تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836463634
نويسنده: مصطفي دلاورپور اقدم واكاوي مولفه هاي تاثير گذار برانتخابات آمريكا
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: مصطفي دلاورپور اقدم واكاوي مولفه هاي تاثير گذار برانتخابات آمريكا
خبرگزاري فارس:اين مقاله به شناسايي و اولويت بندي مؤلفه هاي امنيتي - سياسي تأثيرگذار بر انتخابات رياست جمهوري امريكا و بينش سياسي حاكم بر هركدام از كانديداها در اين زمينه پرداخته است.
"پنجاه و ششمين انتخابات رياست جمهوري امريكا" در چهارم نوامبر 2008 (14 آبان 1387) براي انتخاب رئيس جمهور و معاونش برگزار مي شود، كه "حزب جمهوريخواه" سناتور ايالت آريزونا "جان مك كين" و "حزب دموكرات" سناتور جوان ايالت ايلي نويز "باراك اوباما" را براي رقابت برگزيده اند.
همچنين مجمع ملي حزب دموكرات و جمهوريخواه به ترتيب سناتور "جوزف بايدن" و "ساراپالين" را به عنوان معاونان كانديداي رياست جمهوري برگزيدند.
با توجه به حضور نظامي - امنيتي ايالات متحده در محيط پيراموني جمهوري اسلامي ايران و نيز گسترش لفاظي ها و جنگ رواني - رسانه اي آنها مبني بر احتمال تحقق سناريوي حمله نظامي و نقش تأثيرگذار و رئيس جمهور به عنوان فرمانده كل نيروهاي مسلح ايالات متحده و مقاومت جمهوري اسلامي ايران در برابر نظام سلطه همه جانبه؛ توصيه مي شود اگر متوليان امر با هدف بهينه سازي "مديريت تصميمگيري استراتژيك"، نسبت به شناسايي و اولويت بندي مؤلفه هاي امنيتي - سياسي تأثيرگذار بر انتخابات رياست جمهوري امريكا و بينش سياسي حاكم بر هركدام از كانديداها، مطالعات لازم را مورد توجه قرار دهند تا با تبيين سازوكارهاي پاداستراتژي پدافند ملي و آسيبشناسي سناريوهاي تهديدزا، بتوان اقدامهاي بازدارنده مناسب براي تضمين امنيت ملي را در دستور كار قرار داد.
* 1 - نحوه مقابله با توسعه دانش هسته اي صلح آميز و صنعت بومي موشكي جمهوري اسلامي ايران
جمهوريخواهان به گسترش دامنه تحريمها و يا حتي حملات نظامي محدود براي تغيير رفتار ديپلماسي فعال هسته اي ايران معتقدند و از سه نوع تحريم زير بصورت همزمان حمايت مي كنند كه عبارتند از:
الف. گسترش تحريمها در چارچوب بند 41 فصل هفتم منشور ملل متحد، كه از مصاديق آن مي توان به صدور قطعنامه اي 1737،،1747 1803 شوراي امنيت اشاره كرد، كه در آن عمق تحريمها پايين، ولي گستردگي آن بالاتر است؛
ب. تحريمهاي فراآتلانتيك كه از مصاديق آن مي توان به تحريمهاي بانكي اتحاديه اروپا و آمريكا اشاره كرد؛
ج. تحريمهاي يكجانبه.
هر سه مورد تحريمهاي فوق الذكر با هدف گسترش جنگ اقتصادي و تضعيف نظام سازماندهي مي شود.
در مقابل دموكراتها ضمن تأكيد بر مؤلفه هاي نرم افزاري؛ مانند حقوق بشر و دموكراسي ليبرال غربي؛ از گفتگوهاي دوجانبه، غني سازي محدود و مقابله با ايران هسته اي از طريق مجاري شوراي امنيت حمايت مي كنند.
در اين راستا دموكراتها از ابزارهاي براندازي نرم و جمهوري خواهان از ابزارهاي براندازي سخت براي به قدرت رساندن غيرمستقيم كارگزاران حامي ديپلماسي انفعالي هسته اي اقدام مي كنند و به عبارتي ديگر، هر دو حزب دموكرات و جمهوريخواه در مورد جلوگيري از شكلگيري ايران هسته اي صلح آميز متفق القول هستند و فقط شيوه هاي مبارزاتي آنان تفاوت دارد.
