تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836472931
در گفتگو با فارس عنوان شد:ناگفتههاي خواندني محمدرضايي از مجلس و دولت اصلاحات
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در گفتگو با فارس عنوان شد:ناگفتههاي خواندني محمدرضايي از مجلس و دولت اصلاحات
خبرگزاري فارس: نماينده بيجار در مجلس ششم با ذكر خاطرات خود در خصوص انحصار طلبي ها، ساختار شكني ها، لجبازيها، كجانديشي ها و ويژه خواري هاي افراطيون دوم خردادي در مجلس و دولت اصلاحات، به صراحت از مخالفت خود با رياست جمهوري مجدد سيدمحمد خاتمي و بازگشت به گذشته سخن گفت.
محمد محمدرضايي از چهرههاي شناخته شده كردستان است كه از اردوگاه اصلاح طلبان به نمايندگي از مردم بيجار به مجلس ششم راه يافت و از اولين روزهاي تشكيل اين مجلس با ديدن انحصارطلبي ها و رفتارهاي دوگانه همكاران خود كه در اكثريت قرار داشتند، نقد درون گفتماني را آغاز كرد، اما معتقد است "كسي در فضاي حاكم بر آن دوران و فرياد شادي مستانه دوم خردادي هاي افراطي صداي اعتراض او را نشنيد ".
اين فعال سياسي كه امروز، در قامت رئيس ستادي تحت عنوان ستاد مشترك انتخابات اقوام ايراني شناخته شده نيز، منتقد جرياني است كه آن را "ميراثخوار دوم خرداد " و "اصلاح طلبان بادكنكي " ميخواند و "حزب دولت ساخته مشاركت " را در راس اين جريان معرفي مي كند كه به اعتقاد وي باعث شكست اصلاح طلبان واقعي شدند و البته تاكيد مي كند كه "همين جريان سيد محمد خاتمي رئيس جمهور سابق را به تداركاتچي براي خود مبدل ساخته بود ".
محمدرضايي كه از نمايندگان شيعه مذهب كردستان در مجلس ششم بود، اما همواره خود را مدافع حقوق اقوام و اهل سنت مي داند، خاتمي و ياران او را كه با شعار "ايران براي همه ايرانيان " قدرت را به دست گرفتند، متهم به نقض حقوق اقوام و پيروان مذاهب مي كند و با بيان اين جمله كه "دولت دوم خرداد هرگز از حقوق ملت در برابر يكه تازي هاي حزب خودساخته اش پاسداري نكرد و همواره به منافع خود مي انديشيد " به ذكر نمونههايي از سوء عملكرد اصلاح طلبان در زمينه حقوق اقوام و پيروان مذاهب مي پردازد و مي گويد "اگر كردها همه واقعيت را درباره خاتمي و وزير كشور او و مشاركتيها بدانند، اين بار با لنگه كفش از آنها استقبال خواهند كرد ".
نماينده اسبق مردم بيجار در مجلس در گفتگويي تفصيلي با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس به بيان ناگفتههايي از هشت سال حاكميت دوم خردادي ها در مجلس و دولت پرداخته و پس از ذكر خاطراتي از انحصارطلبي ها و ساختارشكني هاي آنها در مجلس ششم، به تبيين ضعف و ناكارآمدي و رفتارهاي خلاف قانون وزارت كشور دولت اصلاحات مي پردازد و سخنان خود را با اين عبارت خاتمه مي دهد كه "امكان دارد بخش هايي از جامعه به دليل مهارت نداشتن دولت فعلي در اداره برخي امور، نگاهي به اصلاح طلبان داشته باشند، ولي برگزاري جلسات شعرخواني به سبك قهوه خانههاي عهد قاجار و مديحه سرايي هاي سفارشي گره اي از كار فروبسته اصلاحات باز نمي كند و بعيد است از باران تبليغاتي رسانههاي خارجي سيلي به نفع خاتمي جاري شود و كشتي به گل نشسته جنبش اصلاح طلبي بار ديگر به سكانداري سيد خندان راه افتد ".
آنچه در پي مي آيد، مشروح گفتگوي خواندني خبرگزاري فارس با محمد محمدرضايي درباره ناگفتههاي او از مجلس و دولت اصلاحات است:
* فارس: آقاي محمدرضايي! جنابعالي از جمله نمايندگاني بوديد كه از اردوگاه اصلاح طلبان راهي مجلس ششم شديد اما از همان بدو ورود به خانه ملت به انتقاد از همكاران خود پرداختيد و حتي بهخاطر عدم جدي گرفتن مسائل مهمي چون تحقيق و تفحص از ناوگان هوايي كشور اقدام به تحصن در صحن علني نهاد قانونگذار كرديد. اختلاف نظر شما با فراكسيون مشاركت از كجا شروع شد و چرا دامنه آن به رويارويي تان با دولت اصلاحات ختم شد؟
* محمدرضايي: كساني كه بنده را مي شناسند، مي دانند كه يك انقلابي و اصلاح طلب هستم كه معتقدم اصلاحات تضمين كننده حفظ و بقاي انقلاب است و براي تقويت نظام بايد با آسيبهاي دروني مبارزه كرد و تحولات درون ساختاري را جدي گرفت؛ چرا كه يك ضربالمثل كردي ميگويد درخت را طوفان نمياندازد، مگر آنكه از درون كرم اندازد. دوم خرداد حاصل يك حركت جمعي و ملي بود و اردوگاه اصلاحات، يك جبهه همگاني بود اما متاسفانه در دل اين حركت فراگير، جرياني با نام حزب مشاركت رشد كرد كه با شعار "ايران براي همه ايرانيان " در واقع همه چيز را براي خود ميخواست و به جرات ميتوان اين تشكيلات را مسبب اصلي و انحراف قطار اصلاحات از ريل آن دانست.
شعر معروفي هست كه مي گويد "وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتني است ... شمشير روز معركه زشت است در نيام "؛ امكان دارد برخي دوستان از مطالبي كه بنده قصد بيان آنها را دارم دلگير شوند و موجب نگراني آنها شود ولي ضمن عذرخواهي از آنها معتقدم اگر جريان اصلاح طلبي در زمان قدرت به آسيب شناسي خود مي پرداخت، وضعيت بهتري براي كشور و جنبش اصلاحات رقم مي خورد و نمي توان بهخاطر خوشايند برخي افراد، واقعيت ها را نگفت.
براي پاسخ به سئوال شما بايد به اسفند 77 برگرديم و موضوع را از زوايه حوادث كردستان بررسي كنيم و البته محور اصلي اين گفتگو نيز بيشتر به ناكامي هاي اصلاح طلبان در اين استان و آنچه كه بنده به عنوان يك نماينده از ميان 290 نماينده ملت از آنها آگاهي دارم است و بسياري مسائل ديگر نيز وجود دارد كه ساير دوستان از جزئيات آنها اطلاع دارند كه از جمله آنها ميتوان به خودداري هيات رئيسه فراكسيون اكثريت از امضاء بيانيه دفاع از تفكر امام و ارزش هاي اسلامي و انقلابي در سال 81 يا 82 در حمايت از بيانيه خاتمي كه به عنوان رئيس جمهور از سوي جبهه دوم خرداد بيانيه اي ارزشي را صادر كرده بود و يا برخوردهاي حذفي با نيروهاي خط امامي اشاره كرد.
