واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > صنعت - هادی غنیمیفرد، ضمن آنکه بسیار صریح سخن میگوید از عملکرد برخی از کارگزاران کشور نسبت به صنعت و بخش خصوصی انتقاد میکند. پویا دبیری مهر: هادی غنیمیفرد جزو سه نفر اولی بود که در رشته حسابداری و مالی دانشکده شرکت نفت فارغالتحصیل شد و سرپرستی حسابداری یکی از شرکتهای نفتی را پذیرفت که پس از یکسال به منظور ادامه تحصیل عازم انگلستان شد و موفق به اخذ سه مدرک علمی دکترا در رشتههای مدیریت صنعتی و روانشناسی صنعتی و اقتصاد کشورهای در حال توسعه در سن 30 سالگی شد. وی در سال 1355 مقدمات ایجاد کارخانه پروفیل آلومینیوم و همچنین چند واحد تولیدی دیگر را فراهم نمود و با عشق و علاقهای که از همان زمان به صنعت و تولید داشت در سال 1356 اولین کارخانه تولید پروفیل آلومینیوم را راهاندازی نمود. از تلاشهای غنیمیفرد تأسیس انجمنهای تخصصی همگن و ایجاد خانه صنعت بوده که از سالها پیش به عنوان رئیس انجمن تخصصی همگن آلومینیوم و رئیس خانه صنعت و معدن استان تهران و رئیس هیأت مدیره شورای مرکزی خانههای صنعت و معدن ایران به ایفای نقش میپردازد. وی در گفت و گوی اختصاصی با «خبر» ضمن آنکه بسیار صریح و بیپرده سخن میگوید از عملکرد برخی از کارگزاران کشور نسبت به صنعت و بخش خصوصی انتقاد میکند و میگوید: در کشور گروهی هستند که میخواهند تولید مملکت را به سمت سوداگری هدایت کنند. ایران پس از ابلاغ سیاستهای کلی اصل 44 در شرایط خاصی از نظر اقتصادی قرار گرفت. از سوی برخی این شرایط را یک فرصت برای رسیدن به اهداف سند چشمانداز تعبیر میکنندو از سوی موقعیت امروز ایران تهدید محسوب میشود. نظر جنابعالی چیست؟خصوصیسازی تنها این نیست که چند شرکت واگذار شود، بلکه باید تصدیهای دولتی را خصوصی کنیم تا بخش خصوصی فضا برای جولان در کارزار اقتصاد کشور داشته باشد. در حالی که در کشور قانون اصل 44 وجود دارد و دولت قرار است در راستای خصوصیسازی حرکت کند، اما به راستی این رخداد عملی نشده است و تولیدکنندگان با مشکلات عدیدهای چون کمبود نقدینگی و بوروکراسیهای متعدد برای دریافت تسهیلات مواجهاند. در حال حاضر که دنیا با رکود و بحران مواجه است صنایع ما نیازمند یک رستاخیز است تا فضای کسب و کار برای صنایع آماده بشود که میتواند بزرگترین قدم در اقتصاد کشور بعد از انقلاب باشد، این مهمترین نکتهای است که باید به آن توجه کرد و ابلاغ سیاستهای کلی اصل 44 را به فرصت بدل کرد. در صدور و تمدید کارتهای بازرگانی بر خلاف ادعایی که اتاقهای بازرگانی مبنی بر صدور و تمدید یک ساعته کارتها دارند، موانعی چون عدم تطبیق صورتهای مالی با صورت حسابهای باعث تأخیر در صدور کارتهای بازرگانی میشود و عملاً صادرکنندگان با بحران زمان و اتلاف وقت مواجه میشوند و این درحالی است که زمان برای یک بازرگانی مانند طلاست. این بوروکراسی چقدر به تولید لطمه میزند؟به عقیده خانه صنعت و معدن ایران، همه این بوروکراسیها و موانع اضافه است و هر صادرکنندهای اگر تعهد دولتی یا تعهد به نهادی دارد، تعهدش جداست. صادرات مملکت نباید برای اختلاف نظر بین تأمین اجتماعی و اتاق بازرگانی متوقف شود. اگر این موانع ادامه پیدا کند، صنعت در عمل از پا درمیآید، چرا که امید صادرکننده و تولیدکننده از بین میرود و رو به فعالیتهای دیگر خواهد آورد. ما الان این را درک نمیکنیم، وقتی اسیر کاهش تولید شدیم و صادراتمان کاهش پیدا کرد، متوجه خواهیم شد که چه بر سر تولید آوردهایم. با وجود این موانع فکر نمیکنید، سرمایههای تولیدکنندگان به سمت بازارهای سوداگری در کشور برود؟در کشور گروهی هستند که بر خلاف منویات دولت میخواهند کار مملکت را به کار سوداگری تبدیل کنند به جای سازندگی و تولید. تولیدکنندگان از حمایت دولت برخوردار نیستند. برخی برای مقداری کمیسیون که نصیبشان میشود، تعرفه واردات را صفر میکنند تا واردات افزایش پیدا کند و در نهایت ضربه مهلکی به تولیدکننده داخلی خورده میشود. این کمیسیون باید به جای وضع تعرفههای اسفبار، مثل بخش بازرگانی دیگر کشورها تولید ملی را خریداری کند نه وضع تعرفه کند. مسئله ما این است که مملکتمان را دوست نداریم. بازرگاننماهای ما باید یادشان باشد که اگر تولید این مملکت با آوردن کالای بنجل چینی تعطیل میشود، فردا روی دختران و پسران ما به فساد و گدایی کشیده میشوند. این وضع اقتصادی در نهایت این سرنوشت را رقم خواهد زد. اگر نانآور خانوادهای بیکار شود، آن خانواده چقدر میتواند مقاومت کند؟ فساد امروز جامعه ما از کجا نشأت میگیرد؟ فقر و بیکاری مسبب فحشا است. وقتی که یک کارخانه تعطیل میشود، دستکم 200 نفر به طور مستقیم و 600 نفر به طور غیرمستقیم بیکار میشوند. آیا در حال حاضر نگاه به سرمایهدار تغییر پیدا کرده است؟ چرا که در سالهای نه چندان دور، سرمایهداران کشور، از شخصیت اجتماعی بالایی برخوردار نبودند. بله همین طور است. یک وقتی میگفتند که سرمایه دار و کارخانهدار «زالوصفت» است. به یاد داریم که تا همین چند سال پیش، تقریباً هیچگاه در رسانهها و محافل رسمی، کلمه «سرمایه دار» به کار نمیرفت مگر آنکه صفت «زالوصفت» به عنوان یک پسوند دائمی به دنبالش میآمد به گونهای که گوشها با کلمه «سرمایهدار» بدون این پسوند، غریبه بودند. این باور عمومی طبیعتاً در پروسههای اجرایی جامعه نیز تأثیرگذار بوده و زمینه را برای تولید ثروت در کشور بسیار سخت کرده است زیرا در جایی که به ثروتمند «جور دیگری نگاه میشود»، صاحب ثروت امنیت خاطری برای به کارگیری سرمایهاش نخواهد داشت و اگر هم چنین ریسکی را مرتکب شود، به هزار سنگ و کلوخ نواخته میشود و باید بخش عمدهای از انرژی خود را صرف مهار چوبهایی کند که لای چرخهای سرمایهاش گذارده میشود. اقتصاد، قوانین خاص خود را دارد که به هیچ عنوان تعارفبردار هم نیستند و یکی از این قوانین و سنتهای لایتغیر اقتصاد هم این است که شکوفایی اقتصادی یک جامعه، هرگز میسر نخواهد شد مگر از طریق به کارگیری سرمایههای انبوه و تجمیع شده وگرنه سرمایههای خرد و اندکی که در میان اکثریت مردم پخش است و به کار معیشت روزانه آنها میآید، یارای تحول اقتصاد و پیشرفت آن را ندارند. ما باید تعیین کنیم که چقدر تولید ملی داریم، چقدر سرانه ملی داریم. هر چقدر این سرانه ملی بالاتر باشد، رفاه عمومی بالاتر است. به همین جهت باید دولتها و مسئولین کشور یک مغزشویی کنند ببینند چه کسی بیشتر باید به کشور کمک کند. نقش دولت در حمایت از تولید و صنعت در حال حاضر چگونه ارزیابی میکنید؟ دولت دیگر نباید نقش حمایتی خود را در قالبهای سنتی به کار گیرد. بخش خصوصی و صنعتی کشور میتواند روی پای خود بایستد. به صراحت اعلام میکنم که صنعت کشور دیگر قیم و استاد نمیخواهد. این بخش را اگر رها کنند خودشان میتوانند حرکت کنند و نیازهایشان را برطرف کنند. دولت اگر دخالت در کارها نکند خیلی به نفع بخش خصوصی و صنعتی کشور است. من تصور میکنم اگر کشور واقعاً به سمت و سوی خصوصیسازی حرکت میکند، خصوصیسازی باید با تمام جوانب صورت گیرد و اجرایی شود. این نیست که فقط امور مالی در دست بخش خصوصی باشد، باید امور اداری هم در دست بخش خصوصی باشد. اما یک عده چون میخواهند در این بین استفادههای شخصی بکنند نمیگذارند که بخش خصوصی رشد کند و به آن راهی که میخواهد برود. مدیریت صنعتی کشور برای اینکه بتواند نقش خود را برای حضور در اقتصاد پر رنگتر کند، باید به چه چیزی بهای بیشتری دهد؟ کارگران ضمن اینکه کارگرند مشتری هم هستند چون محصولات را مصرف میکنند. بسیاری از صنعتگران چون از ابتدا صنعتگر نبودند مدیریت صنعتی را بلد نیستند، کارگر باید احساس کند کارخانه و محیط کارمان شخصی خودش است و خودش را مالک کار بداند. متأسفانه صنعتگران و مدیران صنعتی ما با بسیاری از مسائل مدیریت صنعتی آشنایی ندارند. به نظر من رسانه باید مثل آینه برای مردم باشد و خیلی هم محتاطانه حرکت نکند و دولت هم باید از دادهای رسانهها استفاده نماید. رسانه باید دروغ نگوید و واقعیات را منعکس کند لذا رسانهها نه تنها در توسعه صنعت بلکه در کل جامعه میتوانند نقش مؤثر داشته باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 444]