تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836118555
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز آدرسهاي غلط
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز آدرسهاي غلط
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «كارم از گريه گذشته است از آن ميخندم»،«اهتمامي كه بايد تكرار شود»،«گروه خون شما چيست؟!»،«مثل مردم باشيد» و... كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
جام جم
«آدرسهاي غلط» عنوان سرمقالهي امروز روزنامهي جام جم به قلم محسن ماندگاري است كه در آن ميخوانيد؛بحران مالي آمريكا كه امواج آن اكنون اغلب بازارهاي مالي دنيا را درنورديده است، روزبهروز پيچيدهتر و بر ابعاد آن افزوده ميشود.
كارشناسان اقتصادي اين بحران را با بحران بزرگ بين سالهاي 1929 تا 1933 كه اقتصاد جهان را بشدت تحت تاثير قرار داد، مقايسه ميكنند؛ بحراني كه باعث شد توليد صنعتي در ايالات متحده 47 درصد و توليد ناخالص ملي اين كشور 30 درصد كاهش يافته و نرخ بيكاري از 25 درصد فراتر رود و مردم، هراسان از بر باد رفتن سپردههايشان به بانكها هجوم برده و در جلوي آنها صف بكشند.
در روزهاي گذشته درباره اين بحران مالي (كه البته هنوز به بحران اقتصادي در آمريكا تبديل نشده است) در ايران اظهارنظرهاي متفاوتي شده است.از يكسو برخي مسوولان به دليل ذات سلطهگري دولت آمريكا، از بحران ايجاد شده در آمريكا اظهار خوشحالي نموده و يا برخي ، آن را نشانه به بنبست رسيدن اقتصاد آزاد و «آغاز سقوط آمريكا» تعبير كردهاند. از سوي ديگر برخي مسوولان خواستار بررسي تاثير اين بحران بر اقتصاد ايران شدهاند.
به اعتقاد بخشي از تحليلگران اقتصادي در ايران، به دليل ايزوله بودن بازارهاي مالي ايران از بازارهاي جهاني، بحران موجود تاثير چنداني بر اقتصاد ايران نخواهد داشت و حتي ميتوان به آن به مثابه فرصتي براي جذب سرمايههاي فراري از بازارهاي پولي جهان نگريست.
اما فارغ از تاثيرات منفي اين بحران بر اقتصاد ايران كه حداقل آن كاهش قيمت نفت است و اساسا جاي خوشحالي ندارد، آنچه موجب نگراني است برداشتهاي نادرست از اين بحران و تاثير ناخودآگاه آن بر سياستهاي اقتصادي ايران است.
اقتصاد ايران پس از سالها دولتي بودن و مدتها آزمون و خطا، با ابلاغ سياستهاي اصل 44 از بلاتكليفي درآمده و راه خود را براي رسيدن به اهداف سند چشمانداز يافته است؛ اما در كشوري كه سالها با اقتصاد دولتي خو گرفته و اقتصاد بازار آزاد را معادل سرمايهداري دانسته و سرمايهداري را با شعارهاي عدالتخواهانه نفي كرده است، تن دادن برخي مديران به اقتصاد غيردولتي و رقابتي و واگذاري سرمايههاي دولتي به مردم دشوار به نظر ميرسد و از هر مفري استفاده ميشود تا اقتصاد كشور همچنان در اختيار دولت باقي بماند. براي اين دسته از مديران، بحران مالي ايجاد شده در آمريكا همانند موهبتي آسماني است تا بار ديگر آن هم درست در زماني كه نظريهپردازان اقتصاد دولتي و شبهدولتي در برابر اقتصاد آزاد و رقابتي، پرچم سفيد بلند كردهاند، با توسل به اين موهبت با آدرس دادنهاي غلط، مسير حركت اقتصاد ايران را مجددا منحرف كنند.
بيگمان اين وظيفه مشاوران صادق و دلسوز مديران است تا به آنها يادآوري كنند بحران مالي آمريكا اگر چه بحران بزرگي است و اقتصاد اين كشور و ديگر كشورها را براي مدتي با ركود مواجه خواهد كرد، اما اين، نه اولين و نه آخرين بحران اقتصادي از اين جنس است و نه چنين بحرانهايي به مثابه پايان اقتصاد آزاد است؛ چراكه اساسا اقتصاد بازار آزاد با بحرانهاي ادواري ريز و درشت روبروست كه همواره نيز اين بحرانها پس از مدتي فرو نشسته و دوران رونق اقتصادي دوباره آغاز خواهد شد. آنچه مهم است اين كه ما از تجربه و دانش بشري كه حاصل قرنها تحقيق و مطالعه و آزمون و خطاست بهره ببريم و از خطاها و لغزشهاي آن درس بگيريم تا در رسيدن به اهداف متعالي اقتصادي كشور و بويژه سند چشمانداز با درجه انحراف و خطاي كمتري طي مسير نماييم.
كارگزاران
«كارم از گريه گذشته است از آن ميخندم» عنواتن سرمقالهي روزنامهي كارگزاران به قلم بهروز غريبپور است كه در آن مي خوانيد؛در همين ماه و چند روز پيش اپراي عروسكي رستم و سهراب را در قديميترين تئاتر رُم، تئاتر آرژانتينا اجرا كرديم. اين اجرا فرصتي داد تا من اين تئاتر با شكوه 200 ساله را از نزديك ببينم و از مسوولان آن سوال كنم كه چگونه چنين بنايي پس از 200 سال هم نگهداري شده و هم برابر با استانداردهاي امروزين مجهز شده و به گفته يكي از مديران تئاتر، دائما تلاش ميشود كه از ظرفيتهاي جديدي برخوردار شود و او توضيح داد تئاتر آرژانتينا هيات امنايي دارد كه بر همه اين مسائل نظارت دارد و دولت و ملت و شهرداري در قبال اين هيات امنا مسووليت دارند تا اين بناي باشكوه تاريخي از هر نظر محافظت شود. در اين حال از آنجا كه تئاتر آرژانتينا در فهرست آثار تاريخي قرار گرفته است بيش از حد متعارف نسبت به آن حساسيت وجود دارد؛ بهنحوي كه هيچ تغييري در محدوده اين تئاتر بدون تاييد هيات امنا انجام نميشود. و اگر خلاف اين صورت بگيرد قابل پيگرد قانوني است. همان روزها خبر شكاف سقف سالن قشقايي را خواندم و قياس كردم كه چگونه تمام خانواده تئاتر ايران، تمام مديران مركز هنرهاي نمايشي وافريادا كردند كه آقايان! اين پاركينگ را از تنها تماشاخانه معتبر شهر، بلكه ايران حذف نكنيد، برادران محترم، دوستان با فرهنگ لازم نيست، ضروري نيست و به مصلحت نيست كه اين ساختمان يگانه، اين تماشاخانه معتبر با بناي جديدي همجوار شود. اما انگار از سر لج و شايد قدرتنمايي نهتنها پاركينگ حذف شد بلكه در برابر چشمان حيرتزده خانواده تئاتر ايران حفاري به منظور احداث ساختماني كه گويا يك مجموعه فرهنگي و تجاري است آغاز شد. در روزهايي كه مديريت بازسازي تئاتر شهر برعهدهام بودـ كه ديري نپاييد ـ فرصت بيشتري پيدا كردم كه تاثير اين حفاري و پيكني را بر ساختمان تئاتر شهر از نزديك و به دور از هر جنجالي بررسي كنم و آنجا بود كه وحشت كردم و به چشم خودم ديدم كه زمين سست همجوار تئاتر شهر در حال ريزش است و به دليل وزن ساختمان تئاتر شهر هرگونه مهاري از اين ريزش نميتوانست جلوگيري كند و تنها چاره كار پر كردن اين چاله بزرگ و صرفنظر كردن از احداث آن مجموعه فرهنگيـ تجاري است. بنابراين به مهندسان همكارم توصيه كردم كه گزارشي مفصل و دقيق تهيه كنند تا به مسوولان ارائه كنيم و در گزارش توصيه اكيد كرديم كه ريزش تدريجي تئاتر شهر به نفع هيچكس نيست اما چنانكه گفتم عمر مديريت بازسازي تئاتر شهر چندان كوتاه بود كه به من مهلت نداد براي اين معضل چارهانديشي كنم... و باز در همان روزهايي كه در رم و در تئاتر آرژانتينا بودم با خودم فكر ميكردم كه چگونه است چند نفر بهعنوان هيات امناي يك تئاتر ميتوانند با هر اقدامي كه ميتواند آسيبي به اين بناي فرهنگي ـ تاريخي برساند مقابله كنند اما چند هزار تئاتري فرياد زدند و كسي به آن اعتنا نكرد. بهراستي ادامه حيات تئاتر شهر به ضرر كيست؟ فروريختن تدريجي اين بناي ثبتشده ملي چه كسي را خوشحال خواهد كرد؟
بهراستي مسوولان ميراث فرهنگي كه اعلام ميكردند بدون اجازه ميراث فرهنگي كسي حق ندارد يك ميخ به در و ديوار تئاتر شهر بكوبد، امروز در مقابل اين شكاف و ريزش دائمي تئاتر شهر چرا از خود حركتي نشان نميدهند... و در اين فكرها بودم كه به خودم نهيب زدم كه زياد حرص نخور چراكه تئاتر شهر مدور است و شباهت نسبي با برج پيزاي ايتاليا دارد و از آنجا كه كج شدن برج پيزا باعث شهرت بيش از حد اين برج قديمي شده و ميليونها يورو خرج شده است تا در همان حال و كج شده مورد توجه و بازديد ميليونها توريست قرار بگيرد حتما برخي از دوستان مايلند كه تئاتر شهر تهران به سرنوشت برج پيزاي ايتاليا مبتلا شود و به عنوان يك تماشاخانه كج در جهان نامي براي خود دست و پا كند و همين جا بود كه بياختيار خنديدم و به ياد آوردم اين شعر را كه:
كارم از گريه گذشته است / از آن ميخندم
تولد نخستين تئاتر كج در دنيا بر همه خانواده تئاتر ايران مبارك باد.
اعتماد ملي
«اهتمامي كه بايد تكرار شود» عنوان سرمقاله اعتماد ملي است كه در آن مي خوانيد؛مرجعيت در تاريخ ايران قلعه حصين و ركن ركين ساختار مذهبي است. سرزميني كه از زمان آرياييها مذهب را بهعنوان برترين ركن حيات اجتماعي خويش برگزيده است. مردماني كه همواره از كتاب آسماني تبعيت كرده و خداي يكتا را پرستيدهاند. با پذيرش اسلام و تشرف به مذهب تشيع و به پايان رسيدن دوره نواب چهارگانه، روايت مقبوله عمرهبنحنظله فيصلهبخش مناسبات مذهبي و اجتماعي اين سرزمين بوده است.از زمان شيخ مفيد تا روزگار ما، مراجع و علماي دين، محل رجوع، تمسك و پناهگاه مردم اين سامان بودهاند.
روايت مذكور پايانبخش ترديدهايي بود كه جامعه ديني درخصوص پرسشها و ابهامات خود در زمان غيبت داشت. بر اساس اين استناد معتبر، اين مراجع و علما هستند كه ميتوانند الهامبخش و پاسخدهنده دغدغهها و سوالاتي باشند كه در جامعه ديني طرح ميشود.
فرآيند استقرار نهاد مرجعيت چه در نجف كه سابقهاي بيش از هزار سال را دربرميگيرد و چه در قم كه با استقرار شيخ عبدالكريم حائري وارد عصر جديدي شد، همواره در تعامل با مخاطبان و پيروان معنا داشته است. در اين قرون اين نهاد بزرگ و اين درخت ستبر مأمن بسياري از آشفتگان و در راه ماندگان بود. در زمان قاجار در مجادلات ميان اخباريون و اصوليون، مرجعيت ظرفيت ديگري از خود به جامعه ديني نشان داده است. از زمان آيتاللهالعظمي بهبهاني تا امام خميني(ره) پيروان مكتب عقل و اصوليگري، مرجعيت را وارد مرحله نويني ساختهاند. جمهوري اسلامي حاصل يكي از تئوريهاي مراجع عظام است كه با خود بركات و مواهب فراوان دارد. در اين روزها و در شرايط حساس داخلي و خارجي، گفتوگو، ديدار و رايزني با اين نهادها و استوانههاي دين و خرد، ميتواند حامل پيامدهاي مثبت براي كشور و مردم باشد.
ملاقات مهدي كروبي دبيركل حزب اعتماد ملي با مراجع و علماي برجسته قم از اين قاعده مستثني نيست. موضوعات و ابتلائات فراواني در جامعه وجود دارد كه بهتر است به سمع آقايان رسيده و نظرات آنها شنيده شود. در ماههاي آينده كشور با انتخابات دهم رياستجمهوري روبهرو است. مشورت و گفتوگو و تعامل با مراجع براي تمام سياستمداران امري مستحسن است. حال كه حزب اعتماد ملي در نظر دارد با جديت در اين مهم مشاركت كند، تبادلنظر و گفتوگو ميان كروبي و مراجع عظام ميتواند دربردارنده منافع فراواني براي مردم و نظام اسلامي باشد. اقدامي كه ديگر اصلاحطلبان نيز بايد به آن اهتمام و توجه بيشتري نشان دهند.
ابتكار
«تب بحران مالي امريكا اقتصاد جهان را بيمار كرد» عنوان سرمقاله ي روزنامه ي ابتكار است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛رابرت زوليك رئيس بانك جهاني با انتفاد شديد از وضعيت بازارهاي مالي گفت: «بحران مالي كنوني نشان دهنده ناكارآمدي نظام گروه هفت كشور پيشرفته جهان است و بايد با يك نظام نوين بين المللي كه شامل جوامع اقتصادي عمده جديد نيز مي شود، با بحران كنوني مقابله كرد.»بحران اقتصادي و سقوط شاخص سهام ها براي چندمين روز متوالي باز هم به شدت سقوط كرد تا ثابت شود بحران اقتصادي امريكا جهاني شده و سراسر جهان را در خود در نورديده است. افزايش نگراني ها نسبت به بروز يك ركود عميق اقتصادي در اثر بحراني كه بازارهاي مالي را فراگرفته است، شاخص بازارهاي سهام آمريكا را به پايين تر سطح خود در پنج سال گذشته رساند. بازارهاي سهام آمريكا پس از آنكه بن برنانكه، رئيس بانك مركزي اين كشور گفت كه به نظر او وضع اقتصاد آمريكا از اين بدتر خواهد شد، شديدا افت كرد، به گونه اي كه شاخص سهام داو جونز كه متشكل از سهام شركت هاي صنعتي است 508 واحد معادل بيش از پنج درصد سقوط كرد. اين بازار طي پنج روز كاري اخير خود 1400 واحد يعني تقريبا 13 درصد سقوط كرده است. شاخص وسيعتر اس اند پي 500 نيز به رقم 25.995 سقوط كرد كه كمترين ميزان از سپتامبر 2003 تاكنون است. در همين حال شاخص فوتسي 100 لندن و عمده ترين بازار بورس فرانسه نيز در پايان روز كمي بالاتر از آغاز روز بسته شد. در روز سه شنبه بازار نيكي ژاپن سه درصد از ارزش خود را از دست داد. با اين حال در استراليا بازارهاي بورس پس از آنكه بانك مركزي نرخ سود بانكي را از هفت به شش درصد كاهش داد، جهش كردند.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛...كشورهاي صنعتي اميدوارند كاهش نيم درصدي نرخ بهره بتواند تا حدودي از شدت بحران در بازارهاي مالي بكاهد. بانك هاي مركزي كانادا، سوئد، سوئيس نيز نرخ هاي بهره را كاهش داده اند. هنوز دولت ژاپن برنامه خود را در اين باره اعلام نكرده است. دولت انگليس هم اعلام كرد براي مقابله با بحران مالي 50 ميليارد پوند معادل 87 ميليارد دلار به نظام بانكي اين كشور تزريق مي كند. وزارت خزانه داري انگليس در بيانيه اي طرح مزبور را طرح ويژه نقدينگي ناميد و اعلام كرد بر اساس اين طرح، دولت بخشي از سهام بانك ها را خريداري مي كند و بانك مركزي انگليس نيز 200 ميليارد پوند به صورت وام در اختيار بانك ها قرار مي دهد. همچنين مبلغ 250 ميليارد پوند از مطالبات مالي بانك ها توسط دولت تضمين مي شود.
سرمقاله ابتكار ادامه داده است؛...به اعتقاد كارشناسان، حتي اگر طرح نجات بوش موجب خروج بازارهاي مالي از بحران شود، رشد اقتصادي آمريكا تا پايان امسال به شدت كاهش خواهد يافت.» از سوي ديگر ميگل آنخل فرناندز، رئيس بانك اسپانيا ضمن دعوت از شهروندان اين كشور به حفظ آرامش تاكيد كرد، هيچ چيز سپرده هاي آنها را به خطر نمي اندازد. رئيس بانك اسپانيا كه روز گذشته در برابر كميسيون بودجه كنگره نمايندگان اين كشور سخن مي گفت، در ادامه افزود: «بانك هاي اسپانيا در برابر بحران مالي جاري مقاومت زيادي از خود نشان داده اند و احتمال نمي رود اين بانك ها با ورشكستگي مواجه شوند.» فرناندز در عين حال از احتمال منفي شدن رشد اقتصادي اسپانيا در ماههاي آخر سال 2008 و اوايل سال آتي خبر داد و دليل اين امر را بحران مالي بين المللي و نگراني شديد بابت چشم انداز اقتصاد اين كشور دانست. در پي سقوط سهام بازارهاي جهاني، شاخص سهام در كشورهاي عربي نيز سير صعودي به خود گرفت. خسارت هاي وارده به بازارهاي مالي امارات متحده عربي در معاملات روزسه شنبه 7 اكتبر از مرز 27 ميليارد و200 ميليون درهم گذشت.
در پايان ميخوانيد؛... بحران مالي غرب مشكلات اقتصادي زيادي را براي جهان ايجاد كرده و موجب افت سه ميليون بشكه اي تقاضاي جهاني نفت شده است. اوپك در نشست آتي خود سعي مي كند، آثار منفي بحران مالي جهان را بر قيمت نفت، كنترل كند.»