جمهوريخواهان همزمان تلاش مي كنند بين توسعه دانش هسته اي و "صنعت بومي موشكهاي بالستيك جمهوري اسلامي ايران" وجود نوعي ارتباط را تداعي كنند، تا زمينه هاي گنجاندن "مطالعات ادعايي" را در گزارشهاي مدير كل آژانس اتمي و يا قطعنامه هاي شوراي امنيت فراهم كنند تا بتوانند ضمن تضعيف "بازدارندگي بومي" زمينه هاي
بازرسي از صنايع موشكي وزارت دفاع و بالتبع خروج اطلاعات طبقه بندي شده نظامي را فراهم نمايند.
همزمان دولت بوش در راستاي جنگ رواني - رسانه اي، ادعا مي كند، كه بين "فعاليتهاي پرتاب ماهواره هاي فضايي" ج.ا.ايران با توسعه برد موشكهاي بالستيك بين قاره اي ارتباط وجود دارد و تا سال 2010 موشكهاي توليد ايران مي تواند بخشهايي از خاك ايالات متحده را هدف قرار دهد.
موارد فوق الذكر بيانگر اين است كه نوعي ابهام امنيتي در ميان هر دو حزب دموكرات و جمهوريخواه در مورد ميزان قابليتهاي آفندي و پدافندي صنعت موشكي ايران وجود دارد و آنان تلاش مي كنند تا با بهرهگيري از ابزارهاي مختلف؛ زمينه هاي رفع اين خلأ اطلاعاتي را فراهم كنند.
* 2 - نحوه خروج از بحران عراق
تداوم بي ثباتي امنيتي و نيز ابهام در مورد چشم انداز حضور نيروي آمريكايي در عراق و همچنين يافت نشدن تسليحات كشتارجمعي و تقويت نفوذ نرم جمهوري اسلامي ايران در لايه هاي ژئوپلتيك منطقه، به يكي از چالشهاي جمهوريخواهان در انتخابات رياست جمهوري چهارم نوامبر 2008 تبديل شده است.
دولت بوش تلاش مي كند تا با تصويب نهايي "توافق نامه امنيتي دو جانبه امريكا و عراق" امتيازهايي را از دولت نوري المالكي دريافت كند و با استقرار پايگاه هاي نظامي ثابت و بلند مدت در مرز ايران و عراق و نيز دادن مصونيت قضايي به نيروها و شركتهاي امريكايي، تا حدودي برمديريت افكار عمومي امريكا تأثيربگذارد.
جمهوريخواهان با فرافكني و بهرهگيري از ابزارهاي جنگ رواني - رسانه اي تلاش مي كنند ناكارآمدي تأمين ثبات امنيتي - سياسي در عراق را به مداخله برخي كشورهاي منطقه؛ مانند جمهوري اسلامي ايران نسبت دهند؛ در مقابل دموكراتها براساس گزارش "گروه مطالعات عراق" خواهان تداوم گفتگوهاي دوجانبه با جمهوري
اسلامي ايران براي كاهش مشكلات مردم عراق هستند. تأثيرگذاري موضوع عراق در جهتگيري افكار عمومي امريكا به حدي است كه به شكست جمهوريخواهان در انتخابات مياندوره اي كنگره در نوامبر 2006 منجر شد و يا حتي برخي از چهره هاي وابسته به نومحافظه كاران براثر فشارهاي كنگره و افكار عمومي مجبور به استعفا شدند، كه از چهره هاي شاخص آن مي توان به "دو نالد رامسفلد، وزير دفاع وقت امريكا، يكي از مدافعان سرسخت حمله به عراق اشاره كرد.
دموكراتها خواهان تنظيم يك "جدول زماني براي خروج نظاميان" از عراق هستند، ولي جمهوري خواهان خروج نيروهاي امريكا را موجب شكلگيري جنگ داخلي، گسترش تروريسم و تجزيه عراق مي دانند و با استناد به گزارش "فرمانده نيروهاي امريكايي در عراق - ژنرال ديويد پترائوس-" به كنگره، ادعا مي كنند كه وضعيت ثبات امنيتي عراق براثر
استراتژي جديد بوش در خاورميانه رو به بهبود است.
