تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836491489




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ميرحسين موسوي در نشست اصحاب رسانه دهه نخست انقلا ب: درآمدهاي نفتي را ريخت و پاش كرديم


واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: ميرحسين موسوي در نشست اصحاب رسانه دهه نخست انقلا ب: درآمدهاي نفتي را ريخت و پاش كرديم
گروه گزارش-هم اكنون دهه چهارم انقلاب اسلامي آغاز شده است. اينك راهبردهايي براي اين دهه لازم است تا نظام ايران بتواند در دهه پيش رو جايگاه و موقعيت مناسب خود را در عرصه ها و ميدان هاي داخلي، منطقه اي و بين المللي بيش از پيش تحكيم كرده و ارتقا دهد. چنين ضرورتي ايجاب مي كند تا تمام توان و عزم و اراده انديشمندان و صاحبان تجربه در اداره امور كشور به كار گرفته شود. از جمله ارزشمندترين تجربيات دوران سي ساله پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مربوط به دوراني است كه تركيب پيچيده ترين ترفندهاي دشمنان خارجي با كارشكني هاي بدخواهان داخلي، دولت جمهوري اسلامي را در برابر جنگ تحميلي استكبار جهاني و فشارهاي بين المللي، در عرصه هاي اقتصادي، سياسي و بين المللي ضعيف و در برابر انديشه هاي وارداتي شرقي و غربي واكنش گرا مي خواستند و اگر نبود حمايت هاي بي دريغ امام امت و بيدارگر بزرگ قرن، حضرت امام خميني(ره)، از دولت مهندس ميرحسين موسوي، چه بسا كنش گري و پويايي دولت در سال هاي پرتلاطم و پر آشوب دهه نخست انقلاب اسلامي در همان سال هاي نخستين پيروزي به مسلخ وادادگي، عافيت طلبي و دنياخواهي كشانيده مي شد. در اين راستا، مهندس مير حسين موسوي، پس از شكست سكوت 20 ساله به طرح ديدگاه هاي خود در حوزه هاي مختلف پرداخت و در چند گفت و گوي پيشين به تبيين برخي از ديدگاه ها پيرامون خصوصي سازي، چگونگي جذب سرمايه گذاري خارجي و تعامل با ساير كشورها پرداخت اما اين بار در نشستي صميمي با حضور جمعي از دست اندركاران مطبوعاتي دهه نخست انقلاب اسلامي به طور صريح ديدگاه هاي خود را در حوزه هاي اقتصادي و سياست خارجي تشريح كرد. بخشي از اين اين گفتگو كه از سوي همفكران مهندس موسوي در اختيارخبر گزاري فارس قرار گرفته در پي مي آيد. به اين اميد كه نسل امروز ايران نيز با تاسي به وي براي ساختن ايراني اسلامي تلاش كننداو مي گويد: بي اعتنايي به توليد داخلي، قاچاق كالا و بي اعتباري سياست هاي تعرفه اي صحنه فعاليت بخش خصوصي را مخاطره آميز كرده و بيم آن مي رود با شيوه كنوني اجراي سياست هاي اصل 44، شرايط را براي فعاليت خلاق بخش خصوصي بدتر كند. مهندس موسوي در تشريح رويكرد خود به مواضع در قبال جهان تك قطبي اين نكته را يادآور شد كه ايجاد تعامل از موضع استقلال و حفظ ارزش ها و منافع ملي در كنار تلاش بي وقفه براي پيشرفت كشور مي تواند بهترين انتخاب ما باشد.
تلقي شما از جهان تك قطبي چيست و ما چه موضعي دربرابر آن بايد داشته باشيم؟
اصطلاح جهان تك قطبي بعد از فرو پاشي امپراطوري شوروي رايج شد. پايان جنگ سرد، فروپاشي ديوار برلين خوش بيني مفرطي در ميان بعضي از نظريه پردازان سياسي آمريكا بوجود آورد. البته اين امر را مي توان ناشي از قدرت ملي آمريكا از يك سو و نبود رقيبي براي او در سطح جهان دانست. بدنبال اين مساله ما شاهد افزايش مداخلات سياسي و استراتژيك آمريكا در همه حوزه هاي ژئو پليتيكي جهان شديم. با اعلام نظم نوين جهاني تقريبا همه استراتژيست هاي آمريكايي بر ضرورت تمركز نيرو در خاورميانه و تغيير چهره آن تاكيد كردند. اين اجماع متاثر از اين انديشه بود كه در جهان قابليت نظامي، اقتصادي، فني فرهنگي و سياسي آمريكا بي همتاست در چنين شرايطي است كه آمريكايي ها تلاش مي كنند مرزهاي امنيتي خود را به حوزه هاي جغرافيايي بزرگي از جمله خاور ميانه گسترش دهند. تولد طرح خاور ميانه بزرگ ناشي از اين تصوري بود كه آمريكا از خود داشت. در مورد خوش بيني و يا تمايل به همداستاني و يا وسوسه استفاده از اين قدرت فائقه بايد بياد داشته باشيم كه در فضاي پر از خوش بيني از پيروزيهاي اوليه آمريكا در افغانستان و عراق نقشه هايي در سطح جهان توسط يك نظامي برجسته سابق آمريكايي چاپ و منتشر گرديد كه به كلي خطوط مرزهاي سياسي منطقه خاورميانه از جمله ايران در آن تغيير پيدا كرده و در حقيقت در اين نقشه ايران به يك ايرانستان كوچكتر تقليل يافته بود. مقابله با طرح خاورميانه بزرگ و شكست هاي مفتضحانه آمريكا در عراق و افغانستان و پيروزي حزب الله در جنگ 33 روزه محدوديت ابر قدرت يكه تاز جهان را به سرعت نشان داد. بنظر بنده سياستهاي بوش و بحران عظيم اقتصادي آمريكا ايده جهان يك قطبي را در سايه قرار داده است به ويژه اگر توجه كنيم به حجم فزاينده اقتصادهاي چين و هند و بقيه كشورهاي آسيايي. بنظر بنده توسعه و قدرتمندي ايران تنها در سايه حفظ استقلال بدست آمده توسط انقلاب اسلامي امكان پذير است. البته استقلال يك شرط مهم است ولي كنار آن تدبير و عاقبت انديشي در سياستهاي داخلي و خارجي هم اهميت دارد. در ضمن بايد توجه كنيم كه در خود آمريكا با توجه به چالش هاي جديد ناشي از ظهور اروپاي قدرتمندتر، قدرتمندي آسيا، جهاني شدن هنجارها و از همه مهمتر مقاومت هويت هايي كه در جهان در حال توسعه بوجود آمده است موجب شده حتي انديشمنداني در خود آمريكا به محدوديت هاي استراتژيك آمريكا توجه كرده اند و توصيه كرده اند آمريكا اهداف خود را از طريق قدرت نرم تعقيب نمايد. ظهور و بروز اوباما در آمريكا را مي توان دنبال چنين انديشه در حال گسترش دانست. شايد بشود گفت آمريكا با توجه به ناكامي هاي بوش در سياست خارجي و كاهش اعتبار و پرستيزي آمريكا در جهان مجبور است يك جانبه گرايي را كناربگذارد. البته اگر اين تحليل درست باشد از آنجا كه آمريكا در دوره جديد متوجه ايجاد اجماع جديد بين متحدين سنتي خودش است، ما غرب يكپارچه تري را در روابط بين الملل تجربه خواهيم كرد. ما بايد تلاش كنيم در مقابل اين اجماع غرب قرار نگيريم. ايجاد تعامل از موضع استقلال و حفظ ارزشها و منافع ملي در كنار تلاش بي وقفه در جهت پيشرفت كشور درهمه سطوح مي تواند بهترين انتخاب ما باشد.
چه رويكردي را بايد در پيش گرفت تا بيشترين بهره را از جهاني شدن بدست آوريم و كمترين آسيب به ما وارد شود؟
امروز درسطح جهان مبارزات ايدئو لوژيك و سياسي زيادي بر سر مفهوم و آينده جهاني شدن وجود دارد. دليل عمده اين بحث ها نقش كانوني آمريكا در اقتصاد سياسي بين المللي است. به همين بحران اخير اقتصادي آمريكا نگاه كنيد خواهيد ديد چقدر با سرعت اثر خود را بر همه جهان از جمله كشور مان گذاشته است. جهان هنوز تظاهرات خشونت آميز دهها هزار نفر در سال 1999 را در سياتل آمريكا كه به جلسه وزراي سازمان جهاني تجارت اعتراض مي كردند از ياد نبرده است. بنظر بنده ضمن آنكه جهاني شدن يك فر آيند اجتناب ناپذير است ولي با تمهيدات كشورهاي در حال توسعه مي توان جلوي پروژه هژمونيك جهاني شدن ليبرال را گرفت. بايد ما متوجه مخاطره آمريكايي شدن بجاي جهاني شدن باشيم. ايران بعد از انقلاب فرصتي بدست آورده كه نقش مهم و تعيين كننده تاريخي خود را در منطقه و جهان بدست آورد. هرسياستي كه در جهت اين مهم باشد بنظر بنده درست و هر سياستي كه پيشرفت كشور را محدود ويا مشروط كند برخلاف مصالح و منافع ملي ماست. براي همين لايه هاي هويتي ما بعنوان كشورهاي آسيايي، كشوري از جهان اسلام، كشوري از حوزه تمدني بزرگ ايراني علامات خوبي را به ما نشان مي دهد كه در چه جهتي بايد حركت كنيم. چه اشكالي دارد بر فرض آنكه قصد ورود به سازمان تجارت جهاني را داشته باشيم، اما از سياست هاي حمايتي روشني در قبال صنايع و اقتصاد خود تبعيت كنيم. جهاني شدن اگر بصورت فرآيند اجتناب ناپذير تلقي شود فرصت ها و تهديدهايي را براي ما به همراه دارد.تهديد اصلي براي ما نابودي زيرآوار پروژه ها است و نه فر آيند جهاني شدن ما ضمن افزودن به شتاب رشد خود در چهار چوب استلزامات لايه هاي هويتي كه اشاره كردم بايد از فرصتهاي جهاني شدن استفاده كنيم. در ضمن بياد داشته باشيم كه عليرغم تصميم ما براي ورود به سازمان تجارت جهاني با مخالفت آمريكا متوقف شده ايم. متاسفانه به دليل انفعالي كه داشته ايم در دهه گذشته ضمن آنكه همه امتيازات ممكن را براي ورود به اين سازمان داده ايم بدون آنكه از امتيازات ورود به WTO استفاده كنيم از امتيازات بيرون ماندن از اين سازمان كه عليرغم ميل ما بوده است صرفنظر كرده ايم. براي بنده سئوال اصلي آنست در حالي كه آمريكا وقتي براي بازار آهن خود احساس خطر مي كند به سياستهاي حمايتي و تعرفه اي عليرغم تعهدات خود در WTO رو مي آورد ورودر روي متحدان خود مي ايستد چرا بازارهاي ما بدون هيچ محدوديتي برروي همه كالاها باز است. چه اشكالي دارد بر فرض آنكه قصد ورود به WTO را هنوز داشته باشيم از سياستهاي حمايتي روشني در قبال صنايع و اقتصادخود تبعيت كنيم. مثال WTO يك نمونه و گوشه كوچك از نوع برخورد ما با مساله جهاني شدن است و اين انفعال را در عرصه هاي ديگر سياسي، اقتصادي و فرهنگي بفراواني مي توان پيدا كرد.
تلقي جنابعالي از پديده سرمايه هاي خارجي و اثر آن بر توسعه كشور چيست؟
اصل استفاده از سرمايه هاي خارجي مورد اتفاق است. بحث چگونگي تحقق و چگونگي استفاده از اين سرمايه هاست. در مورد تحقق اين امر يعني امكان استفاده از سرمايه گذاري صرف اعلام آمادگي يك كشور كافي نيست.سرمايه ها جذب جايي مي شوند كه امنيت سرمايه گذاري در آن تامين شده باشد و اقتصاد منضبطي بر آن حكمفرما باشد. بنظر مي آيد با مطالعه موردي در كشورهايي كه جذب سرمايه خوبي در جهان دارند خواهيم ديد ايدئولوژي هاي دولت ها چندان در اين امر دخيل نيست و يا رابطه معناداري بين جذب سرمايه هاي خارجي و گرايش دولت وجود ندارد. بطور مثال مي توان از هندوستان و چين و مالزي نام برد. همه اين كشورها در امر جذب سرمايه هاي خارجي موفق هستند. گرچه نظامهاي مختلف سياسي بر اين كشورها حكمفرماست. آنچه در اين سه كشور مشترك است دورنماي مطمئن و سياستهاي روشن اقتصادي و وضعيت با ثبات سياسي است. در وضعيتي آشفته از سياست گذاري ها، برنامه ها و مديريت ها سرمايه خارجي جذب نمي شود و اگر بشود بيشتر براي غارت و چپاول در يك زمان محدود و كوتاه است. ثبات سياست هاي مالي و پولي، ثبات در مديريت اقتصادي كشور، محيط مناسب كسب و كار تعيين كننده هستند البته هر كشوري با نظامهاي ارزشي و منافع ملي تعريف شده خود مي تواند چگونگي استفاده از سرمايه گذاري را تعيين كند.
در وضعيت آشفته سياست گذاري ها، برنامه ها و مديريت ها سرمايه خارجي جذب نمي شود
به عبارتي حوزه هاي استفاده از سر مايه گذاري و چگونگي استفاده آن را سياستهاي كلي كشور تعيين مي كند. ممكن است يك كشور بنا به مصالح سياسي و اقتصادي در بخشهايي از اقتصاد ملي خود را بروي استفاده از سرمايه گذاري خارجي به بندد ويا در بخشهايي مشوقهاي اضافي براي استفاده از سرمايه ها اعلام كند. مي بينيد كه در اين زمينه ها هم كشور محتاج يك برنامه و روش مدون و همه جانبه است. ورود بي برنامه و بدون آمادگي همانطور كه اشاره كردم ممكن است جز چپاول و جز ازبين رفتن فرصتها و منافع ملي اثري نداشته باشد. البته در يك رويكرد مطالعه شده وجوه و اهداف متفاوت اين لفظ مشترك يعني سرمايه گذاري خارجي نيز مورد توجه قرار مي گيرد. گاه از اين مفهوم جذب منافع مالي منظور است، گاهي انتقال تكنولوژي و گاه انتقال روش هاي پيشرفته سازماني! بديهي است كه هدف گذاري بر حسب هر يك از اين جنبه ها الزامات و اقتضائات و ظرفيت هاي خاص خود را مي طلبد كه بايد حسب مورد با آنها برخورد فعال داشت.
اصلاح بهبود نظام مالياتي چگونه ممكن است؟
بنده ترديد ندارم كه اصلاح نظام ماليات كشور يكي از مهم ترين وظايف هر دولتي در شرايط كنوني است. همه كارشناسان در همه دولت ها در 50 سال گذشته اتفاق نظر داشته اند كه تكيه يكسره به در آمدهاي نفت بايد تغيير يابد. نگاهي اجمالي به جدول درآمدها و هزينه هاي بودجه هاي ساليانه ويا برنامه هاي 5 ساله به آساني نشان مي دهد كه در زمينه ماليات بايد كاري صورت گيرد. مخصوصا توجه بايد داشته باشيم بخش قابل توجهي از در آمد هايي كه به اسم ماليات و ساير در آمدها در بودجه ها اعلام مي شود بطور مستقيم يا غير مستقيم وابسته به نفت است. جواب دقيق به سئوال بسيار مفصل مي تواند باشد و بايد بعد از جمع بندي نظريات كارشناسي و تهيه طرحي روشن داده شود ولي بنده با اجمال مي گويم كه رويكرد ماليات برارزش افزوده به شرط آنكه دقت كافي در مورد حقوق قشرهاي مستضعف در نظر گرفته شود و اهداف توزيعي در آمد مالياتي مورد توجه قرار گيرد يكي از اقدامات مهم است. شفافيت اقتصادي و ازبين بردن اقتصاد زير زميني ويا به حداقل ممكن رساندن آن، ساده كردن نظام مالياتي و تعيين نرخ مناسب ماليات و برخورد با فراريان مالياتي بزرگ از توصيه هايي است كه مي شود به آن توجه كرد.
در چهارمين دهه انقلاب اسلامي انتظار اين است كه تصوير و تفسير روشن و قابل قبولي از خصوصي سازي توسط دولت داشته باشيم. جنابعالي چه رويكردي را توصيه مي كنيد؟
به نظر بنده نظام در امركم كردن تصديگري دولتي به اجماع رسيده است. براي همين بحث بايد در چگونگي اقدام باشد و فرض را بايد روي اين مساله گذاشت. با تفسير اصل 44 قانون اساسي حدود دولت و بخش خصوصي و تعاوني روشن شده است. سئوال اصلي اين است كه عليرغم ابلاغ سياستهاي كلي چرا اجرا روند مطلوبي ندارد. يكي از مهمترين مراحل واگذاري آماده سازي شركت هاي دولتي براي واگذاري و هم چنين، حل ضعف تقاضا و گسترش بازار سرمايه و جلب سرمايه هاي بخش خصوصي است. و نيز توجه ويژه به بند "ب" سياستهاي كلي در خصوص توسعه بخش تعاون است. سهم بخش تعاون در اقتصاد كشور بايد به 25 درصد توليد نا خالص ملي تا آخر برنامه 5 ساله پنجم برسد كه بنظر بنده دور نماي اميدوار كننده اي در اين زمينه وجود ندارد. بنظر مي آيد بدون ايجاد يك ساختار محكم و كار آمد و سالم كه بتواند اين كار را به سامان برساند نه تنها امكان اجراي اين سياستها بوجود نخواهد آمد بلكه ممكن است مثل تجربيات گذشته ياس وآشفتگي در اين زمينه را بيشتر كند. از نكات ظريفي كه بدون حل آن هم چنان مشكل اجراي سياستهاي اصل 44 دوام خواهد يافت، مقاومت بدنه سياسي دولت در امر واگذاريهاست بنظر مي آيد كه بايد تفكيك روشني بين حوزه مديريت دولتي و حوزه واگذاري اين شركت هابوجود آيد. بايد مراقبت شود به جاي خصوصي سازي، اختصاصي سازي صورت نگيرد و ويژه خواران و فرصت طلبان از اين سفره گشوده استفاده نكنند و از آن طرف بام هم بايد به هوش باشيم كه سقوط نكنيم. به اين معني كه متزلزل ساختن نظام شركت داري را تحت عنوان هاي پرطمطراق اما توخالي در دستور كار قرار ندهيم و در هر حال از انضباط مالي، قانون گرايي و ايجاد فضاي مناسب كسب و كار و يك بستر رقابتي نيز غفلت نداشته باشيم و از خود سلب مسئوليت نكنيم.
كدام غفلت ها بيشترين فاصله تا جامعه آرماني مطلوب جمهوري اسلامي را ايجاد كرده است؟
دنيا خواهي و انتقال از يك جامعه ارزش محور كمال گرا به يك جامعه سودا گرا ويا به اصطلاح متخصصين علوم انساني جامعه بازار بيشترين سهم را در فاصله گرفتن از جامعه آرماني مطلوب جمهوري اسلامي ايجاد كرده است.
كليد توسعه فعاليت هاي بخش خصوصي چيست؟
در مورد گذشته خوبست بگذاريم آمار و اطلاعات و ذائقه مردم قضاوت كنند. گفته مي شد دولت بزرگ است و قرار بود كوچكتر شود. نگاه به بودجه و يا آمار نيروي انساني سازمانها و نهادهاي دولتي بر عكس اين را نشان ميدهند. سازمانهايي هستند كه حجم آنها به چندين برابر بيست سال گذشته افزايش پيدا كرده است زاد و ولد شركتهاي دولتي، افزايش كارمندان، توسعه تعهدات دولت در قبال سازمانهايي كه ميتوانستند بصورت خصوصي بفعاليت بپردازند باعث اتساع سريع دولت شده است. با توجه به آماري كه در مورد محيط كسب و كار در ايران داده ميشود در شاخص هاي مربوط