كيهان
«گروه خون شما چيست؟!» عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در ابتداي آن مي خوانيد؛سياست مانند هر عرصه حيات اجتماعي، برآيندي از فعل ها و انفعال هاست. آنها كه تأثير مي گذارند و ديگراني كه تأثير مي پذيرند. البته همه دوست دارند كه تأثيرگذار باشند. خيلي وقت ها بازيگران عرصه سياست تصور مي كنند كه كنشگر و فعالند اما در عمل در سناريوي ديگران و مطابق طراحي آنها ايفاي نقش مي كنند. بنابراين اگر چه «اشخاص» و رجال سياسي، متغيري مهم در فرايند سياست هستند اما در كنار آن نمي توان از موضوع «شخصيت» و «روحيه» به سادگي گذشت، همچنان كه از فرآيند «شرطي شدن». سياست آنجا كه رو به پيچيدگي مي گذارد، ديگر صرفا چينش اشخاص و بازي نام ها و نامزدها نيست بلكه بعضاً تبديل به فرآيندي مي شود كه در آن «شخصيت» رجال، به شيوه هاي پنهان دستخوش تأثير گذاري و دستكاري قرار مي گيرد. برخي سياستمداران در چنين فرآيندي البته از آنجا كه از اسارت خود -شهوت نام و جاه، ضعف نفس و خود بزرگ بيني- رسته اند، منفعل نمي شوند اما اگر نقطه ضعفي در اين عرصه داشته باشند هرچقدر هم كه زيرك باشند، به خدمت در مي آيند و مديريت مي شوند حال آن كه خيال مي كنند در حال مديريت ديگران هستند.
در ادامه يادداشت آمده است؛...واقعيت اين است كه بلافاصله پس از پيروزي انقلاب ، انواع دشمنان زخم خورده از نهضت اسلامي ملت، در كنار خصومت ها و سنگ اندازي ها و كينه توزي هاي آشكار، هرگز از عنصر نفوذ و تأثيرگذاري بر شخصيت و مشي رجال و جريان هاي سياسي غافل نشدند. دشمنان ضربه هاي كاري را از همين طريق به كشور و نظام وارد كردند و تلفات گرفتند. البته همچنان كه گفته شد حال همه رجال در اين باره يكسان نبود. اگر ابوالحسن بني صدر جاه طلب قرباني خودشيفتگي و مسحور كف و سوت منافقين شد تا تمام حيثيت خود را به حراج گذاشت، محمدعلي رجايي در تله منافقيني كه آنها او را از زندان مي شناخت گرفتار نيامد، كه او فروتن بود و با خود ميزان داشت. او خودرأي و خود شيفته نبود و دل به هدف و مقتدا سپرده بود. پس مي توانست محتواي كلام خدا را در جان خود پذيرا شود كه «اي پيامبر! اگر بخواهيم منافقان مريض دل را به تو نشان مي دهيم تا آنان را به قيافه بشناسي، هرچند مي تواني آنها را از طرز و لحن سخنانشان بشناسي، و خداوند اعمال شما را مي داند» (سوره محمد«ص»- آيه 30)
همين هم بود كه رجايي پرده از چهره منافقان كنار زد و 24مرداد 1360 -دو هفته قبل از شهادت مظلومانه اش- در نطقي تلويزيوني، سخناني گفت كه براي منافقان سخت گران آمد:
«سازمان مجاهدين در زندان حرفشان اين بود كه درست است كه ما شعار مبارزه با امپرياليسم مي دهيم، درست است كه با ساواك بايد جنگيد ولي قبل از هرچيز بايد با مسلماناني كه خميني را به عنوان رهبر اين انقلاب قبول دارند جنگيد و از جنازه آنها رد شد... از زندان كه بيرون آمدند اولين كاري كه سازمان كرد، يك پوستر چاپ كرد كه يك طرفش آرم سازمان بود و يك طرفش عكس امام!... اينها در ماجراي دستگيري پسر آقاي طالقاني آمدند و گفتند همه نيروهاي نظامي ما در اختيار آيت الله طالقاني. طالقاني با اين نيروها چه كار مي خواست انجام بدهد؟... آنها مي خواستند آن روز جنگ شروع كنند منتها خودشان مي دانستند هيچ حيثيتي براي شروع آن جنگ ندارند، مي خواستند مرحوم طالقاني را سپر قرار دهند و پشت علمي كه ايشان به خيال آنها برمي افراشت، جنگ را شروع كنند كه ديدند مرحوم طالقاني آن روز رفت خدمت امام، حرفي زد كه اگر بين مجاهدين يك نفر مسلمان واقعي وجود داشت كه آقاي طالقاني را به عنوان يك روحاني انقلابي قبول داشت بايد همان جا تغيير موضع بدهد. مرحوم طالقاني به خدمت امام رفت و دوزانو زد و گفت كه من هر وقت مأيوس مي شوم از حركت اين انقلاب، به خدمت امام مي آيم و دوباره نيرو مي گيرم....
در بخش ديگر آمده است؛...حكايت تلخي كه رجايي جان گرامي خود را براي فاش گفتن آن فديه داد، حكايت توأمان با عمر 30 ساله انقلاب بوده است همچنان كه تلخي آن در تاريخ صدر اسلام- اگر چه با 14 قرن فاصله- همچنان كام جان را مي گدازد. اتفاقاتي تلخ از اين دست بر سر رجالي چون سيدكاظم شريعتمداري و منتظري تكرار شد و پس از رحلت حضرت امام و جانشين خلف صالح او، درباره برخي ديگر از رجال سياسي - موفق يا ناموفق- اجرا شد. منافقين گاه در خيانت خود موفق شدند و تلفات گرفتند و گاه ناكام ماندند كه اگر چنين نبود اين دشمنان قسم خورده انقلاب را نمي شد يك روز در كسوت هجمه به آيت الله هاشمي رفسنجاني و روز ديگر در كسوت ادعاي حمايت و همراهي يافت همچنان كه روزگاري به ستايش هاي عجيب و غريب -در حد منجي- از آقاي خاتمي پرداختند و روزگاري ديگر او را به رگبار سرزنش و شماتت و اهانت بستند و امروز دوباره حيثيت هم او را كه لگدكوب كرده اند، سر ني مي كنند و مدعي اند كه حاضرند در لشگر وي باشند.
شگفتا يكي از همين ها كه مي گويد حاضر است ايثار كند تا خاتمي بيايد، همان عنصر سياست بازي است كه 3 سال پيش -اواخر مرداد 84- در آخرين روزهاي رياست جمهوري آقاي خاتمي در يكي از ساختمان هاي نهاد رياست جمهوري ميزبان خبرنگار سايت ضدانقلابي و ملحد «پيك نت» (مديريت شده از خارج كشور) بود. آن خبرنگار ماجراي ديدار و گفت وگو با همين عنصر سياست باز را چنين وصف مي كند «در يكي از كوچه هاي فرعي خيابان نوفل لوشاتو يكي از ساختمان هاي فرعي رياست جمهوري قرار دارد. وارد اين ساختمان قديمي كه مي شويد تابلويي در روبرو نظرتان را جلب مي كند كه با امضاي حراست رياست جمهوري از مكالمه كنندگان مي خواهد در هنگام صحبت پشت تلفن احتياط كنند و مواظب شنود بيگانگان باشند. اين تابلوها همه جا حتي كنار در آسانسوري كه سوار آن مي شوم تا در طبقه دوم به مصاحبه با س - ح بروم، به چشم مي خورد. او در گفت وگويي كه داشتم، گفت: ترجيح مي دهم درباره خاتمي صحبت نكنم مبادا كه به او بر بخورد. او با ما تفاوت داشت. خاتمي روحاني بود و گروه خوني اش بيشتر به مجمع روحانيون مي خورد. حزب مشاركت ما هم با مجمع خيلي فرق دارد، هرچند خاتمي در بين اعضاي مجمع بهترين است. مجمع روحانيون، بدترين خيلي دارد. ما از ابتدا هم مي دانستيم خاتمي با ما فرق دارد. بين اجزاي سيستم فكري او سازگاري وجود ندارد. او آخرين ميخ را بر تابوت اصلاحات زد».
در بخش ديگر يادداشت روز كيهان مي خوانيد؛...اشتباه نشود، سخن بر سر اشخاص- با همه اهميت شان - نيست. به روال هر انتخاباتي يكي پيروز شد و بسياري ديگر توفيق نيافتند. يكي رفت و ديگري آمد. امروز هم قصه همان است. اشخاص با همه اهميت، فرع بر مسئله اي مهم تر هستند. گفتمان بالنده و حيات بخش انقلاب، چون زنده و پوياست، دشمن منافق بسيار دارد و اين دشمنان همچنان كه اميرمومنان(ع) فرمود «رنگ عوض مي كنند، در فتنه ها غوطه مي خورند و هر جا بتوانند كمين مي كنند. دلهاشان بيمار و سيمايشان پيراسته و مشي شان مخفيانه است... در هر راهي، كسي را به خاك هلاك افكنده اند و به هر دلي واسطه و وسيله اي دارند». (خطبه 194 نهج البلاغه)
انتخابات، بهار سياست است و مانند هميشه نامزدهاي گونه گوني پاي به عرصه رقابت مي گذارند. فارغ از نام و نامزدها، بايد مراقب رندان دغلكاري بود كه هميشه در اين ايام- و هر فرصت مقتضي ديگر- آفتابي مي شوند و براي شكار، دام مي گسترند.
درباره شخصيت رجال و مديريت آنان در مجالي ديگر به تفصيل بايد نوشت.
دنياي اقتصاد
«ريشهشناسي عملزدگي» عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق الحسيني است كه در آن ميخوانيد؛اجراي طرح ماليات بر ارزش افزوده بنابر دستور رييس جمهور، براي تدوين برنامه عملياتي و راهكار مناسب براي اجراي صحيح قانون به مدت دو ماه به تعويق افتاد.
اين خبري است كه روز پنجشنبه روي خبرگزاريهاي داخلي و خارجي قرار گرفت. هرچند متن اين خبر بسيار كوتاه و مختصر بود، اما نكاتي كه از آن استخراج ميشود، بسيار است.
اين چند جمله بيش از آنكه حاوي يك خبر معمولي باشد، خبر از رفتار و منشي در اجراي قوانين و مقررات ميدهد كه سزاوار نقدهاي صريح و بي پرده است. در اين مختصر قصد نيست كه پيرامون ماليات بر ارزش افزوده، مزاياي بسيار اين نوع ماليات و مباحث تئوريك مربوط به آنها گفته شود. بلكه صرفا نظر بر آن است تا رفتاري در عرصه سياستگذاري و اجرا نقد شود كه ميتواند براي هر سيستم اقتصادي و حتي هر نظام سياسي بسيار خطرناك و حتي مرگبار باشد.
ضرورت نقد صريح اين رفتار در عرصه سياسي و اقتصادي كشور از آنجا ناشي ميشود كه متاسفانه اين رفتار در سالهاي اخير به يك روند طبيعي و يك منش متداول تبديل شده است.
به طوري كه ميتوان نمونههايي از آن را در منحل كردن سازمان مديريت، تغيير ساعات كار بانكها، تغيير ندادن ساعت رسميكشور در انتهاي فصول تابستان و زمستان، كاهش نرخهاي بهره بهصورت دستوري، شروع شتابزده اجراي طرح اصلاح نظام اقتصادي و پرداخت نقدي يارانهها و بالاخره اجراي طرح ماليات بر ارزش افزوده مشاهده كرد.
