واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > افروغ، عماد - گفتوگو با روزنامه خبر درباره نسبت اخلاقیات در جامعه امروز با نحوه اداره حکومت سپیده سعیدی: جلب اعتماد نسبت به این موضوع که هیچ رخدادی در جامعه نمیتواند خللی به باورها و اصول اخلاقی که شهروندان با آن خو گرفتهاند وارد کند نیز از سوی حکومت وجهه مثبت و طرف دیگر این مسئله است. این در حالی است که در چنین جامعهای که پایه آن بر دینی بودن آن استوار شده است هم ممکن است نزاع، درگیریهای خیابانی، برخورد، تنش و پرخاشگری به وقوع بپیوندد که البته در این مواقع ممکن است حکومت در کشاکش نظارت، ایجاد ثبات و امنیت بعد اخلاقیاش دچار انحرافاتی شود و این انحرافات منجر به پرخاشگری، تنش و رعب در میان مردم گردد. دکتر عماد افروغ در چنین مواقعی وظیفه حکومتها را خطیرتر میداند و معتقد است که نقدها و نظریهها در این هنگام دو لایه شده و عمیقتر میگردند چرا که نگاه مردم به حکومتی که چارچوب و اصلش بر مبنای دین و باورهای دینی است ریزبینانهتر است.آقای دکتر تغییرات اخلاقی در جامعه واکنش نسبت به چه برخوردی از حکومت است؟ آیا این دو بههم ربط دارند؟بحث بین پیوند اخلاق و نحوه اداره یک جامعه یک عبارت مفهوم سهل و ممتنع است که میتوان بهطور ساده آن را اینطور بیان کرد. آیا حکومتها جایز هستند برای حفظ خود، ارتقاء، اقتدارشان و به رخ کشیدن شعور وجبروتشان دست به هر کاری بزنند و اگر رابطه را برعکس کنیم یعنی به اصطلاح وسیله قدرت بشود و هدف اخلاق، آنوقت حکومت ابزاری بیش نیست و ما نباید فراموش کنیم که در پس آن یک هدف متعالی نهفته است که آن برمیگردد به هدف اخلاقی و معنوی. این همان تلقی است که در انقلاب اسلامی مطرح شده است.یعنی در جمهوریاسلامی ایران هدف اخلاقیات در نظام است.در انقلاب اسلامی هدف اخلاق است و قدرت وسیله. امام خمینی(ره) میفرمایند حتی احکام هم مطلوب بالعرض هستند یعنی به ذات مطلوب نیستند. آنچه که مطلوب به ذات است معرفت خداست، اخلاق است و معنویت.با توجه به این سخن حضرت امام(ره) حکومت وسیلهای است برای رسیدن به هدفی متعالیتر؟بله، همینطور است. حکومت ابزار است و نقش ابزاری دارد. که به نظر من یک تلقی است که در انقلاب مطرح شده و رگههایی از این تلقی در آموزههای دینی ما و در تاریخ فلسفی جهان بشریت وجود دارد.در جامعه ما تا چه اندازه اهداف عالی امام(ره) تحقق پیدا کرده است؟من فکر میکنم ما از این هدف مطلوب دور هستیم و گاهی با عناوین مختلف و زیبایی از جمله مصلحت این کار صورت میگیرد، میگویم زیبا در صورتی که در جای خودش و به صورتی روشمند با آن برخورد میشود.مصلحت در این بحث چه نقشی دارد و چگونه منفعت و مصلحت کل جامعه را دربرمیگیرد؟مصلحت اصطلاح سنگینی بر اداره جامعه است، اگر به این اصطلاح دقتهای لازم نشود میتواند نقض غرض بشود و نتیجه معکوس بدهد. یعنی مصلحت یک گروه، یک فرد، یک خط و یک جناح جای منفعت و مصلحت نظام را بگیرد. یا مصالح نظام از طریق آن قاعده و روش صحیح صورت نگیرد آن قاعده و روشی که میتوان در اندیشههای امام(ره) جستجو کرد. امام میفرماید: مصلحت باید با حضور کارشناسان دانا باشد اگر این مرحله طی نشود ما شاهد خواهیم بود که مصالح نظام روشمند تعیین نشدهاند و منفعت و مصلحت یک فرد یا جناح یا گروه یا خط جایگزین نظام و کل مردم و کل کشور میشود.نگاه یک شهروند دیندار که اصول اخلاقی و دینی برایش از اهم ملاکهاست به نظام چگونه است و چه توقعاتی از کسانی که در رأس هستند دارد؟ما در فعل اخلاقی به دنبال یقین و در فعل دینی هم به دنبال یقین هستیم. یعنی ما به عنوان یک دیندار یعنی هر شهروندی به عنوان یک دیندار به دنبال یقین کامل میگردد. که در سیاست این یقین به دست نمیآید و به هر حال در سیاست باید نگاه طیفی داشت. اما در دین نمیشود نگاه طیفی داشت ما در دینداری به دنبال حقیقت هستیم، به دنبال امر مطلق هستیم. این در حالی است که در سیاست و امر حکومتی و اداری نمیشود به دنبال امر مطلق بود. در چنین شرایطی آیا نمیتوان این اطمینان را به مردم داد که اداره امور براساس یقین و امر مطلق است و متغیر نیست؟ میشود تلاش کرد که سایه امر مطلق اخلاقی و دینی همواره بر این امر سیال متغیر حکمفرما شود. اما گاه در شرایطی خاص مثلاً دوره پس از انتخابات مردم باتوجه به شرایط، خوی و خلقی دیگر پیدا کردند این نتیجه چه عملی است؟ به نظر میرسد که مردم دچار هیجان شده بودند و ما نباید در حکومتداری مردم را هیجانی بار بیاوریم و بر جهالت آنها تکیه کنیم. ما نباید جهالت مردم را تئوریزه کنیم. باید به سمت رشد مردم گام بر داریم و روی اعتلا بخشیدن، عقلانیت آنها و روی رشد عقلانیت آنها سرمایهگذاری کنیم. این وظیفه خطیر حکومت دینی است. اینکه افزایش دانش مردم را جزو اهم کارها بگذاریم. اگر مردم را جاهل بپنداریم نوع مواجهه ما با زمانی که مردم را عاقل بپنداریم متفاوت خواهد بود چه خواسته و چه ناخواسته باتجربه شخصیام اظهار میکنم که من سخنرانیهایی در جمع روستاییان داشتهام از مباحث فلسفی که آنها همگی را متوجه شدهاند نیازی هم نبوده است که سطح بحث را پایین بیاوریم. آنها خود با مثالهایی که در ذهن دارند متوجه مطلب خواهند شد. باید بدانیم که در چنین شرایطی است که دیگر با جهل و نادانی، ناآگاهی و هیجانخواهی مواجهه نمیشویم. بهتر است پیش از هر چیزی مردم را رشد بدهیم، رشید بپنداریم و بگذاریم که هر آنچه سؤال در ذهن دارند بپرسند. حکومتی که بر پایه اخلاق و دین استوار است باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ صداقت یکی از ویژگیهای حکومت دینی به تعبیر خواجه نصیر طوسی است. جامعهای که رهبرانش صادق نباشند و مردم را فریب بدهند جامعهای سالم نیست، مدینهای فاضله نیست بلکه مدینهای فاسقه و جاهله است. یکی دیگر از نشانههایی که چنین حکومتی (مردمی، اخلاقی، دینی) دارد آن است که حکیمان آن بتوانند راحت نظریهپردازی کنند و حضور جدی در جامعه داشته باشند. فکر و اندیشه و فلسفه اگر از جامعهای رخت بر بندد زمینه برای فساد اخلاقی هم برای مسئولان و هم برای مردم مهیا خواهد شد. اگر شرایطی حاد در چنین حکومتی پیشآید عکسالعمل مسئولان آن باید چگونه باشد تا اصول اخلاقی دچار انحراف نشود و حق پایمال نگردد. اگر هدف عالی است وسیله نیز باید عالی باشد اگر هدف اخلاق است وسیله نیز باید از جنس هدف نباشد. درست است که حضرت امام رحمتالله علیه میفرماید: حفظ حکومت از اوجب واجبات است. اما نباید تنها به این جمله چنگ زد و وسیله را توجیه کرد. امام در جایی دیگر میفرماید حکومت با تمامی عظمتش ابزاری بیش نیست. ابزاری در جهت تحقق بخشیدن به اولویتی چون عدالت اجتماعی و بالاتر از آن توسعه و بسط معرفت خدا. ما حق نداریم با هر وسیله انگیزه قدرت را ارتقا بخشیم و نگاه حقیقت گرایانه و مطلق دینی را به امری سیاسی تحمیل کنیم به نظر میرسد که اگر خوب رابطه اخلاق و سیاست را با همه پیچیدگیاش تدوین و تنظیم میکردیم با بسیاری از این مسائل که امروزه با آن درگیر هستیم روبهرو نبودیم. برخورد واقعگرایانهتری میکردیم، برخوردی از روی رحمت و لطف چرا که خدا لطیف و ستارالعیوب است خدا اهل قهر و غصب نیست. در کل باید بگویم اگر حکومت دچار بحران بیاخلاقی بشود جامعه نیز با بحران بیاخلاقی مواجهه خواهد شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]