باين مساله ما سقوط معني داري داشته ايم و الآن در ميان كشورهاي منطقه دارنده يكي از بدترين شرايط هستيم. تعجبي ندارد گلابي چيني و انگور آفريقاي جنوبي بخوريم و هر روز خبر تعطيلي كارخانه يا ورشكستگي تاجري را بشنويم. از طرف ديگر بي اعتنايي به توليد داخلي و باز بودن مرزها به روي قاچاق وسيع كالا و بي اعتبار شدن سياستهاي تعرفه اي كه نمونه هاي متعددي از آن را مثل موضوع گوشي هاي تلفن همراه و يا خودرو و امثال آن ميتوان نشان داد صحنه فعاليت بخش خصوصي را مخاطره آميز كرده است. در سالهاي 68 و 69 مقاله اي محققانه از اقتصاد زير زميني در يك نشريه اي كه خانم دكتر خلعتبري منتشر ميكرد چاپ شد. خوبست تغييرات حجم اقتصاد زير زميني و اقتصاد سياه در اين سالها مورد توجه و بررسي دقيق قرار گيرد. اين همه و مسائل نظير آن نشان ميدهد كه چرا بخش خصوصي نقش واقعي خود را بدست نمي آورد. با شيوه اي كه اكنون در مورد چگونگي اجراي سياستهاي كلي اصل 44 بكار گرفته ايم ممكن است شرايط را براي فعاليت خلاق بخش خصوصي بدتر كنيم. سياستهاي مبادلات اقتصادي ما با خارج و نحوه تنظيم بازارهاي داخل هم مشكلات زيادي دارد. ظاهرا تنها راه حلي كه براي كنترل تورم دست ما مانده واردات همه چيز از خارج و توقف توليد داخل است. الآن تعجبي ندارد كه ما گلابي چيني و انگور آفريقاي جنوبي بخوريم و با خودروهاي چند صد ميليوني در خيابانها مانور بدهيم و هر روز خبر توقف و تعطيلي اين كارخانه يا ورشكستگي آن و يا اين تاجر را بشنويم. مي بينيد كه مجموعه اي از اقدامات و سياستهاي هماهنگ ميتواند مشگل بخش خصوصي را حل كند و آنرا توسعه بدهد و در اين زمينه قطعا بايد از خود بخش خصوصي و نيروهاي آكادميك بهره گرفت.
از هم گسيختگي اخير اقتصاد جهان را داراي چه پايه فكري و ارزشي مي دانيد؟
ظاهرا بحران اقتصادي غرب به ويژه آمريكا بسيار جدي است و بسياري از كارشناسان آن را با بحران بزرگ سال 1929 مقايسه مي كنند و طبيعي است كه در ميان كارشناسان كساني باشند كه وقوع اين بحرانها را دوره اي و مربوط به ساختار نظام سرمايه داري و اقتصاد نئوليبرال بدانند، بنده اقتصاددان نيستم ولي حس مي كنم در داخل طرفداران اقتصاد ليبرال به ويژه آنها كه به مكتب شيكاگو و فريدمن دلبسته بودند دچار لكنت شده اند. البته عده اي نيز به سرعت مشغول پيشگويي در مورد فروپاشي نظام سرمايه داري هستند. بنده در موقعيتي نيستم كه چنين چيزهايي را رد يا تاييد كنم ولي ميتوانم بطور قطعي و روشن بگويم كه ما ضمن داشتن چشم باز به تحولات اقتصادي و سياسي جهان، بايد دنبال سياستهاي مبتني بر حفظ و حراست از منافع ملي خود باشيم. ما هر چقدر سعي كنيم دنبال الگوهاي بومي همراه با شناخت عميق از مسائل و تحولات منطقه و جهان باشيم كمتر از اين جريانات آسيب خواهيم ديد. مسلما " اگر ما در هزينه درآمدهاي نفتي ريخت و پاش نمي داشتيم و به موج جهاني افزايش قيمت هاي نفت دل نمي بستيم الآن وضعيت مطمئن تري در قبال اين فروپاشي داشتيم.
