واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پاورقي آشتي اسلام ، دموكراسي و غرب
از اين رو عقايد محمد اقبال، فضل الرحمان، و نور چوليش مجديد را ميتوان در مدارس به نسل جوان كه در جامعهاي رشد مييابد كه آزادي تبادل عقايد، خواستة هر ديكتاتور براي پيروي را سركوب ميكند، آموزش داده شوند. و اصلاح طلبان در قيد حيات مانند محمد اركون، عبدالرحمان وحيد، وحيد الدين خان، و خالد مسعود قادرند عقايد مدرن گرايانة خود را بدون مواجهه با سركوبي يا به حاشيه كشيده شدن توسط دولت، آموزش دهند.
دموكراسي نميتواند در سراسر دنيا بدون وجود طبقة متوسط با ثبات و در حال رشد، حفظ شود. نا برابريهاي عظيم اقتصادي بين طبقات اجتماعي در يك جامعه به وحدت ملي آسيب ميرساند، و شكافي بين فقير و غني ايجاد ميكند. «نخبگان» تحصيل كرده و ثروتمند كه بر تودههاي بيسواد استيلا دارند، پيشنهاد موفقيتآميزي براي ايجاد يك جامعة دموكراتيك نيستند. مثال كاستاريكا را ميتوان در بافت بقية كشورهاي آمريكاي مركزي و جنوبي در نظر گرفت. كاستاريكا رااندازه، ثبات و نفوذ طبقة متوسط اش در ميان همسايگان متمايز ميكند. نيكاراگوئه، پاناما، و السالوادور شاهد توالي حاكمان خودكامه و ديكتاتورها به مدت چندين دهه بودهاند، حال آن كه كاستاريكا دموكراتيك و از نظر سياسي با ثبات باقي مانده است. من معتقدم كه وجود طبقة متوسط عنصري اساسي در زيربناي دموكراتيك است.
برخي ممكن است به هند به عنوان يك استثناء در نتيجه گيري كلي من اشاره كنند. اما واقعاً اين طور است؟ دموكراسي هند ثبات يافته است و نظام طبقاتي آن با گسترش طبقة متوسط جمعتر شده است. رشد هند و تبديل شدن آن به قدرت اقتصادي بينالمللي و منطقهاي ـ به طور اتفاقي ـ با گسترش طبقة متوسط و تبديل آن به نيروي سياسي و اقتصادي عظيم به وقوع نپيوست. تفكر سرمايهگذاري طبقة متوسط هند طلايه دار جهش رو به جلوي فن آوري در هند بود. با رشد و توسعة طبقة متوسط، محدوديتهاي اجتماعي كه هند را در گذشته محدود ميكردند، به ويژه نظام طبقاتي اجتماعي انعطافناپذير آن، نرمتر شد و در نهايت اين محدوديتها به طور كلي ناپديد خواهند گشت. به پايان رسيدن نظام طبقاتي خبر از عصر دموكراتيك واقعي براي ملت هند را به همراه داشت، و نشان داد كه دموكراسي و توسعه با هم همراه هستند.
اما چطور يك ملت ميتواند طبقة متوسط ايجاد كند؟ نخستين راه ايجاد نظام آموزشياي است كه به كودكان اجازه ميدهد نسبت به پدر و مادر خود به وضعيت اجتماعي و اقتصادي بهتري برسند ـ به عبارت ديگر، نظام آموزشياي كه اميد و فرصت آموزشي را در اختيار مردم قرار ميدهد، پيشنياز دموكراسي است.
برخورداري از امكانات تحصيلي دولتي خوب، كليد اصلي پيشرفت سياسي و اقتصادي ملتها است، واين مسأله در جهان اسلام نيز عملي است. ايجاد يك نظام آموزشي قدرتمند و اجباري به دو عنصر اصلي نياز دارد. ابتدا، آموزش دولتي اجباري ـ براي همة شهروندان، همة طبقات و زن و مرد ـ بايد يك اولويت باشد. اما افراد به چيزي بيشتر از خواستن احتياج دارند تا آن را تبديل به يك اولويت كنند. افراد بايد از ابزار لازم نيز برخوردار باشند. ضروري است كه براي كشورهاي مسلمان با توجه به نياز اجتماعي، و نه پيشينة نظامي و سياسي منسوخ شده، بودجههايي در اولويت قرار گيرد. براي مثال، در پاكستان سالانه 5/4 ميليارد دلار هزينة ارتش ميشود.
اين رقم حيرت انگيز 4/1 درصد بيشتر از هزينهاي است كه صرف آموزش ميشود! مساعدت خارجي بخش اجتماعي درمقايسه با ارتش حتي نامتناسبتر است. پاكستان از ارتشي نيرومند برخوردار است كه تعداد زيادي تانك و موشك دارد، اما فاقد نيروي كار به لحاظ فني تحصيل كرده و پويا است. كليد سرمايهگذاري در آينده سرمايهگذاري در فرصتهاي آموزشي مردم است.
من به عنوان نخست وزير تلاش كردم تا آنجا كه ممكن بود در بخش اجتماعي و آموزش سرمايهگذاري كنم. با وجود اين كه دولت من پس از استيلاي ديكتاتوري زير بار شديد قرض و بدهي بود، توانست پنجاه هزار مدرسة ابتدايي و راهنمايي در سراسر كشور، به ويژه در مناطق روستايي بسازد.
اي كاش مهلت پرداخت بدهيها تجديد ميشد، و ما در آن صورت قادر بوديم اقدامات بيشتر صورت دهيم. تنگناي اصلي بر سر راه دولتهاي من در اولويت بندي بودجه درصد عظيم توليد ناخالص ملي بود كه به باز پرداخت قرضها و سيستم دفاعي اختصاص يافت.
ارتش براي پيچيده كردن شرايط، تحت كنترل رئيسجمهور و نه نخست وزير قرار گرفت. درخواست براي حساب كردن شفاف سرماية عظيمي كه به جيب ارتش ريخته ميشد، بدون اجازة مرجع قانوني مشكل بود. علاوه بر اين، ارتش پاكستان نيز مانند بسياري از كشورهاي در حال توسعه، سازماني بود كه از قدرت و كنترل غير نظامي خارج شده بود و دههها در اختيار يك ديكتاتور نظامي يا ديكتاتور نظامي ديگر قرار گرفته بود.
از همان دو هفتةاندك بين پيروزي حزبم در نوامبر 1988 و زماني كه من تشكيل دولت دادم، تحت فشار شديد ـ از جانب مردم، ارتش، و بازيگران بينالمللي كليدي ـ كه همه خواستار بخش اعظم بودجة فدرال بودند كه از قبل زير بار بدهي بود، قرار گرفتم.
جمعه 13 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]