واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اگر به چشمان کسي که مشغول صحبت با شماست و مثلاً خاطره اي را نقل مي کند نگاه کنيد مي بينيد که چشمان وي معمولاً ثابت نبوده وحرکاتي به سمت بالا, پائين, چپ و راست دارد و مدام درحرکت است . چه چيزي موجب اين حرکات مي گردد؟ آيا بين حرکات چشم وآنچه که در ذهن مي گذرد ارتباطي وجو
د دارد ؟ اگر پاسخ مثبت است آيا مي توان با توجه به حرکات چشمها آنچه را در ذهن طرف مقابل مي گذرد حدس زد؟ دراين مقاله به .اختصار حرکت چشمها را رمزگشايي کرده و با آموزشي که خواهيد ديد ، بتوانيد ذهن طرف مقابل را بخوانيد و در نهايت تشخيص دهيد که آيا درآنچه مي گويد صادق است يا خير؟ در اين مقاله سعي شده است تا با تعريفهاي لازم بحث آشنا شويد .به طور کلي « حرکات چشمها » ( eye movement ) يکي از مباحث ارتباطات از رشته بحث هاي مربوط به ( NLP )مي باشد . علمي که توسط ريچارد باندلر وجان گريندر پايه.ريزي شده است . ارتباط ما با دنياي خارج از ذهنمان توسط حواس پنجگانه صورت مي پذيرد که عبارتند از:
ديداري Visual = V
شنيداري Amditory = A بويايي Olfactory = O چشايي Gustatory = G لامسه Kinesthetic = K نظر به اينکه حس بويايي وچشايي با حس لامسه نزديکي و پيوند دارد اين دو را نيز جزو حس لامسه( K) محسوب مي کنيم . دو نوع ديدن توسط ذهن وجود دارد يکي ديدن خارجي( Visual External ) و ديگري ديدن داخلي (Visual Internal ). ديدن خارجي ديدني است که ذهن در حالي که صحنه اي توسط چشم مشاهده مي گردد آن را مي بيند ( VE ) و ديدن داخلي ديدني است که بدون وجود صحنه اي درخارج از ذهن توسط ذهن مشاهده مي گردد (VI ) که اين ديدن داخلي( VI ) به دو حالت ممکن است اتفاق بيفتد .1.. ذهن آنچه راکه قبلاً ديده است و در حافظه ضبط مي باشد يادآوري مي کند ( VR ) Rememberd ) Visual)
مثلاً شما مي توانيد صحنه اي را که با خانواده در روز سيزده بدر داشته ايد به خاطر آورده و صحنه را مشاهده کنيد .
2.. ذهن صحنه اي را خود مي سازد ( خلق مي کند ) درحاليکه آن صحنه درحافظه وي ثبت نشده است . مثلاً شما مي توانيد در ذهن خود سگي را با سر گربه که خرطوم هم داشته باشد تصور وآن را مشاهده کنيد يعني درحقيقت صحنه اي را خلق مي کنيد (VC ) ) Visual Created ( يا آن را مي سازيد(Visual Constructed ). دو نوع شنيدن نيز وجود دارد يکي شنيدن خارجي که ذهن همزمان با شنيدن توسط گوش آن را مي.شنود (AE ) ( Auditory External ) و ديگري شنيدن داخلي که ذهن بدون حضور صداي خارجي صدا را مي شنود (AI ) ( Auditory Internal ) که اين شنيدن داخلي (AI ) به دوحالت ممکن است اتفاق بيفتد :
1.. ذهن آنچه راکه قبلاً شنيده است و درحافظه ضبط مي باشد يادآوري مي کند ( AR )( Auditory Rememberd ) مثلاً شما مي توانيد گفته دوستتان را که چند روز قبل به شما گفته يادآوري کنيد و يا صداي فرياد همسايه را به خاطر آوريد و آن را بشنويد .
2.. ذهن صدايي را که درحافظه ضبط نيست بسازد ( خلق کند ) ( Auditory Created ) Auditory Constructed ) (مثلاً شما مي توانيد با سه کلمه اسب, دشت و باران جمله اي بسازيد و اين جمله را در ذهن تکرار کنيد و بشنويد . يا آهنگي در ذهن بسازيد که سابقه اي از آن در ذهن ضبط نشده باشد .
علاوه بر دو نوع ديدن ( VR ) و ( VC ) و دو نوع شنيدن ( AC ) و ( AR ) شما ممکن است در ذهن خود مشغول حرف زدن باشيد, مثلاً وقتي درحال فکرکردن هستيد بطور قطع با خود درحال حرف زدن هم هستيد که اين حرف زدن با خود را با ( AD ) نشان مي دهيم . احساس را که ممکن است احساس بو, احساس طعم, احساس سردي, احساس گرمي, احساس فشار, احساس درد و غيره باشد با حرف K نشان مي دهيم . حال ببينيم هنگامي که ذهن به موارد فوق مشغول است ، حرکات چشمها چگونه است و چگونه تعبير مي شوند :
الف) هنگامي که ذهن صحنه اي را ازحافظه يادآوري مي کند دراين حالت چشمها به سمت بالا وچپ حرکت مي کند . VR
ب) هنگامي که ذهن صحنه اي راکه درحافظه وجود ندارد خلق مي کند ( مي.سازد ) چشمها به سمت بالا و راست حرکت مي کند .VC
ج) هنگامي که ذهن صدائي را ازحافظه يادآوري مي کند دراين حالت چشمها به صورت افقي به سمت چپ حرکت مي کند .
د) هنگامي که ذهن صدايي را ( ويا گفته اي را) که درحافظه مي سازد ( خلق مي کند ) چشم ها به صورت افقي به سمت راست حرکت مي کند .
ه.) هنگامي که ذهن درحال احساس چيزي است ( گرمي, سردي, نرمي, زبري, درد, غم و شادي و...) چشمها به سمت پايين وراست حرکت مي کند .
و) هنگامي که ذهن درحال تفکر يا حرف زدن با خود است چشمها به سمت پايين و چپ حرکت مي کندAD .
مثال.هايي ازموارد کاربردي حرکات چشم
مثال 1 : بازپرس و متهم به قتل ( مقتول دردفتر کار خود به قتل مي رسد )
بازپرس : آيا مقتول را مي شناسيد ؟
متهم : بلي
بازپرس : سعي کنيد چهره او را به خاطر بياوريد و بگوييد چه نسبتي با شما دارد ؟
متهم : (درحالي كه سمت چپ و بالا را نگاه مي کند)برادر همسرم بود .
بازپرس : زمان وقوع قتل شما کجا بوديد ؟
متهم : (درحالي که سمت راست و بالا رانگاه مي کند) من دررستوران مشغول صرف ناهار بودم .
بازپرس که به علم حرکات چشم ها آگاه است وقبلاً از راست دست بودن متهم نيز مطمئن شده است پاسخ درسؤال سوم که متهم سمت راست و بالا را نگاه مي کند متوجه مي شود که متهم دورغ مي گويد و درآن ساعت در رستوران نبوده است زيرا اگر متهم راست مي گفت بايستي سمت چپ و بالا را نگاه مي کرد . يعني درذهن خود صحنه اي دروغين را که صرف غذا در رستوران است مشاهده نموده است .
بازپرس با سؤالات ديگر وتوجه به حرکات چشمان متهم پي مي برد که متهم دربرابر کدام سؤال راست و در برابر کدام سؤال دروغ مي گويد و نهايتاً با دانستن علم حرکات چشمها قاتل را شناسايي مي.کند .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]