مهم ترين راهبردها و كمياب ترين فرصت ها براي دهه هاي آينده نظام كدامند؟
بعضي از فرصتهايي كه ما در اختيار داريم شبيه بسياري از كشورهاي مشابه ماست و بنده بآنها اشاره نمي كنم ولي ما در كشورمان در رابطه با مسائل جهاني و داخلي داراي امتيازات نسبي درخشان هستيم كه گمان مي كنم استفاده از آنها جنبه حياتي داشته باشد. مهمترين اين مزيت ها استقلال استثنائي ما در جهان است. اين استقلال همانطور كه بما اجازه ميدهد عليرغم خواست قدرتهاي بزرگ تكنولوژي هسته اي داشته باشيم و يا در مقابل نگاههاي بغض آلود آنها ماهواره به فضا پرتاب كنيم ميتواند در تصميمات اقتصادي و مربوط به توسعه نيز همين آثار را ببار بياورد. مثلا چه موانعي بر سر راه كشور ما براي داشتن اقتصادي متكي بر تكنولوژيهاي نوين و پيشرفته وجود دارد؟ در حاليكه ما آثار معجزه پرداختن به اين تكنولوژيها را در شرق دور و جنوب شرقي آسيا بوضوح مي بينيم. فرو پاشي شوروي و آثار آن ممكن است مخاطراتي هم براي ما ايجاد كرده ولي در عين حال قلمرو عظيمي را در يك زمان كه متعلق به يك تمدن واحد درخشان بود آزاد كرده است و ما در اين قلمرو جا پاهاي فراواني براي فعاليت هاي سياسي و اقتصادي خود داريم. همين بحران گرجستان در يكسال گذشته نشان داد كه چه فعاليت گسترده اي و رقابتهاي بي سر و صدا در اين منطقه در جريان است. جهت تحولات آسياي مركزي و قفقاز و پاكستان و عراق و تركيه روي سرنوشت ما اثر تعيين كننده خواهد داشت اين تحولات هم تهديدها و هم فرصتهاي فراواني را در اختيار ما قرار ميدهند. اين فرصتها را هيچكدام از كشورهاي منطقه و يا خليج فارس در اختيار ندارد و به اصطلاح شما جزو كمياب ترين فرصتها بحساب مي آيند. ارتباط عميق ما به علايق همه ملتهاي اسلامي يكي ديگر از اين فرصتهاست و برخورداري از نيروي مديريتي برآمده از يك انقلاب بزرگ و برخورداري از مواهب بيكران الهي در كشور نظير نفت و زمينهاي حاصلخيز و از همه مهمتر مردمي با هوش بالا و فداكاري بي نظير همه بهانه ها را در راه پيشرفت از دست ما ميگيرد.
چه رويكردي بايستي در پيش گرفته شود تا مشاركت مردم در اداره امور كشور ارتقا يابد؟
بعد از تضعيف نظريه دولت رفاه و عقايد كينزي، تمايلي بوجود آمد كه معطوف به كاهش هزينه هاي رفاهي بود. استدلال بر آن بود كه در فضاي جهاني شدن براي امكان رقابت نظامهاي رفاهي نمي توانند ادامه يابند و دولتها بايد خود را از نقش ارائه دهنده رفاه و تامين كننده هزينه هاي آن خلاص كنند. بنظر مي آيد آنچه در اصل 43 قانون اساسي آمده است تعارض جدي با اين نظريه داشته باشد. در آن اصل ضمن توجه به اشتغال كامل و برآوردن نيازهاي اساسي مردم، به نقش دولت براي تامين ابزار كار و توليد براي همگان تاكيد دارد. دليلي كه براي اين هدف شهيد بهشتي مي آورد جلوگيري از ارزان فروشي در بازار كار و جلوگيري از استثمار بود. شما مي بينيد ما با يك عقيده بسيار مترقي و نيز اسلامي روبرو هستيم. البته اين سياست زمين تا آسمان با توزيع پول و صدقه بين مردم تفاوت دارد. اولي به باز كردن فضا در جهان كار و توليد و كار آفريني و نشاط اقتصادي مي انجامد; دومي تنبلي و رخوت و پايمال شدن عزت انساني افراد. متاسفانه در سال هاي اخير رويه فوق بر خلاف مصالح كشور توسعه يافته است. بعضي از نظريه پردازان اعتقاد دارند دولت بايد خود را بصورت كامل از بخشهاي كارآفرين و توليد ثروت عقب بكشد و هيچ نوع دخالتي در اين زمينه نداشته باشد. ولي تجربه توسعه دولتهاي آسياي شرقي خلاف اين نظريه را ثابت مي كند. البته نقش دولت در هدايت بازارها به معني اتساع دولت و دخالت هاي بي مورد دولت در امور اقتصادي و سرمايه گذاري نيست. تاكيد بنده روي اصطلاح هدايت بازارهاست نه گسترش مالكيت هاي دولتي و تصديگري دولت.
