تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835688199
گفتگو با نسرین ثامنی به بهانه چاپ هفتادمین رمانش
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: گاهی هم در جمعهایی كه میروم و خودم را معرفی میكنم خیلیها با شنیدن نام و شغلم برایم درددل میكنند و سرگذشتشان را میگویند. من یك سهگانه دارم با نام.... وقت ندارم داستان عامه پسند بخوانم نسرین ثامنی هفتادمین رمان خود را از سوی نشر آموت روانه بازار كتاب كرده است. داستانی با همان سبك و سیاق همیشگی داستانهای عامه پسند كه البته به گفته نویسنده نسبت به داستانهای نخستین و گذشته او بسیار تغییر كرده است و بسیار كاملتر و پختهتر نوشته شده است. گفت و گو با ثامنی به عنوان نویسندهای با هفتاد عنوان رمان منتشر شده در ایران جذابیتهای خاص خودش را دارد. سری به دنیای نویسندگانی زدیم كه در میان محافل پرسروصدای این روزهای ادبیات داستانی كمتر محل اعتنا بوده اند. شاید برای شروع سوال سختی باشد. شما هفتاد رمان در مدت بیست و پنج سال گذشته نوشته اید و فكر میكنم بنا بر گفته هایتان هنوز هم ادامه داشته باشد. در این میان نویسندگانی هم بودهاند كه ظهور كردهاند و بر عكس شما و بسیاری از دوستان هم سبك شما بسیار زود به دست فراموشی سپرده شدهاند. سوال من این است كه پایان نویسندگی عامهپسندانه كجاست؟ سوال سختی است. من هیچ وقت به این مسئله فكر نكردم كه روزی بخواهم دیگر ننویسم. فكر میكنم تا زندهام میتوانم بنویسم و نوشتن جزئی از زندگی من است. برای من لا اقل پایانی ندارد و برایش متصور هم نیستم مگر اینكه پایان عمرم باشد. پس در این میان تكلیف ماندگاری اثر چیست؟ اقبال عمومی به آن اثر به معنی ماندگار بودن و فراموش نشدن آن است؟ این سوال را باید از كسانی بپرسید كه فكر میكنند داستانهای عامه پسند ماندنی نیستند. این كه شما میگویید نویسندهای ظهور میكند و زود از بین ذهن و زبانها میرود به این خاطر است كه یا مخاطب اثر آنها را نپسندیده است و یا خودشان عشق و علاقه چندانی نداشتند كه كارشان را ادامه بدهند و مخاطبشان را پیدا كنند. من خودم تابهحال نشنیدم كه نویسندهای به قول شما ظهور كند و خیلی زود فراموش شود. آثار شما به هر حال زیاد است و مخاطبان هم با هر تعریفی كه بخواهیم از آنها داشته باشم از داستانهای شما استقبال میكنند. شما در داستاننویسی به سبك خودتان چگونه با مخاطبتان روبهرو میشوید؟ در وهله اول در نوشتن، برای من مخاطب خیلی مهم است. برای من مهم است كه مخاطبم وقتی داستانم را میخواند، آیا میتواند از آن استفاده كند یا نه، آیا میتواند تلنگری به روح خود با داستان من بزند یا نه، تحولی در او ایجاد میشود یا نه، حتی آیا با خواندن آن سرگرم میشود یا نه؟ همه اینها هنگام نوشتن در ذهنم هست میخواهم كه او و بعد از پشت سر گذاشتن همه گرفتاریهای روزانهاش از در دست گرفتن یك كتاب سرگرم هم بشود و در كنارش از تجربیات نویسندهای كه برای او نوشته بهره ببرد. همه اینها هست ولی نمیدانم چقدر موفق شده باشم. تاكید شما به كاربردی بودن قصه و ادبیات برای مخاطب به چه خاطر است؟ خود شما كاربردی بودن ادبیات راچگونه برای خودتان معنی میكنید، آن هم در زمانهای كه بسیاری از منتقدان و نویسندگان معتقدند نویسنده در نوشتن نباید به مخاطب توجه كند و باید از فضا و زمان ذهن خودش بگوید؟ من برای مخاطب مینویسم و به او توجه میكنم و این یعنی كاربردی بودن. كار من برای اوست. سعی میكنم و دوست دارم با خواندن داستانهایم سرگرمی و آموزش را با هم به مخاطب برسانم. من خیلی به مخاطبم بها میدهم. اینطور نیست كه بنویسم تنها به خاطر اینكه تنها حرف خودم را زده باشم. این قصهها حرف من به حساب میآیند ولی مخاطب است كه برای من مهم است و حرف اول را میزند. اما میدانید كه گفته میشود مخاطب امروزی توجه چندانی به این ساختارهای داستانی ندارد، با این حساب باید گفت شما هم مخاطب خاصی دارید؟ من این تعاریف را قبول ندارم. مخاطبان من از هر قشر و سنی هستند و در میان آنها همه جور آدمی پیدا میشود. روزگاری بود كه میگفتند مخاطب داستانهای من و امثال من، تنها دختر بچههای دبیرستانی هستند ولی من به تجربه دیدم كه از هر قشر و صنفی مخاطب دارم. از خانمهای خانهدار تا شاغل. از مخاطبانتان تابهحال مستقیما بازخوردی داشتهاید؟ برخوردهای من با آنها اغلب رودر رو بوده است. البته این برخوردها تاثیر آنی در كار من نداشته است اما وقتی با آنها صحبت میكنم بسیاری از آنها این قصهها را در جایی از زندگی خود یا اطرافیانشان دیدهاند و بعد گاهی حتی به من طرح و پیشنهاد میدهند كه این گوشه از آن را میتوانستی اینطور بنویسی و این باعث میشود من در اثر بعدی بتوانم سلیقه او را بیشتر لحاظ كنم. چقدر از داستانهای شما منشا واقعی داشته است؟ خیلی از آنها واقعی است. اوایل كار البته كمی تخیلی نویس بودم اما بعدها كه تجربیاتم بیشتر شد، واقعی نوشتم و الان باید به شما بگویم كه بیش از 80 درصد قصههای من واقعی است. این واقعیتها را چگونه كشف میكنید؟ دوستان و آشنایان و اطرافیانی كه تعریفش میكنند. گاهی برایم سوژه میفرستند و گاهی هم در جمعهایی كه میروم و خودم را معرفی میكنم خیلیها با شنیدن نام و شغلم برایم درددل میكنند و سرگذشتشان را میگویند. من یك سهگانه دارم با نام «و اما عشق»، «شكوه عشق» و «معجره عشق» كه دقیقا عین واقعیت است. قصه آنها را در یك محیط كاملا زنانه پیدا كردم؛ در یك آموزشگاه آرایش زنانه؛ مراجعهكنندگان ساعتها مینشستند و قصههای شكلدهنده این سه كتاب را برای من تعریف میكردند و كل این كتاب براساس واقعیت زندگی افرادی شكل گرفت كه الان زندهاند و میتوانید آنها را از نزدیك ببینید. یعنی هیچ تخیلی را به كار نبردید و نمیبرید؟ نه به این شدت كه میگویید. حوادث و رویدادهای حاشیهای حاصل تخیل است. من داخل جزئیات قصه كه نبودم ولی خط كلی داستان واقعی است. چه گونه از میان همه قصههایی كه میشنوید میتوانید برای نوشتن رمان دست به انتخاب بزنید؟ نوع بیان راوی است كه جذابیت قصه را مشخص میكند. همین حالا دو سال است كه یك خانمی سرگذشتش را مكتوب كرده و برای من آورده است تا برایش بنویسم. یعنی یك نفر به شما سفارش داده برای سرگذشتش، رمان بنویسید؟ بله. یك دفترچهای به من داده است كه البته حواشی زیادی دارد ولی اصل داستان زندگی او نیز در آن هست كه از بچگی چه مشكلاتی داشته و چگونه به جایگاه امروز خودش رسیده است. من ولی حس كردم كه این قصه جذابیت ندارد بهویژه اینكه صاحب دفترچه تاكید داشت عین واقعیت نوشته شود و تخیل در آن نباشد و همین موضوع من را تابهحال از انجام این كار منع كرده است. خواننده و مخاطبی كه دست من را باز میگذارد و میگذارد من به داستان او از زاویه خودم نگاه كنم و احیانا كم و زیادش كنم، فرق میكند. من قصه او را میتوانم با تركیب تراوشات ذهنی خودم به رمان جذابی تبدیل كنم ولی خب، همه به من اجازه این كار را نمیدهند. خانم ثامنی تكنیك یا زبان نگارش برای شما هیچ وقت مهم نبوده است؟ من شاید بلد نباشم كه بگویم تكنیك یعنی چه. آنچه مینویسم تراوشات ذهن من است. نه كلاس رفتم و نه آموزش دیدم. هفده ساله بودم كه حس كردم توان نوشتن دارم و این حس به نظرم ذاتی بود و من را به نوشتن وادار كرد. علاقهای به تكنیك ندارید یا اعتقادی به آن ندارید؟ علاقه كه دارم ولی شاید به خاطر اینكه اوایل نوشتن نمیدانستم باید با چه روشی بروم جلو و با همین روش فعلی كارم را شروع كردم و بعد از آن نیز با اقبال عامه روبهرو شدم و همه از من همین نوع نوشتن را میخواستند، دیگر به سراغ یادگیری آنچه میگویند تكنیكی نوشتن، نرفتم. هیچ وقت هم نخواستید سبك و سیاق نوشتنتان را تغییر دهید؟ هر كسی سبك خودش را دارد. البته این تصور من است. این سبك و طرز نوشتن سبك و كار من است، نمیتوانم تغییرش دهم. شاید بتوانم اما همیشه همین طور نوشتم و فكر میكنم داستان نوشتن شاید واقعا همین باشد. یعنی از اینكه به شما عامهپسند بگویند تابهحال حس ناخوشایندی نداشته اید؟ حس خوشایند یا ناخوشایند داشتن از نوشتن به عامه پسند بودن بر نمیگردد. به انتقاداتی كه روی این مسئله بوده بر میگردد. به نظر من برای عامه مردم نوشتن خیلی هم خوب است و محل خوش نیامدن نیست. خودتان عامه پسندی را چه تعریف میكنید؟ ادبیاتی كه از یك نوجوان 12-13 ساله تا افراد مسن 90 ساله آن را بخوانند و از آن لذت ببرند. یعنی هر ادبیاتی كه اینگونه باشد، عامه پسند است؟ هستند آثاری كه با این ویژگی كه گفتید باشند و عامهپسند اطلاق نشوند و از سویی هستند نویسندگانی كه هر چه بنویسند به آنها میگویند عامه پسند. تعریف من همانی بود كه عرض كردم. من وقتی كارم را شروع كردم اصلا تفاوت بین نویسنده روشنفكر و عامه پسند را نمیدانستم و حس نمیكردم كه تفاوتی هم میان آن دو وجود داشته باشد و من هم اگر بنویسم میشوم همان نویسنده. فكر نمیكردم این تقسیم بندیها باشد. این بود كه با همین سبك كارم را شروع كردم و بعدها كه چندین اثر از من چاپ شد در نقدها خواندم كه من را عامه نویس و دیگری را روشنفكر پسند عنوان كرده اند. حالا چه فكر میكنید؟ این تقسیم بندی برایتان مهم است؟ تقسیم بندی كه مبنای آن مخاطب است. من دوست ندارم این انگها به كسی زده بشود اما وقتی جماعت روشنفكر این مسئله را میگویند و به آن اصرار دارند من چه كار میتوانم بكنم. باید از مخالفان ادبیات عامهپسند پرسید كه علت مخالفتشان چیست. من واقعا دلیل آن را نمیدانم. البته این را بگویم كه این برخورد تنها در ایران رایج است. در خارج از كشور نویسندهای مثل دانیل استیل هیچ وقت انگ عامه پسندی نمیخورد و مثل سایر نویسندهها كارش را میكند و مورد احترام است. برای خود من هم سوال است كه این تقسیم بندی از كجا آمده است؟ كار هر دوی ما نوشتن است، برای مردم نوشتن. حالا یكی سنگینتر و یكی ساده تر. جایی خواندم كه علاقه زیادی به نقد كتابهایتان دارید. چرا؟ شاید برداشت من از نقد با دیگران متفاوت است. نقد یعنی پرداختن به نقاط ضعف و قدرت اثر و بیان اشكالات كار نویسنده. من نقد را فقط برای این میخواهم كه با خواندن نقد بتوانم باقی آثارم را اصلاح كنم و اثر بهتری به مخاطبم ارائه بدهم. بیشتر برای همین نقد را دوست دارم. فكر نمیكنید نقد آثارتان مخاطبتان را از شما دور كند؟ فكر نمیكنم. مخاطب من و اغلب مخاطبان كتاب در ایران خیلی نقدها را نمیخوانند. نقد بیشتر به درد نویسنده میخورد. منتقد به هر حال كسی است كه بیشتر از من و بهتر از من با نوشتن آشناست و من سعی میكنم با توجه به حرفهای او، نوشتنم را اصلاح كنم و چه بسا روزی به واسطه همین نقدها من هم بروم جزو دستهای از نویسندهها كه به آنها لقب روشنفكر میدهند اما تابهحال ندیده ام كه كسی روی كارهای من نقد بنویسد. شما دوست دارید در عالم نوشتن، چهره باشید؟ من به اندازه كافی در این سالها معروف بودهام. من زمانی كه ناشر كتاب آخرم به من گفت میخواهم یكبار دیگر چهره شما را معرفی كنم مخالفت كردم و الان هم زیاد از این مسئله خرسند نیستم و حتی خیلی تمایلی به مصاحبه ندارم. من به شخصه مهم نیستم. من هم یكی مثل همه. دوست دارم كاری كه میكنم بیشتر بررسی شود و نقد شود. خیلی از خوانندگان داستانهای شما معتقدند داستانهای شما بسیار غیرواقعی است. این با مستند بودن این داستانها آنطور كه میگویید در تناقض است. اوایل نوشتنم همینطور بود. متنهایم حتی مبنایی نداشت. عشقها و رفتارهای شخصیتهای آنها غیرواقعی بود. ذهنی و رویاییبود. ولی بعد از 20 اثر، به این نتیجه رسیدم كه روشم را عوض كنم و كمی رئال بنویسم. بارها گفتهام كه داستانهای اول من واقعی نبود و حاصل تلاشم بود برای ارضای تمایلم به نوشتن. گاهی مینویسی برای اینكه فقط بنویسی و گاهی مینویسی برای اینكه احساس مسئولیت میكنی. من هم گاهی مینوشتم برای به دست آوردن شهرت و درآمد و لی بعد حس كردم كه باید برای واقعیت نوشت. در 10 سال گذشته داستانهای من اكثرا با موضوع زنان رنجدیده از اجتماع شكل گرفته است، زنانی كه در جامعه مظلوم واقع شدهاند یا دردهایی مثل اعتیاد دارند. اینطور نبوده كه فقط به حس و حالات كاذب توجه كنم بلكه سعی كردم دردهای جامعه را مطرح كنم البته در كنارش هم قصهای جذاب و شیرین روایت كردم. اما آنچه واقعا بیان آن هدفم بود دردهای اجتماعی است كه از چشم ما دور مانده است. البته این را هم بگویم گاهی نوع بیان به قصه وجهی رمانتیك میدهد. مثلا در رمان آخرم «شب آفتابی» شخصیت زن داستان، آتیه با كوزه میآید و از چشمه آب میبرد. میتوانیم بگوییم كه با وسیله دیگری بیاید و آب ببرد اما این نوع بیان قصه را جذاب میكند. البته شاید هم این نوعی نقص است كه در نقد داستان میتوان آن را فهمید و دیگر به كار نبردش. پایان بندی داستانهای شما هم باید همیشه خوب باشد وهمه چیز به خوشی تمام شود؟ نه. من معتقدم باید پایان بندی عین واقعیت باشد. این واقعیت شاید مرگ باشد. اما خودم تجربه خوبی از پایان بندی بد ندارم و قصههایی داشتم كه پایان خوشی نداشت و مخاطب از خواندنشان ناراحت میشد و اعتراض میكرد. به من میگفتند كه دوست داریم پایان قصههایی كه میخوانیم لذت بخش باشد. هر كتابی برای من یك دنیای جدید است. از تكرار هم میترسم و دوست ندارم قصه هایم مثل هم باشند. ناشران شما را جدی میگیرند؟ شما را به عنوان یك نویسنده قبول دارند؟ ناشران با من خوب هستند برای اینكه دوست دارند كتابهای بعدی من را هم داشته باشند. ناشران عمدتا به خاطر سودجویی، اثری را چاپ میكنند كه سرمایهشان را برگرداند. كاری به این ندارند كه نویسنده مقبول آنها هست و یا خیر، تنها دوست دارند اثر منتشر شده شان بازخورد داشته باشد، نگاهشان كاسبكارانه است. من هم ناراحت نمیشوم. راستش را بخواهید اگر قرار باشد برای هر چیز كوچكی ناراحت شوم كه نمیتوانم كارم را ادامه بدهم. من به خاطر عشق به نوشتن، 28 سال از زندگی خودم و خانواده ام زدم و به كارم پرداختم. من تنها لذتی كه از زندگی بردم، همین نوشتن است. خودتان چقدر مطالعه دارید؟ سابقا زیاد، شاید تمام طول روز. اخیرا كمتر شده. شبی دو تا سه ساعت. چه میخوانید؟ هر چه كه باشد. داستان یا غیرداستان فرقی نمیكند. تنها دوست دارم بخوانم. كتابخانه من نزدیك به هفت هزار جلد كتاب دارد كه همه آنها را خودم خریدم و همه نوع كتابی هم در آن هست از كودكان تا فلسفه و پزشكی و روانشناسی. برخی را حتی چند بار میخوانم تا متوجه آنها بشوم. داستانهای عامه پسند هم میخوانید؟ الان خیلی وقت خواندنشان را ندارم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 547]
صفحات پیشنهادی
گفتگو با نسرین ثامنی به بهانه چاپ هفتادمین رمانش
گفتگو با نسرین ثامنی به بهانه چاپ هفتادمین رمانش. گاهی هم در جمعهایی كه میروم و خودم را معرفی میكنم خیلیها با شنیدن نام و شغلم برایم درددل میكنند و ...
گفتگو با نسرین ثامنی به بهانه چاپ هفتادمین رمانش. گاهی هم در جمعهایی كه میروم و خودم را معرفی میكنم خیلیها با شنیدن نام و شغلم برایم درددل میكنند و ...
آل سعود در مظان اتهام - اضافه به علاقمنديها
گفتگو با نسرین ثامنی به بهانه چاپ هفتادمین رمانش · تدوین فیلم تازه حاتمیکیا به زودی تمام میشود اکران تابستان«دعوت» · علت ورقه ورقه شدن ناخن چیست؟ ...
گفتگو با نسرین ثامنی به بهانه چاپ هفتادمین رمانش · تدوین فیلم تازه حاتمیکیا به زودی تمام میشود اکران تابستان«دعوت» · علت ورقه ورقه شدن ناخن چیست؟ ...
افسردگی نوجوانان - اضافه به علاقمنديها
گفتگو با نسرین ثامنی به بهانه چاپ هفتادمین رمانش · اولین شکایت انتخاباتی · سفر وزیر بهداشت ایران به روسیه · چه زمانی باردار شوم؟نگران هستم ...
گفتگو با نسرین ثامنی به بهانه چاپ هفتادمین رمانش · اولین شکایت انتخاباتی · سفر وزیر بهداشت ایران به روسیه · چه زمانی باردار شوم؟نگران هستم ...
دولت نهم بزرگترین دولت سی سال گذشته - اضافه به علاقمنديها
گفتگو با هافبك خلاق پرسپولیس · گفتگو با نسرین ثامنی به بهانه چاپ هفتادمین رمانش · یاد بگیرید با مردم مؤدبانه صحبت کنید · باعث درخشش پوست می شود ...
گفتگو با هافبك خلاق پرسپولیس · گفتگو با نسرین ثامنی به بهانه چاپ هفتادمین رمانش · یاد بگیرید با مردم مؤدبانه صحبت کنید · باعث درخشش پوست می شود ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها