واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: جهان - بازي آزمون اراده براي بازيگر جديد
جهان - بازي آزمون اراده براي بازيگر جديد
اردشير زارعي قنواتي:با انتخاب «باراك اوباما» به عنوان چهل و چهارمين رئيسجمهوري ايالات متحده با توجه به تفكرات و مواضع متفاوت وي كه در طول دوران رقابتهاي درونحزبي و نهايي در مقابل رقباي خود اظهار داشته است، افكار عمومي و ساختارهاي قدرت در حوزه داخلي و خارجي در انتظار سياستهاي تازهتري از سوي واشنگتن ميباشند.
همه عناصر و عواملي كه در ليست انتظار اين تغيير و تحول به صف ايستادهاند از يك واقعيت عيني اطمينان كامل دارند و آن اينكه سياستهاي قبلي كه توسط نئوكانهاي دولت جورج بوش در طي دو دوره رياستجمهوري وي تدوين و اجرا شده است شكستخورده بايد تلقي شود. اين موضوع تا به آن اندازه اجتنابناپذير ميباشد كه اصولا پيروزي دموكرات جوان بر بستر همين شكاف سياسي در ساخت قدرت و لزوم تغيير و تجديدنظر انجام گرفته است. نوع انتخابات رياستجمهوري اين دوره آمريكا بسيار متفاوتتر از دورههاي پيشين، در كنار سوگيري تغييرات در عمود قدرت شايد براي اولينبار در نيم قرن گذشته ريشه آن در هيجانات، خواست، مطالبات و الزامات جنبش مدني نيز آبياري شده است. اين وضعيت خاص در حالي كه موقعيت و جايگاه اعتباري اوباما را براي اتخاذ سياستهاي متفاوت و تصميمگيريهاي دشوار هموار و سهلتر ميكند تا حدودي نيز در بدنه جنبش مدني دروني و ساختار قدرت بينالمللي حداقل در ابتدا به چالش گرفته ميشود. اين چالشگري بيش از آنچه ماهيت سلبي و نفيگرايانه داشته باشد يك آزمون براي اراده رئيسجمهوري منتخب در انتخاب راه ايجابي يا در بدترين شكل آن پذيرش يك «شر ضرور» بايد به حساب آيد. اصولا روابط آمريكا و بعضي ديگر از ساختارهاي قدرت از جمله اتحاديه اروپايي بر اساس موقعيت تطبيق منافع در شرايط كنوني چندان براي سياستهاي مبتني بر تغيير وي مشكلي را ايجاد نخواهد كرد و حتي ميتواند موجب نزديكي و تقويت بيشتر آنان هم بشود.
اما در اين ميان ديگراني هم وجود دارند كه در ذات عيني محيط ژئوپليتيك بينالمللي از منافع ملي متفاوت يا حتي ناهمگون با واشنگتن بهره ميبرند كه به همين دليل بزرگترين و چالشبرانگيزترين مشكلات سياست خارجي اوباما را جهت درك از منافع ملي و محيط بينالمللي در ماههاي ابتداي ورود به كاخ سفيد موجب خواهند شد. هرچند كه به جهت درگير شدن آمريكا در بحران عراق و افغانستان و همچنين تاكيد باراك اوباما در طي دو سال تبليغات رقابتهاي رياستجمهوري در خصوص لزوم سياستهاي متفاوت در اين خصوص، شايد به نظر برسد كه خاورميانه اولويت اول سياست خارجي آمريكا را در آينده تشكيل ميدهد ولي واقعيت در چارچوب علمي خود بسيار فراتر از اين تصور خواهد بود. اگر محيط ژئوپليتيك در ابتدا به صورت يك كليت واحد نگريسته و بعد از آن از زاويه كلان به بحرانهاي منطقهاي پرداخته شود به يقين بسيار متفاوتتر از اين است كه از درون و كانوني بودن بحرانهايي چون عراق، افغانستان و ايران به تصوير كلي نقشه ژئوپليتيكي جهان نگاه شود. تحليل از كل به جزء يا به عكس از جزء به كل ميتواند در بررسي نهايي موجب دو نتيجه متفاوت شود به همين دليل سياست خارجي دولت اوباما با دكترين جديد ميتواند با چالش يا اقبال ديگران در وضعيت رقابت- همكاري وضعيت نويني را موجب شود. روسيه به عنوان تنها ساختاري كه در هرم اصلي قدرت جهاني در طي سالهاي اخير به صراحت ايالات متحده را به چالش گرفته و ناهمگوني منافع خود با واشنگتن را در بعضي حوزهها به رخ حريف كشيده است در دوران رياستجمهوري آقاي اوباما نيز نقطه كانوني سياست خارجي اين كشور تلقي خواهد شد. خلاص شدن از بحران عراق و افغانستان هرچند كه بسيار مهم و عاجل تلقي ميشود ولي دكترين نوين سياست خارجي ابرقدرت آمريكا هرگز نميتواند بر اساس مصلحت انديشي در اين دو حوزه ژئوپليتيكي تدوين گردد. چالش بين مسكو و واشنگتن نه تنها در وضعيت بحرانهاي خاص خاورميانهاي تاثير مستقيم دارد كه حتي بر اروپا، آمريكايلاتين و بيشتر نقاط آسيا نيز بهطور مستقيم و آشكار تاثير ميگذارد.
اظهارات «دميتري مدودوف» رئيسجمهوري روسيه مبني بر استقرار موشكهاي اسكندر در استان كالنينگراد در مرزهاي لهستان و ليتواني، جنگ الكترونيك در صورت استقرار سپر موشكي آمريكا در جمهوري چك و لهستان، گسترش مناسبات سياسي، اقتصادي و نظامي با كشورهاي ونزوئلا، كوبا، نيكاراگوئه و بوليوي، جنگ قفقاز، بحران هستهاي ايران و كرهشمالي و بهطوركلي حضور اكتيو كرملين در مقابل كاخ سفيد در بيشتر مناطق حساس ژئوپليتيك، هسته مركزي دكترين جديد سياست خارجي اوباما را به سمت روسيه خواهد كشاند. در سياستهاي خارجي جديد ايالات متحده بدون شك روسيه و پس از آن چين نقش اصلي را بازي خواهند كرد و عراق، افغانستان، پاكستان، ايران، لبنان و اصولا خاورميانه تنها موضوعات اورژانسي سياست خارجي آمريكاست كه آنان را فعلا در مركز توجه قرار ميدهد. مدودوف (شايد بهتر است گفته شود ولاديمير پوتين) با اعلام استقرار موشكهاي اسكندر تنها بعد از سه ساعت كه از اعلام پيروزي اوباما ميگذشت دقيقا در راستاي آزمايش اراده رئيسجمهوري جديد آمريكا حركت كرده است. وي از اين اقدام كه شايد براي بسياري از تحليلگران تعجبآور و نامناسب تلقي شد، مقاصد استراتژيك و پراگماتيستي را دنبال كرده است كه در همان ابتداي به قدرت رسيدن اوباما ميتواند يك تصور و نماي روشن از موقعيت نوين رقيب را ارائه كند.
پيام جديد مسكو به واشنگتن در شرايطي ارسال ميشود كه دورانگذار قدرت در آمريكا در حال انجام است كه به همين دليل سنجش اراده رئيسجمهوري جديد به جهت اين وضعيت در صورت تلقي سلبي و نفيگرايانه از آن نميتواند تبعات منفي عيني براي روسيه به همراه داشته باشد. از طرف ديگر روسها با تغييراتي كه در ساختار قدرت ايالات متحده در حال انجام است ميخواهند از سياستهاي جديد بينالمللي اين كشور در ابتداي شروع به كار اوباما يك تصوير عيني به دست آورند. اظهارات مدودوف حتي چنانچه يك تهديد توخالي هم باشد تيم جديد كاخ سفيد را كه بر بستر تغيير به قدرت رسيده است با چالش موضعگيري در قبال سياستهاي يكجانبهگراي جورج بوش كه در طي مبارزات انتخاباتي مورد انتقاد دموكراتها بوده است، قرار ميدهد. به لحاظ اجتماعي به جهت نقد عمومي سياست خارجي بوش در جامعه آمريكايي، به لحاظ اقتصادي به دليل تعميق بحران مالي در ساختار اين كشور، به لحاظ نظامي- امنيتي به خاطر هزينههاي كلان مالي، انساني و اعتباري جنگهاي سريالي در خاورميانه، روسها قصد دارند اوباما را در شرايط عيني حلقههاي ترك خورده زنجير قدرت به آزمون اراده بكشانند.
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]