دولت در تغيير مسير از مصرف نفت به تبديل آن به موتور توسعه ملي چه نقشي دارد؟
در تمام برنامه هاي توسعه 5 ساله قبل از انقلاب روي كم شدن اتكاي بودجه كشور به در آمد نفت تاكيد شده است.البته بعضي ها تا آن اندازه بدبيني نشان داده اند كه نفت را بصورت عنصر مزاحم در آورده اند. در حاليكه همين پيشرفت نسبي و رفاه ملت ما به مقدار زيادي باين نفت خداداده ارتباط دارد. ما نبايد ضررهايي كه بدليل بي تدبيري متحمل مي شويم آنچنان بزرگ كنيم كه تحت عنوان دولت رانتير و يا تحصيلدار و امثال آن چشمانمان را به نقش نفت در توسعه كشور ببنديم. ولي در كنار اين نگاه درست است كه قضاوت كنيم ما در مواردي ريخت و پاش غير قابل توجيهي در رابطه با درآمدهاي نفت داشته ايم. بنظر بنده بزرگترين اقدام دولت ها براي كم كردن تكيه بر درآمد نفت در وهله اول اصلاح نظام مالياتي كشور است. در كنار آن بايد تلاش شود درآمدهاي حاصل از نفت در خدمت توسعه اقتصاد ملي و حمايت از توليد و كسب و كار مفيد در كشور باشد. مصرف درآمد نفت در خدمت اهداف كوتاه مدت و يا اغراض سياسي محدود بنظر بنده يك نوع تلف كردن بيت المال و پايمال كردن حقوق نسلهاي آتي كشور است. هر چقدر اين درآمدها در خدمت اهداف راهبردي قرار بگيرد بركت بيشتري را ما شاهد خواهيم بود. شما توسعه عسلويه و طرحهاي پتروشيمي و طرحهايي مثل فولاد مباركه و آذر آب و راه آهن بافق بندر عباس و امثال آنرا نگاه كنيد و تفاوت اين رويكرد را با فروش ارز به بانك مركزي و صرف آن در بودجه جاري به بينيد. فكر مي كنم نتيجه اين مقايسه بسيار روشن باشد.
دولت ها چگونه گزينش مديران متعهد به مشي دولت و بهره گيري حداكثري از توان نيروي انساني را با هم جمع كنند؟
هر دولت كه انتخاب مي شود بطور طبيعي تعدادي از همفكران خود را در دولت و مديريتهاي عالي بكار ميگيرد.گذشته از يك لايه نازك مديريتي كه تغيير آن ضروري است بنظر بنده دولتها مي توانند بدون تغييرات زلزله وار با بقيه مديران مياني كار كنند. فرض مي كنيم يك مدير برجسته و موفقي را در يك بنگاه بزرگ اقتصادي مثل پتروشيمي و يا ذوب آهن داريم آيا مي توانيم تصور كنيم اين مديري كه پروژه هاي عظيمي را جلو برده است با آمدن دولت جديد از اهداف و كار خود دست بر خواهد داشت و تغيير جهت خواهد داد؟ ما مديري داشتيم كه ظرفيت پتروشيمي كشور را از حدود 2 ميليون تن به آستانه 36 ميليون تن پيش برد و ما بي مهابا و بدون جهت در اوج خلاقيت او را كنار زديم. بنده لحظه اي به ذهنم خطور نمي كند اين فرد نوعي با تغيير دولت از آقاي هاشمي به آقاي خاتمي و از آقاي خاتمي به دولت بعدي لحظه اي درنگ در اهدافي كه دنبال ميكرد بوجود آورده باشد. مگر آنكه دلايل روشني داشته باشيم كه ديگر اين فرد از كار افتاده شده است و در آن شرايط هم او بايد مثل يك قهرمان از صحنه بيرون برود و نه كسي كه ديگر به او احتياجي نيست. گر چه مديراني از اين نوع از آنچنان استغناي طبعي برخوردار هستند كه نيازي به تمجيد و مدال و بزرگداشت از خود نمي بينند. ولي گمان مي كنند وظايف يك دولت اسلامي و اخلاق مدار حكم مي كند كه ملاحظات انساني و اسلامي تري را در اين موارد رعايت كنند.

شنبه|ا|3|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ابتکار]
[مشاهده در: www.ebtekarnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن