واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: ايستگاه بعد: بهشت زهرا(س)« نمايشگاه تربت پاك »
اصغر رضواني-عصر پنجشنبه است و من سوار بر مترو به طرف بهشت زهرا (س) در حركتم در لحظه لحظه حركت مترو خاطرات روزهاي جنگ و در كنار همسنگران بودن را پيش روي خود مرور مي كنم مترو به آخرين ايستگاه مي رسد و من با مرور خاطرات، پله هاي ايستگاه مترو را طي مي كنم. از دور گلزار شهدايي را مي بينم كه با تابلوهاي آلومينيومي و ايرانيتهاي شكسته شده مسقف شده اند، نزديك مي شوم و در پستي و بلندي قبور شهدا به زحمت از لاي تابلوهاي آلومينيومي عبور مي كنم سنگ نوشته ها هر كدام به رنگي و به خطي گوناگون نوشته شده است آنطرف تر جانبازي را مي بينم كه با عصاي خويش قصد رفتن به مزار همرزم خود را دارد. نزديك شده و با عرض سلامي سر صحبت را باز مي كنم وي كه از ناحيه پاي راست به درجه جانبازي نائل شده است از خاطرات آنروز جنگ برايم مي گويد از روزهايي كه هيچ كس فكر نمي كرد مجال بازگويي خاطرات آن روزها را دوباره خواهد داشت و اينك او روبروي خودش كسي را مي بيند كه سرا پا گوش است از دوستان شهيد همرزمش مي گويد از آناني كه هنوز مفقودالاثرند. به اتفاق سوار برماشينش سري به قطعه شهداي گمنام مي زنيم كه با سبكي متفاوت و ظاهرا به تازگي توسط شهرداري تهران ساماندهي شده است نظر ايشان را در خصوص ساماندهي مزار شهدا مي پرسم و ايشان درجواب مي گويد بهتر از حالت اول شده است ولي بهتر از اين هم مي شود مثلا مي توان مسقف نمود تا زائران قبور شهداي گمنام از تابش گرماي خورشيد و بارش برف وباران زمستان در امان باشند وي اين را هم اضافه كرد كه حالا جانبازان ويلچري هم مي توانند براحتي در اين قطعه تردد نمايند. مادر شهيدي آنطرفتر مشغول شستن سنگ زيباي يكي از شهداي گمنام است علت را جويا شدم و مي گويد كه فرزندم شهيد شده و قبر او در قطعه اي ديگر است ولي چون يكي از همرزمان فرزندم گمنام است به نيت شادي روح فرزندم هر گاه كه به بهشت زهرا(س) مي آيم سري هم به قبور شهداي گمنام مي زنم از وي درخصوص ساماندهي گلزار شهدا سوال مي كنم و ايشان در جواب مي گويد كه اطلاعي از نحوه ساماندهي ندارم فقط اين را مي دانم كه اگر تضميني بدهند كه من براحتي بتوانم گلزار جگر گوشه ام را پيدا كنم حرفي نيست. كار خوبي است. حداقل آن اينست كه براي امسال ما پدر ومادر شهدا كه سن وسالي از ما گذشته است طي مسير بهتر خواهد بود و اشاره به ماجراي شكسته شدن پاي پدر شهيدي مي كند كه بخاطر پستي و بلندي مسير اتفاق افتاده و خودش از نزديك شاهد آن بوده است و اين موضوع باعث مي شود كه ساماندهي گلزار شهدا كه اين روزها حرف و حديثهاي فراواني در مورد آن بيان مي شود مشغله ذهني ام شود به سمت سالن دعاي ندبه حركت مي كنيم و از جانبازي كه تازه با هم دوست شده ايم خداحافظي مي كنم جمعيت اندكي را مي بينم كه مشغول صحبت كردن هستند نزديك مي شوم و از چند قدمي تابلويي را مي بينم كه افراد رابه بازديد نمايشگاه «تربت پاك» دعوت مي كند نمايشگاهي كه با هدف آگاهي بخشي از نحوه ساماندهي تعدادي از گلزارهاي شهداي سراسر كشور در محل سالن دعاي ندبه برگزار شده است داخل نمايشگاه مي روم ماكتها و عكسهاي گرفته شده از گلزار شهدا در معرض نمايشگاه قرار گرفته است بعضي از آنها تك مزاري هستند و بعضي هم بيشتر. با خود فكر مي كنم اي كاش ماكت بهشت زهرا (س) تهران هم آماده و ارائه مي شد تا هر بازديد كننده تهراني با چشم انداز آينده گلزار شهداي بهشت زهرا (س) آشنا مي شد ازمسئول نمايشگاه كه جواني خوش سيماست موضوع را جويا مي شوم و ايشان مي گويد كه بزودي ماكت گلزار شهداي تهران از سوي شهرداري آماده و ارائه مي شود و باهمراهي من در نمايشگاه توضيحاتي درخصوص بعضي از ماكتها و عكسها مي دهد بويژه استفاده از سبك معماري و نوع مصالح بكار رفته در گلزارها كه متناسب با بافت شهري و معماري هر استان يا شهرستان طراحي و مورد استفاده قرار گرفته است بگونه اي كه هر لحظه خود را در يكي از مناطق كشور احساس مي كني.دو گونه ماكت در سالن مي باشد; يكي ماكتهايي كه براي يك گلزار مشخص و از پيش معلوم طراحي شده است بنابراين در طراحي آن ويژگيهاي جغرافيايي، طبيعي ومكاني گلزار مورد نظر لحاظ شده است مانند ماكت گلزار شهداي افچه و نوع ديگر ماكتهايي كه به صورت الگوي نمونه طراحي شده وبراي گلزارهايي كه تعداد مزارهايشان محدود است و مزارها با يك نظمي در كنار هم واقع شده اند مناسب تر است مانند ماكت گلزار شهداي سه مزاري با ماكت گلزار 10 مزاري.پدر و دختري توجهم را جلب مي كنند. با پدر صحبت مي كنم. از رزمندگان است. از طرح ساماندهي مي پرسم، مي گويد: خيلي خوب است. ما براي شهدا و ايثارگران هرچه خرج كنيم كم است. الان به دخترم گفتم اين امنيتي كه ما داريم، همه اش را مديون اين رزمندگان هستيم كه از جان خود گذشتند و اين كشور و نظام را حفظ كردند.وقتي مي ديدم مردم با هر گرايش و سليقه و تيپ و شخصيتي علاقه مند به دانستن از شهدا هستند و دوست دارند براي نشر افكار و رفتار شهدا بيشتر كار شود اعتقادم بر " فراگير بودن زبان شهيد" راسخ تر مي شد. ارتباط مردم با شهيد فراتر از سليقه و تيپ و گرايش سياسي است و من بانگاهي نو نمايشگاه را ترك مي كنم.و اينك من و هزاران چشم ديگر منتظر بازسازي اين گنجينه هاي معنوي هستيم تا نسلهاي آينده كشور، به وجود اين سرمايه هاي معنوي افتخار كرده و بدانند كه آرامش و پيشرفت كشورشان مديون جانفشاني اين عزيزان خفته در خاك بوده است.
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]