اين نوع رفتار كه آن را عملزدگي ميتوان توصيف كرد، حاوي چند ويژگي اساسي است كه در زير به شناسايي و تبارشناسي آن ميپردازم:
اول؛ بدون پشتوانه تئوريك و عقبه كارشناسي لازم، دست به اجرا ميزند و تصور ميكند كه صرف وقت براي كارهاي كارشناسي اتلاف زمان و از دست دادن فرصت مناسب اجرا است. (توهم سرعت)
دوم؛ ملزومات اجرا از جمله آموزشهاي مورد نياز و فراهم كردن بسترهاي اجرايي و غيره را ناديده ميگيرد يا بهطور كامل در نظر ندارد و تصور ميكند كه هر كاري شدني است. (توهم قدرت)
سوم؛ نسبت به عوارض كاري كه ميكند، يا ناآگاه است، يا در سيستم دموكرات، عوارض بلندمدت را كه عليالاصول به دولتهاي بعدي مربوط ميشود، كمتر از حد برآورد ميكند. (توهم دقت)
چهارم؛ فرآيند يادگيري در چنين سيستمي مختل شده است.(عدم بهبود رفتار در سياستهاي ثانويه)
متاسفانه هريك از اين ويژگيها در سياستگذاري و اجرا، ميتواند به اختلالهاي مزمن در سيستم اقتصادي يك كشور منجر شود. اختلالهايي كه اگر به شورش و تهييج اقشار هدف اين سياستها منجر نشود، حداقل اعتبار دستگاههاي سياستگذاري و اجرا را زير سوال ميبرد و موجب ميشود كه سياستهاي آتي اين دستگاهها نيز مورد بدگماني و در سايه عدم اعتماد مردم قرار گيرد و در نتيجه نتايج مد نظر سياستگذار نه تنها محقق نشود، بلكه بعضا نتايج معكوس و ضد و نقيض نيز حاصل گردد. همين جاست كه پارادوكس طرحهاي خوب و نتايج بد مطرح ميشود. پارادوكسي كه بيان ميكند هر طرح مطلوبي اگر مراحل سياستگذاري و اجرا را به درستي پشت سر نگذارد، ميتواند به نقيض خود بدل شود.
اين هشدارها در سال انتهايي دولت نهم بيشتر از آن جهت است كه مهمترين طرح تاريخ اقتصاد ايران، يعني طرح نقدي كردن يارانهها (يا بقول دولت، هدفمندسازي يارانهها) به شدت دچار اين ويژگيهاي نامطلوب است، به طوري كه اجراي شتابزده آن ميتواند كشور را با خطري جدي روبهرو سازد. از همين روي از دستگاههاي نظارتي و بالادستي انتظار ميرود تا اجازه ندهند طرح مطلوب هدفمندسازي يارانهها نيز به عاقبت طرح مطلوب ماليات بر ارزش افزوده دچار شود كه در آن صورت عوارض چنين اشتباهي بسيار گزاف و جبران ناپذير خواهد بود.
جمهوري اسلامي
«عذرخواهي هائي كه زمين مانده اند!» عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛ماجراي تسهيلات يك ميليارد ريالي به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي علاوه بر سر و صداهاي درون مجلس در جامعه نيز سئوال برانگيز شده است. يك تشكل دانشجوئي در اعتراض به اعطاي 100 ميليون تومان به هر نماينده مجلس كه گفته مي شود بخش عمده آن بلاعوض و بقيه به صورت قرض الحسنه است نامه اي به دكتر علي لاريجاني رئيس مجلس نوشته و آنرا در قالب نامه اي سرگشاده منتشر كرده است . در اين نامه ضمن يادآوري مشكلات مسكن مردم و ضرورت همسان بودن نمايندگان با موكلان خود خطاب به رئيس مجلس آمده است : « لازم است جنابعالي به عنوان رياست مجلس پاسخگوي جنبش دانشجويي مسلمان بوده و هرچه سريع تر ضمن عذرخواهي از مردم مسلمان ايران ادامه اجراي اين امر را لغو و در راستاي بازپس گيري اموال پرداخت شده بيت المال از نمايندگان خاطي اقدام نماييد » (روزنامه جمهوري اسلامي 18 مهر 1387 صفحه اول ) .
در ادامه ميخوانيد؛...در كنار اين واقعيت لازم است دانشجويان و همه كساني كه چنين حساسيت هائي را ابراز مي كنند نيز به يك واقعيت انكارناپذير توجه نمايند تا افكار عمومي نسبت به آنچه تشكل هاي دانشجوئي مطرح مي كنند دچار ترديد نشود و حمايت از اين تشكل ها را يك فريضه سياسي ـ اجتماعي بداند. واقعيتي كه بايد همواره در موضعگيري ها مورد نظر تشكل هاي دانشجوئي باشد ضرورت يكسان برخورد كردن با همه مسائل همه قوا همه جريان هاي سياسي و همه مسئولان است . اگر اين اصل مورد غفلت قرار گيرد اعتبار تشكل هاي دانشجوئي زير سئوال مي رود افكار عمومي به خواسته هاي دانشجويان با ديده ترديد مي نگرد و مسئولان نيز نسبت به مطالبات آنان بي اعتنا مي شوند. اگر چنين وضعيتي پيش بيايد خسران بزرگي متوجه جنبش دانشجوئي خواهد شد.
در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛...تشكل هاي دانشجوئي اصولگرا بايد تفاوت ها و تمايزهاي اساسي خود را با ساير تشكل هاي دانشجوئي نشان بدهند و همواره با تمام توان و بدون اغماض از اين تمايزها و تفاوت ها پاسداري كنند. تشكل هاي دانشجوئي غيراصولگرا فاقد استقلال هستند و به همين دليل از احزاب و جريان هاي سياسي دستور مي گيرند. همين ضعف ها موجب مي شوند آن تشكل ها واقعيت ها را نبينند و يا ناديده بگيرند و در نتيجه از جاده عدالت خارج مي شوند و به مسير تبعيض مي افتند و موضعگيريهايشان براساس حب و بغض ها صورت مي گيرد...
سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي ادامه داده است؛...رهبر انقلاب پرچمدار اصولگرائي هستند و دانشجويان بايد براي حفظ روح عدالتخواهي در اين قشر خود را در موضعگيري ها با ايشان منطبق نمايند. نمايندگان مجلس مسئولان اجرائي و قضائي و همه مقامات و متصديان همواره در رفت و آمد هستند و به همين جهت نمي توانند كعبه آمال جوانان و تشكل هاي دانشجوئي باشند. دانشجويان بايد زير پرچم رهبري و هماهنگ با عمود خيمه انقلاب حركت كنند تا به راهي كه مي روند اطمينان داشته باشند و اصولگراي واقعي باقي بمانند و اصولگرائي را پيش پاي اميال خود قرباني نكنند و اجازه قرباني كردن آنرا نيز به كسي ندهند.