اولين گلي كه مديران مشاركتي به سر مردم كردستان زدند و سعي كردند اخبار آن مخفي بماند حوادث و درگيريهاي سوم اسفند 77 در شهر سنندج بود كه به كشته شدن شهروندان كرد منجر شد؛ محركين اصلي اين اغتشاش عناصر مشاركت و يكي از مشاوران استاندار وقت بودند كه در دانشگاه كردستان دانشجويان را به راهپيمايي اعتراض آميز نسبت به دستگيري عبدالله اوجالان دعوت كردند، ولي اعلام مخالفت ناشيانه و ديرهنگام مقامات استان با اين راهپيمايي كه قبلا موافقت خود را با آن اعلام كرده بودند و تيراندازي به مردم كه گفته شده به دستور مقامات وزارت كشور صورت گرفت، باعث قرباني شدن عده اي از مردم شد.
زنده ياد بهاءالدين ادب نماينده فقيد سنندج در مجلس پنجم در همان ايام در مقابل اين بيتدبيري مسئولان وقت وزارت كشور ساكت ننشست و با احضار سيدعبدالواحد موسوي لاري به مجلس از حقوق موكلين خود دفاع كرد، اما همين امر باعث شد تا بر خلاف شعار زنده باد مخالف من، مشاركتيها كينه او را به دل گيرند و براي منزوي كردن او در افكار عمومي نشريه سيروان كه آن زمان با هزينه سازمان همياري شهرداريهاي كردستان و تحت مديريت عناصر مشاركت منتشر ميشد، آقاي ادب را آماج هتك حرمت و جوسازيها قرار داد و سپس در انتخابات مجلس ششم در بين روستائيان هدف تخريب واقع شد و با توزيع اطلاعيههاي جعلي اعلام مي كردند آقاي ادب از كانديداتوري انصراف داده و بعد از راهيابي به مجلس نيز برخورد حذفي با وي به شيوههاي ناجوانمردانه ادامه يافت.
در همان روزهاي آغازين مجلس مردان جريان انحصار طلب مشاركت، خود را پشت سر چند تن از خانمهاي نماينده اين جريان در مجلس پنهان و ابتدا به اعتبارنامه ادب اعتراض كردند و هنگامي كه از اين مسير به جايي نرسيدند، با عضويت او كه از كارشناسان مطرح و برجسته رشته ساختمان در خاورميانه و كشورمان بود، در كميسيون عمران مخالفت كردند. بنده وقتي ديدم حق آقاي ادب و تخصصگرايي در كشور ضايع ميشود، به نفع او از عضويت در كميسيون عمران انصراف دادم و حتي نامه انصراف خود خطاب به هيات رئيسه مجلس و روساي شعب كه عمدتا مشاركتي بودند را از طريق مرحوم ادب به بهزاد نبوي نائب رئيس وقت مجلس تحويل دادم.
بنده تكنيسين پروتز دندان هستم و رشته تحصيلي و كاري بسياري ديگر از دوستان هم همچون بنده با تخصص مورد نياز جهت عضويت در كميسيون عمران مرتبط نبود اما به اعتبار اينكه دوم خردادي بوديم و پيشتر عضو شوراي شهر بودم با حضور ما در اين كميسيون موافقت شد اما بعد از انصراف بنده از عضويت در كميسيون مذكور، آنها با اين توجيه كه جا به جايي از كميسيون عمران به كميسيون اصل نود به استناد آئين نامه داخلي تا 6 ماه ممكن نيست، انصرافم را استعفا تلقي و براي تعيين نماينده جايگزين بنده مبادرت به راي گيري از بين متقاضيان وقت كميسيون كردند و در نتيجه به جاي آقاي ادب به آقاي موريس معتمد نماينده كليميان در مجلس راي دادند كه نماينده فقيد سنندج به جهت آنكه بنده هم كميسيون عمران كه كميسيون مهمي است و نمايندگان عضو آن مي توانند منشاء فعاليت هاي سازنده در حوزه انتخابيه خود باشند، از دست دادم، خيلي ناراحت شد.
بنده به محض اطلاع از اين روش غير دموكراتيك و مستبدانه فراكسيون مشاركت مجلس ششم، نامه اي اعتراض آميز تهيه و غروب همان روز آن را به هيات رئيسه مجلس بردم و در قبال اخذ رسيد به بهزاد نبوي تحويل دادم و تهديد كردم اگر به اين روش ادامه دهيد و هم حق مرا و هم حق آقاي ادب را ضايع كنيد، با مساله برخورد و ضمن افشاگري در برابر دفتر سازمان ملل تحصن خواهم كرد كه نهايتا همان شب عقب نشيني كردند و با بازگشت من به كميسيون عمران موافقت شد و زنده ياد ادب چند ماه بلاتكليف ماند تا اينكه به علت فوت يكي از اعضاي كميسيون بر اثر سانحه رانندگي وارد كميسيون عمران شد، اما با اين وجود، مدعيان تخصص گرايي و شايسته سالاري اجازه ندادند وي كه استعداد و توانمندي فراتر از برخي وزراي خاتمي داشت، از ميان 20 عضو كميسيون در جمع محدود هيات رئيسه كميسيون قرار گيرد كه اين نمونه اي از رفتارهاي حذفي مدعيان حمايت از حقوق ملت، با يك كارشناس منتقد شناخته شده بود و جالب آنكه انحصار طلبان مشاركت و مجاهدين انقلاب بعد از فوت او به سوگ نشسته و در اطلاعيه خود از آن فقيد به عنوان "پديده مجلس ششم " ياد كردند.
* فارس: ظاهرا يكي ديگر از موارد نارضايتي شما از اكثريت مجلس ششم، موانعي بود كه بر سر حضور يكي از نمايندگان عضو مجمع نمايندگان كردستان در هيات رئيسه مجلس به وجود آورده بودند. در اين زمينه نيز توضيح دهيد.
* محمدرضايي: در جريان انتخابات هيات رئيسه مجلس ششم نيز، نمايندگان كرد، جلال جلالي زاده نماينده سنندج و از اهل سنت را به عنوان داوطلب عضويت در هيات رئيسه معرفي كردند و اكثريت مجلس هم به عضويت وي در هيات رئيسه موقت راي دادند، اما براي انتخابات هيات رئيسه دائم مشاركتيها محمد نعيميپور را داوطلب كردند و چون ميخواستند كل هيات رئيسه مجلس را يك دست در اختيار گيرند، به جاي آقاي جلاليزاده به او راي دادند.
فراكسيون مشاركت حتي براي قبضه كردن رياست مجلس نيز از يك طرف ساز مخالفت و تخريب شخصيت آيت الله هاشمي رفسنجاني را كوك كرد تا او از آمدن به مجلس ششم و تصدي رياست آن انصراف دهد و هم به صورت موازي اقداماتي را آغاز كردند تا در يك كودتاي سياسي آقاي كروبي را هم كنار بزنند و رياست مجلس را به دست محسن ميردامادي بدهند؛ در حالي كه آقاي ميردامادي در دوم خرداد 76 اصلا در ايران نبود و اين نوع انحصار طلبيهاي مشاركتيها باعث شد كه از همان روزهاي نخستين به ماهيت واقعي آنها پيبرده و اعلام كنم كه حزب مشاركت مي خواهد با شعار مردم سالاري مردم سواري كند! واقعيت اين است كساني كه براي كسب قدرت، رقيب را انحصار طلب و تماميت خواه مي خواندند، خودشان به مراتب انحصار طلب تر و تماميت خواهتر بودند اما اجازه نمي دادند رفتارهاي زشت و ناجوانمردانه و عملكرد ضعيف آنها در كنار شعارهاي زيبايي كه سر مي دادند، رسانه اي شود.
* فارس: از ديگر موضوعاتي كه مشاركتيها با ادعاي حمايت از جريان آزاد اطلاع رساني خيلي روي آن مانور دادند، طرح اصلاح قانون مطبوعات بود كه حكم حكومتي رهبر معظم انقلاب براي از دستور كار مجلس خارج شدن آن با اعتراضات افراطيون مواجه شد و كساني كه كانديداي آنها بعدها با حكم حكومتي مورد تائيد شوراي نگهبان قانون اساسي قرار گرفتند، اقدام به جوسازي و با اصلاح طلبان خط امامي را متهم به سازش پشت پرده با نظام كردند. اگر در اين زمينه هم توضيحاتي ارائه دهيد، فكر ميكنم بيان واقعيتهاي آن در شرايطي كه هياهوها خوابيده، براي ثبت در تاريخ مفيد باشد.
* محمدرضايي: براي پاسخ به اين سئوال ابتدا لازم است بگويم كه اساسا، بنده با تعطيلي نشريات و روزنامهها مخالفم و آن را در عصر ارتباطات كار مفيدي نمي دانم اما طرح اصلاح قانون مطبوعات در شرايطي مطرح شد و مشاركتي ها روي آن مانور دادند كه هنوز جوهر اصلاح قانون قبلي مطبوعات توسط مجلس پنجمي ها خشك نشده بود و مدت اندكي از اجراي آن نگذشته بود تا معايب و اشكالات احتمالي آن در عمل مشخص و براي رفع آن چارهانديشي شود.
هنوز ساختار مجلس ششم مشخص نشده و كميسيونها و ادارات و نهادهاي تابعه آن استقرار نيافته و تثبيت نشده بود كه ناگهان ديديم طرح موسوم به اصلاح قانون مطبوعات با قيد فوريت در صحن علني مطرح شد كه البته بعدا متوجه شديم اين طرح در خارج مجلس تنظيم شده بود و فقط امضاي برخي اصلاح طلبان بادكنكي مجلس روي آن نقش بسته بود. در واقع حركتي كه آنها در قالب دفاع از رسانهها انجام دادند، حركتي سياسي ساختارشكنانه به منظور تسويه حسابهاي شخصي و جناحي و نوعي دهن كجي به قانون مجلس گذشته بود كه برآمده از راي ملت بود و مشخص مي كرد ادعاي آنها در دفاع از حقوق مردم و جريان آزاد اطلاع رساني دروغ است.
حركت شتابزده و غيرقابل توجيه فراكسيون مشاركت مجلس ششم در شرايطي كه كشور با هزاران مشكل ريز و درشت و اساسي مواجه بود، منطقي به نظر نميرسيد و با آنكه از سوي دفتر رهبر انقلاب نيز تذكر داده بودند براي اصلاح قانون مطبوعات تعجيل نشود و فرصت دهند تا پس از اجراي قانون موجود، اشكالات به تدريج شناسايي و در يك فرآيند معمول و قانوني و فارغ از جبههگيريهاي سياسي مرتفع شود، متاسفانه اين نصايح در گوش افراطيون فرو نرفت و رهبري مجبور شدند در مقام صيانت از حرمت قانون مصوب مجلس دوره گذشته حكم حكومتي صادر كنند و جالب اينجاست كساني كه تهديد مي كردند اگر حكم رهبري پذيرفته شود، از نمايندگي استعفا ميدهند، حاضر نبودند براي اثبات ادعاي خود به ملت و تاريخ از صندلي قرمز بگذرند.
نكته ديگر اينكه انتخابات مجلس ششم از حوزه انتخابيه تهران با حكم حكومتي تائيد شد؛ مصطفي معين و محسن مهرعليزاده با حكم حكومتي كانديداي مشاركتيها شدند و با حكم حكومتي از استيضاح مرتضي حاجي وزير آموزش و پرورش دولت خاتمي در مجلس هفتم جلوگيري شد، ولي آقايان در رفتاري دوگانه، هر جا به نفع آنها بود حمايت كردند و هر جا به نفع آنها نبود، معترض شدند و شانتاژ كردند. هنگامي كه حكم رهبر معظم انقلاب به هيات رئيسه مجلس رسيد، هيچ كدام از اعضاي هيات رئيسه و نواب رئيس حاضر به قرائت يا موضع گيري درباره آن نشدند و زماني كه آقاي كروبي حكم حكومتي را بر اساس مصوبه هيات رئيسه (كه وي فقط يك راي در اين هيات داشت)، اعلام وصول و اعلام كرد طرح اصلاح قانون مطبوعات تا زمان مناسب براي رسيدگي از دستور كار خارج شده، غوغاسالاريهاي افراطيون در مجلس و رسانههاي آنها آغاز شد و كساني كه با حكم حكومتي به مجلس راه يافته بودند، هنوز هم وي را به واسطه پذيرش حكم حكومتي مورد مواخذه قرار مي دهند!
* فارس: بسياري بر اين باورند جريانات افراطي جبهه دوم خرداد كه در ساماندهي پياده نظام خود براي ايجاد اغتشاش در كشور در جريان حوادث 18 تير (كوي دانشگاه) نقش زيادي داشتند، در مجلس ششم به عنوان چهرههاي موثر فراكسيون مشاركت طرح اصلاح قانون مطبوعات را پيگيري كردند. ارزيابي شما از اين ديدگاه چيست؟
* محمدرضايي: در اينكه برخي افراطيون مجلس ششم با بعضي از جريانات خارج از مجلس و بحران آفرينان همسو مي شدند و يا همسو بودند شكي نيست و نمونههاي زيادي در اين زمينه وجود دارد كه مويد اين مساله است. همه مي دانيد آقاي هاشمي رفسنجاني در آخرين خطبه نماز جمعه خود پيش از انتخابات دوم خرداد 76، با اقتدار از صيانت آراي مردم سخن گفت و نتيجه اقدامات ستاد انتخابات دولت وي تحقق يافتن دوم خرداد بود و نقش مقتدرانه او در اين زمينه قابل انكار نيست و آقاي ناطق نوري كانديداي رقيب خاتمي نيز پيش از اعلام نتيجه انتخابات موفقيت وي را تبريك گفت، اما اصلاح طلبان بادكنكي و مدعي پيشرو بودن بدترين رفتار را با آنها و اطرافيان شان كردند.
مشاركتي ها در جريان انتخابات هيات رئيسه مجلس ششم حتي حاضر به سپردن مسئوليت به دوستان اقليت مجلس كه يك سوم از اعضا را تشكيل مي دادند، نشدند و به عنوان نمونه يادم هست كه به محمدباقر نوبخت حقيقي كه يك اقتصاددان و شخصيتي با تجربه بالا در قانونگذاري بود، راي نمي دادند اما در دور دوم انتخابات رياست جمهوري نهم از وي به عنوان يكي از سخنگويان جبهه اصلاحات نام برده مي شد. در انتخابات دوره ششم مجلس براي جلوگيري از ورود هاشمي رفسنجاني به پارلمان و احتمالا رياست او بر قوه مقننه هر كاري از دست افراطيون مشاركت برمي آمد انجام دادند و اصلاح طلبان واقعي و ميراث داران دوم خرداد كه در اقليت قرار داشتند، در قبال يكه تازيهاي بيهوده و بي سرانجام آنان مقاومت كردند و البته از سوي ساختارشكنان متهم شدند و چوب اصالت خود را هم خوردند. اگر با دانشجويان تحكيم وحدتي دانشگاه امير كبير آن روز به گفتگو بنشيند، خواهيد دريافت كه عناصر وابسته به امثال تاجزاده در مضمحل كردن يا عدم قرائت آراي هاشمي رفسنجاني چه دستهگلها كه به آب ندادند و در واقع مشاركتيها در يك دوره از نردبان تخريب هاشمي رفسنجاني بالا آمدند و پس از شكست شان قصد داشتند از نردبان تقديس او بالا بروند كه البته ناكام ماندند.
* فارس: گفتيد كه اصلاح طلبان واقعي در برابر اصلاح طلبان افراطي مجلس ششم در دفاع از هاشمي رفسنجاني ايستادگي كردند، در صورت امكان مشخصا بگوئيد كه چه كار عملي در اين زمينه انجام داديد؟
* محمدرضايي: در آن زمان گروه ما در مجلس ششم كه به عنوان اصلاح طلبان مستقل و غير وابسته به مشاركت و مجاهدين شناخته شده بوديم، با امضاي ميثاق نامهاي هم قسم شديم كه در صورت آمدن آقاي هاشمي رفسنجاني به مجلس به او براي رياست مجلس راي دهيم؛ چرا كه بر خلاف تحريكات و تخريبهايي كه در كوچه و خيابان عليه وي رايج شده بود، ميدانستيم حضور ايشان براي اصلاحات و كشور مفيد است.
البته افراطيون مشاركت اين روند را به هاشمي رفسنجاني ختم نكردند و حتي بعد از آنكه ديدند سيد محمد خاتمي هم نمي تواند تامين كننده ديدگاههاي افراط گرايانه و جناحي آنها باشد، در يك دوره شعار "عبور از خاتمي " را مطرح كردند و امروز، دوباره خاتمي را به عنوان پلي براي عبور خود قرار داده اند.
* فارس: آقاي محمدرضايي! جنابعالي به تبيين برخي انحصارطلبي ها و ساختار شكني هاي فراكسيون اكثريت (مشاركت) مجلس ششم پرداختيد و از رويارويي دو اقليت (اصلاح طلبان واقعي و اصولگرايان كه فراكسيون اقليت را تشكيل مي دادند) با تحركات و تصميمات جريان مذكور نيز سخن گفتيد. حقيقت اين است كه مجلس به عنوان نهاد برآمده از آراي ملت دربرگيرنده نمايندگاني با سلايق مختلف است و قانونگذاري هم، در سايه تعامل و نگرش جمعي آنها صورت مي گيرد و مجلس ششم نيز از اين قاعده مستثني نيست؛ آيا اين مجلس واقعا هيچ اقدام موثري در زمينه تقنين و نظارت بر حسن اجراي قانون نداشت و نمايندگان متعهد و متخصص و خردمند نتوانستند حركت مثبتي انجام دهند؟
* محمدرضايي: اين حرف شما كاملا درست است كه مجلس برآيند خرد جمعي است و در مجلس ششم نيز، قوانين مترقي و موثر بسياري از جمله قوانين بودجه سالانه و قانون برنامه چهارم توسعه كشور به تصويب رسيد، اما مطالبي كه بنده گفتم، ناظر بر اين مساله بود كه مجلس اصلاحات هميشه از حضور يك گروه افراطي و بي منطق در درون خود رنج ميبرد و براي اثبات اين سخن نيز نمونههايي از تحركات غير دموكراتيك و انحصار طلبي ها و اقدامات ساختار شكن جناح اكثريت را تشريح كردم.
اجازه دهيد نمونه ديگري از تماميت خواهي هاي فراكسيون مشاركت مجلس ششم را برايتان ذكر كنم؛ در همان زمان يادم هست كه حدود يك ماه به پايان مجلس باقي مانده بود كه يكي از نواب رئيس و منشي هيات رئيسه از سمت خود استعفا دادند؛ خانم شهربانو اماني به جاي آقاي ناصر خالقي منشي هيات رئيسه شد اما براي نواب رئيس ماجرا به گونه ديگري بود. آن زمان در جلسه هيات رئيسه مطرح شد كه به اسماعيل جبارزاده كه كانديداي انتخابات دوره هفتم بود، راي دهيم تا كمكي به او در انتخابات شود و عقلاي مجلس هم با اين پيشنهاد موافق بودند، ولي حزب مشاركت فرد ديگري را كانديداي نائب رئيسي كرد و بالاخره در رقابت، آقاي جبارزاده راي نياورد و يكي از چهرههاي مشاركت نائب رئيس شد؛ اين در حالي بود كه اين فرد نه براي انتخابات دوره بعدي ثبت نام كرده بود و نه تائيد صلاحيت شده بود و جالب تر اينكه جبارزاده در دوره بعد هم با راي بالايي نماينده مجلس شد كه اين نمونه به خوبي تماميت خواهي مشاركتي ها را مشخص مي كند كه حتي اجازه ندادند اصلاحطلب ديگري غير از خودشان حتي براي يك ماه در جايگاه نائب رئيسي پارلمان قرار گيرد.
حالا اجازه دهيد به يكي از سئوالات قبل شما برگردم و توضيح مختصري درباره ادعاي مشاركتي ها در خصوص علت عدم اقبال آنها از حضور يك نماينده اهل سنت كرد در هيات رئيسه مجلس و مخالفت با حضور شادوران بهاءالدين ادب نماينده سنندج در هيات رئيسه كميسيون عمران مجلس ارائه دهم. در جريان انتخابات هيات رئيسه، مجمع نمايندگان كرد جلال جلالي زاده نماينده سنندج را به عنوان كانديدا مطرح كرد اما فراكسيون مشاركت ادعا كرده بود مراكز قدرت خارج از مجلس با حضور يك اهل سنت در هيات رئيسه مخالفند كه اين از دروغ هاي شاخدار حضرات بود و نشان مي دهد آنها حتي به اندازه مانتوي خانم هاي مشاركتي مجلس براي حقوق اهل سنت و اقوام ارزش و احترام قائل نبودند.
روزي كه قرار بود نمايندگان دوره ششم مجلس با مقام معظم رهبري ديدار كنند، از طرف دفتر رهبري توصيه شد كه خانم هاي نماينده، ترجيحا با پوشش چادر در حسينيه امام خميني (ره) كه محل ملاقات بود، حضور يابند و حتي آقاي كروبي كه ديد مشاركتي ها با اين مساله مخالفند، پيشنهاد كرد خانم ها براي جلوگيري از بروز سوء تفاهم در جلسه شركت نكنند ولي افراطيون براي آنكه بگويند تحكم پذير نيستند، بدون توجه به نظرات دلسوزان صبح روز ديدار خانم ها را پيش از همه راهي بيت رهبري كردند كه اتفاقا كاركنان بيت هم، بي نهايت با خانم ها با احترام برخورد كردند به طوري كه بنده به جاي مشاركتي ها خجالت كشيدم. حرف بنده اين است مشاركتي ها كه آنقدر جسارت داشتند از مانتوي خانم هاي همكار خود دفاع كنند، چگونه توان دفاع از حقوق اهل سنت را نداشتند و آنها كه براي صيانت از ديدگاهها و منافع خويش در برابر همه جريانات ايستادند، چرا روي انتخاب يك اهل سنت كرد براي عضويت در هيات رئيسه پافشاري نكردند تا معلوم شود چه مراكز و افرادي مخالف اين اقدام هستند؟
جالب تر آنكه وقتي منتخب مردم سنقر در همان آغاز به كار مجلس به پوشش خانمهاي نماينده كه كامل و بياشكال بود، اما در مجلس عرف نبود كه نماينده زن بدون چادر باشد و عده اي هم بيجهت نسبت به آن حساسيت به خرج ميدادند، انتقاد كرد، مشاركتيها به اعتبارنامه او اعتراض و وي را از مجلس اخراج كردند و درباره حضور آقاي ادب در هيات رئيسه كميسيون عمران نيز، تقريبا همين مسائل و بهانهگيري ها مطرح شد و آنها كه هر جا منافع ايجاب مي كرد، ساختار شكني مي كردند، به دليل مخالفت زندهياد ادب با رفتارهاي نادرست آنها حاضر به پذيرش او در كميسيون عمران و هيات رئيسه آن نشدند در حاليكه در مجالس هفتم و هشتم برخي برادران اهل سنت، در تركيب هيات رئيسه كميسيون ها قرار گرفته اند.
از ديگر نمونههاي ساختار شكن كه در مجلس ششم رخ داد، همسويي برخي عناصر واداده با دشمنان ملت در خصوص پرونده هستهاي بود و هنگامي كه دولت خاتمي تلاش ميكرد در جريان مذاكره با غربيها از حقوق مسلم ايرانيان صيانت و از آنها امتياز گيري كند، بهزاد نبوي نائب رئيس مجلس ششم گفته بود ما نيازي به فناوري هستهاي نداريم و متعاقب اين اظهار نظر ناپخته تلاش هايي نيز در اين زمينه از ناحيه افرادي صورت گرفت كه پس از انتشار گزارش نهادهاي اطلاعاتي آمريكا در سال گذشته كه بر صلح آميز بودن فعاليت هسته اي ايران تاكيد داشت و به رسوايي نو محافظهكاران منتهي شد، همراه با دوستان خود با امضاي بيانيه اي خواستار تعليق غني سازي اورانيوم در كشور شدند.
در همين بحث انرژي هستهاي در حاليكه كنگره آمريكا چندين مرتبه موضوع فعاليتهاي هستهاي كشورمان را در دستور كار قرار داد و با اتخاذ تصميماتي زورگويانه و ابلاغ آن به دولت متبوع خود سعي كرد ملت ايران را از دستيابي به اين فناوري روز محروم كند، فرصت زيادي از مجلس به عنوان نهاد تصميمساز و در راس امور به خاطر بازي استعفايي كه برخي نمايندگان راه انداختند، تلف شد. يك روز بنده نسبت به بي توجهي مجلس به موضوعات اساسي به هيات رئيسه تذكر دادم كه با واكنش منفي و اهانت آميز آقاي علي مزروعي مواجه شدم كه حتي جسارت او به من باعث شد تا زندهياد ادب به عضو فراكسيون مشاركت اعتراض كند.
بگذاريد خاطره جالبي براي شما تعريف كنم كه نشان مي دهد دوستان ما در فراكسيون مشاركت تا چه اندازه تماميت خواه بودند كه حتي حاضر بودند در راستاي اهداف جناحي خود، مصالح ملي را ناديده بگيرند؛ آقاي علاءالدين بروجردي از چهرههاي شناخته شده در عرصه ديپلماسي است كه در مجلس ششم عضو اقليت بود و در مجالس هفتم و هشتم به رياست كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي انتخاب شده است، قرار بود وي به دعوت رسمي يك نهاد بين المللي جهت شركت در يك كنگره به آمريكا سفر كند ولي آمريكايي ها به او رواديد ندادند و بنده در حمايت از حقوق يك نماينده ملت ايران و تقبيح اقدام مقامات آمريكايي بيانيهاي را از طرف فراكسيون دوم خرداد تهيه و تنظيم كردم، ولي افراطيون مجلس حاضر به امضاي اين بيانيه نشدند!
فراكسيون مشاركت مجلس ششم مجموعا برخوردهاي دوگانه و رفتارهاي عجيب زيادي مرتكب شد؛ هنگامي كه بنده به دليل سوء مديريت در كتابخانه، مركز اسناد و موزه مجلس و حضور برخي عناصر مساله دار در اين مجموعه خواهان تحقيق و تفحص در اين زمينه شدم، هيات رئيسه كميسيون فرهنگي به خاطر آنكه كاركرد برخي مدعيان زير سئوال مي رفت، اين تقاضا را رد كرد و همين روند توسط سران اكثر كميسيون ها كه مشاركتي بودند نيز طي شد و به عنوان نمونه مسئولان كميسيون هاي امنيت ملي و عمران خواستار مسكوت ماندن تحقيق و تفحص از حادثه نيشابور، حوادث سميرم، ناوگان هوايي و صنعت خودروسازي كشور و عملكرد هيات منتخب مجلس براي نظارت بر انتخابات دوره دوم شوراهاي اسلامي شهر و روستا بودند و در مسير انجام آنها، كارشنكي كردند در حاليكه در جريان تحقيق و تفحص از صدا و سيما ديديد كه چگونه موضوع را پيگيري كردند تا خود را مدافع حقوق مردم بشناسانند.
هنگامي كه موضوع اصلاح قانون شوراهاي اسلامي شهر و روستا مطرح شد و دولت لايحه اي را در اين زمينه به مجلس ارائه كرد، حضرات براي آنكه بتوانند با تصويب فوري اين لايحه به مطامع سياسي خود برسند، لايحه را عينا در قالب يك طرح با فوريت ارائه كرده و از تصويب گذراندند و به پيشنهادات اصلاحي صاحبنظران و نمايندگان نيز توجهي نكردند كه البته شوراي نگهبان به مصوبه آنها ايراد گرفت و اصلاح قانون تا مجالس بعدي بلاتكليف ماند.
* فارس: يادم ميآيد كه جنابعالي براي موضوع مهم توجه به نخبگان و تشكيل بنيادي براي آنها نيز تلاش هاي جدي داشتيد و نسبت به عدم توجه مجلس ششم به اين مساله هم معترض بوديد اما اعضاي فراكسيون اكثريت كه با شعار "شايسته سالاري " وارد خانه ملت شده بودند، در اين زمينه نيز كارنامه خوبي از خود ارائه ندادند و با شما همكاري نكردند. در اين زمينه توضيح دهيد كه نتيجه تلاش هاي شما به كجا رسيد؟
* محمدرضايي: درباره مساله نخبگان عرض كنم مدتي بود كه تعدادي از نخبگان كشور به منظور تاسيس بنياد نخبگان به مجلس ششم مراجعه ميكردند كه بنده جلساتي با آنها داشتم و به جهت اهميت موضوع خواستار كمك مركز پژوهش هاي مجلس به آنها شده بودم؛ حتي در اين زمينه نشستهاي متعددي در مجلس و دانشگاه صنعتي شريف و مراكز آموزش عالي ديگر نيز برگزار كرده بوديم، اما براي تنظيم و تدوين طرح نهايي لازم بود اعضاي كميسيون آموزش و تحقيقات هم با موضوع همراهي كنند. پيگيري كنندگان طرح تاسيس بنياد نخبگان و شخص بنده بارها از آقاي احمد شيرزاد رئيس وقت كميسيون آموزش و تحقيقات از چهرههاي شاخص حزب و فراكسيون مشاركت كه خود را صاحبنظر در عرصه علوم و تحقيقات و فناوري به ويژه در عرصه هسته اي مي داند، براي تشكيل جلسه با نخبگان كتبا و شفاها درخواست وقت كردم اما هرگز در دوره ششم اين كار انجام نشد.
وقتي بنده با عدم همكاري مشاركتي ها براي تشكيل بنياد نخبگان مواجه شدم، از نخبگاني كه به مجلس آمده بودند و افراد شاخصي در زمينه هاي مختلف علمي بودند، با اين جمله عذرخواهي كردم كه "دريغا كه پخمگان جاي نخبگان را گرفتهاند " و بالاخره نيز با حمايت دولت تشكيلاتي براي نخبگان از سوي نهاد رياست جمهوري تاسيس شد كه تاكنون موفقيتهاي زيادي هم كسب كرده است.
* فارس: از مهمترين فصلهاي مجلس ششم راه اندازي بازي تحصن توسط جمعي از نمايندگان تندرو بود و با آنكه قرار بود با عنايت رهبر معظم انقلاب، شوراي نگهبان در بررسي صلاحيت برخي رد صلاحيت شدگان تجديدنظر كند، اما تداوم بازي از سوي مشاركتيها سبب شد نتيجه ديگري رقم بخورد كه نه تنها سودي براي آنها نداشت بلكه هزينههايي را بر كشور و ملت تحميل كرد. در اين زمينه هم اگر مطلبي داريد، بيان كنيد.
* محمدرضايي: البته بنده با شيوه رسيدگي به صلاحيتهاي داوطلبان انتخابات و رد صلاحيتهاي خارج از قانون و عرف مخالفم و از آنجا كه اين روشها را مطابق مصالح نظام نميدانم، به عملكرد مراجع ذيربط معترض بودهام، اما با انجام تحصن مجلسيها كه به عنوان نماينده ملت بايد در دوره مسئوليت از لحظه لحظه فرصت خدمتگزاري استفاده مي كردند نيز، مخالف بودم و علت اينكه تحصن آنها در جامعه با واكنش مثبتي مواجه نشد را بايد در تناقضات رفتاري و گفتاري آنان جستجو كرد كه البته مجال پرداختن به آن نيست و فقط به ذكر همين نمونه بسنده مي كنم كه هيچ يك از مديران ارشد دولتي كه براي فضاسازي اعلام كرده بودند استعفا مي دهند از جمله احمد خرم وزير راه كه در جريان استيضاح خود در مجلس هفتم حاضر نبود به خاطر منافع ملي از مسئوليت كنارهگيري كند و گفته بود اگر گردن مرا هم بزنند، حاضر نيستم استعفا بدهم، اما در آن روزگار با حضور در جمع متحصنين اعلام آمادگي براي استعفا كرده بود، صندلي قدرت را ترك نكردند!
اساسا قرار بود پس از رايزنيهاي آقاي كروبي و ديگر شخصيتهاي موثر همچون آيت الله هاشمي رفسنجاني و خاتمي با رهبر انقلاب، به جز تعداد اندكي بقيه نمايندگان تائيد صلاحيت شوند، اما آن چند نفر با تحريك ديگران و تداوم بازي تحصن و جنجال آفريني ها به داوم بحران و تشديد اختلافات دامن زدند و اين اتفاق كه صلاحيت اكثر داوطلبان مجلس هفتم تائيد شود، نيفتاد و لجبازيهاي حضرات مشاركتي به جايي نرسيد و علاوه بر آنكه در آن وقت هزينههايي را در پي داشت، الان هم جبهه اصلاحات تاوان لجبازي و كج انديشي آنان كه خود را پيشرو مي دانند، مي پردازد.
در انتخابات رياست جمهوري نهم، همان كساني كه داعيه پيشرويي داشتند، با علم كردن افرادي چون مصطفي معين و محسن مهرعليزاده و تمكين به حكم حكومتي كه قبلا بارها آن را به چالش ميكشيدند، در عمل هم تبر بر كمر جنبش اصلاحات زدند و هم خنجري از پشت بر آقايان هاشمي و كروبي كه حق زيادي بر گردن اصلاحات و اصلاح طلبان دارند، فرود آوردند.
آنچه كه بنده تاكنون گفتم مربوط به كاركرد اصلاح طلبان بادكنكي در مجلس ششم بود و از اين پس درباره انحصار طلبيها و رفتارهاي خلاف قانون و غير دموكراتيك وزارت كشور دولت اصلاحات كه محوري ترين دستگاه دولت به حساب مي آيد و درباره سوء عملكرد شخص آقاي موسوي لاري كه رئيس جمهوري سابق را با مساعدت مشاركتي ها به تداركاتچي خود مبدل ساخته بودند، سخن خواهم گفت.
