هاي خود و خواسته شيطاني يك پسر شده بود اين پسر دستگير و تحويل مراجع قضايي شد. دختر نوجوان در حالي كه اشك مي‌ريخت، افزود: از روزي كه پا به دبيرستان گذاشتم تحت تاثير حرف‌هاي دوستم قرار گرفتم و احساس مي‌كردم بزرگ شده‌ام و بايد مستقل باشم.من با اين تصور غلط، اختلافات زيادي با پدر و مادرم پيدا كردم. آنها مي‌گفتند چرا با اين سر و وضع زننده بيرون مي‌روي و گاهي اوقات دير به خانه مي‌آيي؟و من كه نمي‌خواستم كم بياورم جلوي آنها مي‌ايستادم و جواب‌شان را سر بالا مي‌دادم. دختر 16 ساله در مركز مشاوره پليس خراسان رضوي ادامه داد: چند ماه گذشت و از طريق دوستم با دوستان جديدي آشنا شدم. آنها از من خواستند تا همراه شان به تفريح و گردش بروم و به اين ترتيب بود كه چشم بسته وارد گروهي شدم كه نمي‌دانستم ارتباط با آنها چه بلايي به سرم خواهد آورد. ماجرا از اين قرار است كه تفريح‌هاي دوستانم مختلط بود و ما با چند پسر جوان به گردش مي‌رفتيم و گاهي پارتي‌هاي شبانه برگزار مي‌كرديم. در اين جلسات با پسري جواني آشنا شدم كه به ظاهر آرام و سر به زير بود. او با جملاتي عاطفي احساسات مرا به بازي گرفت و تا چشم بازكردم ديدم عاشق دلباخته‌اش شده‌ام. ما هر روز به‌طور تلفني با هم در ارتباط بوديم تا اينكه او گفت قرار است سه ماه ديگر به سربازي برود مجيد ادعا مي‌كرد قبل از اعزام به سربازي قصد دارد به خواستگاري‌ام بيايد و با هم نامزد شويم.اما او يك شرط هم گذاشت و آن اينكه بايد به خانه شان بروم تا هم وضعيت زندگي شان را ببينم و هم با مادرش آشنا شوم. من كه از شنيدن خبر رفتن مجيد به سربازي خيلي ناراحت و دلگير شده بودم، براي اينكه او را از دست ندهم خواستهاش را پذيرفتم و به خانه شان رفتم تا با مادرش درباره آينده مذاكره كنم‌اما وقتي پا به آن خانه لعنتي گذاشتم فهميدم هيچ كس آنجا نيست و در دام فردي شيطان صفت گرفتار شده‌ام. متاسفانه مجيد با تهديد و توسل به زور مرا مورد آزار و اذيت قرار داد . از آن روز به بعد احساس گناه مي‌كنم و از خودم بدم مي‌آيد. ميخواهم از مجيد به خاطر اين خيانت بزرگ شكايت كنم! دختر نوجوان در پايان گفت: از كرده خودم پشيمان هستم و نميدانم چه جوابي به پدر و مادرم بدهم؟ من به جوانان و نوجوانان توصيه مي‌كنم به حرف پدر و مادر خود گوش كنند و در انتخاب دوست دقت داشته باشند تا مثل من با پنهان كاري، دوستي با افراد ناباب و شركت در مجالس مختلط و پارتي‌هاي شبانه آينده و سرنوشت خود را تباه نكنند. در خور يادآوري است متهم اين پرونده دستگير شده است و تحقيقات پليسي در اين باره هم چنان ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]
-
گوناگون
پربازدیدترینها