محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840241310
/يادداشت از سعدالله زارعي/ رمز و راز سخنان 19 دي رهبر معظم انقلاب اسلامي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: /يادداشت از سعدالله زارعي/ رمز و راز سخنان 19 دي رهبر معظم انقلاب اسلامي
خبرگزاري فارس:در جنگ رواني هدف اصلي اثرگذاري بر اراده مسئولين نظام حريف است. اگر مسئولين نظام حريف از اهداف عملياتي رواني - سياه يا سفيد - دشمن غفلت كنند ناخواسته به ابزار دشمن براي مسلط شدن بر نظام سياسي و مردم تبديل ميشوند.
به گزارش خبرگزاري فارس، سعدالله زارعي كارشناس و تحليلگر مسائل سياسي در يادداشتي ضمن تحليل بيانات اخير مقام معظم رهبري در جمع مردم قم آوردهاست:
سخنان روز 19 دي 90 رهبر معظم انقلاب اسلامي را بهطور كلي ميتوان به پنج كليد واژه توضيح داد؛ «ايستادگي»، «رقابت سالم»، «پاكيزگي انتخابات»، «مردمي بودن نمايندگان» و «مجلس طراز نظام» و البته در ذيل هر كدام، موضوعات مهم ديگري قرار دارد. اين موضوعات وقتي در كنار هم ديده شوند، ترسيم كاملي از شرايط بينالمللي و داخلي ايران بهوجود ميآيد.
* ايستادگي در نظر
از منظر حضرت آيتالله العظمي خامنهاي -دامت بركاته - گذشته و آينده انقلاب و نظام جمهوري اسلامي واژه «ايستادگي» توضيح دادني است و تعين آن عمدتا در سه حوزه نظريه، نظام و كارگزاران ميباشد. در حوزه نظريه، در عرصه انقلابها و نظامهاي انقلابي، «ايستادگي» عامل اصلي «ايجاد» و «بقا» به حساب ميآيد بر اين اساس هر حركتي كه اين تصوير ايستادگي را مخدوش گرداند به همان ميزان بقاء انقلاب را به خطر مياندازد چرا كه يك انقلاب وقتي ضعيف ديده شود، مورد طمع واقع ميگردد. بر اين اساس در نظريههاي روابط بينالملل وقتي بحث مديريت بحران مطرح ميشود، كوتاه آمدن در برابر حريف تحريك كننده ارزيابي ميگردد.
«مرشايمر» و «استفنوالت» دو نظريهپرداز مهم اين عرصه به حساب ميآيند. «ورلت» در مقاله تحقيقي خود ميگويد: «وقتي در شرايط بحران و تهديد قرار داري اگر در برابر دشمن انعطاف به خرج دهي اين منجر به درك حسن نيت شما نميشود؛ اين مسئله طرف مقابل را جسورتر ميكند چراكه طرف مقابل اين حركت را به ضعف تعبير ميكند و اين عمدتا براي كشورها پرمخاطره است.»
تجربه انقلاب اسلامي نيز به خوبي اين را نشان داده است. در مقاطعي بعضي از دولتهاي جمهوري اسلامي به گمان كاستن از حساسيت قدرتهاي بزرگ به گفتوگوهاي انتقادي» غرب تن دادند. اين گفتوگوها كه در واقع گفتوگو هم نبود، بلكه گفتن غرب و شنيدن ايران بود، سالها به طول انجاميد؛ ولي حتي درصدي از حساسيت غرب را هم نسبت به جمهوري اسلامي كم نكرد. همين الان هم وقتي يك مقام مسئول ايران روي گفتوگو و رابطه بهتر با غرب تاكيد ميكند، غرب آن را نشانه تاثيرگذاري و تحريمها و فشارهاي بينالمللي عليه ايران ارزيابي كرده و بر افزايش تحريمها و فشارها تاكيد مينمايد.
بعضي هم با تحليل نادرست در مورد شرايط كشور از شكننده بودن شرايط حرف زدهاند اين در حالي است كه نه شرايط حاكم بر نظام بينالملل و گرفتاري روزافزون دشمنان ايران و نه شرايط منطقهاي و رو به فروپاشي بودن رژيمهاي وابسته به غرب و نه شرايط داخلي ايران و شكوفايي عرصه علم، فنآوري و توليد ملي جايي براي شكننده خواندن شرايط كشور باقي نميگذارد و از قضا همه اين دستاوردها مرهون بياعتنايي نظام به فشارهاي بينالمللي و حسنظن نسبت به تواناييهاي مردم و عنايات خداوند متعال است.