* فارس: آقاي محدرضايي! آنچه جنابعالي تاكنون بيان كرديد، مربوط به كاركرد افراطيون مجلس ششم بود اما تا جايي كه يادم مي آيد، شما به رفتارهاي خلاف قانون و غير دموكراتيك وزير كشور دولت اصلاحات و عناصر مشاركتي درون آن دولت كه رئيس جمهور را تا سطح يك تداركاتچي براي خود تنزل دادند نيز، انتقادات گسترده داشتيد. در اين زمينه نيز توضيح مي دهيد؟
* محمدرضايي: ببينيد! اختيارات يك نماينده هم با وجود سطح بالايي از انتظارات از وي محدود است اما اگر بنده بعد از نمايندگي ادعا ميكردم اختياراتم كافي نيست، فورا از من سئوال ميشد كه اگر ميدانستي اختياراتت كافي نيست، چرا مسئوليت قبول كردي؟ بنده معتقدم اگر يك نماينده بخواهد واقعا كار كند، ميتواند در چارچوب همين ميزان اختياراتي كه دارد، خدمت كند و خود بنده در دوران نمايندگي بيشترين سئوالات و تذكرات را مطرح و علاوه بر مشاركت در تصويب قوانين مناسب براي ملت، وظيفه نظارت بر اجراي قوانين توسط دستگاهها را اعمال كردم. حتي در مقطعي كه بحث اصلاح آئيننامه داخلي مجلس مطرح شد، پيشنهادات زيادي براي تقويت جايگاه نمايندگان دادم كه برخي از آنها نيز، در آئين نامه جديد لحاظ شده است.
اگر آقاي خاتمي معتقد است كه اختيارات نداشته يا اختيارات او اندك بوده، چرا براي دومين مرتبه قبول مسئوليت كرد و چرا اكنون نيز براي رياست جمهوري دهم كانديدا شده كه فردا در صورت عجز از تحقق مطالبات ملت، بگويد تداركاتچي بودهام. بنده هرگز نمي توانم اين ادعا را كه رئيس جمهور "تداركاتچي " است، بپذيرم؛ آقاي خاتمي پيش از پذيرش مسئوليت به قانون اساسي و حدود اختيارات رياست جمهوري آشنا بود و با وقوف كامل به موضوع، اين مسئوليت را پذيرفته بود ولي از آنجا كه او به جاي آنكه تداركاتچي انقلاب و ملت باشد، تداركاتچي حزب مشاركت و موسوي لاري بود، عبارت تداركاتچي بودن را براي توجيه ضعفهاي خود و دولت متبوعش در برابر پرسش هاي افكار عمومي به كار مي برد.
* فارس: اين مطالب به نظر كلي هستند و بسياري از مردم يا حتي طبقات نخبه جامعه با جزئيات تحولاتي كه در دولت خاتمي رخ داد، اطلاع ندارند. اگر ممكن است مصداقي تر به اين موارد بپردازيد و نمونههايي را در اين زمينه ذكر كنيد تا كمي بيشتر با فضاي حاكم بر دوران موسوم اصلاحات آشنا شويم.
* محمدرضايي: واقعيت اين است كه در دوران وزارت موسوي لاري بر اثر سوء مديريت وي و عوامل وزارت كشور در استانها، شاهد بيشترين اغتشاشات در سطح كشور در ارتباط با مسائل مختلف بوديم كه از جمله آنها ميتوان به حوادث لامرد، سميرم، سنندج و خراسان اشاره كرد كه متهمان اصلي اين حوادث حتي به خاطر بي تدبيري و سوء رفتار خود حاضر به عذرخواهي از مردم نشدند و كسي موسوي لاري را به عنوان رئيس شوراي امنيت كشور به خاطر بروز آن حوادث تلخ و خونبار مورد مواخذه قرار نداد.
در جريان حوادث سوم اسفند 77 سنندج كه در آستانه سالگرد آن هستيم، در حاليكه بروز فاجعه ناشي از شيطنتهاي مشاركتي ها و بي تدبيري مديران وزارت كشور بود، اما آنها از عواقب عمل ناجوانمردانه خود مصون ماندند؛ در اين حادثه كه هنوز هم تكليف پرونده آن مشخص نشده، كودكي 9 ساله به نام اشكان اسدي كه براي خريد نان به خيابان رفته بود، مورد اصابت گلولههاي سرگردان قرار گرفت و مجروح شد كه يك نمونه از ميان صدها انسان بي گناه بود كه در آن واقعه آسيب ديدند، اما هيچ كس در دولت مدعي اصلاحات پيگير موضوع نشد، ولي همين افراد به خاطر مرگ مشكوك فردي به نام عزت ابراهيم نژاد در حوادث 18 تير كه در گزارشات رسمي مراجع ذيربط تاكيد شد بر اثر گلوله سلاح سازماني پليس نبوده و اتفاقا اسلحه بدون صاحبي هم در محل وقوع حادثه پيدا شد، بلوا به پا و ساعت ها اركان نظام را درگير مساله كردند. البته حوادث كوي دانشگاه بسيار ناپسند و پيگيري آن هم از اهميت فوق العاده برخوردار بود و حتي مقام معظم رهبري دستور بررسي و برخورد با مسببان آن را صادر فرمودند و ما هم در مجلس در اين زمينه تحقيق و تفحص كرديم، اما سئوال اين است كساني كه اين موضوع را به صورت مستمر و با جديت در شورايعالي امنيت ملي پيگيري كردند، چرا به درخواست نمايندگان كرد مبني بر اعزام هياتي به سنندج جهت ريشهيابي و رسيدگي به حوادث سوم اسفند توجه نكردند.
در جريان انتخابات دومين دوره شوراها در حوزه انتخابيه اسلامشهر بود كه افتضاح فاش شدن استفاده از 35 هزار شناسنامه جعلي در انتخابات به نفع عناصر وابسته به مشاركت به وجود آمد، اما نه تنها وزير كشور و معاون متخلف وقت استاندار تهران از پاسخگويي مصون ماندند، بلكه اين فرد طبق گزارش رسمي بازرسي وزارت كشور به جاي تنبيه به مقام استانداري ارتقاء يافت و دهها افتضاح سياسي ديگر از اين دست در سايه يك تداركاتچي خوب و خندان براي مشاركتي ها و موسوي لاري رخ داد و نكته جالب اينجاست كه رئيس جمهور در پاسخ به تذكر اينجانب درباره ضعف مديريت وزير كشور در خصوص موضوع فوق پي نوشت كرده بود "نمي دانم مراد از ضعف چيست؟ ".
كساني كه شعار "زنده باد مخالف من " سر مي دادند، حتي حاضر نبودند حضور يك مدير مياني مانند محمود احمدي نژاد شهردار وقت تهران در جلسات دولت را تحمل كنند و به منظور ايجاد مانع قانوني سر راه شركت وي در جلسات هيات وزيران به اصلاح آئين نامه داخلي دولت مبادرت ورزيدند كه اين تنگ نظري بدعتي شد كه متاسفانه هنوز ادامه دارد. در همان زمان بنده و نورالدين پيرموذن نماينده اردبيل در مجلس به اين اقدام نادرست و تبعيض آميز دولت اصلاحات اعتراض كرديم اما فرياد ما به جايي نرسيد و در نتيجه همان رفتار احمدي نژاد كه بدون حمايت دولت امور شهر را اداره مي كرد، نزد افكار عمومي مظلوم واقع شد و موفق به جذب آراي پايتخت نشينان در انتخابات رياست جمهوري نهم شد. يك نمونه ديگر از شاهكارهاي حضرات اين بود كه مصوبات اعضاي شوراهاي دور دوم شهر تهران به دليل عدم همسويي سياسي آنها با مشاركتي ها، به صورت مستمر از سوي فرمانداري وتو مي شد و همان زمان يكي از مقامات استانداري در توجيه اين كارشكني ها در رسانه ها اعلام كرد "نقش فرمانداران در قبال شوراها مانند نقش شوراي نگهبان در قبال مجلس است ".
