واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: روز مباهله؟ تاييد حقانيت پيامبر اعظم(ص) و اسلام راستين
فرهنگي. معارف. مباهله
بيست و چهارم ذي الحجه، در تقويم ديني اسلام، روز مباهله پيامبر اكرم(ص) با مسيحيان نجران است ودر نزد مسلمانان از اهميت ويژهاي برخوردار است زيرا اين روز گواه و مهر تاييد ديگري بر حقانيت خاندان پيامبر اكرم(ص) و اسلام راستين است.
در آغاز طلوع اسلام، نجران تنها منطقه مسيحينشين حجاز بود كه به عللي از بت پرستي دست كشيده و به آيين مسيح گرويده بودند.
رسول اكرم(ص) به موازات مكاتبه با سران دولتهاي جهان و مراكز مذهبي، به منظور دعوت نجرانيان به اسلام، نامهاي به اسقف آن شهر نوشت.
نمايندگان پيامبر وارد نجران شده و نامه پيامبر(ص) را به اسقف نجران دادند، كه مضمون آن چنين است:
به نام خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب از محمد فرستاده خدا بسوي اسقف نجران. خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب را حمد و ستايش ميكنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت مينمايم. شما را دعوت ميكنم كه از ولايت بندگان خدا خارج شويد و در ولايت خداوند وارد آييد و اگر دعوت مرا نپذيرفتيد، بايد به حكومت اسلامي ماليات و جزيه بپردازيد در غير اين صورت، به شما اعلام خطر خواهم كرد.
اسقف پس از قرائت نامه براي تصميمگيري ، شورايي مركب از شخصيتهاي بارز مذهبي و غير مذهبي تشكيل داد. يكي از افراد طرف مشورت شرحبيل بود كه به عقل و درايت و كارداني معروفيت داشت.
وي گفت: ما مكرر از پيشوايان مذهبي خود شنيدهايم كه روزي منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعيل انتقال خواهد يافت و هيچ بعيد نيست محمد، كه از اولاد اسماعيل است، همان پيغمبر موعود باشد.
بعد از سخنان شرحبيل، شورا نظر داد كه گروهي به عنوان هيات نمايندگي نجران به مدينه برود تا از نزديك با محمد(ص) تماس گرفته و دلايل نبوت او را مورد بررسي قرار دهد.
بدين ترتيب براي رفع اين مشكل، هياتي مركب از شصت نفر كه در راس آنها سه تن از بزرگان نجران به نامهاي ابوحارثه بن علقمهاسقف اعظم نجران و نماينده رسمي كليساي روم در حجاز، عبدالمسيح بن شرحبيل معروف به عاقب پيشواي اهالي اين منطقه واهتم ياايهم بن نعمان معروف به سيد شخصي كهنسال و ريش سفيد و مورد احترام نجرانيان عازم مدينه منوره شده تا با رسول خدا( ص) به گفتگو بپردازند و راه حلي پيدا كنند.
نجرانيان در حالي كه لباسهاي فاخر بر تن داشتند وارد مدينه شدند و در مسجد به حضور پيغمبر اسلام(ص) آمدند. پيامبر با مشاهده هيات آنان از ايشان روي برگرداند.
چند روز به همين منوال گذشت تا آنكه نجرانيان متوجه شدند با سر و وضعي كه آنان دارند امكان گفت و گو با رسول خدا وجود ندارد، لذا با لباسي ساده خدمت پيامبر رسيدند.
آنان طي نشستهايي كه با پيامبر اكرم(ص) داشتند با آن حضرت به بحث و مناظره پرداختند و برغم دلايل قوي و محكمي كه پيامبر اكرم(ص) ارايه فرمود آنها همچنان به حقانيت آيين و اعتقادات خود پافشاري ميكردند.
اين امر سبب شد تا پيامبر(ص) بر اساس حكم پروردگار متعال، آنان را به مباهله دعوت نمايد، كه طرفين در پيشگاه خداوند لب به نفرين بگشايند و هر كدام كه بر حق نيستند و دروغ ميگويند، به عذاب الهي گرفتار شوند نصاري پذيرفتند و اجراي آن را به روز بعد موكول كردند.
بامداد روز بعد، اجتماعي عظيم از مردم مدينه در بيرون شهر ديده ميشد و گروهي بيشمار براي تماشاي مباهله گرد آمده بودند در آن حال مشاهده كردند كه پيغمبر اكرم(ص) در حالي كه كودكي را در آغوش داشته و دست كودك ديگري را در دست دارد به همراه بانو و مردي كه پشت سر ايشان حركت ميكردند، از راه رسيدند و محلي را براي مباهله در نظر گرفتند.
مسيحيان كه از دور ناظر ورود رسول اكرم(ص) بودند، بر خلاف انتظار خود ديدند كه آن حضرت با جمعيت و ازدحام نيامده و فقط يك مرد و يك زن و دو پسر با خود آورده است.
پرسيدند كه همراهان پيغمبر با او چه نسبتي دارند، گفته شد: كه اينان محبوبترين مردم نزد رسول اكرم(ص) هستند، يكي فاطمه دختر او و ديگري علي داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، حسن و حسين هستند.
اسقف اعظم نصراني كه متحير شده بود، خطاب به جمعيت نصاري گفت: بنگريد كه محمد چگونه با اطمينان تمام و ايمان راسخ به ميدان آمده و بهترين عزيزان خود را براي اجراي مباهله به همراه آورده است به خدا سوگند اگر او را در اين امر ترديد و يا خوفي داشت، هرگز عزيزان خود را انتخاب نميكرد.
مردم، من در چهره آنان معنويت و روحانيتي مييابم كه اگر از خدا درخواست كنند، كوهها را از جاي خود حركت خواهند داد. پس از مباهله با آنان بر حذر باشيد كه عذاب و بلا دامن ما را خواهد گرفت. به دنبال آن، پيامي به رسول اكرم(ص) فرستادند كه از مباهله درگذر و تو خودت در ميان ما حكم باش و كار را با مصالحه خاتمه بده.
رسول اكرم(ص) با پيشنهاد آنها موافقت كرد و صلح نامهاي به خط حضرت علي(ع ) و تعيين جزيه سبك و آساني كه ساليانه بپردازند، تنظيم شد و كار خاتمه يافت.
از اين رو داستان مباهله بزرگترين سند فضيلت براي اهل پيامبر است زيرا الفاظ و مفردات آيه ۶۱آل عمران كه ميفرمايد: به آنها (نصاراي نجران) بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت ميكنيم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت مينماييم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت مي كنيم شما نيز از نفوس خود، آنگاه مباهله ميكنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار ميدهيم، حاكي از آن است كه همراهان پيامبر در چه پايه اي از فضيلت قرار داشتند.
پيامبر در اين آيه، علاوه بر اين كه حسن و حسين(ع) را فرزندان خود و فاطمه (س) را يگانه زن منتسب به خاندان خويش ميخواند، از شخص علي(ع) به عنوان انفسنا تعبير ميكند و آن شخصيت عظيم جهان انساني را به منزله جان پيامبر ميداند، فضيلتي بالاتر از اين كه يك شخص ازنظر معنويت و فضيلت به پايه اي برسد كه خداوند بزرگ او را به منزله جان و روح پيامبر بخواند.
از رواياتي كه از پيشوايان مذهبي ما وارد شده است، استفاده ميشود كه موضوع مباهله اختصاص به پيامبر نداشته و هر فرد مسلماني در مسايل مذهبي مي تواند با مخالفان خود به مباهله برخيزد.
اما در خصوص اعمال روز مباهله در كتاب شريف مفاتيح الجنان، اعمال مخصوصي ذكر شده است
اول غسل، كه نشان پالايش ظاهر از هر آلودگي و آمادگي براي آرايش جان و صفاي باطن است،
دوم روزه، كه سبب شادابي درون است، سوم دو ركعت نماز، چهارم دعاي مخصوص اين روز كه به دعاي مباهله معروف است و شبيه دعاي سحر ماه رمضان است.
همچنين در اين روز خواندن زيارت اميرالمومنين به ويژه زيارت جامعه روايت شده است و احسان به فقرا و محرومان به تاسي از مولي الموحدين علي(ع) كه در ركوع نمازش به نيازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
در پايان بخشهايي از دعاي روز مباهله را زمزمه ميكنيم باشد تا با چنگ زدن به دامان اهل بيت(ع) به عافيت و رستگاري برسيم.
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادي و خرمي، استقامت و گشايش، عافيت و سلامت و كرامت، روزي پاك و فراوان، و هر نعمت و وسعت كه نازل شده يا از آسمان به زمين نازل ميشود، قسمت كن.
خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسودهاند و ميان من و تو حايل شدهاند و حالم را نزد تو دگرگون كردهاند، از تو درخواست ميكنم به نور آبرويت كه خاموش نشود و به آبروي حبيبت محمد مصطفي(ص) و به آبروي وصيت علي مرتضي (ع) و به حق اوليائت كه آنها را برگزيدي كه بر محمد و آل محمد درود بفرستي و هر گناه كه كردهام بيامرزي و مرا در باقي مانده عمرم حفاظت كني.
خداوندا، من مطيع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خير كن و ثواب آن را برايم در بهشت مقرر دار و آنچه خود سزاوار آني براي من انجام ده،اي سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم كن،اي مهربانترين مهربانان.
سه شنبه 3 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]