اگر قرار بر انطباق تاريخي و انگارهسازي باشد، شرايط امروز جمهوري اسلامي و دشمنان خارجي و داخلي آن به آن دسته از مقاطع تاريخي نزديك است كه جامعه مومن از شرايط سخت و محاصره افتادگي خلاص شده و مخالفان خود را به محاصره درآوردهاند. رهبر معظم انقلاب اسلامي شرايط امروز كشور را با شرايط مسلمانان در جنگ بدر و خيبر قابل مقايسه دانستهاند. شرايط مسلمانان در جنگ بدر، شرايط گروهي بود كه پس از تحمل سالهاي مشقتبار شعب ابيطالب به خود جرات دادهاند كه از لاك دفاعي خارج شده و دشمن را به شكست خفتبار مبتلا كنند. در جنگ خيبر هم پيامبر و مسلمانان پس از آنكه با پشت سر گذاردن جريان محاصره مدينه، صفوف دشمنان را از هم پاشيده و محاصره را شكستهاند و حالا به سراغ عوامل داخلي آنان رفته و خيانتكاران را به مجازات رساندهاند. در جنگ خيبر مردم مومن به غنائم و دفينههاي ارزشمندي دست پيدا كرده و از آن پس ديگر خبري از سختيهاي دوره عسرت - يومالعسره - نبود از آن پس پيدرپي و بيوقفه به صفوف مسلمانان افزوده ميشد و قبايل عرب در حاشيه شبه جزيره يكي يكي به اسلام گرويده و با مومنين همپيمان ميشدند. حالا فرض كنيد كه مسلمانان در هنگامه در حال و هواي دوره 13 ساله مكه به سر ميبردند آيا به خويشتن اجازه ميدادند به صفوف كفار حملهور شده و حق خود را از آنان بستانند. آيا اگر مردم بعد از فرار كفار و مشركان از عرصهي خندق در حال و هواي قبل و حين محاصره به سر ميبردند و هيمنه امنيتي كفار چشم آنان را پر ميكرد آيا به خود اجازه ميدادند فتنهگران يهودي پيمان شكسته را سر جاي خود بنشانند؟ قطعا خير، و اگر آنان در عرصه بدر و خيبر فريفته قدرت پوشالي كفار ميشدند و با دست خود تداوم سيطره امنيتي كفار و مشركان بر خويش را سبب ميشدند آيا ما امروز بر بلاهت و بيارادگي آنان خرده نميگرفته و آنان را شماتت نميكرديم؟
حضرت امام خامنهاي - دامت بركاته - در اين فراز از سخنان خود، «ايستادگي در حوزه نظر و ادراك» را تبيين كردند و به ورود آن به حوزه گفتماني اهتمام ورزيدند از اين منظر ما ميتوانيم با بازخواني تاريخ - به خصوص آن بخشهاي تاريخي كه به مسلمين مربوط است - ادبيات مقاومت را توسعه داده و عمق ببخشيم. تاريخ به خوبي بزنگاهها و نحوه تصميمگيري درست و نادرست را به ما نشان ميدهد و واي بر حال ملتي كه در انطباق شرايط خود با قطعههاي خاص تاريخي دچار خطا شود يعني در جايي كه بايد حركت كند به قطعهاي از تاريخ استناد كند كه او را به درنگ وادارد و آنجا كه بايد درنگ كند به قطعهاي از تاريخ استناد نمايد كه درنگ را برنميتابد؛ از اين رو اميرمومنان - عليهالسلام - ميفرمايد من تاريخ پيشينيان را آنگونه ميخوانم كه گويي خود يكي از ايشانم و در آن دوره زندگي كردهام.
* ايستادگي مسئولين
مسئولين يك نظام سياسي همواره يكي از نقاط هدف دشمن به حساب ميآيند. در جنگ رواني هدف اصلي اثرگذاري بر اراده مسئولين نظام حريف است. اگر مسئولين نظام حريف از اهداف عملياتي رواني - سياه يا سفيد - دشمن غفلت كنند ناخواسته به ابزار دشمن براي مسلط شدن بر نظام سياسي و مردم تبديل ميشوند. دشمن از يك سو تلاش ميكند مردم و نظام را ضعيف نشان دهد و از سوي ديگر تلاش ميكند تا خود و ترفندهايش را بسيار قدرتمند و عازم و جازم نشان دهد اين دو هدف آنگاه، تامين ميشوند كه مسئولان كشور حريف به اين نتيجه برسند. اگر به اين جمعبندي رسيدند، آنگاه دشمن ميتواند بدون شليك يك گلوله و يا يك دلار هزينه بر كشور و مردم حريف مسلط شود؛ كما اينكه تاريخ نمونههاي زيادي از آن را در سينه خود ثبت كرده است. وقتي مسئولين قدرت مردم و كشور خود را دست كم گرفتند، به مردم خود تكيه نميكنند و به نام نجات مردم و كشور به دامن دشمن پناه برده و همه حيثيت ملي را يكجا به او تقديم ميكنند، بيآنكه از رهگذر اين وادادگي به امنيتي دست پيدا كنند.
در ماههاي گذشته اين خط تبليغي از سوي آمريكاييها، اروپاييها و صهيونيستها دنبال شد كه مسئولان ايران در مواجهه با فشار خارجي در جمعبنديهاي خود تجديدنظر ميكنند. آنان ميگويند اگر مسئولين ايراني دريابند كه هزينه تصميمگيريهاي آنان براي كشور و نظام سياسيشان بسيار بالاست و يا اگر ما توانستيم در جمعبندي مسئولين ايران درباره شرايط جهاني رسوخ كنيم، ميتوانيم مسير نظام را تغيير بدهيم و اگر مسير نظام تغيير پيدا كرد ديگر از آن حمايتهاي ملي و مردمي خبري نيست چرا كه ديگر چيزي براي افتخار كردن و براي آن هزينه دادن باقي نميماند و در نهايت در اين شرايط نظام بدون حمله نظامي خارجي سقوط ميكند. پس كاملا واضح است كه وقتي دشمن ميگويد «همه گزينهها روي ميز است» براي به رخ كشيدن «همه گزينهها» نيست بله براي برجستهسازي اهميت «ميز» است و در صورت روي آوردن مسئولان ايراني به ميز به جاي مقاومت، ريل و راه و در نتيجه مقصد نظام تغيير ميكند.
* ايستادگي نظام
ايستادگي نظام به معناي پافشاري آن بر اصول، ارزشها و هنجاريهاست. اگر يك نظام سياسي، اصول و ارزشها و هنجارهاي حقوقي خود را غير مقابل معامله و معاوضه بداند، اين نظام راه خود را ادامه ميدهد و در نهايت شرايط محيطي را به نفع خود دگرگون ميكند اما اگر نظام از تاكيد بر اين سه غفلت كند خود را در ورطهاي آنارشيك (Anarshic) گرفتار كرده و نه تنها پويايي بلكه مانايي خود را در معرض تاراج و ويراني قرار داده است.
بر اين اساس حضرت امام خامنهاي - دامت بركاته - در اولين واكنشها به فتنه 88 فرمودند: «عدم پذيرش قانون آغاز ديكتاتوري است و همانطور كه حضرت امام زير بار ديكتاتوري نرفتند، به فضل خدا من نيز نخواهم رفت» حالا تصور كنيد كه نظام به خاطر آرامش چند روزه، به خواست فتنهگران تن ميداد آيا فتنهگران راه به كرسي نشاندن خواستههاي نامشروع خود را هموار نميديدند و هر روز فهرستي از اصول، ارزشها و هنجارهايي كه - به نظر آنان - بايد تغيير كنند، ارائه نميكردند و آيا در اين شرايط نظام ميتوانست از امتياز و باجدادنهاي پيدرپي خودداري كند.
بر اين اساس تاكيد بر قانون، فقط پاسداشت يك قاعده سياسي يا اجتماعي نيست بلكه فراتر از آن پاسداشت خود قانون است. براين اساس رهبر معظم انقلاب فرمودند: «هيچكس در اين كشور، در كارهاي خلاف، كاري از پيش نخواهد برد» و افزودند: «هيچ چيزي از قانون بالاتر و عزيزتر نيست». در واقع نظام سياسي بايد روي حرمت قانون بايستد و ضمن آنكه خود عميقا و با وسواس پايبند به قانون باشد، بيقانوني را از هيچكس نپذيرد. حالا اگر بيقانوني باب شود، اميد مردم به دستيابي آسان به حقوق خود تضعيف ميشود و در اين صورت شرايط اجتماعي يا سياسي به سرعت دگرگون ميشود و مردم را به حاشيه ميراند. وقتي مردم به حاشيه رفتند، نارضايتيها و صف ناراضيان رو به فزوني ميگذارد و در نهايت امنيت كشور هم رخت برميبندد. يعني در واقع كوتاه آمدن نظام در برد بر يك يا دو رخداد ميتواند انحرافات عميقي را پديد آورد.
رقابت سالم
رقابت در انتخابات يك اصل به حساب ميآيد و از اين رو قانون عرضه و تقاضا بر آن حاكم است اما طبعاً تفاوتهاي بنياديني ميان عرصه اقتصاد و عرصه سياست وجود دارد و حساسيت و تاثير يك اقدام سياسي - آنهم در اندازه ملي - اقتضا ميكند كه رقابت و سلامت آن از شفافيت و دقت بيشتر برخوردار باشد. در اين بين چند نكته در زواياي مختلف آن بايد مورد توجه قرار گيرد:
1- انتخابات حداكثري
انتخابات در يك نظام ديني زمينهاي براي ايفاي نقش شهروندان ميباشد و از آنجا كه «تكليف» بر دوش فرد فرد مردم است، نظام حضور حداكثري مردم در ايفاي اين مسئوليت حساس را مد نظر قرار ميدهد و به آن دعوت ميكند. از سوي ديگر در انتخابات نظام ديني هر فرد از تودههاي مردم - بدون تبعيض - مخاطب هستند و از اين رو انتخابات حقي است كه بيش از طبقات خاص به آنجا كه شمار شهروندان از اعداد بالاتر برخوردارند، تعلق دارد و در اين صحنه نظام خود را امانتدار مردم ميداند بر اين اساس رهبر معظم انقلاب در واكنش به فتنهگراني كه ابطال انتخابات 88 را مطالبه ميكردند، فرمودند: «مگر كسي ميتواند راي مردم را باطل كند. هيچكس چنين حق و اختياري ندارد» حضرت امام هم در دوره خود در مقابل كساني كه با استناد به شبهاتي كه پيرامون انتخابات تهران وجود داشت، خواستار ابطال آن شدند، مقاومت كرده و اجازه ابطال آراي مردم را به بهانه شبهه ندادند.
در يك دورهاي، رئيس دولت وقت با اشاره به آراء جوانان و نامعلوم خواندن گرايشات آنان از مسئولين نظام خواست كه از شعار انتخابات حداكثري چشم بپوشند و به انتخابات در محدوده 20 ميليون شهروندي كه در زمان انقلاب حضور داشتهاند، بسنده كنند. نظام در آن زمان قاطعانه در برابر چنين تمايلي ايستاد و خود را امانتدار راي مردم دانست و به تلخيهايي كه بعضي با بازي با آراء مردم به كام نظام و مردم وارد كردند، رضايت داد و در انتخاباتهاي بعد هم به دليل اين تلخيها راه ورود سليقههاي ناهمخوان را نبست و كار را به خود مردم سپرد. البته در اين ميان همواره يك شرط معقول و بينالمللي وجود داشت و آن اين بود كه كانديدا بايد التزام خود را به نظام نشان داده باشد چرا كه نشستن مخالف قانون اساسي يك نظام بر كرسي كه براي اجراي همان قانون اساسي تعبيه شده است، تناقض آشكار به حساب ميآيد.
مخاطب انتخابات حداكثري اولا تودههاي حداكثري و ثانيا نخبگان حداكثرياند نه نخبگان حداقلي. براين اساس راه ورود مردم به انتخابات بايد هموار شود و از هر اقدام و يا شبه اقدامي كه انگيزه حضور را از مردم ميگيرد، پرهيز شود. يكي از اين اقدامات تاريكسازي فضاست به گونهاي كه شهروندان جلوي پاي خود را نبينند و نتوانند در اين فضا رأي دهند و يكي ديگر از اين اقدامات اطمينان دادن به شهروندان براي رسيدگي به دغدغههاي آنان است.
رقابت سالم در انتخابات زماني شكل ميگيرد كه كانديداها و هوادارانشان از توسل به شيوههاي ناسالم پرهيز نمايند. نمايندهاي كه براي راي آوردن به يك دستگاه خاص كه با پول بيتالمال اداره ميشود، تكيه كند و يا نمايندهاي كه با پول يك گروه خاص به مجلس راه پيدا ميكند اين نميتواند «نماينده مردم» باشد و در نهايت هم كاري كه با دلالي و پول كثيف شروع شود به عاقبت خوشي ختم نميشود.
رقابت سالم در انتخابات تا آنجا كه به كانديداها برميگردد اولا بايد معطوف به دلگرم كردن مردم براي حضور در انتخابات باشد. اگر كانديدايي باعث دلگرمي مردم و رقم خوردن مشاركت حداكثري شود، اگر راي هم نياورد، پيروز شده است. كما اينكه اگر كانديدايي با عمل خود عدهاي را از حضور در پاي صندوقهاي راي بازدارد، اگر در انتخابات پيروز هم شود، شكست خورده است؛ چراكه مبناي پيروزي در نگرش ديني «عمل به تكليف» است. در رقابتهاي انتخاباتي اگر به بعضي شكافها و نقارهاي اجتماعي دامن زده شود به گونهاي كه سالها وقت نياز باشد تا آثار منفي اين رفتارها زدوده شود، اين رقابت قطعا مصداق رقابت ناسالم خواهد بود. نكته ديگر اخلاقي عمل كردن كانديداهاست. براساس نگرش ديني، نقطه نهايي حركت مومنين اخلاق و اصلاح آن است - پيامبر بزرگوار اسلام صليالله عليه و آله و سلم ميفرمودند اني بعثت لا تمم مكارم الاخلاق - و نميتوان گفت كه ما فعلا در انتخابات سكولار عمل ميكنيم يعني اصول اخلاقي را ناديده ميگيريم و بعد قوه مقننه و قوانين مجلس را در خدمت اصلاح مسايل اخلاقي جامعه قرار ميدهيم. اين امكانپذير نيست چرا كه گفتهاند ذات نايافته از هستيبخش كي تواند كه شود هستيبخش؟
2- دوري از كانونهاي ثروت و قدرت
رقابت براي به دست آوردن ثروت و تصاحب قدرت از منظر نظام اخلاقي اسلام امري مذموم است چرا كه لازمهي آن پس زدن ديگران و اولويت قايل شدن براي خويش است. از اين بدتر آن است كه فرد مومني بخواهد با هزينه زياد و يا با تكيه بر قدرتمندان به كرسي نمايندگي مجلس دست پيدا كند چرا كه اين از يك سو نقض غرض است و بالا رفتن از نردبان يك گروه كوچك منطقا به «نمايندگي آحاد جامعه» نميانجامد و از سوي ديگر توسل به اين دو - ثروت و صاحبان قدرت - نشان دهنده آن است كه كانديدا صلاحيتي را كه ذاتا فاقد آن است، ميخواهد به صورت عارضي و عاريتي كسب كند و اين بشدت با فلسفه وجودي مجلس شوراي اسلامي منافات دارد.
حال از اين دو - كانديداتوري براي تصاحب ثروت و قدرت و توسل به قدرتمندان و صرف مال زياد - بدتر اين است كه كانديدايي بخواهد از اموال بيتالمال - پول، مكان، فرصت، عنوان و ظرفيتهاي عمومي كشور - استفاده كند و يا به كمك مراكز دولتي به كرسي مجلس دست پيدا كند. چنين كانديدايي ضمن آنكه خيانت كرده، آشكارا عدم صلاحيت خود را به همه اعلام كرده است. مردم هم بايد بدانند كه چنين كانديدايي اگر بهترين زبان سخن گفتن با مردم را هم بداند و به كار ببندد و با دهها وسيله تظاهر به تقوا كند و دهها وعده خدماتي به مردم بدهد، صادق نخواهد بود و بايد مردم از چنين كانديداهايي اجتناب نمايند.
3- اعتماد به جوانان
يكي از جنبههاي اساسي انتخابات، حضور و مشاركت جوانان است. براساس آمار و ارقام حدود 26 ميليون نفر از جمعيت كنوني كشور را متولدين 1300 تا 1361 تشكيل ميدهد و حدود 18 ميليون نفر را متولدين 1372 تا 1390 تشكيل ميدهند و حدود 23 ميليون نفر از جمعيت كشور را متولدين 1362 تا 1372 تشكيل ميدهند و در اين بين حدود 8 ميليون نفر هم ايرانيان خارج از كشور هستند كه در انتخابات مجلس قادر به راي دادن نيستند، اگرچه در انتخابات رياستجمهوري ميتوانند راي دهند.
با اين آمار كاملا واضع است كه جوانان نزديك به نيمي از آراء انتخابات را به خود اختصاص ميدهند در عين حال انگيزه جوانان براي ساختن جامعهاي مطابق با آرمانها و انتخابهاي خود از نسلي كه دورهي تلاشهاي ويژه خود را سپري شده ميداند، بيشتر است و از اين رو حتما درصد مشاركت جوانان از درصد مشاركت ميانسالان و كهنسالان بيشتر است. اي كاش پژوهش مستندي انجام ميشد تا معلوم شود جواناني كه گاهي به غفلت «قشر خاكستري» خوانده و يا ديده ميشوند، نزديك به 70 درصد آراء هر انتخاباتي را آنان به صندوقها ريختهاند. اگر چنين پژوهشي صورت ميگرفت بعضي از طيفهاي انتخاباتي به نام كسب آراء خاكستري به ورزشگاهها و سالنهاي سينما چشم نميدوختند و براي رايآوري به نامآوران ورزشي و اكتورهاي سينما دخيل نميبستند. راستي در كدام مجامع مربوط به جوانان و كدام تجمعي كه اكثريت آن را جوانان تشكيل ميدهند، ردپايي از فلان فوتباليست يا فلان چهره سينمايي ديده شده است. در واقع بعضي از جريانات سياسي اولا جوانان را خاكستري ميبينند و ثانيا گمان ميكنند راه جذب و جلب آنان و آراءشان اين است كه خود را هوادار فلان چهره ورزشي يا سينمايي نشان بدهند بيآنكه از نسبت واقعي آن هنرپيشه يا ما... ما مردم، جوانان، دين، نظام و انقلاب پرسشي كرده باشند.
تصويري كه حضرت امام خامنهاي - مدظله - از جوانان ارائه ميدهند، تصويري گزينشي از يك يا چند تجمع جوانان نيست، تصوير برخاسته از متن است. ايشان در ديدار 19 دي 90 گواهي دادند كه نسل جوان ما اگرچه دوران مبارزات منجر به پيروزي انقلاب اسلامي و دوران دفاع مقدس 8 ساله را نديدهاند اما با همان روحيه، احساس و انگيزه جوانان دوران انقلاب و جنگ در ميدان دفاع از ارزشها و آرمانهاي انقلاب ايستاده اند. در حوادث گرم دو سال اخير، جوانان نشان دادند كه دلبستگيشان به نظام و رهبري عميق و جدي است. در واقع ميتوان با قاطعيت زيادي گفت چشم فتنه 88 را جوانان درآوردند و بر توطئهاي بسيار بزرگ غلبه كردند اين جوانان در انتخابات، محور خواهند بود و از اين رو كانديداها بايد بحث راجع ارتقاء وضعيت جوانان و پيدا كردن راهحل مشكلات خاص آنان را در اولويت خود قرار دهند.
مردمي بودن
1- نظارت مردم بر امور كشور
نظام جمهوري اسلامي آنقدر بر نقش مردم تأكيد ميكند كه از سوي مخالفانش به پوپوليسم - توده زدگي - متهم شده است ولي نظام به اين افتخار ميكند. حضرت امام خميني (ره) در روز 15 خرداد 1358 با صراحت زيادي فرمودند پيروزي و بقاء انقلاب اسلامي مربوط و مرهون فداكاريهاي تودههاي ضعيف جامعه است و در اين بين مسئولين مملكت و نخبگان جامعه بايد قدردان چنين مردمي باشند چرا كه اگر مردم نبودند آنان يا در حبس به سر برده و يا در حصر زندگي ميكردند و يا منزوي شده بودند. رهبر معظم انقلاب نيز در ارتباط با خنثي كردن فتنه 88 فرمودند اين مردم بودند كه فتنه را خاموش كردند.
در اداره جامعه هم نظام اسلامي به مردم تكيه دارد اين هم با قاعده امر به معروف و نهي از منكر تطبيق ميكند و هم با قاعده «امرهم شوري بينهم» از اين رو رهبر معظم انقلاب اسلامي صيانت از انتخابات در مرحله برگزاري و انتخاب اصلح و كنار زدن كساني كه داراي صلاحيت لازم نمايندگي مردم نيستند را بيش از هر نهاد ديگري به خود مردم سپرده و فرمودند همه بايد مراقبت كنند.
«مردم» در نظام اسلامي شايسته توجه ويژه حكومتند چرا كه در فلسفهي ديني، مردم ذات و فطرت خداگونه دارند و حكومت با به رسميت شناختن اين فطرت بايد به آنان در اداره امور خود اعتماد داشته باشد البته در عين حال اين نكته هم وجود دارد كه اگر اين مردم به حال خود رها شده و احيانا در معرض مفسدان قرار گيرند به شرور متمايل ميشوند بنابراين «كرامت» و «بندگي» در كنار هم قرار ميگيرند، اين در حالي است كه در تعبير فلسفي غرب، انسان «حيوان اقتصادي» است يعني ذات انسان شرير است و هر انساني به مثابه گرگ انسان ديگر است، چنين حيواني از يك سو بايد مهار شود و از سوي ديگر در ارضاي غرائض خود آزاد گذاشته شود. نظام سياسي غرب؛ مشاركت سياسي شهروندان را بنحو بسيار محدود و منضبط ميپذيرد و در همان حال هر نوع لذتجويي انسان را تشويق ميكند. در اين ميان نظريه ليبرال دمكراسي در مغرب زمين كه بر اساس آن احزاب و حكومتهايي پا گرفتند در درون خود يك تناقض به حساب ميآيد. غرب از يك سو مشاركت حداكثري شهروندان را غير ضروري و حتي خطرناك ارزيابي ميكند و معتقد است بقاء نظام اجتماعي به بقاء و فعاليت احزاب بستگي دارد و احزاب به حدودي از مشاركت شهروندان نياز دارند از اين رو حضور فقط در اين حدود مفيد خواهد بود و بر اين اساس در اكثر دمكراسيهاي غربي شمار مشاركت جويان بطور متوسط 35 درصد ميباشد اين در حالي است كه وقتي نظريه ليبرال دمكراسي در غرب مطرح گرديد، سخن بر سر حكومت اكثريت بر جامعه - و از جمله بر اقليت - و بر اساس انتخابات بود. احزاب هم عليالظاهر براي كمك به مشاركت شهروندان به وجود آمدند اما به مرور احزاب جايگزين قاعده «حكومت اكثريت» شد و قدرت در اين كشورها دهها سال در ميان دو حزب دست بدست گرديد. در واقع اگر درست نگاه كنيم، احزاب غربي، نظامهاي سلطنتي اروپا - قبل از انقلاب فرانسه - را احيا كرده و حكومت اشراف زادگان، دوكها، شواليهها و مركانتاليستها بازسازي شده است.
از اين رو رهبر معظم انقلاب اسلامي در جريان سفر اخيرشان به استان كرمانشاه فرمودند ما در اسلام حزب به آن معنا و صورتي كه در غرب وجود دارد نداريم چرا كه آن احزاب بر مبناي رقابت براي كسب قدرت به وجود آمدهاند در حاليكه حزب در اسلام اساسا براي مشاركت در قدرت شكل نميگيرد بلكه ابزاري است براي خدمت. كاملا پيداست كه «حزب براي خدمت» به هيچ وجه قادر نيست جايگزين مردم شود و نظام را به آفات نظامهاي ليبرال دمكراسي مبتلا نمايد. از همين جا بحث نظارت و مشاركت مردم در امورات مختلف جمهوري اسلامي مطرح ميشود.
2- شركت فراگير در صحنه
شركت در انتخابات از منظر ديني يك تكليف فراگير اجتماعي است و به هيچ وجه جنبه اختياري ندارد به عبارت ديگر يك انسان متدين اجازه ندارد در امورات مهمي كه به دنيا، دين و آخرت او ارتباط دارد، گوشه انزوا گزيند و كار را به ديگران محول گرداند از اين رو حضرت امام روي اين عبارت تأكيد ميكردند كه : «مردم مكلف به حضور در پاي صندوقهاي رأي هستند.» در عين حال در تحليل و بررسي نظام ديني، حضور فعال مردم شرط دستيابي به اهداف و حتي بقاء نظام است. چندين سال پيش رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با اعضاي شوراي نگهبان فرمودند: هيچ چيز به اندازه انتخابات در بقاء نظام و خنثي كردن توطئههاي دشمن نقش ندارد. حضرت امام خامنهاي - دامت بركاته- در ديدار اخير اعضاي ستاد بزرگداشت حماسه 9 دي هم فرمودند: هيچ نيرويي بجز مردم نميتوانست ، فتنه 88 را خاموش كند و بعد روي دو عنصر در خنثي كردن فتنه تأكيد داشتند: «مردم » و «ايمان ديني مردم»
شركت فراگير مردم در صحنهي انتخابات بيش از شركت در راهپيماييها اثر دارد چرا كه انتخابات زبان قابل فهمتري دارد و از اين رو يك انتخابات دهها سال در كانون تحليل و بررسي و استنتاج ناظران و محققان و تودههاي مردم قرار ميگيرد در حاليكه تنها تظاهراتهاي خاص- نظير تظاهرات 9 دي 88- در كانون چنين تجزيه و تحليلها و استنتاجهايي واقع ميشود.
اما از منظري ديگر شركت مردم در انتخابات نوعي همبستگي ملي را هم به نمايش ميگذارد اين بخصوص براي ملتي كه از طوايف و قوميتهاي مختلفي شكل گرفته است، اهميت بيشتري دارد چه رسد به اينكه چنين ملت ذو طوايفي، دهها سال در معرض سياستگذاريهاي مسموم دشمنان قرار گرفته باشد. انتخابات در فضاي داخلي به نيروهايي كه براي فعاليت خود به رؤيت چشمانداز روشني از آينده كشور نياز دارند، نشاط و اطمينان خاطر بخشد و سرعت پيشرفت كشور را افزون ميكند.