در بخش ديگر ميخوانيد؛...عذرخواهي بابت ادعاي دوستي مردم ايران با مردم اسرائيل عذرخواهي بابت وعده هاي عمل نشده عذرخواهي بابت بي اعتنائي به قانون عذرخواهي بابت مصاحبه با كاميليا انتخابي فرد عذرخواهي بابت مصاحبه با كريستين امانپور عذرخواهي بابت عكس يادگاري گرفتن با زنان بدحجاب عذرخواهي بابت آمارهاي نادرست دادن عذرخواهي بابت بي حرمتي به مراجع تقليد عذرخواهي بابت طرفداري از ورود زنان به ورزشگاه ها عليرغم نظر صريح مراجع تقليد عذرخواهي بابت نصب و عزل هاي بدون حساب و كتاب عذرخواهي بابت سياست هاي اقتصادي تورم زا عذرخواهي بابت تعريف و تمجيد از دكتر فاطمي يار غار مصدق عذرخواهي بابت مسامحه در محاكمه و برخورد قاطع با مفسدان اقتصادي عذرخواهي بابت كوتاهي در مبارزه با بدحجابي كه اكنون درحال تبديل شدن به بي حجابي است عذرخواهي بابت برخورد نكردن با روزه خواري علني در ماه مبارك رمضان گذشته عذرخواهي بابت پخش فيلم ها و مجموعه هاي تلويزيوني بدآموز از تلويزيون عذرخواهي بابت مجوز دادن به فيلم هاي مساله دار عذرخواهي بابت ماجراي كردان عذرخواهي بابت جايزه دادن به بازيگران مساله دار عذرخواهي بابت چوب حراج زدن به آبروي انسان ها و...
در پايان سرمقاله آمده است؛...اينها فقط بخشي از عذرخواهي هائي هستند كه زمين مانده اند. تشكل هاي دانشجوئي اگر ميخواهند در جاده عدالت خواهي حركت كنند و در چشم و دل مردم اعتبار خود را حفظ نمايند بايد بدون تبعيض با همه احزاب و جريان ها و اشخاص برخورد كنند. توجيهاتي از قبيل اينكه مشاوران فلان شخص مقصرند نه خود وي نيز مسموع نيست و صرفا براي پاك كردن صورت مساله و خارج كردن مقصر اصلي از زير علامت سئوال مطرح مي شوند. اگر اينگونه تبعيض آميز حركت كنيم از اصولگرائي چيزي باقي نميماند واقعه اي كه اگر رخ دهد اساس را با خطر مواجه خواهد كرد.
مردم سالاري
«سطحي نگري به اشتغال يعني انتقال مشكل و نه حل مشكل» عنوان يادداشت روز روزنامهِي مردم سالاري است به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن مي خوانيد؛از جمله مباحث اقتصادي كه شكل اجتماعي به خود گرفته و موضوع منازعه اي چندين ماهه بين وزير كار و رئيس كل سابق بانك مركزي قرار گرفت و سرانجام با كنار گذاشتن رئيس كل بانك مركزي افق جديدي فراروي آن قرار گرفت، موضوع اشتغال و هزينه هاي اشتغالزايي است، كه داستاني دراز پشت سر خود دارد.
در دوره اي با پرداخت يك ميليون تومان وام به بيكاران، مسووليت ايجاد اشتغال به خود آنها واگذار شد كه نتيجه اي در بر نداشت و در دوره اي ديگر پرداخت سه ميليون تومان وام به كار فرما به ازاي مشغول كردن هرنفر نسخه درد بيكاري شناخته شد كه آن هم افاقه نكرد و بالاخره سياست پرداخت تسهيلات به بنگاه هاي زودبازده و طرح هاي اشتغالزا طرفداراني جدي پيدا كرد. بانك مركزي اجراي اين طرح را از عوامل افزايش نقدينگي و تورم زا ارزيابي كرد و مدعي شد به اشتغال نينجاميده است، اما وزارت كار معتقد است كه بسيار ثمربخش بوده است و بايد ادامه پيدا كند. اما رئيس كل بانك مركزي تامين منابع به اين منظور از محل منابع بانك مركزي را ممنوع كرد كه اين سياست به سياست سه قفله كردن بانك مركزي مشهور شد كه اعتراض شديد وزارت كار و توليد كنندگان را به دنبال داشت و سرانجام مظاهري به خاطر مخالفت با كاهش نرخ سود و دادن تسهيلات به طرح هاي زودبازده و اشتغال زا و توليد كنندگان ناگزير به خداحافظي از دولت شد.
نكته اي كه كمتر در مورد آن بحث مي شود، اين است كه واقعا هزينه يك اشتغال پايدار چقدر است؟ آيا تخصيص يك يا سه ميليون تومان يا دادن تسهيلات كم بهره به توليد راه حل مناسبي است براي ايجاد و حفظ اشتغال؟
واقعيت اين است كه مفهوم هزينه هاي اشتغالزايي چندان ساده نيست و نگاهي به وضعيت آماري حجم سرمايه گذاري برخي از شركت ها يا كشورها در نقاط مختلف، بيانگر حقيقت ناشناخته اي است كه بر اقداماتي از نوع آنچه كه ذكر شد نامي جز سطحي نگري به اشتغال نمي توان نهاد.
دكتر غلامحسين عبيري در كتاب تحقيقي خود با نام «آزادسازي برنامه ريزي، دموكراسي و توسعه» از يك ماخذ معتبر ذكر مي كند كه نفر سرمايه اشتغال مستقيم در كشورهاي مختلف از 105 هزار پوند تا 1/5 ميليون پوند در نوسان است. مثلا زيمنس آلمان در سال 1996 براي ايجاد اشتغال براي 1800 نفر، 900 ميليون پوند سرمايه گذاري كرده است يعني به ازاي هر نفر 500 هزار پوند يا حدود نيم ميليارد تومان، حتي اگر رقم حداقلي يعني 105 هزار پوند را حداقل سرمايه گذاري براي يك اشتغال در نظر بگيريم، يعني متجاوز از يكصد ميليون تومان سرمايه براي يك اشتغال لازم است، مقايسه كنيد اين ارقام را با مثلا يك ميليون تومان و سه ميليون تومان يا وام هاي 200 تا 300 ميليون توماني طرح هاي اشتغال زا كه براي دريافت اين تسهيلات بايد بالاي 50 اشتغال را تضمين كنند. براي آنكه به اين سطحي نگري مهر تاييد ديگري بزنيم، به چند آمار ديگر توجه كنيم: شركت سامسونگ كره جنوبي در سال 1994 براي 3000 اشتغال 450 ميليون پوند سرمايه گذاري كرده است، يعني براي اشتغال هر نفر 150 هزار پوند يا متجاوز از 150 ميليون تومان يا NEC ژاپن در همين سال براي ايجاد 430 اشتغال جديد 530 ميليون پوند سرمايه گذاري كرده است، به ازاي هر اشتغال 1/2 ميليون پوند يا متجاوز از يك ميليارد و دويست ميليون تومان.
اگر اشتغال را كارشناسي و واقعي نگاه كنيم چاره اي جز جذب سرمايه هاي خارجي نداريم، ولي اگر به دنبال اين باشيم كه با سطحي نگري مشكل اشتغال را به آينده انتقال دهيم مي توان با پرداخت تسهيلات و وام هاي اندك از فشار مطالبات كاست.
جوان
«مثل مردم باشيد» عنوان سرمقالهي روزنامهي جوان به قلم محمدرضا جمالى است كه در آن ميخوانيد؛اقدام هيات رئيسه مجلس در مورد تسهيلات ??? ميليونى به نمايندگان و اقدام نمايندگان مجلس از مستثنى شدن حقوق و مزاياى خود از نظام هماهنگ پرداخت از موضوعاتى است كه فضاى رسانه اى كشور را به خود مشغول كرده است و موافقان و مخالفان مستثنى شدن نمايندگان مردم از وضعيت عمومى مردم هر كدام به نوبه خود سخنانى را مطرح كرده اند حتى برخى از موافقان تسهيلات نيز اعلام كرده اند نبايد موضوع فوق علنى مى شد و برخى نيز نمايندگان را فقيرترين مسئولان دانسته اند و اعلام كرده اند نبايد وقت و انرژى خود را با اين قبيل موضوعات هدر بدهيم.
واقعيت اين است كه نمايندگان مجلس همانطور كه از نام آن پيدا است، نماينده مردم مى باشند، همان مردمى كه به اميد تغييراتى هر چند اندك در كوى و برزن و با آرزوى پيشرفت و آبادانى منطقه، ده و ديار خود به فردى به عنوان نماينده راى داده اند تا وى بتواند به عنوان وكيل در برابر حق و حقوق اجتماعى آنها دفاع كند.
امر مهم دفاع از حقوق موكلان و پاسدارى از اخلاص و وفادارى مردم زمانى به نتيجه مى رسد كه نماينده آنها با مردم فاصله نداشته باشد تا درد و رنج و محروميت و نادارى موكلان خود را درك نمايد و بتواند از حقوق مادى و معنوى آنها دفاع نمايد. در نظام مردمى و دينى، نمايندگى مردم يك پست يا سمت عالى نيست بلكه يك تكليف الهى است كه از سر انجام وظيفه و خيرخواهى، عده اى خود را به مردم عرضه مى كنند و مردم نيز براساس ملاك هاى مشخصى آنها را انتخاب مى كنند تا خدمتگزارى مردم به آنها شان، رنگ و جلا دهد.
خدمتگزارى به مردم و خادم آنها بودن با اسم و شعار وحزب به منصه ظهور نمى رسد و بايد در عمل به انجام برسد و آن اين است كه وضعيت زندگى نماينده در حد مردم عادى كوچه و بازار باشد.
اگر كارمندان دولت از قانون نظام هماهنگ حقوق مستثنى هستند نماينده آنها نيز بايد مستثنى باشد.
اگر موكلان نماينده ?? ميليون تومان بابت وديعه مسكن و ?? ميليون تومان بابت خريد خودرو دريافت كرده اند بجاست وكيلان آنها نيز از اين مقدار استفاده نمايند.
با اين حال بسيارى از نمايندگان از پست هاى دولتى به نمايندگى مجلس رفته اند و وضعيت معيشتى قابل قبولى دارند كه بعد از نمايندگى نيز به پست خود برمى گردند و حتى بسيارى از نمايندگان شهرستان ها نيز به واسطه مسئوليت و مديريت در تهران صاحب خانه و امكانات هستند و در اختيار گذاردن چنين امكاناتى فاقد وجاهت مى باشد.
واقعيت اين است كه نمايندگان در زمانى مى توانند به ايفاى نقش بپردازند كه درد محروميت و گرفتارى مردم، خصوصا اشخاص مستضعف را چشيده باشند. وقتى مردم براى دريافت يك وام ناقابل يك، دو ميليون تومانى بايد روزها به بانك ها رفت و آمد داشت و بعد از كلى اما و اگر و ضامن و غيره آن وام را كه براى بيمارى زن و فرزند يا كمك هزينه تحصيل فرزند و عيال يا تعمير منزل و يا تامين افزايش رهن و اجاره منزل است دريافت نموده و به بانك و غيره تا سال ها بدهكار باشند چگونه مى توان قبول كرد نماينده آنها به راحتى و از رهگذر يك فرصت به يكسرى مزايا دست يابد.
انتظار اين است كه نمايندگان مردم اعلام نمايند كه از اين تسهيلات استفاده ننموده و نمى نمايند و با تصميم جديدى حقوق و مزاياى خود را چون مجالس گذشته در چارچوب نظام هماهنگ پرداخت و مطابق ديگر مردم دريافت خواهند كرد و همان طور كه در انتخابات وعده ها و قول هاى زيادى به مردم مبنى بر تلاش براى بهبود زندگى و معيشت آنها دادند، در اين موضوع خاص كه به نوعى نمايندگان را از مردم ممتاز و ويژه مى كند واكنش نشان داده و به ابراز موضع بپردازند.
شنبه 20 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]
-
گوناگون
پربازدیدترینها