* 3 . چشم انداز نقش و جايگاه سازمان القاعده در ترتيبات امنيتي منطقه اي و جهاني
احياء مجدد طالبان و عملياتهاي پي درپي آنها در افغانستان و همچنين افزايش اقدامهاي تروريستي سازمان القاعده در عراق، به يكي از پاشنه هاي آشيل جمهوريخواهان در انتخابات رياست جمهوري امريكا تبديل شده است، بطوري كه يكي از ابزارهاي تبليغات تهاجمي حزب دموكرات براي تخريب وجهه جمهوريخواهان، مبهم بودن سرنوشت سران القاعده، به ويژه "اسامه بن لادن" است.
در مقابل، دموكراتها خواهان انتقال تدريجي نيروهاي امريكايي از عراق به افغانستان و پررنگتر شدن نقش "ايساف" و نيز گسترش حملات نظامي به سران طالبان در استان وزيرستان جنوبي (مرز ميان افغانستان و پاكستان) است، بطوري كه "سناتور باراك اوباما" معتقد است كه: نبرد اصلي امريكا در مبارزه با تروريسم عراق نيست، بلكه در افغانستان و پاكستان است.
* 4 . نحوه عملياتي كردن دكترين مهار و بازدارندگي روسيه و چين
يكي از ابزارهاي تبليغاتي كانديداهاي رياست جمهوري امريكا، نحوه كنترل، مهار و بازدارندگي تلاش مسكو براي احياء ابرقدرتي شوروي سابق است.
در اين راستا جمهوريخواهان از گسترش حضور درحيات خلوت روسيه (گسترش ناتو به قفقاز و پذيرش عضويت اوكراين و گرجستان در اين سازمان) حمايت مي كنند و از طرفي با انعكاس تصاوير مجازي از تهديدات موشكي جمهوري اسلامي ايران، تلاش مي كنند تا "سپر دفاع موشكي" را در اطراف مرزهاي روسيه مستقر سازند.
حساسيت روسي ها به گسترش ناتو به شرق، در حدي است كه به يكي از مؤلفه هاي تقويت كننده بحران گرجستان و به رسميت شناختن "اوستياي جنوبي" از طرف مسكو ارزيابي مي شود.
همزمان، جمهوريخواهان تلاش مي كنند تا با بزرگنمايي تهديد روسيه؛ زمينه هاي وقوع "جنگ سرد دوم" را فراهم كنند تا با امنيتي نگه داشتن فضاي حاكم بر روابط بين الملل؛ حضور نيروهاي نظامي - امنيتي خود در منطقه را توجيه كنند.
* 5 . چشم انداز امنيت عرضه انرژي
يكي از مؤلفه هاي تأثيرگذار بر اقتصاد كلان ايالات متحده، امنيت عرضه انرژي و تأثير آن بر "رضايتمندي عمومي" است، به طوري كه نحوه مقابله كانديداها با افزايش قيمت نفت و بالتبع مديريت قيمت بنزين به يكي از اهرمهاي تأثيرگذار انتخاباتي تبديل شده است.
دموكراتها دولت جمهوريخواه بوش را متهم مي كنند كه به دلايل عدم رايزني مناسب با متحدان امريكا در اپك، تداوم "سياست يكجانبه گرايي"، امنيتي كردن فضاي حاكم بر نظامهاي منطقه اي و بين الملل،
افزايش تنش با روسيه به عنوان ابرقدرت انرژي، عدم تبيين سازوكارهاي مناسب براي گسترش روابط اقتصادي با كشورهاي نفتخيز امريكاي لاتين؛ مانند ونزوئلا و كوبا و همچنين عدم موفقيت شركتهاي نفتي امريكايي براي بهرهبرداري از زيرساختهاي انرژي عراق به دليل تداوم بي ثباتي سياسي - امنيتي در اين كشور، نتوانسته است قيمت انرژي را مديريت كند.
از سويي ديگر دموكراتها معتقدند: به دليل افزايش نقش و جايگاه انرژي در معادلات اقتصاد سياسي بين الملل، برقدرت نفوذ جمهوري اسلامي ايران در "ژئوپلتيك" و ترتيبات امنيتي منطقه اي افزوده شده، بويژه اينكه اين كشور تلاش مي كند زمينه هاي همگرايي با روسيه و الجزاير براي تشكيل "اپك گازي" و يا رايزني با كشورهاي نفتخيز امريكاي لاتين، زمينه هاي شكلگيري اتحاديه بزرگ انرژي را فراهم نمايد.
