واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: نويسنده كودك بايد روانشناس باشد
حسين فتاحى ادبيات كودك ونوجوان يك واژه كلى است كه براى تعريف بايد بسيار جزيى تر به آن نگاه كرد. به اين مفهوم كه اگر بخواهيم ادبيات بچه ها را از بدو تولد تا پايان دوران دبيرستان تعريف كنيم بايد براى هر دوره سنى از صفر تا يك سال، دو تا سه سال و به همين ترتيب تا ۱۷ سالگى ۱۸ نوع ادبيات تعريف كنيم. اگر نويسنده اى بخواهد براى بچه هاى تازه متولد شده كتاب بنويسد بايد تكنيك را به كار برد و با زبانى بنويسد كه بچه يك ساله سر گرم شود و برايش مفيد باشد و اگر بخواهد براى كودك ۶ ساله نيز بنويسد بايد از دنياى يك ساله خارج و مثل يك بچه ۶ ساله به دنيا نگاه كند و همين طور براى كودكان ۱۰ و ۱۵ ساله. اين كار بسيار مشكل است وقتى يك نويسنده بزرگسال باشد دنياى خود را مى نويسد ولى دنياى كودك و نوجوان در هر سنى متفاوت است.نوجوانان، بچه هاى دوره راهنمايى و دبيرستان هستند و يك فرزند اول راهنمايى با بچه پيش دانشگاهى كه اتفاقا هر دو نوجوان هستند از نظر دنياى فكرى، ايده آل ها و سطح دانش وفهم زمين تا آسمان تفاوت دارند.اين طيف وسيع گروه سنى كار نويسنده گروه كودك و نوجوان را مشكل مى كند. نكته اين است كه كسى كه مى خواهد براى كودك و نوجوان كار كند علاوه بر دانش نويسندگى و خلافيت داستان نويسى بايد روانشناس كودك هم باشد. خيلى روشن و دقيق بداند كه علايق يك بچه ۵ ساله چيست؟واژگان را بداند و اگر اينها را نداند داستانى كه مى نويسد ممكن است ساختار و تكنيك خوبى داشته باشد ولى از نظر فهميدن و ارتباط برقرار كردن مشكل خواهد داشت. نويسنده كودك و نوجوان بايد دايما از دنياى بزرگسال به دنياى كودك برود و در جمع كودكان ازنزديك مخاطب را ببيند و بداند چطور بايد با او ارتباط برقرار كند و حرف بزند.اين يك كار مضاعف است كه ممكن است حتى باعث تمسخر نويسنده نيز شود و اين كه برخى از داستان هاى كودك و نوجوانان ضعيف مى شود نيز يكى از همين دلايل است. البته نبايد اين امر را فراموش كنيم كه از نظر كارشناسان ادبيات ايران ادبيات كودك و نوجوان با اين كه سابقه و عمر كمترى نسبت به ادبيات بزرگسال دارد، ولى در مجموع به ادبيات جهان نزديك تر است كه براى بيان نسبت بين ترجمه و تاليف بايد به اين امر نيز توجه كنيم.ما از نظر تكنيكى ضعيف نيستيم. از نظر تعداد كم هستيم و البته كه در صنعت نشر ما ترجمه يك كتاب بسيار به صرفه تر و راحت تر از تاليف است. يك كتاب ترجمه تنها ترجمه متن را دارد كه چون متن ساده اى است تنها گذراندن يك دوره زبانى براى آن كافى است.طرح و نقاشى ها نيز در كار ترجمه آماده اند. در يك نگاه كلى شايد تفاوت قيمت كتابى كه توليد شده با كتاب ترجمه به يك ميليون تومان برسد و اين خود به خود باعث مى شود كه گرايش ناشران به ترجمه بيشتر شود. حال اين كه عضو كپى رايت هم نيستيم و مى توانيم هر كتابى را از هرزبانى ترجمه كنيم. اما در بحث موضوع ديگر فرهنگ عمومى است كه ايجاد شده و مخاطبان گمان مى كنند كتاب هاى ترجمه بهتر از كتاب هاى تاليف است. البته اين ديد عمومى تنها در مورد كتاب صادق نيست. بسيارى از خانواده ها زمانى كه كتاب ترجمه است گمان مى كنند بهتر است، با اين كه كتاب هرچه بومى تر باشد بيشتر براى درك كودك مفيد خواهد بود. چرا كه به فرهنگ و آنچه اونياز دارد مربوط است.به هر حال در همه موارد ذكر شده چه در ضعف هايى كه در توليد كتاب وجود دارد چه در نسبت ترجمه و تاليف و ساير عوامل آنچه بيش از پيش بايد مورد توجه قرار گيرد همان فرهنگ است.موضوع اين است كه ما آنقدرى كه در برخى از مسائل ديگر كار تبليغى مى كنيم و آنقدر كه بعضى از كالاهاى بى ارزش را به خانواده ها وفرزندانشان معرفى مى كنيم اين كار را براى فرهنگ خود انجام نمى دهيم. مساله توزيع را حل كنيم. تبليغات فرهنگ كتاب را مناسب كنيم و تيراژ را به اندازه برسانيم. فكر مى كنيم مجموعه اين عوامل بتواند مشكل تاليف را حداقل تا حدود زيادى حل كند.
پنجشنبه 25 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]