تأثير ديگر مشاركت فراگير مردم ، روي كانونهاي تصميمگيري بينالمللي و منطقهاي است. فراوان شنيدهايم كه آمريكاييها در آستانه هر انتخابات ايران ميگويند تصميمگيري در مورد ايران را بايد به بعد از انتخابات موكول كرد. كما اينكه در فضاي پس از انتخابات 88 ، آمريكاييها با نگاه به رفتار سران فتنه حتي در مورد مداخله نظامي عليه مردم ايران به جمعبندي رسيدند ولي بعد از آنكه فضاي پايتخت آرام شد، منصرف گرديدند. در واقع ميزان مشاركت مردم ايران در انتخابات پايتخت از يك سو مقياس است براي اندازهگيري ميزان تأثير فتنه 88 و تحريمهاي بينالمللي پس از آن و از سوي ديگر مقياسي است براي ميزان توانمندي نظام براي شكلدهي به يك ميدان حساس سياسي در اندازه ملي.
3- عدم دخالت دستگاهها
انتخابات متعلق به مردم است و مسئولين و دستگاههاي رسمي كشور نبايد براي خود «سهم» ي قايل شوند. اين مسئولين و دستگاهها براي رساندن همهي سهم انتخابات به مردم مسئوليت دارند و از اين رو رهبر معظم انقلاب آراء انتخاباتي را «امانت مردم» ميدانند در ديدار 19 دي هم فرمودند: مجريان بايد تمام سعي خودشان را بكنند كه امانتداري كنند. درواقع سهم مسئولان و دستگاهها با اين تعبير بلند، فراهم كردن زمينه مشاركت حداكثري، تأمين امنيت حضور مردم و اطمينان بخشي درباره صحت انتخابات و آرايي كه اعلام ميشود ، است. هيچ چيزي بيش از اين از مسئولين دستگاههاي مربوطه پذيرفته نيست.
در عين حال يك نكته كليدي ديگر اين است كه دستگاهها در كار هم دخالت نكرده و كار ديگري را هم انجام ندهند. اگر وزارت كشور بخواهد كار شوراي نگهبان را انجام دهد و يا شوراي نگهبان بخواهد كار وزارت كشور را انجام دهد و يا اين دو بخواهند كار مردم را انجام دهند اين به نظم انتخابات كه شرط مشاركت فراگير مردم است، لطمه ميزند.
در اين ميان يكي ديگر از مصاديق برگزاري انتخابات سالم برداشتن هيجان از دستگاههاي برگزار كننده است. اگر -بعنوان مثال - وزارت كشور در آستانه انتخابات به كادر برگزار كننده انتخابات در تهران و استانها دست بزند و سيستم را مرتعش گرداند، اين به روند امور لطمه ميزند و قطعا با منافع و مصالح ملي ناسازگار است.
كما اينكه چنين تغيير و تحولات نابهنگامي امنيت خاطر را از مردم سلب ميكند و به سوءظنهاي ناشي از تبليغات دشمن عليه انتخابات مدد ميرساند. اگر ما به دليل اين تغييرات دستگاه مربوطه را ضعيف بدانيم، طبعا در مورد توانايي متوليان در برگزاري انتخابات پرشور دچار ترديد ميشويم.
پاكيزگي
پاكيزگي در هر انتخاب مهم به سه عامل بستگي دارد؛ «پاكيزگي رأي دهنده»، «پاكيزگي رأي گيرنده» و «پاكيزگي نهاد برآمده از انتخابات».
1- پاكيزگي در مرحله دادن رأي:
فردي كه رأي ميدهد بايد از شناخت لازم در مورد كانديداها، مجلس، شرايط داخلي، شرايط منطقهاي و شرايط بينالمللي، اولويتها و مصلحتها برخوردار باشد بر اين اساس رهبر معظم انقلاب اسلامي فرمودند مردم بايد تقيداتي كه يك كانديدا بايد داشته باشد را احراز نمايند آن را «تشخيص» بدهند و بدانند كه انگيزه كانديداها از نامنويسي براي مجلس چه بوده است. در عين حال مردم بايد مراقبت نمايند كه فضاي انتخابات به فضاي اتهامزنيهاي بيدليل به اين كانديدا يا آن كانديدا به اين نهاد يا آن نهاد تبديل نشود چرا كه چنين فضايي ضمن آنكه غير اخلاقي و دون شأن جامعه اسلامي است.