در مقابل جمهوريخواهان در برابر جنگ تبليغاتي دموكراتها، اقدامهاي زير را مورد توجه قرار مي دهند:
الف. تأكيد بر گسترش رآكتورهاي برق هسته اي؛
ب. افزايش رايزني با كشورهاي نفتخيز شوراي همكاري خليج فارس؛
ج. تلاش براي گسترش تحريم انرژي ايران با هدف تضعيف شكلگيري كارتلهاي انرژي با محوريت ايران؛
د. رايزني با متحدان امريكا اپك براي افزايش ظرفيت توليد.
* 6 . نحوه "خلع سلاح هسته اي شبه جزيره كره"
با توجه به نزديكي كره شمالي به ايالات آلاسكا، همجواري اين كشور با متحدان امريكا در شرق دور، استفاده ابزاري چين و روسيه از قدرت هسته اي كرهشمالي و همچنين "حاكميت گفتمان امنيت محور" بر
معادلات نظام بين الملل؛ ايالات متحده هرگونه توسعه قابليتهاي دانش هسته اي نظامي و موشكهاي بالستيك نادونگ دو با قابليت حمل كلاهك هسته اي" را در زيرمجموعه "تهديدات راهبردي" خود تعريف مي نمايد و بديهي است كه هر رياست جمهوري كه بتواند فرمول بهتري را براي خروج از بحران هسته اي كره شمالي ارايه دهد، به همان ميزان مي تواند بر مديريت افكار جامعه امريكا تأثيربگذارد.
لازم به يادآوري است، به دنبال افزايش تنش ميان گرجستان و روسيه براثر "آبخازيا" و "اوستياي جنوبي"و حمايت واشنگتن از دولت ساكاشويلي، اين سناريو محتمل است كه مسكو از تمام ابزارهاي نفوذ منطقه اي خود براي فشار بر ايالات متحده استفاده كند، كه از مصاديق آن مي توان به تصميم پيونگ يانگ براي توقف مذاكرات هسته اي با غرب همزمان با اوجگيري تنش ميان واشنگتن و مسكو اشاره كرد.
از طرفي وضعيت جسمي نامناسب رهبر كره شمالي - كيم جونگ ايل - تا حدودي چشم انداز قدرت هسته اي پيونگ يانگ را به سمت ابهام امنيتي پيش برده است.
* 7 . نحوه تضمين حداكثري امنيت رژيم صهيونيستي
يكي از ابزارهاي مهم مهندسي سياسي - اجتماعي جامعه امريكا، بهرهگيري از لابي هاي قدرتمند سياسي - رسانه اي است و با توجه به اينكه ابزارهاي "ديپلماسي عمومي" و غولهاي رسانه اي - مطبوعاتي ايالات متحده بصورت مستقيم يا غيرمستقيم در اختيار لابي هاي اسرائيل؛ مانند "آپيك" است، بديهي است هركانديدايي كه بتواند امنيت اين رژيم را بهتر تضمين نمايد، به همان ميزان شانس اثرگذاري آن بر جامعه امريكا بيشتر خواهد بود، كه در اين راستا مهمترين انتظارات رژيم اشغالگر قدس از رئيس جمهور ايالات متحده عبارتند از:
الف. پيشبرد فرآيند صلح خاورميانه و به رسميت شناخته شدن موجوديت رژيم اشغالگر قدس توسط كشورهاي اسلامي؛ بويژه همسايگان فلسطين اشغالي؛
ب. خلع سلاح جنبش مقاومت حزب الله؛
ج. مهار و بازدارندگي توسعه صنعت بومي هسته اي و موشكي جمهوري اسلامي ايران؛
د. تضمين حداكثر كمكهاي نظامي و مالي به رژيم صهيونيستي.
* 8 . نحوه توسعه حوزه نفوذ ايالات متحده در آفريقا
ايالات متحده با بهرهبرداري ابزاري از گفتمانهاي حاكم بر روابط بين الملل و با بهرهگيري از عناويني؛ مانند حمايت از حقوق بشر، مقابله با تروريسم و تكثير تسليحات كشتارجمعي، تلاش مي كند تا نفوذ بر حوزه هاي استراتژيك آفريقا را با هدف مهندسي مناسب سياسي - اجتماعي اين قاره افزايش دهد كه مهمترين ابزارهاي تبليغاتي كانديداهاي رياست جمهوري امريكا در اين راستا عبارتند از:
1. نحوه تحقق "تغيير رژيم" سودان: به دليل جايگاه ژئواستراتژيك آفريقا، ايالات متحده تلاش مي كند تا حوزه نفوذ راهبردي خود را در كشورهايي؛ مانند سومالي و سودان گسترش دهد كه يكي از موانع آن حضور "ژنرال عمرالبشير" در هرم قدرت است كه با گسترش روابط با برخي از قدرتهاي فرامنطقه اي مخالف "ثبات مبتني بر سلطه" مانند روسيه و چين، چالشهايي را براي منافع جهاني هژمون در شاخ آفريقا و درياي احمر و مديترانه ايجاد كرده است.
از مهمترين ابزارهاي ايالات متحده براي اعمال فشار بر خارطوم مي توان به بهرهگيري از هنجارهاي حقوق بين الملل از طريق تصويرسازي مجازي از پيامدهاي "بحران دارفور"، اشاره كرد.
ايالات متحده در گام اول تلاش مي كند تا با استفاده از هنجارهاي حقوق بشر، بستر تغيير رفتار و امتيازگيري از دولت سودان را فراهم كند، كه از مصاديق آن مي توان به رأي دادستان كل دادگاه بين المللي جنايي مورخ 24 تير 1387 (14 ژولاي 2008) اشاره كرد، كه در آن حكم بازداشت رئيس جمهور سودان به اتهام نسل كشي، جنايات جنگي و جنايت برضد بشريت در دارفور را صادر كرد.
2. نحوه مهار تهديدات امنيت اجتماعي در آفريقا: گسترش فقر، بيكاري و افزايش بيماري ايدز به يكي از تهديدات راهبردي امنيت اجتماعي شهروندان قاره آفريقا تبديل شده و كانديداهاي رياست جمهوري براي حداكثر تأثيرگذاري رواني بر افكار عمومي جامعه آمريكا، تلاش مي كنند تا بخشي از برنامه هاي تبليغاتي خود را به سمت مقابله با بيماري ايدز و بيكاري در اين قاره متمركز كنند.
3. نحوه براندازي دولت اتوكراتيك زيمباوه: دموكراتها كه بيشتر بر مقوله حقوق بشر تاكيد مي كنند، بخشي از تبليغات انتخاباتي خود را به برنامه هاي اين حزب براي افزايش فشار به دولت زيمباوه اختصاص مي دهند و خواستار افزايش تحريمهاي بين المللي عليه دولت "رابرت موگابه" هستند. در مقابل، جمهوريخواهان از اهرمهاي نظامي؛ مانند پررنگتر شدن حضور ناتو در زيمباوه و سودان تحت عنوان "مداخله بشردوستانه" حمايت مي كنند.
4. نحوه تقويت رژيم نظارتي بر ذخاير غني اورانيوم آفريقا: برخي از كشورهاي آفريقايي؛ مانند نيجر از ذخاير غني اورانيوم برخوردارند و جمهوريخواهان با عنوان تقويت نظام پادمان هسته اي و جلوگيري از تكثير و قاچاق مواد هسته اي، تلاش مي كنند تا هرگونه تجارت ذخاير اورانيومي اين كشورها را در چارچوب رژيمهاي نظارتي بين المللي؛ مانند "كشورهاي عرضه كننده مواد هسته اي" معروف به گروه 44 قرار دهند.
* 9 . نحوه تضمين منافع منطقه اي ايالات متحده در آمريكاي لاتين
يكي از ابزارهاي تبليغاتي كانديداهاي رياست جمهوري امريكا، نحوه احياء نفوذ سنتي امريكا در آمريكاي لاتين و مقابله با نفوذ تدريجي روسيه، و ج.ا.ايران در حيات خلوت امريكاست، كه از مهمترين مصاديق آن عبارتند از:
1. افزايش تنشهاي سياسي و تحريم ديپلماتيك امريكا توسط شش كشور بوليوي، ونزوئلا، نيكاراگوئه، آرژانتين، برزيل و هندوراس؛
2. افزايش همكاري هاي نظامي، امنيتي و اطلاعاتي ميان ونزوئلا و روسيه؛ مانند برگزاري مانورهاي نظامي مشترك و يا استقرار دو بمب افكن استراتژيك تي يو 160 روسي در اين كشور و پرواز متناوب آنها برفراز درياي كارائيب و فروش جنگنده هاي سوخو به اين كشور و....
