واضح آرشیو وب فارسی:مهر: پايهگذاران تمدن جديد (4)ديدگاه بيكن در مورد تمايزهاي قياس و استقرا
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: بيكن در سال 1623 در اثر خود با نام "پيشرفت آموزش" شيوهي استدلالي را براي مخاطب خود طرح ميكند. حكم به وسيلهي قياس، اثبات با واسطه را- به شيوهاي كه با ذهن انسان مطابقت داشته باشد- پيشفرض ميگيرد كه برخلاف استقرا از حس كردن عينهاي نخستين آغاز نميشود.
حكم قياسي، براي نظارت بر عملكرد ذهن، به اصل شناخت يا چارچوب ارجاع ثابتي به عنوان مبنايي براي "هر نوع بحث" استناد ميكند. فروكاستن گزارهها به اصول، به حد اوسط ميانجامد. بيكن در اينجا به فن حكمكردن ميپردازد تا به بتهاي ذهني جايگاهي نظاممند اختصاص دهد. او در اين فن حكم تحليلي را از كشف مغالطهها (قياسهاي سوفسطايي) متمايز ميكند.
حكم تحليلي با "صور درست نتايج منطقي در استدلال" سروكار دارد كه بر اثر تغيير و انحراف معيوب ميشود. بنابر نظر بيكن آموزهي كامل كشف مغالطات شامل سه بخش است: 1. مغالطههاي سوفسطايي 2. مغالطههاي تفسير 3. نمودهاي كاذب بتها. بيكن ارسطو را به خاطر بررسي عالي مغالطات نوع اول ميستايد و از افلاطون نيز با احترام ياد ميكند. مغالطههاي تفسير به "شرايط اكتسابي يا افزودههاي ذوات" اشاره دارد كه مانند مقولات، پرسش منطقي يا فيزيكي دربارهي آنها امكانپذير است.
او هنگامي كه كشف مغالطههاي تفسير را به كاربرد نادرست مفاهيم كلي و رايج- كه نتيجهي آن سفسطهگرايي است- مربوط ميداند، توجه خود را بر بررسي منطقي متمركز ميكند. بيكن در آخرين بخش مغالطات براي بتهاي خويش جايگاهي مييابد. اين جايگاه زماني يافت ميشود كه او به كشف نمودهاي كاذب به مثابه " ژرفترين مغالطههاي ذهن انسان" اشاره ميكند. " چراكه آنها، آنگونه كه ساير مغالطات با مبهمساختن و به دام افكندن حكم، باعث فريب ميشوند، به طور مشخص اين چنين نميكنند؛ بلكه از طريق تمايل بد سامان يافته و فاسد ذهن اين كار را انجام ميدهند. تمايلي كه ميتوان گفت به تمامي پيشبينيهاي فكر سرايت ميكند و آنها را منحرف ميسازد. بتها، محصول قوهي تخيل انسان هستند (آيينهي ناصاف ذهن انسان عامل ايجاد آنها است) و بنابراين چيزي بيش از "كلياتي آزمون ناشده" نيستند.
بيكن در مقدمهي ارغنون جديد معرفي روش جديدي را وعده ميدهد كه حواس را به مرتبهي پيشين خود بازخواهد گردانيد، تمامي كار ذهن را دوباره آغاز ميكند و دو منبع و دو سهم از آموزش ميگشايد كه دو روش را دربرميگيرند؛ يكي روش پرورانيدن علوم و ديگري روش كشف آنها. اين آغاز جديد، كشف موانع طبيعي، يعني ديدن از طريق بتها، را براي كارايي تحليل علمي پيشفرض ميگيرد؛ به طوري كه كاركرد ذهن در مقام عامل كسب شناخت مورد توجه قرار ميگيرد.
بنابر گزينگويهي بيست و سوم از كتاب اول ارغنون، بيكن ميان بتهاي ذهن انسان و ايدههاي ذهن آسماني تمايز ميگذارد: در حالي كه دستهي نخست از نظر او چيزي بيش از "جَزمياتي تهي و قطعي" نيستند، دستهي دوم نشاندهندهي " علامات مشخصه و نشانههايي صادق هستند كه بر آثار صنعي كه در طبيعت يافت ميشوند، بنانهاده شدهاند ".
بتهاي قبيله:
بتهاي قبيله در توليد مفاهيم كاذب ريشه دارند كه سرشت انسان مسبب آن است، زيرا ساخت فاهمهي انسان شبيه آيينهاي ناصاف است كه انعكاسهايي قلب شده را (از اشياي جهان خارج) به وجود ميآورد.
بتهاي غار
بتهاي غار برداشتها يا آموزههايي را دربرميگيرند كه براي فردي كه آنها را درخاطر ميپروراند، بيآنكه گواهي براي صدق آنها داشته باشد، عزيز هستند. اين بتها ناشي از نظام پيششرط گذاريشدهي زندگي هر فرد هستند كه شامل تعليم و تربيت، رسوم، يا تجارب تصادفي يا محتمل است.
بتهاي بازار:
اين بتها بر برداشتهايي كاذب مبتني هستند كه از ارتباطات عمومي انسان ناشي ميشوند. آنها به گونهاي آرام به واسطهي تركيبي از واژگان و اسامي به ذهن ما وارد ميشوند، به طوري كه پيشميآيد كه نه تنها خرد بر واژگان حكمراني ميكند، بلكه واژگان نيز بر فاهمهي ما اثر ميگذارند.
بتهاي نمايش:
براساس اين بصيرت كه جهان مرحلهاي گذرا است، بتهاي نمايش، پيشداوريهايي هستند كه از نظامهاي فلسفي سنتي يا متداول نشأت ميگيرند. اين نظامها از آن حيث كه جهانهايي ساختگي را به تصوير ميكشند كه هيچگاه در معرض وارسي آزمايشي يا آزموني تجربي قرارنگرفتهاند، همانند نمايشنامه هستند. بنابراين بتهاي نمايش در فلسفهي جزمگرايانه يا در قوانين نادرست برهان ريشه دارند.
بيكن معرفي بتهاي ذهني را در گزينگويهي شصت و هشتم از كتاب اول ارغنون جديد با اين ملاحظه به پايان ميبرد كه انسان بايد ويژگيهاي بتها را ترك و انكاركند، " و فاهمه بايد به طور كامل آزاد و پاكيزه شود". او بتهاي ذهني را همراه با مسئلهي اطلاعات به دست آمده از طريق حواس كه بايد با استفاده از آزمايش به تصحيح آنها پرداخت، شرح ميدهد.
دوشنبه 27 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]