هزينههاي سنگين درازمدتي را به كشور تحميل ميكند. رهبر معظم انقلاب در خصوص لزوم مراقبت مردم فرمودند. «مردم بايد چشمها را باز كنند، ملتفت باشند. خوشبختانه مردم ما بيدارند، افرادي كه ميتوانند انسان را خاطر جمع كنند. بين انسان و خدا حجت براي انسان درست كنند. انسان به اينها اطمينان كند، آنجايي كه خودش ميتواند تحقيق كند، تحقيق كند.اينها لازم است بايد دقت شود. انشاءالله انتخابات خوبي انجام بگيرد. انتخابات پرشور ، با حضور مردم، مردم درست بشناسند، درست انتخاب كنند و انشاءالله مجلس تشكيل شود باب نظام اسلامي»
- پاكيزگي منتخبين
يكي ديگر از جنبههاي انتخابات سالم، سالم بودن كانديداها از حيث خلق و خو و از حيث رفتار و عملكرد ميباشد. كانديداهايي كه براي خدمت به مردم و نظام نامنويسي كردهاند بايد منش و رفتار متناسب با اين هدف مقدس را از خويش بروز دهند. چنين كانديدايي قطعا براي رأي آوردن خود را به آب و آتش ميزند و براي رأي آوردن وعدههاي نامربوط و غير قابل تحقق نميدهد. مردم هنوز اين تصوير زشت را پيش چشمان خود دارند كه كانديداهايي در جريان انتخابات رياست جمهوري 88 با اعلام شفاهي و كتبي وفاداري به نظام و مردم پا به ميدان گذاشتند و بعد از همه ظرفيتها و تواناييهاي حقوقي ، سياسي و رسانهاي كشور براي معرفي خود سود جستند و آنگاه كه شكست خوردند،مردم را روي در روي هم قرار دادند و به تعبير رهبري «با جرزنيهاي سياسي يك عده آدم نادان ، ناباب و بعضا معاند بهترين خاطرهها به بدترين خاطرهها تبديل شد.»
در اين انتخابات طبعا دشمن تمايل دارد كه از تجربه انتخابات رياست جمهوري براي تبديل صحنه انتخابات به صحنه درگيري ميان گروههايي از مردم استفاده كند از اين رو رهبر معظم انقلاب در خطبهي نماز عيد سعيد فطر در مورد امنيتي كردن فضا و انتخابات از سوي دشمن هشدار دادند. از آنجا كه تحقق اين خواسته و سياست دشمن به ميزان زيادي به رفتار كانديداها، حين و پس از انتخابات - بخصوص در مرحله اعلام نتايج- بستگي دارد، كانديداها بايد به مسئوليت مهم خويش در حفظ آرامش جامعه توجه كنند و خداي نخواسته وسيله استفاده دشمن نشوند.
3- پاكيزگي مجلس
«مجلس پاكيزه» ارتباط مستقيم با حضور نمايندگان پاكيزه دارد . اگر نمايندگان از حيث صلاحيتهاي شخصي، منش و رفتار در طراز نمايندگي مجلس باشند آن مجلس هم در طراز جمهوري اسلامي خواهد بود اما اگر نمايندهاي اعتقاد راسخي نسبت به مباني نظام نداشته باشد و يا پيش از ورود به مجلس، به مراكز ثروت و قدرت وصل شده و وامدار آنان شده باشد، چنين نمايندهاي حتي صاحب بهترين تخصصها باشد، در طراز مجلس شوراي اسلامي نيست و اگر در مجلس تعداد زيادي از چنين نمايندگاني باشد، قطعا در طراز نظام اسلامي و مردم شهيدپرور و قهرمان آن نخواهد بود. بعيد نيست اگر بگوييم چنين نمايندگاني غاصب و چنان مجلسي شايسته انحلال است. متأسفانه در تجربه 31 ساله مجلس شوراي اسلامي با چنين نمايندگان و چنان دورههايي مواجه بودهايم. ما امروز ميتوانيم تعداد زيادي از نمايندگاني نظير عطاءالله مهاجراني، محمد سلامتيان، غضنفرپور علي اكبر موسوي خوئينيها را نشان بدهيم كه امروزه در مراكز جاسوسي، اطلاعاتي و رسانهاي آمريكا، انگليس و عربستان نشسته و بعضي از آنان حتي از دشمنان ميخواهند به ايران حمله نظامي كنند. از سوي ديگر ما در اوج عربدهكشي آمريكا - پس از تصرف افغانستان و عراق - شاهد بوديم كه مجلس ششم شوراي اسلامي به ابزار فشار براي تسليم نظام جمهوري اسلامي به آمريكا تبديل شده بود. نامه 127 نماينده به رهبري و درخواست تأمين خواستههاي آمريكا از سوي جمهورياسلامي براي در امان ماندن از اشغال نظامي، براي هميشه به تلخي در خاطرهها مانده است. طبعا از چنين مجلسي تأمين مصالح ملي برنميآيد و بخصوص در روز حادثه از آن جز خيانت ساخته نيست كما اينكه نبود.
مجلس پاكيزه ميتواند در رأس امور نظام مقدس باشد و ميتواند كجيهاي احتمالي دولت و ساير نهادها را اصلاح كند و از اين رو زماني كه نظام با چالش بنيصدر و اطرافيانش در مقام رياست جمهوري مواجه بود، چشم اميد به مجلس داشت و حضرت امام خطاب به دلسوزان نگران، فرموده بودند با مجلس اين مشكل حل ميشود. در نهايت هم مجلس شوراي اسلامي با كمترين هزينه به علاج اين فتنه پرداخت.
در عين حال مجلس خوب ميتواند كمك كار رئيس جمهور خوب و متعهد باشد. يك مجلس پاكيزه ميتواند بر سرعت حركت اصولي دولت بيافزايد و به فعاليتهاي آن عمق و تداوم ببخشد. بنابراين همانگونه كه به تعبير حضرت امام - رضوانالله تعالي عليه -«ميزان رأي ملت است»، مجلس برخاسته از آراء واقعي مردم - و نه اعمال نفوذ ثروتمندان يا قدرتمندان - هم قطعا در رأس امور خواهد بود.
انتهاي پيام/
چهارشنبه|ا|21|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]
-
گوناگون
پربازدیدترینها