3. به قدرت رسيدن دولتهاي چپگرا در برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين و بالتبع افزايش نفوذ نرم روسيه در حيات خلوت امريكا؛
4. گسترش همكاري هاي اقتصادي - امنيتي ميان ج.ا.ايران و برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين.
* نتيجه گيري
به دليل اينكه نظام سياسي حاكم بر ايالات متحده يك "نظام رياستي" است؛ شايسته است كارگزاران نظام جمهوري اسلامي ايران به دقت بينش سياسي حاكم بر رئيس جمهور آينده امريكا را مورد كنكاش قرار دهند تا بتوان با مهندسي مناسب چهار پارمتر: اولويتسنجي، امكانسنجي، زمانسنجي ظرفيتسنجي؛ نسبت به تبيين سند چهار ساله پاداستراتژي پدافند ملي اقدام كرد.
آنچه مسلم است، پيروزي هركدام از دو كانديدا، نمي تواند اختلاف و بي اعتمادي ميان دو كشور را بصورت كامل برطرف نمايد، بلكه فقط مي تواند به تعديل و يا تشديد سياستها منجر شود.
* ملاحظات امنيتي - سياسي ج.ا.ايران در قبال باراك اوباما
الف. نفوذ بالاي لابي هاي صهيونيستي در حزب دموكرات؛
ب. گسترش تهديدات نرم افزاري بالتبع افزايش تحركاتي؛ مانند گسترش تنشهاي دانشجويي، صنفي، قومي و فرقه اي و همچنين افزايش جاسوسي از طريق ايجاد سازمانهاي غيردولتي بشردوستانه (NGO)؛
ج. احتمال كاهش تنش ميان امريكا و روسيه و بالتبع؛
د. تمايل نسبي دموكراتها براي افزايش تعامل و همكاري با روسيه كه پيامدهاي آن عبارتنداز:
كاهش قدرت مانور ايران براي استفاده ابزاري از تنش ميان امريكا و روسيه؛
تضعيف ديپلماسي نگاه به شرق جمهوري اسلامي ايران؛ افزايش ريسك سرمايهگذاري هاي كلان ايران در امريكاي لاتين؛ افزايش احتمال كارشكني هاي مسكو در حوزه تكميل نيروگاه اتمي بوشهر و بالتبع همراهي اين كشور با امريكا در تحريمهاي پلكاني شوراي امنيت
*ملاحظات امنيتي - سياسي جمهوري اسلامي ايران در قبال سناتور جان مك كين
الف. افزايش ضريب احتمال گزينه حمله نظامي محدود؛
ب. حضور دراز مدت نيروهاي نظامي - امنيتي امريكا در حلقه هاي پيراموني ج.ا.ايران؛
ج. افزايش تحريمهاي ائتلافي هوشمند بصورت يكجانبه و يا فراآتلانتيك؛
د. گسترش ناتو به محيط امنيتي جمهوري اسلامي ايران؛
هـ. افزايش توافقنامه هاي دفاعي - امنيتي برون سيستمي دوجانبه ميان امريكا و كشورهاي همسايه ايران و بالتبع كاهش ضريب احتمال امنيت بومي و پايدار؛
و. تداوم امنيتي نگه داشتن توسعه دانش هسته اي صلح آميز جمهوري اسلامي ايران؛
ز. تقويت سياست "ايران هراسي" از طريق انعكاس تصاوير مجازي از "ژئوپلتيك هلال شيعه" و يا قابليتهاي آفندي و پدافندي موشكهاي بالستيك جمهوري اسلامي ايران؛
در پايان مي توان چنين نتيجه گرفت: موضوع هسته اي ايران بيشتر بخش دونماي اختلاف ميان ايران و امريكا را شكل مي دهد و دليل پنهان رويكرد خصمانه امريكايي عليه جمهوري اسلامي ايران بيشتر ناشي از دغدغه آنان در قبال تبديل شدن ايران به قدرت منطقه اي است كه مي تواند با مخالفت در برابر هنجارهاي نظام سلطه به الگويي براي ساير كشورهاي اسلامي و در حال توسعه تبديل شود و آنچه مسلم است اين است كه اين تفكر در ميان هر دو حزب دموكرات و جمهوريخواه وجود خواهد داشت.
..............................................................
منبع: هفته نامه پگاه حوزه شماره 240
انتهاي پيام/
سه شنبه 7 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]
-
گوناگون
پربازدیدترینها