* فارس: ظاهرا اين برخورد محدود به مديران جبهه رقيب نبود و مشابه اين برخورد را حتي با افراد منتقد درون مجموعه اصلاح طلبان داشتند و تا آنجا كه يادم مي آيد، برخورد حذفي آنها با يكي از مسئولان وقت استانداري كردستان باعث شد جنابعالي به مسئولان وزارت كشور تذكر دهيد.
* محمدرضايي: بله؛ كاملا درست است. در سال 79 كمال رحماني مدير روابط عمومي وقت استانداري كردستان كه فرزند آيت الله رحماني نماينده سابق مجالس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري و از خانواده شاهد بود و در دوم خرداد 76 در جمع حاميان و همراهان خاتمي قرار داشت، نامه اي اعتراض آميز در خصوص انحصار طلبي ها و رفتارهاي مستبدانه مشاركتي ها نوشت كه متعاقب اين نامه، با تمديد ماموريت وي در دولت مخالفت و حتي تسهيلاتي كه به او ارائه مي شد، قطع شد. بنده همان زمان با ارسال نامه اي به وزير كشور، علت برخورد حذفي با رحماني را جويا شدم كه موسوي لاري در پاسخ رسمي به بنده با اين بهانه كه نامبرده در انتخابات مجلس ششم با يك عنصر اخراجي از وزارت تعاون كه به دليل فقدان صلاحيت اخلاقي و مالي رد صلاحيت شده، ائتلاف كرده، به تخطئه وي پرداخت، در حاليكه فرد موردنظر وزير كشور در انتخابات مجلس هفتم با توصيه شخص موسوي لاري در فهرست داوطلبان اصلاحطلب قرار گرفت و با حمايت مستقيم وي به خانه ملت راه يافت.
البته جالب تر از نمونههاي فوق الذكر، عدم تحمل يك مدير فرودستي از سوي مدعيان آزادي مخالف بود كه حتي تحمل انتقاد ساده بخشدار يك منطقه محروم و دورافتاده را نداشتند و وقتي اين بخشدار در يكي از مناطق كردنشين از ترويج فرهنگ "بله قربانگو سالاري " در دولت وقت انتقاد كرد، بلافاصله وي را عزل و هيات رسيدگي به تخلفات اداري وزارت كشور هم با دستور شخص موسوي لاري فورا و به طور فوقالعاده وي را به اتهام تبليغ عليه يكي از كانديداهاي رياست جمهوري هشتم (خاتمي) از تصدي پست هاي مديريتي محروم كرد و حتي با وجود اعلام گذشت كتبي خاتمي به دستور وي توجه نشد، اما در اقدامي بر عكس مديري كه در انتخابات اسلامشهر مرتكب تخلف شده بود، به ميل موسوي لاري ارتقاء يافت.
كساني كه آن روزها با طرح شعار "اصلاحات " مدعي شفاف سازي كاركرد مسئولان و دستگاهها بودند، در حاليكه جمي از نمايندگان مجلس ششم درخواست تحقيق و تفحص از شهرداري تحت مديريت محمدحسن ملك مدني را مطرح كردند، هنگامي كه آقاي خاتمي براي ارائه گزارش عملكرد برنامه به مجلس آمد، فردي كه از سوي منتخبان ملت در مظان اتهام قرار داشت، به عنوان عضو شاخص كابينه همراه خود به صحن مجلس آورد و با اين كار عملا به نهادي كه در راس امور قرار دارد، دهن كجي كرد كه البته همان موقع بنده به اين مساله اعتراض كردم.
اجازه دهيد يك نمونه هم از سوء استفادههاي مديران خاتمي از موقعيت شغلي خود بگويم؛ در زمان وزارت كشور موسوي لاري به اعتبار وزارت او پالايشگاه عظيم گاز پارسيان و نقشههاي جادههاي مواصلاتي منطقه به سمت روستاي زادگاه وي جا به جا شد تا قصبچه "مُهر " با كمتر از چهار هزار نفر جمعيت به شهر و شهرستان تبديل شود، اما جايي مانند دهگلان كردستان با 75 هزا نفر جمعيت در آن دوران ارتقاء پيدا نكرد تا اينكه با نظر مساعد دولت فعلي اين منطقه ارتقاء يافته است. هنگامي كه وزير كشور سوداي تاسيس استان جديدي به نام لارستان با استفاده از رانت دولتي و از طريق ضميمه كردن بخشي از اراضي استانهاي جنوبي كشور در سر داشت كه البته در مجلس مانع از تحقق آن شديم، آيا براي رسيدن به اهداف خود نيازمند رئيس جمهوري تداركاتچي همچون خاتمي نبود كه دربست در اختيار دوستان خود قرار داشت؟
يكي ديگر از رويههاي فراقانوني وزارت كشور موسوي لاري اخذ هزينههاي دفع زبالههاي خانگي از شهروندان بود كه جزء وظايف ذاتي شهرداري به حساب مي آيد كه به دليل فقدان مبناي قانوني براي اين تصميم، به چالشي بين نمايندگان مستقل و اصلاح طلب واقعي مجلس با وزير كشور دولت خاتمي تبديل شده بود. بر اساس قانون دفع زبالههاي خانگي از وظايف شهرداري هاست و مردم بايد براي دفع نخالههاي غير متعارف و ضايعات ناشي از بهسازي و نوسازي اماكن به سازمان مذكور پول بپردازند، اما شهرداري هاي بسياري از شهرهاي بزرگ با تفاسير خودسرانه و استناد به نظريه معاونت حقوقي وزارت كشور حتي قبل از تصويب قانوني مشخص در اين زمينه از مردم براي دفع زبالههاي معمولي خانگي به طور غير موجه عوارض دريافت و از اين طريق به شهروندان اجحاف مي كردند كه بدعت ناروايي بود.
* فارس: به نظر شما واقعا مجلس ششم نمي توانست در راستاي صيانت از حقوق ملت مانع از اقدامات غير قانوني و ويژه خواري هاي وزارت كشور و برخي مديران دولت وقت شود؟
* محمدرضايي: واقعيت اين است كه نمايندگان مستقل ملت همان ايام سئوالات و تذكرات مستند زيادي در خصوص عملكرد وزير كشور و ديگر مديران دولت طرح كردند، اما سرنوشت آنها كه بخش عمده آن به شخص موسوي لاري مربوط بود، مشخص نشد؛ تنوع و كثرت سئوالات از وزير كشور دولت خاتمي كه در تاريخ پارلمان سابقه نداشت، نشانگر عمق ضعف و بي كفايتي وي در زمينه�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]
-
گوناگون
پربازدیدترینها